شبهه
پدر حضرت مسیح کیست؟
پاسخ
یکی از مهمترین سؤالاتی که اسلام و مسیحیت فعلی را مقابل هم قرار میدهد، این سوال است که «پدر حضرت مسیح کیست؟» طبعاً از ناحیه اسلام در رابطه با این پرسش دو نوع پاسخ مطرح است.
الف) پاسخ درون دینی ب) پاسخ برون دینی
(a) الف) پاسخ درون دینی
پاسخ درون دینی این پرسش شفاف است، چون در این بخش ـ درون دینی ـ مخاطبان پاسخ، مسلماناناند که قائل به حجیت قرآن و حدیثاند، و همه میدانند که قرآن در پاسخ به این پرسش و شبهه سنگ تمام گذاشته و بدون کمترین ابهام حقیقت حال را بیان نموده، چنان که در ذیل به بیان آن به طور مختصر میپردازیم.
(b) پدر حضرت مسیح از دیدگاه قرآن
قرآن از پدر حضرت مسیح را به کسی نسبت نمیدهد بلکه در قرآن شانزده بار وی را «عیسی ابن مریم» خطاب نموده؛ و درباره خلقت حضرت مسیح7 میگوید: (إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَاللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ...)[1]؛ «در واقع مثال عیسی نزد خدا، همچون مثال آدم است؛ [ که ] او را از خاک آفرید ...».
شأن نزول این آیه، مباهله پیامبر9 با نصارای اهل نجران است که آنها پافشاری بر پسر خدا بودن حضرت مسیح داشتند، که خداوند در این آیه به طور آشکار شبهه آنها را رد نموده و میفرماید که حضرت مسیح در متولد شدن بدون پدر، با آدم ابوالبشر مشابهت دارد، یعنی اگر متولد شدن مسیح بدون پدر شما را شگفتزده نموده، و شما از ناحیه پدر، حضرت مسیح را به خداوند نسبت میدهید! درباره ابوالبشر آدم این امر بیشتر است، چون وی را خداوند بدون پدر و مادر به دنیا آورده، پس اگر بدون پدر به دنیا آمدن باعث پسر خدا شدن است پس چرا در مورد حضرت آدم این حرف را نمیزنید؟ علاوه بر این تولد مسیح به امر الهی در رحم حضرت مریم تحقق یافت، ولی خلقت حضرت آدم طبق بیان این آیه شریفه تنها از خاک صورت گرفته، پس از این جهت شگفتی خلقت آدم از شگفتی خلقت مسیح بیشتر است؛ وقتی خداوند قادر است که آدم را از خاک خلق کند پس چه گونه مسیح را از خون مریم نمیتواند خلق کند؟ و حال آنکه این به عقل نزدیکتر است زیرا خلقت از خون جمع شده در رحم مادر از خاک خشک آسانتر است[2]. تفسیر المیزان نیز ولادت عیسی بدون پدر را غیر معمولی و نظیر آدم میداند، ولی درباره آن بیشتر از آنچه درباره آدم گفته میشود را جایز نمیداند[3].
در آیه دیگر خداوند مسیحیان را در رابطه با این عقیده خرافی این چنین سرزنش میکند.(... وَقَالَتِ النَّصَارَی الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ)[4]؛ «... و مسیحیان گفتند: «مسیح پسر خداست.» این سخن آنان است با دهانشان؛ که به گفتار کسانی که قبلاً کفر ورزیدند؛ شباهت میجویند خدا آنان را بکشد! چگونه (از حق) بازگردانده میشوند!».
در این آیه شریفه سه نکته در رابطه با بحث ما قابل ملاحظه میباشد.
1. «قولهم بافواههم» پسر خدا قرار دادن حضرت مسیح ادعایی بدون دلیل میباشد که بعضی مفسران این گفته مسیحیان را حرف بی اساسی که دلیل ندارد قرار دادهاند[5].
2. «یضاهؤن قول الذین کفروا» این ادعا مسیحیان با گفتار کفار مشابهت دارد[6]. طبق نظر تفسیرالمیزان مراد از کفار، بتپرستانمم گذشته میباشد[7]. این نظر مسیحیان، حکایت از انحراف آنها از حق میکند.
