- توضیحات
- نوشته شده توسط soleymani
- دسته: ـ نظر قرآن دربارة غريزة جنسي و لذت طلبي چيست؟
- بازدید: 2793
پرسش
نظر قرآن دربارة غريزة جنسي و لذت طلبي چيست؟
پاسخ
انسان گل سرسبد مخلوقات خداوند است که همه نعمتها برای او آفریده شده است: (هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً)[1]؛ «او كسى است كه همة آنچه در زمين است را براى شما آفريد» او است خدایی که آنچه در زمین است برای شما (انسانها) آفرید.»
اما استفاده از این نعمتها که خداوند متعال در اختیار انسان قرار داده، ميتواند به دو گونه باشد:
الف) بهرهبری مثبت از نعمتها؛
ب) بهرهبری منفی از نعمتها.
برای مثال، «انگور» یک نعمت الهی است که فواید مثبت زیادی برای بشر دارد؛ مانند انواع ویتامینها، ساختن کشمش، سرکه، سرکه شیره و ... و از همین انگور نيز ميتوان شراب ساخت که بهرهبری منفی از این میوه است.
این دو بهرهبری (مثبت و منفی) هر کدام علتی دارد و آن ستیز و کشمکش بین عقل و نفس است؛ عقل انسان و پیامبران الهی به بهرهوری مثبت از اشیا دستور ميدهند، ولی هوای نفس و شیطان انسان را به سوی استفادههای منفی و نادرست از اشیا تشویق میکند.
1. لذت طلبی
یکی از گرایشهای فطری انسان گرایش به لذتطلبی، خوشگذرانی و راحتطلبی است که به طور طبیعی توأم با رنجگریزی و فرار از درد و ناراحتی خواهد بود. قرآن کریم نه تنها وجود گرایش به لذت را در انسان انکار و یا آن را محکوم نمیکند، بلکه یک سلسله از تعالیم خود را بر اساس این میل طبیعی انسان مبتنی ميسازد و در روش تربیتی خود از وجود آن بهره ميبرد. در قرآن تعبیرهایی مانند «سعادت»، «فلاح»، «فوز» و مانند آنها آمده بدین معنا که انسان فطرتاً طالب سعادت و خوشبختی و کامیابی است و باید به دستورهای دینی عمل کند تا به گمشده و ایده و هدف حقیقی خود برسد. در برخی آیات نیز از تعبیر ویژه «لذت» استفاده شده است، مانند آن جا که درباره بهشت صالحان ميفرماید: (وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ)[2]؛ «هر چه را خودشان بدان ميل كنند و چشمها لذت ببرند، در آن (بهشت موجود) است؛» و آیات دیگر نیز مانند آیة 15 سورة محمد و 17 سورة سجده و ... که تعبیرهایی در همین راستا دارند.
در نتیجه، اصل اینکه انسان طالب لذت باشد، از نظر قرآن مورد تأیید و بیاشکال است؛ زیرا این یک میل فطری است؛ البته بدیهی است که قرآن هیچگاه آن را رها و افسار گسیخته نگذاشته بلکه آن را در جهت صحیح خود هدایت ميکند.
لذت طلبی نکوهیده
پس از آنکه روشن شد قرآن وجود این میل را نامطلوب نمیداند، جای طرح این پرسش است که با وجود این دید مثبت قرآنی، چرا گاهی لذتطلبی مذمت و نکوهش شده است و آیا وجود این گونه نکوهشها و مذمتها با این دیدگاه قرآنی قابل جمع است؟
در پاسخ به این پرسش میگوییم: مذمتها و نکوهشهایی که در این زمینه و در رابطه با این میل انجام شده، به اصل لذت طلبی مربوط نمیشود تا با این دیدگاه قرآنی در تعارض باشد، بلکه منشأ این نکوهشها عواملی جنبی است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) فراموش کردن لذتهای ارزندهتر؛ زیرا ممکن است انسان خود را در لذایذ آني و لحظهای زودگذر غرق کرده و در آن متمرکز شود و تمام همت خود را به هوسهای کم ارزشتر متوجه نماید و از لذتهای معنوی و برتر غافل شود و از کمال باز ماند. انسان از میان لذتها به جهت غفلت به دنبال آن مقدار لذتی است که برایش ممکن و میسور است، ولی طبیعی است که عقل، منطق و اختیار دارد و ميتواند از میان همة انواع لذتها با کمیتها، کیفیتها و شدتهای مختلف بهترین، شدیدترین و عمیقترین لذتها را در محدودة گزینش خود قرار دهد، ولی او گاهی در این انتخاب دچار اشتباه و لغزش ميشود و بدون توجه به لذتهای عمیق و والاتر (لذتهای معنوی) خود را با لذت های زودگذر مادی مأنوس ميکند.
