پرسش:
با توجه به سوره شوری آیه 49 و 50، در مورد دختر شدن یا پسر شدن یا عقیم شدن، این آیه از لحاظ علمي دارای چه توجیهی است؟
پاسخ:
خداوند در سوره شوری آیه 49 و 50 میفرماید: (لِلَّهِ مُلْكُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ إِنَاثاً وَيَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّكُورَ أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَاناً وَإِنَاثاً وَيَجْعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ)؛ «فرمانروايىِ آسمانها و زمين فقط از آنِ خداست؛ هرچه را بخواهد مىآفريند؛ به هركس بخواهد، دختر مىبخشد و به هركس بخواهد پسر مىبخشد؛ يا آنان را پسران و دخترانِ جفت مىدهد؛ و هركس را بخواهد نازا قرار مىدهد؛ [چرا] كه او داناى تواناست. تواناست.»
برای فهم بهتر آیه ضرورت دارد به چند نکته توجه شود:
نکته اول: در سوره یس آیه 82 به مسئله اراده خداوند اشاره میكند و میفرماید: (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ)؛ «هنگامى كه چيزى را بخواهد، فرمان او فقط اين است كه به آن مىگويد: «باش!» پس [فوراً موجود] مىشود». به او میگوید: موجود باش! آن نیز بلافاصله موجود میشود.»[1] روشن است که امر و فرمان الهی در آیه، به معنای امر لفظی نیست، زیرا نه خداوند لفظی دارد و نه نیازمند به الفاظ است هنگاميکه خداوند چیزی را اراده کند بلافاصله تحقق مییابد به طوری که میان اراده او و وجود اشیاء چیزی فاصله نیست[2].
و از حضرت علی7 حکایت شده که میفرماید:
«او هرچه را اراده کند به آن میگوید: موجود باش! آن بلادرنگ موجود میشود. سخن خدا همان فعل اوست که ایجاد میکند»[3].
اما در بعضی مواقع، اراده خداوند تدریجی و از طریق علل و اسباب است. یعنی خداوند هرطور اراده کند همانطور موجود میشود. برای مثال اگر اراده کند آسمان و زمین در شش روز (دوران) خلق شوند و یا جنین در شکم مادر 9 ماه، دوران تکامل را طی کند و همراه علل و اسباب باشد؛ همان محقق میشود[4].
دنیا، دنیای تضاد و تزاحم است که نیازمند به اسباب است و امام صادق7 فرمودند: «ابی الله ان یجری الاشیاء الا بالاسباب[5]»؛ خداوند تمام اشیاء را به واسطه سببها به جریان میاندازد.
در نتیجه خداوند در بعضي مواقع اراده «بدون مقدمات» میکند، و در آن زمان بین اراده و فعل او فاصلهای نیست اما در بعضی مواقع اراده «همراه با علل و اسباب» مینماید به این صورت اگر اسباب مهیا نباشد اراده خداوند عملی نمیشود. مانند: مواقع تولد نوزاد که نیازمند اسبابی مانند: ازدواج مرد و زن، عمل لقاح، گذشت مدت نه ماه و غیره میباشد. آیه فوق در مقام بیان نفی اسباب علل مادی نیست و در مقام بیان اراده تکوینی نیز نمیباشد.
نکته دوم: باید به این نکته توجه داشت که تمام موجودات براساس قدرت خداوند پایدارند و اگر این قدرت الهی یک لحظه قطع شود، حیات برای موجودات معنایی ندارد. قدرت، افاضه فیض و نعمت از طرف خدا میباشد ولی اختیار و ابتکار عمل و انتخاب مسیر به دست بشر است.
برای فهم بهتر آن به این مثال توجه شود: زمانی که دست انسان قدرتی نداشته باشد اگر پزشکان تشخیص دهند که به وسیله برق، قدرت به دست بر میگردد. حال اگر بواسطه برق به دست انسان قدرت برگشت؛ انتخاب حرکت و فعالیت با اوست حال با این دست میتواند کار خیر انجام دهد یا شر، هیچکس نمیتواند بگوید که کار خیر یا شر را برق انجام داده نه دست.
در نظام فیزیولوژی بدن و تکامل جنین میتوان گفت: قدرت مهیا کردن بدن زن و مرد، تنظیم رشد جنین، تغذیه و... از طرف خداست ولی بچهدار شدن، دخالت مسائل تغذیه یا جغرافیای جنسیت و وجود بیماری که سبب عقیم شدن مرد یا زن میشود، به اسباب و علل مادی بر میگردد.
نکته سوم: آگاهی خداوند به جنین مونث یا مذکر، منافاتی با آگاهی انسان به آن ندارد. چون علم خداوند ذاتی و استقلالی است و علم انسانها بالتبع است یعنی تابع علم خداوند است هر چند خداوند به تمام خصوصیات جنین آگاه است اما انسانها به برخی موارد آن علم پیدا میکنند[6].
در اینجا به بیان مسئله علمي و پزشکی جنسیت جنین میپردازیم:
جنسیت جنین (دختر یا پسر)
قرآن در ادامه بیان مراحل خلقت، به مرحله شکلگیری جنین اشاره میکند و میفرماید: (ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى) [7]؛ «سپس [خون بسته] آويزان شد و (خدا آن را) آفريد و مرتب ساخت، و از او دو جفت مرد و زن قرارداد».
