پاسخ
با توجه به شواهدي كه در دست است تورات و انجيل در بسياري از موارد در طول تاريخ دستخوش تحريفشده و حتي برخي از نويسندگان و صاحب نظران يهود و مسيحيت هم به اين مسأله اعتراف كردهاند از جمله «ايان بار بور» در مقدمه كتاب «علم و دين» مينويسد.
برخي از قسمتهاي تورات 800 سال بعد از وفات حضرت موسي7 نوشته شده1 و داستان رحلت حضرت موسي در تورات نگاشته شده2 و خود به خود اين مطالبي كه صدها سال بعد از رحلت حضرت موسي جمعآوري شده، برخي از مطالب عاميانه انحرافي در آن داخل شده، يا كم شده يا برخي مطالب به آن اضافه شده است.» حال پرسش اين است كه با اين اوصاف چرا قرآن ميفرمايد: «اگر نميدانيد از اهل كتاب سوال كنيد؟»
براي پاسخ لازم است اول اين آيه را معرفي و بررسي كنيم تا معلوم شود چرا قرآن اين جمله را فرموده است؟ خداوند متعال در سوره نحل ميفرمايد: (فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُم لاَ تَعْلَمُونَ).3
در مورد اينکه «اهل ذكر» چه كساني هستند؟ مفسران قرآن چند ديدگاه دارند؛ نظر مشهور اين است كه «ذكر» يعني تورات و اهل ذكر يعني دانشمندان يهود، كه قرآن ميفرمايد: اگر نميدانيد از آنها بپرسيد!
براي فهم اين آيه لازم است كه فضاي آيه و آيات قبل و بعد اين آيه را در نظر بگيريم، با دقت و بررسي در اين آيات در مييابيم كه روي سخن در اين آيات با مشركان است، زيرا مشركان ميگفتند:
«چرا خدا پيامبري فرستاده كه ميخورد، در بازار راه ميرود و... چرا خدا يك فرشتهاي نفرستاد، كه براي ما پيامبري كند، و آيا ميشود بر بشر هم وحي شود؟» اينگونه سوالات مطرح بوده كه در اين سوره و سورههاي ديگر به آن اشاره شده است.
آيه مذكور در مقام پاسخگويي به مشركان است و ميفرمايد: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالاً نُوحِي إِلَيهِمْ)4 اي پيامبر اسلام قبل از تو نيز مرداني فرستاديم كه به سوي آنها وحي ميشد موسي را فرستاديم انسان بود و به او وحي ميشد عيسي را فرستاديم انسان بود و به او وحي ميشد، و همچنين پيامبران ديگري كه هم بشر بودند پس خطاب به مشركان ميفرمايد: «اي مشركان شما كه اشكال ميكنيد كه آيا ممكن است به انسانها وحي شود؟ برويد از كساني بپرسيد كه قبل از شما پيامبراني به سوي آنها فرستاده شد. (فَسْأَلُوا أَهْلَالذِّكْرِ إِن كُنتُم لاَتَعْلَمُونَ)؛ «اگر نميدانيد برويد از يهود بپرسيد!»
يهود و مسيحيت در جزيرةالعرب همسايه مشركان بودند در بخشهايي از جزيرةالعرب مثل مدينه ساكن بودند، و از لحاظ فرهنگي و علمي از عرب جاهلي سطح بالاتري داشتند و حتي مرجعيت علمي يهود و مسيحيت را قبول داشتند زيرا اينها از لحاظ فرهنگ و سطح علمي نسبت به مشركان، بالاتر بودند چرا كه آنها جاهل بودند و اهل كتاب نسبت به آنها عالم بودند لذا قرآن به مشركين ميفرمايد: شما چرا اين اشكال را ميكنيد كه پيامبر چرا فرشته نميباشد ما قبل از اين پيامبر، نيز پيامبراني فرستاديم كه از جنس بشر بودند، اگر شما شك داريد برويد از اهل كتاب بپرسيد از يهوديها و مسيحيها بپرسيد كه آيا پيامبران قبلي فرشته بودند يا انسان بودند و اين موضوع با تحريف يا عدم تحريف تورات ارتباطي ندارد.
زيرا در اين آيه خطاب به مسلمانها نميباشد، كه مسلمانها بروند از اهل ذكر يعني مسيحيها و يهوديها سوال كنند؛ بلكه خطاب به مشركان است كه از اهل كتاب در مورد يكي از اصول كلي و مشترك اديان سوال كنند كه پيامبران قبلي هم، بشر بودند. تفسير ديگري از آيه شده كه برخي بزرگان بر اين باورند اين تفسير، به نوعي تفسير باطن آيه است كه در برخي روايات اشاراتي به مصاديق آن شده است.
قرآنكريم در موارد فراواني آياتي دارد كه ظاهرش مربوط به يك واقعه خاصي است اما با الغاء خصوصيت (يعني خصوصيات زمان و مكان را كنار بگذاريم) يك قاعده كلي به دست ميآيد. برخي مفسران از اين آيه يك قاعده كلي به دست آوردهاند به اين ترتيب كه آيه ميفرمايد:
(فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ)؛ «سوال كنيد از كساني كه اهل ذكرند!» در حقيقت آيه ميفرمايد: «انسانهاي جاهل، به انسانهاي عالم مراجعه كنند.» كه يكي از مصاديق رجوع جاهل به عالم، مراجعه مشركان به اهل كتاب ميباشد. نمونه ديگر رجوع جاهل به عالم، همان رجوع افراد به متخصص است اگر فردي از ناحيه قلب بيمار است به متخصص قلب مراجعه كند، و همچنين در مسائل شرعي نيز اگر توانايي استنباط احكام را ندارد به متخصص آن يعني به مراجع تقليد مراجعه كند. و اين يك قاعده كلي ميباشد. از اين روست كه در برخي از روايات شيعه و اهل سنت اين مطلب وارد شده كه «اهل ذكر همان اهلبيت: هستند.»5 و اگر در اين آيه آمده (فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ) يعني «از اهل بيت: بپرسيد.» و اين همان قاعده كلي است كه ما به دست آورديم كه يكي از مصاديق بارزش اهلبيت: ميباشند.
اهل بيت به عنوان دانايان امت هستند كه اگر شخصي پرسشي دارد و در موضوعي جاهل است از آنها سوال كند. بنابراين آيه، يك قاعده كلي رجوع به متخصص را براي ما بيان ميكند كه مصاديق متعددي دارد در يك زمان، يكي از مصاديقش مراجعه مشركان به اهل كتاب بوده يا مراجعه هر انسان غيرمتخصص به افراد متخصص بوده است و مصداق بارزش مراجعه مسلمانها به اهل بيت ميباشد.
يادآوري
هركدام از اين تفسيرها را بپذيريم اين آيه ارتباطي با تحريف يا عدم تحريف تورات و انجيل ندارد البته آياتي از قرآن كريم، اشارتي به تحريف معنوي از تورات و انجيل دارد و علاوه بر آن در روايات پيامبر اكرم9 هم از اينکه ما مراجعه كنيم به اهل كتاب نهي شده است و چنانچه بيان شد صاحب نظران يهودي و مسيحي نيز ادعاي عدم تحريف تورات و انجيل را ندارند.
1. علم و دين، ايان باربور، ترجمه بهاء الدين خرمشاهي، ص 130.
2. كتاب مقدس، سفر تثنيه، باب 34.
3. نحل/ 43.
4. نحل/ 43.
5. تفسير صافي، ج 3، ص 37.