پاسخ
در مورد استخاره روايات متعددي داريم از جمله در روايتي از امام صادق7 حكايت شده: اگر كسي بدون استخاره وارد كاري شود و مورد ابتلاء، امتحان و در معرض مشكلات قرار بگيرد پاداش به او داده نميشود1. يا در روايت ديگري حكايت شده: «از شقاوت و بدبختي است كه كسي عملي انجام دهد و استخاره از خدا نكند.»
با اين حال لازم است مفهوم استخاره بررسي شود؛ آيا منظور از استخاره در روايات همين استخارهاي است كه امروزه مشهور و مصطلح است كه با «تسبيح» يا با «قرآن» انجام ميدهيم. يا اينکه منظور از استخاره در روايات چيز ديگري است؟!
( پاسخ
استخارهاي كه در روايت آمده «طلب خير»2 كردن از خداست يعني هر كاري را ميخواهيم شروع كنيم اول از خدا بخواهيم، كه خدايا! خير مرا در اين كار قرار بده! خدايا مرا در اين كار راهنمايي كن! خدايا عاقبت اين كار را ختم به خير كن! اين طلب خير كردن و استخاره كردن است مثل اينکه ما در اول هر كاري «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» ميگوييم و از خدا طلب خير ميكنيم اين موجب بركت ميشود و موجب راهنمايي خدا ميشود.
و از امام صادق7 حكايت شده: «اگر كسي از خدا طلب خير كند خداوند به او خير ميدهد3 (اگر چه در آن كار مشكلاتي براي او واقع شود و (به ظاهر) نامطلوب باشد ولي عاقبت كار را خدا خير قرار ميدهد)»
روش و چگونگي استخاره
در روايات از امام صادق7 حكايت شده: دو ركعت نماز بخوانيد بعد استخاره كنيد، طلب خير كنيد4 يا با دعا طلب خير بكنيد.5 و در روايت ديگري از امام صادق7 آمده: اگر عبدي و بندهاي از خدا طلب خيري (استخاره) كند اگر چه يك مرتبه، خداوند به او الهام ميكند كه چه كاري را انجام بدهد و او را به طرف كار خير و چيزي كه خيرش در اوست راهنمايي ميكند6؛ اين همان طلب خير و استخاره كردن در هر كاري است.
ولي چيزي كه امروزه انجام ميشود مثل استخاره با تسبيح و مانند آن را بزرگان ميفرمايند: «نوع من القرعه» نوعي قرعهكشي است يعني اگر كسي بين دو كار، مشورت كرد و طلب خير نمود، ولي نتوانست تشخيص بدهد كه كدام بهتر است و متحير ماند اينجا ميگويند استخاره كند كه «نوعٌ من القرعه» نوعي قرعهكشي است كه اين راه را انتخاب كنم يا آن راه را، و اين كه «قرعه راهحل هر مشكلي است» در قواعد فقهي هم مطرح است7.
استخاره با قرآن
از امام صادق7 حكايت شده: اگر نتوانستي كاري را تشخيصدهي قرآن را باز كن اولين چيزي كه به چشمت آمد طبق آن عمل كن. مثلاً اگر آيه بهشت بود طبقش عمل كن اگر آيه عذاب بود طبقش عمل نكن8 اما در رواياتي نيز آمده كه به قرآن تفال نزنيد9.
تفأل يعني اينکه انسان، عاقبت چيزي را ببيند كه در فارسي از آن به فالگيري تعبير ميشود همانطور كه فال حافظ ميگيرند آيا ما حق داريم با قرآن هم نوعي فالگيري انجام دهيم و تفأل بزنيم.
در روايات آمده است كه تفأل به قرآن نزنيد.
ولي استخاره با قرآن اين است كه اگر واقعاً انسان بر سر دو راه متحير ماند بعد از طلب خير از خدا، مشورت با اهلش و... باز هم نتوانست راهي را انتخاب كند قرآن را باز كند راهش را خدا نشان ميدهد.
تذكر: برخي علما نسبت به انجام همين هم اكراه دارند يا اينکه در مورد رواياتش تشكيك ميكنند و به تعبيري قرآن را بزرگتر از آن ميبينند كه در معرض چنين كاري قرار گيرد. ولي برخي نيز عمل ميكنند.
1. بحارالانوار، ج 91، ص 222 ـ 223.
2. باب استفعال براى طلب مىآيد.
3. بحارالانوار، ج 91، ص 256.
4. وسائل الشيعه، ج 5، ص 204.
5. نك: ميزان الحكمة، ج 3، ص 226 به بعد.
6. بحارالانوار، ج 91، ص 257.
7. نك: القواعد الفقهيه، آيت الله مكارم شيرازى.
8. ميزان الحكمة، ج 3، ص 228 و وسائل الشيعه، ج 4، ص 875.
9. همان، ج 3، ص 228.