- توضیحات
- نوشته شده توسط soleymani
- دسته: ـ آیا اشاره به «آميزش و لقاح» ابرها و گياهان، اعجاز علمي قرآن است؟
- بازدید: 1887
پرسش:
آيا از نظر قرآن در آسمانها موجود زنده وجود دارد؟
پاسخ:
اگر چه علوم روز هنور به طور قطعي در مورد وجود موجودات زنده در آسمان، خبر نداده است ولي قرآن در اين باره با نوعي رازگویی در 15 قرن پيش، پنجره جديدي را به روي دانشمندان گشوده است.
با بررسی در آیات به نظر ميرسد قرآن كريم بر بودن موجودات زنده در آسمان اشاراتي دارد كه به برخي از آنها اشاره میکنیم:
1. خداوند در آيه 29 سوره شوري ميفرمايد:
(وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ)؛ «و از آيات اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده و او هرگاه بخواهد بر جمع آنها تواناست.»
برخي صاحب نظران مينويسند: «دابة» از نظر لغوي، مشتق از «دب» و به معناي راه رفتن و حركت كردن است و آن شامل حشرات، پرندگان و انسانها میشود.[1]
علامه طباطبايي; در مورد دلالت آيه ميفرمايد: ظاهر آيه اين است كه در آسمان موجوداتي از جنبندگان (دواب) مثل روي زمين وجود دارد، و اگر كسي بگويد: منظور از جنبندگان آسمان ملائكه هستند مردود است؛ زيرا «دواب» بر ملائكه اطلاق نميشود.[2] هرچند طبق آيه 30 سوره انبياء، هر موجود زندهاي از آب آفريده شده است[3] ولي همانگونه كه در روي زمين شرايط حيات موجودات زنده متفاوت است و گروهي آبزي، گروهي خاكزي و جمعي نيز هوازي هستند با مقياس وسيعتري شرايط حيات در كرات ديگر براساس ساختمان مختلف جانداران متفاوت است و نبايد انتظار داشت، موجودات ديگر همان سازمان وجودي ما را داشته باشند.[4] از حضرت علي7 در اين زمينه نقل شده است، که ميفرمايند:
«اين ستارگاني كه در آسمان است، شهرهايي همچون شهرهاي زمين هستند كه هر شهري با شهر ديگر با ستوني از نور مرتبط است.»[5]
از اين روايت ميتوان چنين برداشت كرد كه: همانگونه كه در شهرهاي زمين انسانها زندگي ميكنند، در آسمانها نيز موجودات هوشمندي شبيه انسان زندگي ميكنند.
در ادامه، آيه ميفرمايد: «او بر جمع كردن آنها هنگامي كه بخواهد قادر است.» برخي صاحبنظران بر اين باورند كه: احتمال دارد منظور از جمع «جمع در آخرت» باشد و ممكن است «جمع در دنيا» باشد ولي احتمال دوم قويتر است. چرا كه اگر منظور آخرت بود تناسب داشت آنرا با تاكيد بيان كند نه اينكه با مشيت ـ اذا يشاء ـ همراهش نمايد. بنابراين ميفرمايد: هنگامي كه خداوند بخواهد ساكنين زمين و آسمان با همديگر ملاقات ميكنند.[6]
2. آيه ديگري كه به اين مطلب دلالت دارد آيه 15 سوره رعد است؛ كه ميفرمايد:
(وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً وَظِلاَلُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)؛ «تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند ـ از روي اطاعت يا اكراه ـ و همچنين سايههايشان، هر صبح و عصر براي خدا سجده ميكنند.»
واژه «مَن» در عربي براي صاحبان عقل به كار ميرود، پس مقصود موجودات داراي شعور مثل انسان و فرشتگان هستند كه در آسمانها و زمين براي خدا سجده ميكنند و از آنجايي كه ملائكه و جن، سايه ندارند پس مقصود از «كساني كه در آسمانها و زمين هستند» بشر و مخلوقاتي شبيه بشر هستند كه سجده از روي اطاعت، مربوط به مومنين، و سجده از روي اكراه، مربوط به كافرين است (البته سجده در اينجا به معناي خضوع است.)[7]
آنچه تاکنون گفتيم در جهت اثبات وجود موجودات زنده در كرات ديگر بود كه امروزه اصطلاحاً «تئوريپردازي از ديدگاه قرآن» نامیده ميشود و در صورتي كه علوم تجربي نيز به همين نتيجه برسند اعجاز علمي آن اثبات ميشود.
اما از آنجا كه در تفسير آيات و احاديث بايد جنبههاي مختلف را در نظر گرفت و با ديد وسيعتري به آيات نگاه كرد تا به واقع نزديكتر شويم؛ در پايان احتمال ديگري را در مورد آيهي اول ـ 29 / شوري ـ مطرح ميكنيم كه با معناي ذكر شده متفاوت است.