انی یؤفکون[8]؛ این انحراف مسیحیت از حق را تفسیر متفاوت نمودهاند، تفسیر کبیر آن را شرک و بدتر از بتپرستی قرار داده[9]. تفسیر المنار این عقیده را انحراف از توحید و صفات الهی میداند[10] و المیزان این عقیده را مشابه عقیده بت پرستان گذشته قرار میدهد[11]. از دیدگاه قرآن پسر خدا قرار دادن حضرت مسیح گفتار بیاساس و کفرآمیز و ناحق است، چنانکه آیه دیگر قرآن مسیحیان را در این رابطه این چنین سرزنش نموده و حضرت مسیح را مخلوق خداوند معرفی نموده. (یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلاَتَقُولُوا عَلَی اللّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَی مَرْیَمَ...)[12]؛ «ای اهل کتاب! در دینتان غُلُوّ نکنید و درباره خدا جز حق نگویید. مسیح، عیسی پسر مریم، فقط فرستاده خدا و کلمه اوست که او را به سوی مریم افکنده ...».
حضرت مسیح مخلوق خداوند و پیامبرش است، و عقیده پسر خدا بودن وی غلو و عقیده ناحق است که خداوند از آن نهی نموده؛ چون هم خداوند از داشتن فرزند منزه است و هم این که همه موجودات مخلوق او هستند و لذا مخلوق مانند خالق نمیتواند باشد، چنانکه تفسیر تسنیم به آن اشاره نموده است[13]. خطاب «یا اهل الکتاب» این آیه را بعضی مختص به مسیحیان و کتابشان انجیل میدانند[14] و بعضی دیگر آن را به خاطر افراط و تفریط یهود و نصاری در رابطه با حضرت مسیح، شامل هر دو میدانند[15]، ولی قدر یقین مراد از اهل کتاب همان مسیحیان میباشد.تفسیرقمی در ذیل این آیه از امیرالمؤمنین7 روایتی نقل کرده: ای اهل کتاب در دینتان بدون حق غلو نکنید، یعنی نگوید: عیسی خدا و پسر خداست![16]
(c) مسیح از دیدگاه خودش
حواریون موقعی که از حضرت مسیح تقاضای غذایی آسمانی نمودند به حضرت گفتند: (هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَن یُنَزِّلَ عَلَیْنَا...)[17]؛ «آیا پروردگارت میتواند غذایی از آسمان بر ما فرود آورد؟...» حضرت مسیح نیز برای برآورده شدن خواسته حواریون به خداوند چنین خطاب میکند: (اللّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا...)[18]؛ «خدایا! (ای) پروردگار ما! از آسمان غذایی بر ما فروفرست...». در این گفتگو بین حضرت عیسی و حواریون و دعا نمودن حضرت به نکاتی میتوان دست یافت.
1ـ دوستان ـ اصحاب و حواریون ـ انبیاء را با نسبتهای واقعی آنها خطاب میکنند، و حواریون حضرت مسیح نیز از او میخواهند که از پروردگارت بخواه ... و حضرت مسیح نیز با عبارت «اللهم ربنا» از خداوند خواهش مینماید.
2ـ اگر حضرت عیسی با خداوند غیر از نسبت عبودیت نسبت دیگری میداشت، علاوه بر تصحیح خطاب حواریون عبارت «اللهم ربنا» را به کار نمیبرد؛ و حال آنکه با «اللهم ربنا» حضرت مسیح آن گفته حواریون را تائید میکنند و به صراحت اعلام میدارد که نسبت من (عیسی بن مریم) با خدا جز نسبت عبد و معبود و خالق و مخلوق نیست. تقاضا و دعای حضرت مسیح در این آیه شریفه از همه دعاهای انبیاء که در قرآن ثبت شده فرق دارد و به همین خاطر مایه شگفت علماء است[19]. اگرچه که قرآن شانزده مرتبه حضرت میسح را با «عیسی ابن مریم» خطاب نموده ولی آنچه که با صراحت بر عدم پسر خدا بودن حضرت مسیح دلالت دارد گفتوگوی حضرت مسیح با خداوند است.
خداوند از پیامبرش حضرت مسیح سؤال میکند.
«... ای عیسی، پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو معبودِ غیر از خدا بگیرید؟!»
(حضرت مسیح در پاسخ به خداوند عرضه میدارد) «منزّهی تو! برای من (سزاوار) نیست که چیزی را که برای من حق نیست، بگویم! اگر آن را گفته بودم، پس حتماً تو آن را میدانستی ...»[20]
از این آیه در رابطه با بحثمان نکات ذیل را میتوان به دست آورد.
خداوند در ابتداء کلام با خطاب «یا عیسی ابن مریم» پسر خدا بودن وی را نفی میکند. برای نفی فرزند خدا بودن حضرت عیسی قرآن این مسأله را در قالب مکالمه بین خدا و عیسی مطرح نموده و الاّ خداوند میدانست که پیامبر معصومش هرگز این چنین نگفته و حضرت عیسی با گفتن «سبحانک» خداوند را منزه قرار داده که غیر وی را خدا قرار دهد[21].