ب) فرار از تلاش و کوشش؛ گاهی انسان به خاطر تن ندادن به سختی و کار و کوشش به طرف لذتهای بی اهمیت ميرود و در هوسهای پست و کم ارزش تا حد افراط غرق ميشود. خداوند زندگی و رنج را توأمان آفریده است: «(لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ)[3]؛ كه بيقين انسان را در رنج و مشقت آفريديم.» و از این سختی در زندگی گریزی نیست، حال اگر کسی به خاطر فرار از کار و تلاش و زحمت، خود را به تنبلی و تن پروری و لذتگرایی افراطی عادت دهد، لذتی گذرا به دست ميآورد، ولی از لذتهای و الا و برتر چشم پوشی میکند و با این کار خود به یقین مورد مذمت و نکوهش قرار ميگیرد.
ج) کوتاهی در شکوفا کردن استعداد؛ درک لذتهای والای انسانی و اکتفا کردن به لذتهای طبیعی خود جوش نیز عامل جنبی دیگری است که منشأ نکوهش لذات ميشود. بدان معنا که انسان با عادت کردن به معنویات ميتواند استعداد درک لذتها را شکوفایی ببخشد، ولی به لذتهای طبیعی گذرا اکتفا ميکند و این لذت طبیعی چون در مقابل لذات معنوی کم ارزش است، سرزنش ميشود.
لذت حقیقی چیست؟
انسان بر اثر ممارست با زندگی مادی لذتهای مادی این دنیا را لذت حقیقی میپندارد، ولی قرآن کریم (ضمن اینکه استفاده از زينتهای دنیا را تأیید ميکند) لذت حقیقی را رسیدن به نعمتهای اُخروی مانند لقاء الله، محشور شدن با اولیای الهي، بهشت عدن و ... بیان میکند. اگر کسی از میان این دو لذت، لذتهای آنی و لحظهای و کم ارزش دنیایی را انتخاب کند، به لذتهای ابدی و ارزشمند نخواهد رسید و باید دانست که درک لذت حقیقی تنها با ریاضت و عرفان حقیقی که همان عمل صالح و انجام دادن واجبات و ترک گناه باشد، حاصل ميشود. در واقع لذتهای آنی که لذت نیستند، باید ترک کرد تا به لذت بالاتری رسید؛ به قول شاعر:
اگر لذتِ ترک لذت بدانی دگر لذت نفس، لذت نخوانی
2. غریزه جنسی
یکی دیگر از مجاری و موارد لذت انسان علاقه به همسر و ارضای غریزه جنسی است. اسلام درباره غریزة جنسی و چگونه استفاده كردن از آن و نیز محدودیتهای فطری غریزة جنسی مطالب جالب و کمال آفرینی دارد؛ از جمله اینکه زن و مرد در آفرینش، مکمل یکدیگرند و مقتضای فطرت انسان این است که هر یک از این دو یعنی زن و مرد نسبت به جنس مخالف خود گرایش جنسی دارد، ولی این گرایش از دیدگاه قرآنی دارای ویژگیهای زیر است:
1. گرایش به جنس مخالف بدان جهت است که هر یک از زن و مرد مایة آرامش و آسایش یکدیگرند. خداوند متعال ميفرماید: (وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا)[4]؛ «از نشانههاى او اين است كه همسرانى از (جنس) خودتان براى شما آفريد، تا بدانها آرامش يابيد.»
2. گرایش برای تولید و تکثیر نسل در متن آفرینش است که حفظ و بقای نوع انسانی برای تولید نسل است. خداوند ميفرماید: (الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً)[5]؛ «(همان) كسى كه شما را از يك شخص آفريد؛ و از او همسرش را آفريد، و از آن دو، مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت.»