بررسي
«واژه سماء و سموات در قرآن، به چند معنا به كار رفته است؛ از قبيل جهت بالا، كرات آسماني، جو زمين...
تفسير آيه فوق به وجود موجود زنده در كرات ديگر، وقتي صحيح است كه ثابت شود واژه «سموات» در اين آيه، به معناي كرات آسماني است؛ در حالي كه ممكن است منظور «جو اطراف زمين» باشد و منظور از «دابّة» موجودات ذره بيني مثل باكتريها و يا موجودات درشت مثل پرندگان باشد.
حال اگر معناي دوم ـ جو زمين ـ را بپذيريم آيه در قسمت موجودات درشت، يك واقعيت خارجي را بيان ميكند، كه يكي از نشانههاي الهي است؛ و در قسمت موجودات ريز، نوعي رازگويي علمي است كه علوم جديد بدان دست يافته است.[8]
بنابراين به طور قطع نميتوان نظريه «وجود موجودات زنده در كرات ديگر» را به قرآن نسبت داد هر چند طبق تفسير اوّل احتمال آن وجود دارد.
معرفي كتاب برای مطالعه بیشتر
1. پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، محمدعلي رضايي اصفهاني، ج1، انتشارات كتاب مبين، (چاپ دوم / 1381)، ص 195 ـ 206.
2. قطراتي از درياي قرآن، بهمن نيك بين، نشر نيريز، چاپ اول، 1376.
3. اثبات آسماني بودن قرآن مجيد، شهاب فهيم، ناشر موحدين، 1380.
4. قرآن و علوم روز، عبدالغني الخطيب، ترجمه: دكتر اسد الله مبشري، (چاپ اول، 1362)، موسسه مطبوعاتي عطايي.
5. الاعجاز القرآن والتقدم العلمي، محمد عللوه، ناشر، دارالاشراق، 1997 م.
6. من دلائل الاعجاز العلمي، في القرآنالكريم والسنة النبوية، دكتر موسي الخطيب، مؤسسة الخليج ]المجعول[
پینوشتها:
[1]. كهكشانها در قرآن، لطفعلي سميعي، ص 104، انتشارات انصاري، 1381. به نقل از: قاموس قرآن و الميزان و نمونه.
[2]. برگرفته از الميزان، علامه طباطبايي، ج 18، ص 58.
[3]. وجعلنا من الماء كل شي حي.
[4]. برگرفته از : دانش عصر فضا، حسين نوري، ص 170، انتشارات جهان.
[5]. سفينه البحار، ج 2، ص 574؛ مادة نجم؛ از علي بن ابراهيم نقل شده است.
[6]. الاعجاز العلمي في القرآن، د. لبيب بيضون، ص 69، موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1424 هـ ، 2003 م.
[7]. برگرفته از: الاعجاز العلمي في القرآن، د. لبيب بيضون، موسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1424 هـ ، 2003 م، چاپ اول.
[8]. برگرفته از «پژوهشي در اعجاز علمي قرآن» دكتر محمدعلي رضايي اصفهاني، ج 1، ص 200 ـ 201.
- توضیحات
- نوشته شده توسط soleymani
- دسته: ـ آیا اشاره به «آميزش و لقاح» ابرها و گياهان، اعجاز علمي قرآن است؟
- بازدید: 2430
پرسش:
آیا اشاره به «آميزش و لقاح» ابرها و گياهان، اعجاز علمي قرآن است؟
پاسخ:
تاريخچه:
هرچند بشر از ديرباز ميدانسته كه در برخي گياهان ـ مانند: خرما. ـ اگر گردههاي نر را به گياه ماده برسانند؛ محصول بدست ميآيد؛ ولي اين اطلاعات محدود به چند گياه خاص بود، تا اينكه لينه[1] (1778 ـ 1707م) طبيعيدان سوئدي، قانون «زوجيت عمومي در گياهان» را كشف كرد.
در مورد باران نيز بايد گفت: بشر اطلاعاتي از كيفيت نزول آن نداشت تا اينكه در سالهاي اخير با پيشرفت در رشتههايي چون هواشناسي، به مسئله تلقيح ابرها پي بردند و حتي فعلاً بحث از باران مصنوعي است. در اينجا بود كه دانشمندان متوجه نقش عجيب بادها در زايا شدن ابرها شدند.[2]
بررسی آیات
آيه 22 سوره حجر، در اين موضوع، نقش محوري دارد، كه خداوند ميفرمايد: (وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً...)؛ «و بادها را باردار كننده فرستاديم و از آسمان آبي نازل كرديم.»
در مورد اين آيه سه نظر وجود دارد:
الف: منظور، لقاح گياهان است:
برخي نويسندگان[3] ضمن تقسيم عوامل لقاح در گياهان به رئيسي (مثل حشرات) و غير رئيسي (مثل آب، انسان و ...) نقش بادها را در اين زمينه مهم ارزيابي كرده و ميگويند: «علم كشف كرده كه مهمترين گياهان خشكي و آبي، به وسيله باد تلقيح ميشوند، از اين رو قرآن از ميان عوامل لقاح، باد را ذكر كرده است.»
