پاسخ
مقدمه
خداي متعال در قرآن كريم ميفرمايد: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ)؛1 «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم».
و در سوره احزاب ميفرمايد: (يا أَيهَاالَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً)؛2 «اي كساني كه ايمان آوردهايد به ياد خدا باشيد، ذكر بگوييد و فراوان خدا را ياد كنيد». به ياد خدا بودن گاهي لفظي است، گاهي قلبي است و برخي اوقات عملي است.
توضيح
انسان گاهي با زبانش ميگويد: «يالله» يا با زبانش پناه به خدا ميبرد و ميگويد: «أعوذ بالله» اينها ذكرهاي زباني است مانند «سبحان الله»، «الحمد لله»، «الله اكبر»...
مرحله بالاترش، ذكر قلبي است كه انسان در درون و دل، نيز به ياد خدا باشيد، لقلقه زبان نباشد، اگر قرآن ميخواند، مطلب را، هم بفهمد و هم به دلش منتقل كند و در حقيقت از درون به ياد خدا باشد و دل را آيينه تجلي حضرت حق قرار دهد.
مرحله بالاتر، ذكر عملي است يعني انسان ياد خدا را در زندگي عملي خودش پياده بكند، بدين معنا كه هر كار و برنامهاي را كه ميخواهد در زندگياش عمل كند با معيار خدا بسنجد، اگر خدا اين برنامه را دوست دارد، عمل كند اگر دوست ندارد عمل نكند. بنابراين، ذكر گاهي در مرحله لفظ است گاهي قلبي است و گاهي اوقات عملي و چه بهتر كه هر سه با هم باشد.
راهكارهاي به ياد خدا بودن
1. توجه به آيات الهي؛
يكي از راههايي كه انسان، ميتواند به ياد خدا باشد توجه به آيات الهي است، در سوره بقره ميفرمايد: «خدا آياتش را براي مردم بيان ميكند، شايد مردم متذكر شوند.» (لَعَلَّهُمْ يتَذَكَّرُونَ).3
جالب اين است كه در قرآن كريم واژه «لعّل» براي «زمينهسازي» به كار ميرود به عبارت ديگر «اقتضاي چيزي را به وجود آوردن» يعني خداوند ميفرمايد ما آيات خودمان را براي مردم بيان كرديم، تا زمينهاي باشد براي بيدار شدن آنها، و براي اينکه «متذكر» شوند و به ياد خدا بيفتند.
زمينه بيداري انسان و به ياد خدا افتادن «تفكر» است تفكر در آيات الهي و مثالهايي كه در قرآن آمده مثالهاي زيبايي كه در قرآن آمده مثالهاي زيادي در قرآن زده شده و اين مثالها در خور تفكر و تعمق و به ياد خدا افتادن است.
2. يادآوري نعمتها؛
اين كه انسان نعمتهاي خدا را يادآوري كند. از اين رو در سوره احزاب ميفرمايد: «اي كساني كه ايمان آوردهايد، نعمتهاي خدا بر خودتان را به ياد آوريد، و فراموش نكنيد»4
3. تلاوت قرآن؛
يكي از منابعي كه انسان را به ياد خدا مياندازد و بيدار ميكند و از غفلت دور ميكند، خود قرآن كريم است.5 از اين روست كه در روايات حكايت شده و بسياري از بزرگان نيز توصيه كردهاند، كه انسان صبحها حداقل چند آيه قرآن تلاوت نمايد. و آن آياتي هم كه ميفرمايد: وقتي قرآن ميخوانيد يا در موارد ديگر «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» بگوييد در همين راستاست كه ياد خدا احياء شود.
4. توجه به هشدارهاي قرآن؛
در سوره قصص، آيه 46 يادآور ميشود كه توجه به هشدارهاي رهبران الهي و پيامبران، باعث بيداري و زنده شدن ياد خدا ميشود و غفلت را ميزدايد.
5. خردورزي و تفكر؛
قرآن كريم در آيات متعددي انسانها را به تفكر و تعقل دعوت ميكند6 و در آيه 7 سوره آلعمران و 26 سوره بقره مطرحشده كه اگر انسان تعقل و تفكر كند، خود خردورزي انسان را به طرف خدا رهنمون ميشود و به ياد خدا مياندازد و غفلتها را برطرف ميسازد، يعني بيشتر غفلتها به خاطر اين است كه انسان از فكر و عقل خودش استفاده كافي نميكند.
6. آيينه مشكلات؛
انسان وقتي مشكلاتي برايش پيش ميآيد، اين مشكلات را وسيله توجه به خدا قرار بدهد، در همين راستا در سوره اعراف در مورد قوم فرعون ميفرمايد: «ما فرعونيان را به خشكسالي و نقص در ثمرات گرفتارشان كرديم» يا به تعبيري ميوهها و محصولات آنها را دچار آفت كرديم (لَعَلَّهُمْ يذَّكَّرُونَ)7 تا شايد آنها متذكر شوند، بيدار شوند و به ياد خدا بيفتند.
7. نماز؛
در سوره طه ميفرمايد: (أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي)8 نماز بخوانيد تا به ياد من باشيد، اگر انسان در شبانه روز حداقل 5 بار درون استخري رود جسم او پاك ميشود، همانطور نيز اگر با آب حيات نماز، جانش را شستشو دهد زنگارهاي غفلت از او زدوده ميشود و به ياد حق ميافتد و از گناهان دور ميشود.
ذكر مداومي كه در نماز هست، در كمتر عبادتي وجود دارد و در آيه معروف (إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ)9 روي ذكر بودن نماز تاكيد خاص شده است.
1. بقره/ 152.
2. احزاب/ 41.
3. بقره/ 221.
4. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ)، احزاب/ 9.
5. يكي از نامهاي قرآن نيز «ذكر» ميباشد (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ).
6. عبارت (أَفَلاَ تَعْقِلُونَ)؛ آيا انديشه نميكنيد 13 بار در قرآن تكرار شده است.
7. اعراف/ 130.
8. طه/ 14.
9. عنكبوت/ 45.