شبهه
چه کسی زیان گناهان را خواهد دید؟
توضیح شبهه
در شبهة مطرح شده، با استناد به آیاتی از قرآن در مییابیم که در قرآن اختلاف و تناقض وجود دارد. با توجه به آیات 13ـ15 سورة اسراء و 38ـ41 سوره نجم «هر انسانی مسئول گناهان خود است و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد.» ولی بر طبق آیة 118سورة بقره، «یهودیان زمان پیامبر مسئول گناهان گذشتگان خود هستند و باید بار گناه آنها را به دوش بکشند». پاسخ در سه قسمت بیان میشود:
قسمت اول: پاسخ تناقض آیات
قرآن میگوید هر کسی مسئولیت گناهان خود را بر عهده دارد
الف: سوره اسراء آیات 13ـ 15: (وَکُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَاباً یَلْقَاهُ مَنشُوراً اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً مَنِ اهْتَدَی فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ علیها وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً)؛ «و هر انسانی فالِ (نیک و بد و عمل) او را بر گردنش بستهایم و روز رستاخیز، نامه(اعمالی) برای او بیرون میآوریم که آن را گشوده مییابد (و به او گفته میشود:) نامهات را بخوان! امروز، حسابرسی خودت به رایت کافی است هرکس راه یابد، پس فقط به نفع خودش راه مییابد و هر کس گمراه شود پس فقط به زیان خود گمراه میشود؛ و هیچ باربرداری بار سنگین (گناه) دیگری را بر نمیدارد و (ما) عذابکننده (کسی) نیستیم، تا اینکه فرستادهای برانگیزیم.»
ب: سورة نجم آیات 38 ـ41: (أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی وَأَن لَّیْسَ لِلاِْنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَی)؛ «که هیچ باربرداری بار سنگین (گناه) دیگری را برنمیدارد و اینکه برای انسان جز کوشش او نیست و اینکه کوشش او در آینده دیده میشود سپس با جزای کاملتر به او پاداش داده میشود».
اما قرآن یهودیان زمانِ حضرت محمد9 را بر گناه اجدادشان که 2000 سال پیش گوساله طلایی را میپرستیدند، محکوم میکند.
ج: سوره بقره/ 118: (وَقَالَ الَّذِینَ لاَیَعْلَمُونَ لَوْلاَیُکَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَةٌ کَذلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْبَیَّنَّا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ)؛ «و کسانی که نمیدانند، گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمیگوید؟! یا نشانهای [معجزهدار] برای [خودِ] ما نمیآید؟!» کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند سخن آنان گفتند؛ دلها [و افکار]شان مشابه یکدیگر است؛ به یقین (ما) نشانهها را برای گروهی که یقین پیدا میکنند، روشن ساختهایم.»
Article II. پاسخ
برای پاسخ به این شبهه بهتر است چند گام را طی کنیم.
(a) الف: ابتدا ببینیم آیا از هر کدام از آیات فوق مستقلاًّ همان اشکال
برداشت میشود؟
1 در آیة 118 سورة بقره (قسمت دوم اشکال) آیا مراد از آیه یهودیان میباشد و آنها مورد عتاب قرار گرفتهاند یا نه؟ برای این کار بهتر است نگاهی کوتاه به نظرات مفسّران داشته باشیم و ببینیم گروهی که تقاضای معجزه داشتند و با تعبیر (قَالَ الَّذِینَ لاَیَعْلَمُونَ) آمده چه کسانی هستند؟ صاحب مجمع البیان میگوید:
«گفته شده منظور مسیحیان و یا یهودیان هستند»[1].
و در ادامه با دلایلی میگوید: «مصداق این افراد مشرکان عرب هستند»[2]. صاحب المیزان نیز با بیان دلایلی این گروه را مشرکان غیر از اهل کتاب میداند[3].
فخررازی در تفسیرکبیر خود اگرچه قائل به این است که این آیه دربارة اهل کتاب است ولی نظر بیشتر مفسران را مخالف آن میداند و میگوید: بیشتر مفسّران گفتهاند اینان مشرکان عرب بودند[4].