از عبارت «لیس لی به حق» به دست میآید که به عقیده حضرت عیسی، غیر از خدا را، خدا قرار دادن عقیده ناحق و باطل است[22].
تفسیر نمونه در ذیل این آیه شریفه به طور مشروح پرداخته[23]. بعضی تفاسیر دیگر گفتن «قال سبحانک» حضرت عیسی را حمل بر تسریع آن حضرت به برائت از این اتهام و عجز و کوچکی در مقابل خداوند قرار دادهاند[24].
(d) منزه بودن خدا از پدر شدن!
علاوه از آیاتی که فرزند خدا بودن و الوهیت حضرت عیسی را نفی میکند، آیاتی خداوند را از پدر بودن منزه میدانند، مثل:
«(خدا) پدید آورنده آسمانها و زمین است؛ چگونه ممکن است به رایش فرزندی باشد؟! و حال آنکه به رایش همسری نبوده؛ و همه چیز را آفریده؛ و او به هر چیزی داناست»[25]. خالق زمین و آسمانها (خالق هستی، کون و مکان) باید از عجزها و ناتوانیها و محدودیتها در امان باشد و از آنجا که فرزند داشتن محدودیتها و عجزهایی مثل همسر داشتن را به دنبال دارد، لذا خداوند از آن منزه میباشد و آیات دیگر نیز در قرآن وجود دارد که پدر بودن و یا فرزند داشتن را از خداوند نفی میکند[26].
(e) خلاصه پاسخ درون دینی
طبق آیات قرآنکریم خلقت عیسی بدون پدر انجام گرفته و در این امر حضرت عیسی7 به حضرت آدم7 شبیه است و پسر خدا بودن حضرت عیسی ادعایی بدون دلیل مسیحیان است که قرآن آن را نفی میکند؛ خود حضرت عیسی نیز خود را مخلوق و بنده خدا معرفی میکند، علاوه بر اینکه خالق جهان هستی بودن خداوند نیز با پسر داشتن سازگاری ندارد.
(f) ب) پاسخ برون دینی
آیا خداوند پدر حضرت مسیح است؟
دو دلیل از مسیحیان؛
دلیل اول) همه میدانند و میپذیرند که حضرت مسیح بدون نزدیکی مردی به حضرت مریم به دنیا آمده، پس از ناحیه پدر آن حضرت را باید به خدا نسبت داد و خداوند را پدر مسیح دانست!
دلیل دوم) عبارتهای متعددی از انجیل گویای این مطلب است که خداوند پدر مسیح است!
در پاسخ به دلیل اول آنها میتوان گفت که نداشتن «پدر انسانی» حضرت مسیح به این معنی نیست که خداوند پدر وی باشد، چون خلقت انسان و یا هر حیوانی ولو به ندرت بدون پدر از راه معجزه و راههای دیگر نیز امکانپذیر است. (چنانکه خواهد آمد)
در پاسخ به دلیل دوم مسیحیان میتوان گفت وجود این مطلب (خداوند پدر مسیح است) در انجیل آن موقع دلیل محکم میبود که انجیل نزد همه مسیحیان (همانطور که قرآن نزد مسلمانان معتبر است) معتبر میبود و حال آنکه احدی از مسیحیان قایل به کتاب آسمانی حقیقی انجیل فعلی نیستند! بلکه همه مسیحیان آن را مجموعه نوشتههای حواریون میدانند که در طول تاریخ دست خوش تحریف قرار گرفته[27] و علاوه بر آن همه مسیحیان بر یک انجیل واحد معتقد نیستند! بلکه هر فرقهای انجیل جداگانهای دارد! پس با این همه اشکالات بر خود انجیل نمیتوان مطالب آن را مورد استناد قرار داد.
(g) مسیح بدون پدر!