از مرحله علقه، تا شکلگیری جنین، سه ماه طول میکشد و در سومین ماه صورت جنین، شکل صورت انسان به خود میگیرد و جنسیت جنین مشخص میشود و به همین علت قرآن کریم مرحله جنسیت جنین (پسر یا دختر بودن) را پس از مرحله تسویه و شکلگیری قرار داده است (فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ)، از نظر علمي اعضای تناسلی خارجی، در ماه سوم تکامل یافته که در دوازدهمین هفته جنس جنین را با امتحان وضع ظاهری میتوان مشخص ساخت[8].
انتخاب پسر یا دختر شدن جنین با چه کسی است؟
آنچه از علم پزشکی به دست میآید این است که تعیین جنسیت بستگی به سلولهای پدر دارد. یعنی کروموزوم «y» در کرمک (اسپرماتوزئید) تعیین کننده پسر است (y+x+44) و اوول زن همیشه دارای کروموزوم «x» است و کروموزوم «x» مرد، جنسیت جنین را دختر تعیین میکند. (x2+44).
اما در مرحله بعد يعني هنگامي که انسان به صورت پاره گوشتی در شکم مادر قرار گرفت دو برجستگی از طناب پشتی که بعداً ستون فقرات تشکیل خواهد داد، به وجود میآیند. این دو برجستگی را لولههای تناسلی مینامند. اگر مقرر شده که جنین پسر باشد این دو لوله از هفته ششم، شروع به ساخت بافتهای مشابه بافتهای بیضه میکنند. اما اگر مقرر شده که جنین دختر باشد، این لولههای تناسلی از هم متمایز شده تا در هفته دهم بافتهای شبیه بافتهای تخمدان را تشکیل دهند. شکلگیری دستگاه تناسلی مونث به دلیل نبودن هورمونهای نر صورت میپذیرد[9].
عوامل دخیل در پسر یا دخترشدن
خداوند در سوره شوری آیه 49 و 50، تمام امور مربوط به جنس جنین را به دست خود میداند: (لِلَّهِ مُلْكُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ...).
آیه در مقام بیان عدم تأثیر علل و اسباب مادی نیست بلکه بیانگر قدرت و عظمت خداوند است. امروزه با پیشرفت علم ژنتیک و فراهم نمودن دارو و دریافتن تاثیرات غذا، قادر به تعیین جنسیت هستند، در این راستا آیت الله مکارم شیرازی، تعادل جمعیتی دختر و پسر را مطرح کرده و تأثیر غذا و دارو در جنسیت جنین را کمرنگ معرفی میکند و میفرماید:
«در اینکه چگونه و تحت چه عواملی، جنین مذکر یا مؤنث میشود هیچ کس پاسخی در برابر این سوال ندارد، یعنی علم هنوز جوابی برای آن پیدا نکرده است. ممکن است پارهای از مواد غذایی یا داروها در این امر موثر باشد ولی مسلماً تاثیر آن سرنوشتساز و تعیین کننده نیست. ولی با این حال عجیب این است که همیشه یک تعادل نسبی در میان این دو جنس (مرد و زن) در همه جوامع دیده میشود و اگر تفاوتی باشد چندان چشمگیر نیست»[10].
در نتیجه میتوان گفت: پسر یا دختر یا عقیم شدن زن یا مرد، علاوه بر مشیت و اراده و قدرت خداوند به علل و اسباب مادی نیز بستگی دارد یعنی اراده الهی از طریق اسباب طبیعی (که در اختیار بشر قرار داده) اعمال میشود. امروزه به اثبات رسیده که تغذیه و جغرافیا در جنسیت جنین تاثیر و دخالت دارد. اما معما که حل نشده این است که تولد دختر و پسر با وجود پیشرفتهای پزشکی یکسان است که این میتواند به قدرت و دخالت الهی در جنسیت جنین برگردد. به هر حال دختر و پسر هر دو مخلوق الهی و محترم هستند و انسان مؤمن در عین اینكه تلاش خود را میكند، به همه مخلوقات الهی و مقدرات او راضی است چه بسا پسرشدن همه فرزندان به مصلحت كسی نباشد یا بالعكس.
[1]. بقره/ 117 و نحل/ 40 به همین مضمون است.
[2]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 18، ص 472.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 186.
[4]. تفسیر نمونه، ج 6، ص 200.
[5]. بحارالانوار، علامه مجلسی، چاپ بیروت، ج 2، ص 90.
[6]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 316، ج 25، ص 320.
[7]. قیامت/ 39 ـ 38؛ ر.ک: نجم/ 46 ـ 45؛ شوری/ 50 ـ 49؛ لیل/ 2؛ حجرات/ 13.
[8]. رویان شناسی پزشکی لانگمن، ص 97؛ طب در قرآن، دکتر دیاب و قرقوز، مترجم چراغی، ص 87.
[9]. طب در قرآن، ص 77 ـ 78.
[10]. پیام قرآن، ج 2، ص 79 و ص 85 ـ 84.
با توجه به سوره شوری آیه 49 و 50، در مورد دختر شدن یا پسر شدن یا عقیم شدن، این آیه از لحاظ علمي دارای چه توجیهی است؟
- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ با توجه به سوره شوری آیه 49 و 50، در مورد دختر شدن یا پسر شدن یا عقیم شدن، این آیه از لحاظ علمي دارای چه توجیهی است؟
- بازدید: 2267