بررسی استدلالات ذکر شدة این مفسران مجالی دیگر را میطلبد اما، باید گفت اثبات این که آیه دربارة یهودیان باشد محلّ تأمّل است و امکان دارد که آیه فقط دربارة مشرکان عرب باشد و یا در مورد مشرکان و دیگر اهل کتاب باشد و یا این که اهل کتاب اعمّ از یهود و نصاری را در بر بگیرد. پس امکان دارد یهودیان اساساً مورد خطاب آیه نباشند و نوبت به بحث از توبیخ آنان و پدید آمدن چنین شبههای نرسد.
2ـ اما آیات اول که اشاره شده و بر طبق آن «هر کس مسئولیت گناهان خود را بر عهده دارد» از مواردیست که نه تنها در 2 آیة ذکر شده بلکه در موارد دیگری از قرآن همین تعبیر و یا تعابیر مشابه آن ذکر شده است. به عنوان نمونه در سورة انعام، آیه 164 و سورة فاطر آیة 18 تعبیر (لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی)؛ «و هیچ باربرداری بار سنگین (گناه) دیگری را برنمیدارد» و تعابیر مشابه که صراحت در همین معنا دارد به چشم میخورد. و یا در سورة مدّثر آیة 38، سورة بقرة آیه 286 و سورة نور آیة 11 تعابیر مشابه این تعبیر وجود دارد که همگی قرینهای برای اثبات این معنا از آیات ذکر شده میباشند و شاید بتوان گفت این آیات به عنوان آیات محکماند که مرجع آیات متشابه هستند (هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرَ مُتَشَابِهاتٌ)[5] «آنها اساس این کتاباند؛ و قسمتی دیگر متشابهاتاند».
و آموزة اصلی این دسته از آیات اثبات اختیار برای انسان است. این مطلب که اسلام به اختیار انسان توجه ویژهای دارد و هرکس را مسئول اعمال خود میداند از نگاه محقّقان غربی نیز پوشیده نمانده است چنان که «کنت هنری» میگوید:
«من سهل میدانم که شخص محقّق در قرآن و حدیث سندی پیدا کند برای قول به این که دین محمدی منافات با اختیار انسان ندارد... مفسران پنجاه و یک آیه شمردهاند که تمامش در اثبات اختیار است و سیزده آیه نیز به اینها علاوه میشود که اختصاص دارد به مسئولیت انسان در عملش.»[6]
شایان ذکر است در روایات معصومین: نیز در مواردی استدلال به این اصل قرآنی شده است که هر کس مسئول اعمال خویش است برای نمونه میتوان به روایت زیر اشاره کرد.
از امام صادق7 نقل شده است: «... لَانَقُولُ بِالجبرِ وَلاَبالتفویض وَلایَأخذ الله عزّوجّل البری بالسّقیمِ وَلَا یعذب الله عزوجلَّ الأطفالِ بِذنُوبِ الآباء فاِنَّهُ قالَ فی مُحکمِ کتابه (وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی) و قال عزّوجلّ (وَأَن لَّیْسَ لِلاِْنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی)» [7]؛ «... ما قائل به جبر و تفویض نیستیم و خداوند فرد بیگناه را به خاطر گنهکار توبیخ نمیکند و خداوند اطفال را به دلیل گناهان پدرانشان عذاب نمیکند زیرا او در قرآن کریم میگوید «هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد.» و میگوید: «برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست.»»
(b) ب ـ حال که اجمالاً با معنای هر آیه آشنا شدیم به جاست دقیقتر به مضمون آیات توجّه کنیم و این آیات را با یکدیگر مقایسه کنیم تا ببینیم میتوان تناقض بین آنها را اثبات کنیم یا نه؟
در آیة 118 سورة بقره، صرف نظر از بیان مفسّران فرض میگیریم که آیه دربارة یهودیان باشد و با این فرض به جواب خود ادامه میدهیم:
در مقایسه این 2 آیه با هم باید گفت یک دسته از آیات بیان میکند که هر کس مسئولیت گناهان خود را برعهده دارد و از اینرو مستحقّ عقاب خداوند میشود و زمانی با آیة 118 سورة بقره تناقض دارد که خداوند مسئولیت گناه اجداد یهودیان را به دوش آنها بیندازد و آنها را عقاب کند و به عبارتی شکل منطقی آن باید به این صورت باشد تا تناقض لازم آید:
1. هیچ کس مسئولیت گناهان دیگری را بر عهده ندارد و به خاطر آن عقاب نمیشود.
