- توضیحات
- نوشته شده توسط soleymani
- دسته: در قصه حضرت خضر7 و موسی7 در سوره کهف ضمیرها گاهی جمع است و گاهی مفرد. علتش چیست؟
- بازدید: 1269
پاسخ
در داستان حضرت خضر و موسي: سه فراز مختلف هست: 1. کشتي را سوراخ کردند، 2. بچه کشته شد، 3. ديوار خراب را بازسازي کردند. در پايان آيات1 خضر7 دليل اين کارها را توضيح ميدهد:
1. گاه ضمير را مفرد آورده است مانند جايي که ميگويد: کشتي را سوراخ کردم، چون پادشاه ميخواست کشتي سالم را بگيرد، در حالي که اين کشتي براي افراد فقير بود و ميخواستم به دست شاه نيفتد، لذا سوراخش کردم. در اينجا ميفرمايد «(فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا)؛ و خواستم آن را معيوب کنم.» شايد چون کار معيوب را به اراده خود انجام ميداد، به خودش نسبت داد. شايد اين خود نوعي از احترام بود.
2. در برخي موارد جمع آورده است، مثل جايي که ميگويد: خداوند ميخواست به جاي اين فرزند، فرزند بهتري به آنها عنايت بکند. ميفرمايد: «(فَأَرَدْنَا أَن يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيراً مِّنْهُ)؛ اراده کرديم که پروردگارشان به جاي آن، به آن دو (پدر و مادر) آنها، (بچه اي) بهتر از آن بدهد. اينجا کار را به خدا نسبت ميدهد و شايد مقصود خودش و خدا باشد، يعني خداوند و من اراده کرديم؛ البته اراده خضر در راستاي اراده خدا بود. اينجا چون کار خوبي است (جايگزين نيکو دادن) به خود و خدا نسبت ميدهد.»
3. در مورد بعدي که اراده را فقط به خدا نسبت ميدهد: (فَأَرَادَ رَبُّکَ أَن يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا).
به نظر ميرسد که حضرت خضر7 بسيار به اين نکته توجه کرده وادب گفتاري را در رابطه با خداوند رعايت کرده است. جايي که کار به ظاهر نيکو نبود، به خودش نسبت داده و آنجا که کار خوب بود، به خدا يا به خود و خدا نسبت داده است؛ هرچند که همه کارهاي او به دستور خدا و با قدرتي بود که خدا داده بود.
1. کهف / 79 ـ 82.