بعد از ردّ دلیل مسیحیان نوبت به این پرسش میرسد که آیا حضرت مسیح بدون پدر متولد شده؟ در پاسخ میگوییم به طور عموم همه جانداران اعم از انسان و غیر انسان از پدر و مادر متولد میشوند؛ این قاعده نزد عموم مردم استثناءبردار نیست، ولی اولاً از راه معجزه یعنی تأثیر علت قویتر و فرامادی این امر ممکن است و ثانیاً دانشمندان با قواعد علمی و تجربیات آزمایشگاهی به این نتیجه رسیدهاند که جانداران در بعضی موارد بدون نر تولید مثل میکنند و این نوع تولید مثل را «بکرزایی»[28] گویند؛ بکرزایی در بین حشرات به ندرت ولی در بین حیوانات تک سلولی به کثرت به چشم میخورد؛ ولی دانشمندان با موفقیت توسط جریان خاص الکتریسیته و دیگر اعمال آزمایشگاهی قورباغه و موش را بارور نموده و بچههای آنها را به دنیا آوردهاند[29]. آزمایشات بکرزایی بر حیوانات مختلف توسط دانشمندان ادامه دارد[30].
در گزارش حیرتانگیزی از خانمی به نام «امی ماریجونز» گفته شده که وی فرزندی بدون پدر به دنیا آورده، و پزشکان و محققان پس از آزمایشات به این نتیجه دست یافتهاند که در خون دختر بچه او (مونیکا) کوچکترین علامت یا اثر مرد خارجی وجود ندارد و در خون او تنها هورمونهای مادر اوست که وجود او را درست کرده است[31].
با در نظر گرفتن توضیحات و یافتههای دانشمندان به این نتیجه میتوان دست یافت که به دنیا آمدن حضرت مسیح توسط حضرت مریم از نوع «بکرزایی» بوده، که دراین صورت علاوه بر تولید هورمونهای مادر، نطفه پدر نیز توسط حضرت مریم صورت گرفته که در واقع نسبت پدری و مادری حضرت عیسی هردو به حضرت مریم منتهی خواهد شد، و تکرار خطاب «عیسی ابن مریم» قرآن درباره حضرت مسیح تحقق خواهد یافت[32].
(h) نتیجه
در پاسخ درون دینی این شبهه به کمک آیات به اثبات رسید که خلقت عیسی همانند آدم بدون پدر انجام گرفته چنین خود حضرت عیسی نیز خود را مخلوق و بنده خدا معرفی میکند، علاوه بر اینکه خالق جهان هستی بودن خداوند نیز با پسر داشتن سازگاری ندارد.
در پاسخ برون دینی این شبهه بعد از نقد ادله مسیحیان برای پسرِ خدا بودن حضرت مسیح با بیان نظریه دانشمندان در رابطه با «بکرزایی» و امکان آن در جانداران، به این نتیجه رسیدیم که در خلقت حضرت مسیح7 نیز طبق نظریه بکرزایی هورمونهای مادر و نطفه پدر هر دو توسط رحم حضرت مریم7 صورت گرفته، یعنی در خلقت مسیح نقش پدر نیز به عهده حضرت مریم بوده است.
(i) منابع جهت مطالعه بیشتر
1. حسون، عادل سلیمان، من هو الأعظم؟ محمد أمالمسیح، تهران: الغدیر للطباعبة والنشر والتوزیع، الطبعة الاولی، 1429م .
2. عثمان الکیرانوی، خلیلالرحمن، اظهارالحق، بیروت: المکتبة العصریة، 1998م.
3. مفتح، محمد، به سوی اسلام با آیین کلیسا، قم: انتشارات چاپخانه علمیه، 1347م.
4. کارل، آلکسی، انسان موجود ناشناخته، ترجمه: پرویز دبیری، تهران: انتشارات سهام عام، 1354 ش.
[1]. آل عمران/ 59.
[2]. برای تفصیل بیشتر ر. ک: رازی، فخر الدین، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، ج 8، ص 242.
[3]. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 3، ص 332 ـ 334. تفسیر مجمع البیان نیز مشابه همین را گفته ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 4، ص 101.
[4]. توبه/ 30.
[5]. ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 11.
[6]. چنان که لسان العرب در ذیل ماده «ضها» میگوید: «مشاکلة الشی بالشی، وفلان ضهی فلان ای نظیره وشبیهه» (یعنی مشابهت چیزی با چیزی دیگر یا فلان شخص با فلان شخص مشا به است) ابن منظور، لسان العرب، ج 8، ص 97.
[7]. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 9، ص 325.
[8]. راغب در مفردات «یؤفکون»: کل مصروف عن وجهه الذی یحق أن یکون علیه، «قاتلهم الله أنی یؤفکون» أی: یصرفون عن الحق فیالاعتقاد إلی الباطل. بیان نموده. ر.ک: راغب، مفردات الفاظ القرآن، ص 79.