2. یهودیان مسئولیت گناهان اجداد خود را بر عهده دارند و به خاطر آن عقاب میشوند.
در آیه به روشنی نیامده که یهودیان به دلیل گناه اجداد خود مستحق عقاب میشوند و نهایت چیزی که از آن میتوان فهمید توبیخ و سرزنش این افراد به دلیل گناه گذشتگان خود میباشد.
حال آیا صرف تشابه دو فرد در کاری دلیل بر این است که توبیخ این فرد به دلیل کارگذشتگان (افرادی که شبیه آنها هستند) میباشد؟ یا این که امکان دارد خود این کار، عمل قبیحی باشد و فقط مثل کار فرد گذشته تکرار شده است و اساساً این چنین صحبتهایی در عرف مردم رایج است. مثلاً میگویند جنایات صدّام یا بوش مثل چنگیز یا هیتلر است و این نه به دلیل آن است که صدّام یا بوش را به دلیل جانی بودن چنگیز یا هیتلر محکوم کنند بلکه قبح عمل او به جای خود باقی است و در واقع بوش و صدّام خودشان قباحت کار را به جایی رساندهاند که مانند یزید یا هیتلر شدهاند. در آیة هم کار اشتباه این افراد که تقاضای بیجای معجزه و اعتراض بدون دلیل[8] باشد به خودی خود قبیح است ولی کار آنها شباهت به گذشتگان و اقوام پیشین دارد.
این مطلب که توبیخ این افراد به دلیل زشتی عمل خود آنها بوده نه به خاطر گذشتگان با دقّت در آیات مشابهی معلوم میشود که خداوند طغیان این افراد (و نه وراثت و...) را دلیل عمل زشت آنها میگیرد: (کَذلِکَ مَا أَتَی الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِن رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ)[9]؛ «همچنین، هیچ فرستادهای (به سراغ) کسانی که قبل از آن (مشرک)ها بودند نیامد، مگر اینکه گفتند: «(او) ساحر یا دیوانه است.» آیا یکدیگر را بدان سفارش کردهاند؟ (نه) بلکه آنان گروهی طغیانگرند».
در تفسیر تسنیم دربارة این که اعمال آنان به دلیل طغیان آنها بوده است آمده است: «خدای سبحان [برای نفی این که اعمال آنها به دلیل وصیت و ... بوده است] تواصی را با استفهامانکاری ذکر میکنند و آنگاه با اثبات طغیان آن را منتفی دانسته و میفرماید: (بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ)»[10].
یک قرینة دیگر مبنی بر این که این افراد نیّتهای مشابه داشتهاند و هر کدام به دلیل نیت باطنی پلید خود مرتکب نواهی شدهاند، تشابه قلوب آنهاست. زیرا قلب در بیان قرآن محلّ فهم و شعور است و سبب نجات یا عدم نجات از عذاب است و قرآن علّت به جهنّم رفتن افراد را عدم تفقّه و تفکّر، با وجود قلب برای آنها میداند[11] و اینکه تشابه این افراد تشابه قلبی بیان شده و تشابه به نژاد و قبیله و... مطرح نشده قرینهای است که هر دو گروه ابزار تفقّه و هدایت را داشتند ولی از آن استفاده نکردند.