بدیهی است که توليد نسل و فرزندان زیاد با ازدواج صورت پذیرفته است.
3. راه صحیح تکثیر نسل تنها تشکیل خانواده است و خانواده آثار بسیار پرارزش و والایی دارد.
استفاده از غریزه جنسی در چهارچوب ذکر شده (در قالب ازدواج قانونی) مطلوب و هماهنگ با فطرت انسان و غریزه طبیعی او است؛ اما اگر رفتار جنسی انسان از این مرز تجاوز کرد، ارزش منفی پيدا ميکند و قرآن کریم نیز از چنین عملی به تجاوز تعبیر کرده است: (وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ)[6]؛ «و همان كسانى كه دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مىكنند؛ مگر در مورد همسرانشان يا آنچه (از كنيزان) مالك شدهاند؛ كه در حقيقت آنان (در اين موارد) سرزنش نمىشوند؛ كسانى كه فراتر از اين جُويند، پس تنها آنان تجاوزگرند.»
اگر بنا باشد هر انسانی با هر فردی از جنس مخالفش که بخواهد، رابطة جنسی داشته باشد، به یقین بنیاد خانواده متزلزل و فحشا و منکرات در جامعه رواج و امنیت از بین خواهد رفت.
بنابراین، برای حفظ مصالح مترتب بر خانواده و دفع مفاسد مترتب بر بیبند و باری جنسی، لازم است همه افراد جامعه به این محدودیت معقول و منطقی که قرآن نیز بیانگر آن است، گردن نهند.
4. آزادی غریزه و بیبند و باری جنسی موجب اختلاط نسلهاست و با اختلاط نسلها و نطفهها هدف از آفرینش انسان از بین خواهد رفت؛ زیرا هدف آن است که انسان با عبادت، خلیفة خدا روی زمین شود و برای رسیدن به این هدف به پاکی ذاتی نیاز است، ولی اختلاط نسل بنیاد معنویت و پاک بودن ذاتی که لازمة خلیفة اللهي است، را از بین ميبرد.
5. گرایش به جنس موافق خلاف فطرت و نظام آفرینش است و در واقع یک نوع انحراف در گرایش جنسی به شمار ميرود. قرآن کریم همجنسگرایی را به قوم لوط نسبت داده و آن را یک ضدارزش معرفی نموده است[7].
نتیجه
از بحثهای گذشته روشن شد که لذتجویی در فطرت انسان ریشه دارد و قرآن نیز کامیابی از زینتهای دنیا را حق فطری انسان ميداند؛ اما لذت حقیقی تنها در این دنیا نیست، بلکه لذت حقیقی را باید لذتهای معنوی دانست.
و نیز روشن شد که استفاده از غریزة جنسی، فطری انسان است و قرآن نیز آن را تأیید ميکند؛ زیرا خداوند برای انسان همسری از خودش آفریده که مایه آرامش او است، و او ميتواند تشکیل خانواده دهد و غریزه جنسی خود را از این راه تعدیل نماید، ولی رها کردن این غریزه مشکلاتی برای بشر به بار خواهد آورد؛ از جمله تزلزل بنیاد خانواده، ایجاد اختلاط نطفهها و دور شدن از هدف خلقت؛ بنابراین، همان گونه که دین امری فطری است، قوانین آن نیز در همهجا فطرت انسانی را ملاحظه و محافظت کرده است.
قوانین خداوند مانند نسخه پزشک است که مصلحت بیمار را به خوبی ميداند، در حالی كه بیمار ممکن است میل به خوردنیهای زیادی داشته باشد، ولی پزشک مصلحت نمیداند برای او تجویز کند؛ انسان نیز اینچنین است که اگر طبق نسخه خداوند عمل کند، از نظر روحی، معنوی و حتی جسمی سالم ميماند؛ اما این انسان میل و اشتها به چیزهای فراوانی دارد که به صلاح او نیست و برخی از آنها کشنده است و حق تعالی مصلحت انسان را بهتر ميداند که موارد مضر را برای بشر تجویز نکرده است.
پینوشت:
[1] . بقره/ 29.
[2]. زخرف/ 71.
[3] . بلد/ 4.
[4]. روم/ 21.
[5]. نساء/ 1.
[6]. مومنون/ 7 ـ 5.
[7]. اعراف 80 ـ 84 .