[9]. ر.ک: رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب، ج 16، ص 28. «بین الله تعالی انهم بمنزلة المشرکین فی الشرک، وان کانت طرق القول بالشرک مختلفة، اذ لافرق بین من یعبد الصنم وبین من یعبد المسیح وغیره لأنه لا معنی للشرک الاّ ان یتخذ الانسان مع الله معبوداً».
[10]. «ان اهل الکتاب المراد بهم الیهود والنصاری لایؤمنون بالله تعالی علی الوجه الحق الذی جاءت به رسله من توحید وتنزیه لذاته وصفاته»، رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج10، ص 291.
[11]. ر.ک طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج 9، ص 325.
[12]. نساء/ 171.
[13]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج 6، ص 305. (در این آیه شریفه دو برهان بر بطلان توهم مزبور ذکر شده است:
الف: داشتن فرزند با سبّوح بودن خدا منافی است «سبحانه ان یکون له ولد»
ب: همه موجودات عبد محض او هستند (لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ).)
[14]. ر.ک: طوسی، حسن، تفسیر التبیان فی تفسیرالقرآن، ج3، ص 399. (هذا خطاب الله تعالِی لاهل الکتاب الذی هو الانجیل وهم انصاری ان یغلوا فی دینهم بأن یجاوزا الحق فیه).
[15]. ر.ک: رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج6، ص66. (هذا الآیات نزلت فی محاجة النصاری خاصة بعد محاجة الیهود واقامة الحجة علیهم وقد غلت الیهود فی تحقیر عیسی وإهانته والکفر به ففرطوا کل التفریط فغلت النصاری فی تعظیمه وتقدیسه فأفرطوا کل الأفراط).
[16]. قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیر قمی، ج1، ص176. (یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم غیرالحق) ای لاتقولوا ان عیسی هو الله وابن الله.
[17]. مائده/ 112.
[18]. مائده/ 114.
[19]. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان ج 6، ص 338. (این دعا درمیان همه دعاها و تقاضایی که در قرآن از انبیاء حکایت شده دارای خصوصیتی است که در هیچ یک از آنها نیست و آن افتتاح دعا است به ندای «اللهم ربنا» و سایر ادعیه انبیاء افتتاحشان به ندای «ربّ» و یا «ربنا» است و این خصوصیت نیست مگر برای دقّت امور و هول مطلع).
[20]. مائده/ 116: (... یَا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ ءَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلهَیْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ...).
[21]. چون آنهایی که عیسی را پسر خدا میدانند در واقع وی را خدا نیز میدانند!
[22]. وقتی که خود حضرت مسیح نسبت خدا بودن و یا پسر خدا بودن را برای خود ناروا و باطل میداند، پس مسیحیان نیز باید از وی پیروی کنند.
[23]. ر.ک: شیرازی، ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 5، ص134 135.
[24]. ر.ک: سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، ج2، ص1001. (... «قال سبحانک» ویسرع الی التبرؤ المطلق من ان یکون من شأنه هذا القول أصلاً «ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق» ویستشهد بذات الله سبحانه علی براءته مع التصاغر أمام الله وبیان خصائص عبودیته وخصائص ألوهیة ربه.)
[25]. انعام/ 101.
[26]. بطور مثال ر.ک: بقره /116.
[27]. رضوانی، علی اصغر، نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات، ص57 ـ 58.
[28]. Partenogenesis.
[29]. کارل، آلکس، انسان موجود ناشناخته، ترجمه: پرویز دبیری؛ به نقل از: عیسی، پیام آور اسلام، احمد بهشتی، ص323.
[30]. در این رابطه برای تفصیلات بیشتر ر.ک: رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، صص461 ـ 466.
[31]. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص 465. به نقل از روزنامه اطلاعات، ش 20820.
[32]. ممکن است توسط بعضی اشکال شود که این تحلیل با آیات (فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا)؛ (مریم/ 17) و (فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُوحِنَا)؛ (تحریم/ 12) سازگاری ندارد، چون روح در این دو آیه به جبرئیل تفسیر شده، در پاسخ میگویم: این تحلیل ما به تفسیر روح به معنی جبرئیل هیچ لطمهای نمیزند، چون طبق تحلیل ما تولید هورمونهای مادر و نطفه پدرهر دو توسط رحم حضرت مریم صورت گرفته و این فعل و انفعالات داخلی رحم حضرت مریم است که با «روحنا» به معنی نزول حضرت جبرئیل هیچگونه منافاتی ندارد، چون نزول حضرت جبرئیل بر حضرت مریم یک عمل روحی و معنوی بوده، و فعل و انفعالات داخل رحم یک عمل تکوینی است.