نکتة دیگری که نشان میدهد قرآنکریم، نژاد یهود را مورد عتاب قرار نمیدهد آیاتی است که گروهی از یهودیان را از دیگران استثناء میکند و آنان را میستاید. در آیة 162 سورة نساء بعد از آن که خداوند، در آیات قبلی از نقض میثاق یهودیان و کشتن انبیای الهی توسط آنان و دیگر گناهانشان یاد میکند، این واقعیت مهم را تذکّر میدهد که مذمّت و نکوهش قرآن از یهود به هیچ وجه جنبة مبارزة نژادی و طایفهای ندارد، اسلام هیچ نژادی را به عنوان «نژاد» مذمّت نمیکند بلکه نکوهشها و حملات آن تنها متوجّه آلودگان و منحرفان است. لذا در این آیه افراد با ایمان و پاکدامن یهود را استثنا کرده و مورد ستایش قرار داده و پاداش بزرگی به آنها نوید میدهد و میگوید:
(لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ به ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِن قَبْلِکَ وَالْمُقِیمِینَ الصَّلاَةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ أُؤلئِکَ سَنُؤْتِیهِمْ أَجْراً عَظِیماً)[12]؛ «ولیکن استواران در دانش از میان آنان (= یهودیان) و مؤمنان، به آنچه به سوی تو فرود آمده و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده ایمان میآورند؛ و (به ویژه) بر پادارندگان نماز و پرداختکنندگان (مالیاتِ) زکات و ایمانآورندگان به خدا و روز بازپسین؛ آنان(اند که) به زودی پاداش بزرگی به ایشان خواهیم داد».[13]
بیان اشتباهات قوم بنی اسرائیل در قسمتهای مختلف قرآن و همچنین بیان خطاها و اشتباهات اقوام پیشین، همگی یک روش تربیتی قرآن است، استفاده از این روش برای آن است که دیگران از اشتباهات گذشتگان خود و اقوام پیشین پند گیرند و قرآن تذکر میدهد که اگر خطای آنها را مرتکب شدید به همان فرجام گرفتار میشوید و اگر راه آنها را نروید به سعادت میرسید.
(c) خلاصه
در آیة 118 سورة بقره، اینکه مراد از (وَقَالَ الَّذِینَ لاَیَعْلَمُونَ) یهودیان باشد به عنوان تنها احتمال مطرح نیست، و همچنین بر فرض که مراد آیه یهودیان باشند دلیلی بر مستحقّ عقاب بودن و اینکه بار گناه اجداد خود را به دوش بکشند نمیباشد تا با آیات دستة مقابل متناقض باشند، و صرف تشابه فردی با دیگری در کاری دلیل بر این نیست که به همین دلیل تشابه توبیخ شده باشد بلکه کار فرد خود قبیح است چنان که در متن مثالهایی از چنین استعمالی در بین مردم و قرینههایی از قرآن ذکر شد از طرفی قرآنکریم یهودیان با ایمان و پاکدامن را میستاید پس نژاد بنیاسرائیل به دلیل نژادشان مذمّت نشدهاند و ...
قسمت دوم: چه کسی زیان گناهان را خواهد دید؟
برخی میگویند فردی که در محیطی گناه آلود به دنیا آمده و یا پدر و مادرش کافر بودهاند چرا باید عقاب شود چرا گناه پدر و مادر و محیط فاسد بر دوش او است؟ از دیدگاه روانشناسان، عوامل مؤثر بر شخصیت انسان سه مورد میباشد.
1. وراثت 2. محیط 3. ارادة انسان.
نقش ارادة انسان مهمتر از وراثت و محیط است و دو مورد دیگر میتوانند زمینهساز شکلگیری شخصیت شوند و نقش اساسی را ارادة انسان ایفا میکند.
یکی از الگوهای قرآنی برای مؤمنین، آسیه (همسر فرعون) میباشد چرا که آسیه در محیط فاسد فرعون ایمان آورد و در راه عقیدة خود از امکانات کاخ فرعون چشم پوشید و انواع شکنجهها را نیز تحمّل کرد و به شهادت رسید[14]. پس انسان میتواند بر محیط فاسد و زمینههای فاسد با ارادة خود غلبه کند و به راه راست برود. و از طرفی، افرادی هم در خانوادههای متدیّن، در خانة پیامبران یا امامان بودهاند ولی منحرف شدهاند. مثلاً فرزند حضرت نوح7، برخی فرزندان حضرت یعقوب و یا جعفر کذّاب فرزند امام هادی7 که در چنین خانوادههایی راه خطا را پیش گرفتند. نمونة هر دو گروه مذکور در عصر ما نیز به دیده شده است از جمله «ادواردو آنیلی» فرزند یکی از سرمایهداران بزرگ دنیا و مرتبط با صهیونیستها که در چنین محیط فاسدی و با جود ثروت فراوانی زندگی میکرد، اما از این ثروت چشم پوشید و بعد از انتخاب اسلام شیعی به شهادت رسید.
