پرسش:

آيا چشم زخم از نظر قرآن واقعيت دارد يا خرافه است؟

˜ پاسخ:

مقدمه

تاثير چشم و نيروهاي مرموز آن از دير زمان مورد توجه بشر بوده است. شايد نتوان تاريخ دقيقي براي شروع اين عقائد يافت اما آنچه مسلَم است انسان‌ها در اثر تجربيات روزمرّه و برخي نقل‌هاي تاريخي و ديني به آن اعتقاد پيدا كرده بودند، هر چند كه در اين بين خرافاتي نيز راه يافته است كه نيازمند اصلاح و پالايش است.
تعريف چشم زخم

چشم زخم، نيروي مرموزي است كه در چشم برخي افراد وجود دارد كه ممكن است با يك نگاه مخصوص، طرف مقابل را بيمار يا هلاك كند.[1]

چشم زخم از منظر قرآن كريم

به نظر مي‌رسد در قرآن، آيه‌اي كه به صراحت از «چشم زخم» سخن گفته باشد وجود ندارد اما آياتي وجود دارد كه در مورد «چشم زخم» به آن استناد شده است، از جمله:

1. قرآن كريم در سوره‌ قلم آيه‌ 51 مي‌فرمايد:

«وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»؛ «و مسلماً نزديك بود كسانى كه كفر ورزيدند هنگامى كه آگاه‌كننده (= قرآن) را شنيدند با چشمانشان تو را بلغزانند و مى‏گويند: «قطعاً او ديوانه است.»
شأن نزول

مفسران براي آيه‌ فوق دو شأن نزول ذكر كرده‌اند:

الف. برخي مفسران در شان نزول اين آيه نقل كرده‌اند كه در مورد گفتار برخي مخالفان ولايت علي7 در روز غدير خُم بوده است كه به پيامبر9 ـ در هنگامي كه دست علي7 را براي امامت بالا برد ـ نگاه كردند و گفتند: به چشمان او نگاه كنيد مثل چشم ديوانگان مي‌چرخد. در آن هنگام جبرئيل آيه‌ فوق را نازل كرد.

ب. بعضي مفسران نقل كرده‌اند كه در قبيله بني اسد افرادي بودند كه قدرت چشم‌زخم داشتند و برخي از آنها مي‌خواستند پيامبر9 را چشم زخم بزنند كه آيه‌ فوق به اين مناسبت نازل شد.[2]
بررسي

با توجه به سياق و لحن آيه كه مي‌فرمايد: «نزديك است كه كافران با چشم، تو را بلغزانند» مي‌توان از ميان اقوال، اين قول را پذيرفت كه: «اين آيه كنايه از نگاه‌هاي بسيار غضب آلود است مثل اينكه مي‌گویيم فلان كس آنچنان بد به من نگاه كرد كه گويي مي‌خواست مرا با نگاهش بخورد يا بكشد»[3] و آيه در مقام بيان نوعي نگاه خشم آلود، و چشم غرّه رفتن است به طوري كه طرف مقابل را بترساند و از جاي خود بلغزاند و از ميدان بِدَر كند.

2. در سوره يوسف آيه‌ 67 آمده است:

«وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَتَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ...»[4]؛ در آيه شريفه آمده كه حضرت يعقوب7 از فرزندش مي‌خواهد كه از يك در وارد نشوند، بلكه از چند در وارد شوند، علت اين امر چيست؟

گروهي از مفسّران گفته‌اند: علت اين بوده كه برادران يوسف از جمال كافي بهره‌مند بودند (اگرچه يوسف نبودند ولي برادران او بودند) و هم قامت‌هاي رشيد داشتند و پدر نگران بود كه جمعيت يازده نفري كه قيافه‌هاي آنان نشان مي‌داد از يك كشور به مصر آمده‌اند، توجه مردم را به خود جلب كنند، او نمي‌خواست از اين راه چشم زخمي به آنها برسد.

بخشي از اين چشم زخم، حق است و از نظر علمي نيز بوسيلة سياله مغناطيسي مخصوصي كه از چشم بيرون مي‌پرد، قابل توجيه مي‌باشد، هر چند عوام الناس آنرا با مقدار زيادي از خرافات آميخته‌اند.[5]
چشم زخم از منظر عقل و علم:

اثر عميق چشم در ديگران كه موجب هلاكت يا بيماري شود از نظر عقلي محال نيست. چه اينكه بسياري از دانشمندان معتقدند در بعضي از چشم‌ها، نيروي مغناطيسي خاصي نهفته شده كه كارايي زيادي دارد حتي با تمرين و ممارست، مي‌توان آن را پرورش داد. خواب مغناطيسي از طريق همين نيروي مغناطيسي چشم‌هاست.

