- توضیحات
- نوشته شده توسط soleymani
- دسته: هنگامیکه پدرومادر از فرزند رو برمیگردانند، تکلیف فرزند چیست؟
- بازدید: 1550
پاسخ
در آيات و روايات بارها تاکيد شده است که به پدر و مادر احترام بگذاريد، و از آنها اطاعت و به آنها نيکي کنيد. از جمله خداوند در سوره لقمان فرمود: «به انسان وصيت ميکنيم که در مورد پدر و مادرش به نيکي رفتار بکند، مخصوصاً در مورد مادرش که چند ماهي او را حمل ميکند و شکر نسبت به مادر و خداوند را فراموش نکنيد.»1
در ادامه تنها مورد استثناء را بيان ميکند: (وَإِن جَاهَدَاکَ عَلَي أَن تُشْرِکَ بِي مَا لَيسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً)2 مضمون آيه اين است که اگر پدر و مادر شما مشرک بودند و خواستند شما را مشرک بکنند، از آنها اطاعت نکنيد. ولي در همين مورد هم ميفرمايد:
در دنيا با آنها مصاحبت پسنديده داشته باشيد.
بنابراين حتي اگر پدر و مادر مشرک باشند و تلاش بکنند انسان را از جاده توحيد خارج بکنند، انسان حق بدرفتاري و قطع رحم ندارد و لازم است با آنها با محبت و نيکي رفتار بکند.
از امام صادق73 حکايت شده است:
خداوند در مورد سه چيز اجازه ترک نداده است؛ اداي امانت، وفاي به عهد و نيکي به والدين. اگر پدر و مادر از صله رحم يا خدمت فرزند استقبال نميکنند با رويشان را بر ميگردانند، بايد علت ناراحتي پدر و مادر را بيابند و برطرف بکنند. در هر صورت حق قطع رحم، ترک احسان يا توهين به پدر و مادر را ندارند، حتي اگر خود پدر و مادر خواهان ترک رابطه باشند.
آري! ممکن است پدر و مادر عصباني باشند و ناراحت بشوند يا مشکلي اخلاقي، عقيدتي، جسمي، رواني داشته باشند، اما هيچکدام دليل نميشود که فرزند وظيفه خودش را انجام ندهد.
1. بعضي از مفسران4 ميگويند: اين که خداوند فرمود (بِالْوَالِدَيْنِ) و نفرموده «الي والدين» براي اين است که فرزندان، خودشان بروند و به آنها احسان بکنند، نه اينکه کسي را بفرستند تا کارهايشان را انجام بدهد.
2. طبيعت پدر و مادر اين است که از رفت و آمد فرزند خشنود شوند. حال اگر از ديدن فرزند آزرده شدند، حتماً مشکلي يا سوءتفاهمي عامل آن شده است و فرزند با حل مشکل يا رفع سوءتفاهم بايد آنان را مسير طبيعي برگرداند.
در هر صورت اگر پدر و مادر از ديدار فرزند ناراحت شدند، مصداق نيکي اين خواهد بود که فرزند مشکل را برطرف سازد و ارتباط را به روند طبيعي بازگرداند.
1. لقمان / 14.
2. همان / 15.
3. کافي، ج 5، ص 132، ح 1، تهذيب الاحکام، ج 6، ص 350، ح 109؛ وسائل الشيعه، ج 19، ص 71، ح 24176؛ بحارالانوار، ج 71، ص 70، ح 46؛ الخصال، ج 1، ص 123، ح 118 ضمناً قريب به همين مضمون و يا شباهت زيادي از امام ابوجعفر باقر7 نيز در منابع ذيل اين روايت حکايت شده است. کافي، ج 2، ص 162، ح 15، وسائل الشيعه، ج 21، ص 490، ح 27669، بحارالانوار، ج 71، ص 56، ح 15.
4. تفسير المنار، ج 8، ص 185، تفسير نمونه، ج 6، ص 34.