همچنین با استفاده از حدیث امام صادق7 اطفال و فرزندان کوچک کفّار و گناهکاران، به دلیل اینکه هنوز امکان تشخیص حقیقت را با ارادة خود ندارند اگر از دنیا بروند عقاب نمیشوند.
از امامصادق7 نقل شده است: «... لَانَقُولُ بِالجبرِ وَلاَبالتفویض وَلایَأخذ الله عزّوجّل البری بالسّقیمِ وَلَایعذب الله عزوجلَّ الأطفالِ بِذنُوبِ الآباء فاِنَّهُ قالَ فی مُحکمِ کتابه (وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی) وقال عزّوجلّ (وَأَن لَّیْسَ لِلاِْنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی)»[15]؛ «... ما قائل به جبر و تفویض نیستیم و خداوند فرد بیگناه را به خاطر گنهکار توبیخ نمیکند و خداوند اطفال را به دلیل گناهان پدرانشان عذاب نمیکند زیرا او در قرآن کریم میگوید «هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد.» و میگوید: «برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست.»» و احادیث دیگری نیز همین مضمون را تأیید میکند که پرداختن به آنها مجالی دیگر را میطلبد.
آیت الله سبحانی ـ حفظه الله ـ در مورد تفاوت محاسبه بندگان میگوید:
«در حالیکه برای گروهی بادقّت هرچه تمامتر عمل میشود، با گروهی دیگر با اغماض و چشمپوشی حساب صورت میپذیرد ولی دقت و یا مسامحه، بستگی به مواهبی دارد که از جانب خدا به انسانها داده شده
است مثلاً آنان که از عقل و خرد بیشتری برخوردارند حساب دقیقتری خواهند داشت تا آن گروه ساده لوح و سادهاندیش که از درک بالایی برخوردار نبودهاند»[16].
در این مورد امام باقر7 میفرمایند: «انّما یُلاقُ اللهُ العِبادَ فی الحساب یوم القیامة علی قدر ماآتاهم العقول فی الدنیا»[17]؛ خداوند در روز قیامت در حسابرسی بر بندگان بر حسب عقلی که در دنیا به آنها داده باریکبینی میکند.
فردی که تمام خانوادهاش و محیط زندگیش آلوده بوده و در کفر بودند، اگر عقل آن فرد، وی را به اشتباه کار خود ارشاد کرده ولی توجّهی نکند و دنبال تحقیق نرود عذری ندارد ولی اگر عقلش به سمت حقیقت نرفته، عقابش جای تأمل دارد و این بحث در منابع اسلامی با تعبیر مستضعفین آمده است، به عنوان نمونه در سورة نساء آمده است:
(إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِوَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فُیهَا فَأُولئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیراً إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لاَیَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَلاَیَهْتَدُونَ سَبِیلاً فَأُولئِکَ عَسَی اللّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکَانَ اللّهُ عَفُوَّاً غَفُوراً)[18]؛ «در واقع کسانی که فرشتگان [جانهای] ایشان را به طور کامل گرفتند، در حالی که به خویشتن ستمکار بودند، (فرشتگان به آنان) گفتند: «در چه [حالی] بودید؟» (در پاسخ) گفتند: «ما در زمین، مستضعف بودیم.» (فرشتگان) گفتند: «آیا زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟!» پس آنان مقصدشان جهنّم است، و بد فرجامی است مگر مستضعفانی از مردان و زنان و کودکان که توان چارهجویی ندارند و به هیچ راهی رهنمون نمیشوند و آنانند که امید است خدا آنها را ببخشاید؛ و خدا بسیار بخشاینده آمرزنده است». استاد مطهری به نقل از استادشان علامة طباطبایی در ذیل این آیات میفرماید:
«خداوند، جهل به امر دین و هر ممنوعیت از اقامة شعائر دین را ظلم شمرده است و عفو الهی شامل آن نمیشود، اما مستضعفین که قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند استثنا شدهاند. استثنا به صورتی ذکر شده که اختصاص ندارد به اینکه استضعاف به این صورت باشد، همان طوری که ممکن است منشأ استضعاف عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجّه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد.»[19]
قسمت اول: گناه کسانی که دیگران را گمراه میکنند چگونه است؟
در این شبهه احتمال وجود تناقض در آیاتی که میگوید «مسئولیت هر انسانی در مقابل عمل خود است» با آیاتی که میگوید: «کسانی که دیگران را گمراه کنند وزر و سنگینی گناه گمراه شوندگان را نیز به دوش میکشند» وجود دارد.