در دنيايي كه «اشعه‌ ليزر» كه با شعاعي نامریي، مي‌تواند كاري كند كه از برخي سلاح‌هاي مخرب ساخته نيست؛ پذيرش وجود نيرويي در بعضي از چشم‌ها، كه از طريق امواج مخصوص در طرفِ مقابل اثر بگذارد چيز عجيبي نخواهد بود و بسياري نقل كرده‌اند كه افرادي داراي اين نيروي مرموز چشم بوده‌اند[6] بنابراين، چشم زخم از نظر عقل و علم ممكن است.
چشم زخم از ديدگاه روايات

در نهج‌البلاغه مي‌خوانيم: «العين حق والرقي حق»[7]؛ «چشم زخم حق است و توسل به دعا براي دفع آن نيز حق است»

در برخي روايات از امام صادق7 نقل شده كه براي جلوگيري از چشم زخم (توسط خود انسان) يا چشم خوردن سه مرتبه بگويند: «ما شاء الله لاقوة الا بالله العلي العظيم»[8] و در برخي روايات ديگر نقل شده كه ذكر خدا را بگويد كافي است.[9]
جمع بندي و نتيجه‌گيري

در قرآن كريم به صراحت از «چشم زخم» سخني به ميان نيامده است، ولي در روايات اشاراتي به اين نيروي مرموز چشم شده است، و از نظر عقل و علم نيز مانعي جهت پذيرش «چشم‌‌زخم» نداريم اما بايد توجه داشت كه اين مطالب به معناي پذيرفتن همه‌ خرافاتي كه در اين زمينه رايج است، نمي‌باشد.

به عبارتي انسان نمي‌تواند كسي را متهم به داشتن «چشم زخم» (چشم شوري) كند؛ و از طرف ديگر براي نجات از «چشم زخم» نمي‌توان هر راه حل خرافي را پذيرفت و دنبال كرد.

معرفي منابع جهت مطالعه در زمينه‌ فرا روان‌شناسي:

1. تناقض نما يا غيب نمون، محمدامين احمدي، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، چاپ اول، 1378.

2. عجايب حس ششم، غلامرضا اربابي، گروه فرهنگي اربابي، چاپ صنوبر تهران.

3. روح و دانش جديد، آيزنك: براود، واتسن، مترجم محمدرضا غفاري، چاپ دفتر نشر و فرهنگ اسلامي.

4. شگفتي‌هاي هيپنوتيزم، ب. جيبسون والتر، ترجمه رضا رحمانيان، چاپ صنوبر.

5. تفسير موضوعي قرآن‌كريم، جلد اول، جوادي آملي، مركز نشر اسراء.

6. جهان غيب و غيب جهان، بهاء الدين خرمشاهي، انتشارات كيهان.

7. عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس (باورهاي ديني و امدادهاي غيبي)، علي تقي‌زاده اكبري، مركز تحقيقات اسلامي.

8. دريافت‌هاي حس ششم در فوق طبيعت، چلبي شاكر و بشار البيطار محمد، مترجمان، احمد بانپور و م.‌حيدريان.

9. اصالت روح از نظر قرآن، آيت الله جعفر سبحاني، چاپخانه علميه قم.

10. پژوهشي در سحر و جادوگري از نظر اسلام، محمد سالاري، موسسه انتشارات مشهور.

11. هيپنوتيزم علمي نوين، شروت ريچارد، ترجمه رضا جماليان، موسسه اطلاعات.

12. اعجاز (معجزه) از نظر عقل و قرآن، آيت‌الله سيد محمدحسين طباطبايي، نشر فاخته.

13. معجزه در قلمرو عقل و دين، محمدحسن قدردان قراملكي، بوستان كتاب قم.

14. علوم غيبي و اسرار، موريس مترلينگ، ترجمه ذبيح الله منصوري، انتشارات صفار تهران.
15. فوق طبيعت، ليال واتسن، ترجمه‌ي شهريار بحراني و احمد ارژمند، چاپخانه سپهر تهران.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج 24، ص 424.

[2]. تفسير صافي، فيض كاشاني، ج 5، ص 215 (روايت اول را از كافي و دومي را از مجمع البيان نقل مي‌كند)

[3]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 24، ص 429.

[4]. و گفت: «اى پسران من، از يك در وارد نشويد، و از درهاى مختلف وارد شويد؛ و هيچ چيزى را كه از طرف خدا (حتمى شده) است از شما دفع نمى‏كنم.

[5]. تفسير نمونه، ج 13، ص 29.

[6]. تفسير نمونه، ج 24، ص 426.

[7]. نهج البلاغه، حكمت 546.

[8]. ر.ك: مكارم الاخلاق، طبرسي;، ص 445 و بحارالانوار، ج 63، ص 26.

[9]. بحارالانوار، ج 63، ص 25.