ب: منظور، لقاح ابرهاست:[4]
برخي دانشمندان بر اين باورند كه حتي وجود بخار آب در هوا و اشباع هوا و يا حتي تقطير آن در سطوح بالايي جوّ، براي ريزش باران كافي نيست؛ زيرا ممكن است با وجود اشباع، تقطير نشود و يا اينكه قطرات آنقدر ريز باشند كه معلق بمانند و نبارند؛ بلكه شرط سومي نيز ضرورت دارد كه آن، «بارورشدن» يا «عمل لقاح» است.
به اين ترتيب باد، ذرات نامرئي نمك را از دريا با خود ميآورد تا به همراه قطرات ريز آب، نطفههاي جذب كننده و آماس كننده را تشكيل دهد و سرانجام با تلاطم و تصادم بادها به هم بپيوندند، رفته رفته درشت شده و سقوط كنند.
همچنين تودههاي ابر، در اثر اصطكاك با عوارض زمين و اجسام معلق در باد، داراي بارهاي الكتريكي مخالف ميشوند كه تخليهي آن ـ رعد و برق ـ باعث يونيزه شدن هوا و تشكيل اُزن ميگردد كه به پيوستن و درست شدن باران كمك فراوان مينمايد.[5]
ج: منظور، لقاح ابرها و گياهان است:
برخي ديگر از دانشمندان و صاحب نظران انحصار آيه در يكي از دو معناي فوق را رد ميكنند. و ميگويند: اگرچه قسمت دوم آيه بوسيله «فاء» كه يكي از موارد كاربردش نتيجهگيري است به قسمت اول ربط داده شده است ـ بادها را زايا كننده فرستاديم، «پس» نازل كرديم ... ـ ولي منظور آن فقط لقاح ابرها نيست بلكه قسمت اول آيه، يك فرمول كلي را ارائه ميدهد چه در گياهان و چه در ابرها؛ و قسمت دوم (از آسمان آبي نازل كرديم) يكي از موارد و نمونههاي آن است.[6]
نتيجهگيري
1. قسمت اول آيه قاعده كلي و قسمت دوم يك نمونه و مصداق از آن است. پس آيه ميتواند هم لقاح در گياهان و هم ابرها را شامل شود.
2. آيه فوق ميتواند چيزي فراتر از ابر و گياه را شامل شود. كه ممكن است در آينده، علم از آن پرده برداري كند.
3. اشاره علمي قرآن به پديده «لقاح در ابرها»، ميتواند «اعجاز علمي» به شمار آيد، چرا كه اين مسئله تا سالهاي اخير براي بشر مشخص نشده بود.
ولي در مورد گياهان، از آنجا كه بشر از گرده افشاني گياهان ـ هر چند محدود ـ اطلاع داشته است با يك درجه تنزّل جزء «شگفتيهاي علمي قرآن» به حساب ميآيد نه «اعجاز علمي».
معرفي كتاب
براي مطالعه بيشتر به منابع ذكر شده در پاورقي و همچنين منابع زير مراجعه فرماييد:
1. تفسير نمونه، ج 11، ص 61.
2. پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج2، دكتر محمدعلي رضايي اصفهاني، انتشارات كتاب مبين.
3. قرآن و پديدههاي طبيعت از ديد دانش امروز، د. يحيي نظيري، ناشر سحاب كتاب، چاپ اول، 1358.
4. قرآن و اسرار آفرينش، استاد جعفر سبحاني، انتشارات توحيد، 1362.
پینوشتها:
[1]. Carl von linne.
[2]. برگرفته از: «پژوهشي در اعجاز علمي قرآن»، ج 2، ص 291 ـ 286. دكتر محمدعلي رضايي اصفهاني، انتشارات كتاب مبين، چاپ اول، 1380.
[3]. احمد سليمان ، القرآن و الطب، دار العودة البيروت، ص 24 ـ 26.
[4]. مرحوم طبرسي از مفسرين گرانقدر شيعه از اولين كساني است كه لقاح را به معني آبستني ابرها دانسته است. مجمع البيان، ج 3، ص 334، مطبعة العرفان، بيروت.
[5]. باد و باران در قرآن، مهندس مهدي بازرگان، ص 59 و 126، (با تلخيص)
[6]. موارد مشابه ديگري نيز در قرآن وجود دارد، مثلاً: در حالي كه تنها فايده نزول باران، روييدن گياهان نيست؛ ميفرمايد: «فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الَّثمَرَاتِ»: «پس بوسيله آن آب را نازل كرديم «پس» بوسيله آن بيرون آورديم از زمين تمام ثمرات را». ر.ک: زنده جاويد و اعجاز جاويدان، مهندس محمدعلي سادات، ص 35 ـ 36.