دو آیه بیان میکند که گناه برخی بر دوش دیگران است. 1. سورة نحل آیة 25: (لِیَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُم به غیر عِلْمٍ أَلاَ سَاءَ مَایَزِرُونَ)؛ «تا روز رستاخیز، بارهای سنگین (گناهان)شان را کاملاً و برخی بارهای سنگین (گناهان) کسانی را که بدون هیچ دانشی گمراهشان میکنند، بر دوش کشند؛ آگاه باشید! چه بد است آنچه را که بر دوش میکشند!».
2. سورة عنکبوت آیة 13: (وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالاً مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَیُسْأَلُنَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَمَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ)؛ «و قطعاً بار سنگین (گناهان) آنها را و بار سنگین (گناهان دیگران) را با بار سنگین (گناهان)شان بردوش میکشند و مسلماً، روز رستاخیز از آنچه (بر خدا به دروغ) میبستند، بازپرسی خواهند شد».
Article III. پاسخ
در سورة عنکبوت آیة 12 مقدمة آیه 13 آمده است. (وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَایَاکُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِینَ مِنْ خَطَایَاهُم مِن شَیْءٍ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ)[20]؛ «و کسانی که کفر ورزیدند، به کسانی که ایمان آوردند گفتند: «از راه ما پیروی کنید، و باید خطاهای شما را بر دوش کشیم.» و[لی] آنان هیچ چیزی از خطاهایشان را بر دوش نخواهند گرفت؛ [چرا] که آنان مسلماً دروغگو هستند».
علامه طباطبایی در مورد آیة 13 سوره عنکبوت میگوید:
«این آیه تتمّه کلام سابق است که مشرکین را رد میکرد و در اینجا جنبه استدراک دارد، و معنایش این است که کفار نمیتوانند عین خطایای مؤمنین را حملکنند برای اینکه خطای هر کسی به گردن خود او است، و لکن خطاهای خود را با مثل خطاها و وزر و وبال مؤمنینی که به دست آنان کافر شدهاند حمل میکنند، بدون اینکه چیزی از وبال خود آن شخص از ایمان برگشته، کم شود اما از وبال آنها کم نمیشود برای این که به اختیار خود از اسلام برگشتند و اما مشرکین مثل خطایای آنان را با خطاهای خود حمل میکنند، برای اینکه باعث گمراهی آنان شدند پس دو عذاب خواهند دید یکی برای ضلالتشان و یک عذاب دیگر برای اضلالشان»[21].
آیت الله مکارم هم ذیل این آیه میگوید: «این افراد گمراهکننده مسئول گناهان دیگری نیستند بلکه مسئول گناهان خویشند. زیرا در تحقق گناه دیگران شرکت داشتند و از یک نظر گناه خودشان محسوب میشود»[22].
حدیثی از پیامبر اکرم9 نیز برای رفع این شبهه کمک میکند. «... من سنّ فی الإسلام سنة سیّئة کان علیه وزرها ووزر من عمل بها من به عده من غیران ینقص من أوزارهم شیءٌ»؛ «کسی که در اسلام سنّت بدی بگذارد برگردن اوست سنگینی عمل فردی که بعد از وی، به این سنّت عمل کند بدون آنکه از سنگینی گناهان خود آن افراد پیروی کننده، چیزی کاسته شود»[23].
«به همین مضمون روایات متعدّد دیگری از پیشوایان معصوم نقل شده که شیخ حرّ عاملی در جلد یازدهم وسائل الشیعه «کتاب الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر» باب شانزدهم، آنها را جمعآوری کرده است»[24].
(a) خلاصه
افرادی که دیگران را به گناه دعوت میکنند و راه گناه را برای دیگران باز میکنند مرتبه اول بار گناه خود را بر دوش دارند و در مرحله دوم بار گناهِ گناهکار کردن دیگران را به دوش برمیدارند هر چند این دیگران هزاران نفر در نسلهای بعدی باشند و گناهکارهای مرحله دوم نیز خود بار گناه خود را دارند چرا که به اختیار گناه کردهاند و چیزی از گناه آنان کم نمیشود.
(b) منابع جهت مطالعة بیشتر
1. تفسیرالمیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایی، ج1، (ذیل آیة 118 بقره)، و ج 5 ( ذیل آیات 95 ـ100 نساء)، گفتاری دربارة مستضعفین، و بحثی از نظر روایات.
2. تفسیر مجمعالبیان، امینالسلام طبرسی، ج1، ذیل آیة 118 بقره (دلیل انتخاب قول مشرکان عرب در این آیه)
3. تفسیر نمونه، استاد مکارم شیرازی، ج 1، ص423، ذیل آیه 118 بقره (بررسی نوع تقاضای این افراد)
4. عدل الهی، استاد شهید مرتضی مطهّری، بحث قاصران و مستضعفان (364ـ352).
5. امام فخررازی، تفسیرکبیر (تهران، اساطیر، 1378) ترجمه دکتر علی اصغر حلبی، ج4، ص 1672.
6. محمد حسن قدران ملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار (تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1384)، ص 56.
شیخ محمد صدوق، التوحید (قم، جامعة مدرسین، 1398) ص 407.
[1]. امین الاسلام طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ذیل آیه 118 سوره بقره.
[2]. همان.
[3]. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 1، ذیل آیه 118 سوره بقره.
[4]. امام فخر رازی، تفسیر کبیر، ج4، ص 1672.
[5]. آلعمران/ 7.
[6]. محمد حسن قدران ملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ص 56.
[7]. شیخ محمد صدوق، التوحید، ص 407.
[8]. درباره درخواست این افراد و اعتراض بدون دلیل و عناد آنها به منابع تفاسیر ذیل آیه 118 سوره بقره رجوع شود.
[9]. ذاریات/ 52 ـ 53.
[10]. «(نه) بلکه آنان گروهی طغیانگرند»، (ذاریات/ 53)؛ عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم (قم، اسراء، 1385)،ج 6، ص 346.
[11]. اعراف/ 179.
[12]. نساء/ 162.
[13]. تفسیر نمونه، ج 4، صفحة 210.
[14]. «و خدا برای کسانی که ایمان آوردهاند مَثَلی زده است: زن فرعون، هنگامی که گفت: پروردگارا! خانهای برای من نزد خود در بهشت بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات بخش و مرا از گروه ستمکاران نجات ده!»، تحریم/ 11.
[15]. شیخ محمد صدوق، التوحید، ص 407.
[16]. جعفر سبحانی، تفسیر منشور جاوید (قم، مؤسسه سید الشهداء، 69)، ج 9، ص 306.
[17]. همان، به نقل از بحارالانوار، ج 7، باب 11، ح 32.
[18]. نساء/ 97 ـ 99.
[19]. استاد مرتضی مطهّری، عدل الهی (تهران، صدرا)، ص 353 با نقل از المیزان، ج 5، ص 51.
[20]. عنکبوت/ 12.
[21]. تفسیر المیزان، ج 16، صفحة 108.
[22]. تفسیر نمونه، ج 11، ص 209.
[23]. همان، ج 16، ص 208 به نقل از صحیح مسلم، ج 2، ص 704.
[24]. همان، ص 207.