پرسش:
بهداشت روان چیست و قرآنکریم برای تأمین بهداشت روان چه راهکارهایی را ارائه ميدهد؟
Article I. پاسخ:
(a) درآمد
«فشار روانى» را «بيمارى تمدن جديد» نام نهادهاند از اينرو راهكارهاى مقابله با آن و تأمين بهداشت روانى انسان معاصر، اهميت ويژهاى پيدا كرده است، به طورى كه عصر حاضر را برخى روانشناسان، عصر اضطراب نام نهادهاند[1]و[2] و اضطراب هسته مركزى بسيارى از بيمارىهاى روانى تلقى مىشود.
ما در اين نوشتار بر آن نيستيم كه «بهداشت روانى» را به عنوان يك علم مورد بررسى و كاوش قرار دهيم بلكه تحقيقات ميان رشتهاي در مورد ارتباط آموزههاى قرآن و علم را گزارش و بررسى مىكنيم و نتايج آنها و زمينههاى جديد را براى پژوهش معرفى مىكنيم.
(b) بهداشت روانى
در مورد بهداشت روانى تعريفهاى متعددى شده كه به دو مورد
اشاره مىكنيم:
1. سازمان بهداشت جهانى (WHO) سلامت روانى را چنين تعريف كرده است، حالت رفاه كامل جسمى، روانى و اجتماعى و نه فقط فقدان بيمارى[3].
2. بهداشت روانى به معناى سلامت فكر مىباشد و منظور نشان
دادن وضع مثبت و سلامت روانى است كه خود مىتواند نسبت به ايجاد سيستم با ارزشى در مورد ايجاد تحرك و پيشرفت و تكامل در حد فردى، ملى و بينالمللى كمك نمايد. زيرا وقتى سلامت روانى شناخته شد، نسبت به دستيابى به آن اقدام مىشود و راه براى تكامل فردى و اجتماعى باز مىگردد[4].
(c) فشار روانى
فشار روانى يا استرس، نقطه مقابل بهداشت روانى است كه براى آن تعريفهاى متعددى ارائه شده است:
«اصطلاح تنيدگى يا استرس از كلمه لاتين «Stpingene» به معناى در آغوش گرفتن، فشردن و بازگشودن مشتق شده است؛ يعنى رفتارهايى كه با احساسات متضاد همراهند، براى مثال مىتوان كسى را در آغوش گرفت و با اختناق روبهرو ساخت. به اين ترتيب اصطلاح «درماندگى و استيصال» نيز از اين كلمه مشتق شده است[5].
استرس داراى تعريفي كه مورد قبول براي همگان باشد نيست ولى برخى صاحبنظران آن را اينگونه تعريف كردهاند:
1. براون و كمپ بل (1944 م): فشار روانى چيزى است كه از خارج بر فرد تحميل مىشود و ناراحتىهاى جسمانى و روانى در پى دارد[6].
2. اضطراب يك حالت احساسى، هيجانى است كه از خصوصيات برجسته آن ايجاد حالت بىقرارى و دلواپسى است كه با اتفاقات زمان و شرايط مكان تناسب ندارد[7].
نشانههاى فشار روانى
بخشى از آشكارترين بازتابهاى فشار روانى در رفتار و احساسات عبارتند از:
1. وجود مشكل در تفكر صحيح و عاقلانه؛
2. خستگى و عدم انعطاف در نگرش و بينش؛
3. پرخاشگرى نابجا و تحريكپذيرى؛
4. انزوا و ترك وابستگان؛
5. افراط در كشيدن سيگار و نوشيدن مشروب و پرخورى؛
6. گرايش به سرعت در حركت، سخن و حتى تنفس؛
7. ناتوانى در حفظ آرامش خود؛
8. بىنظمى در رفتار؛
9. گيج شدن و چند بار فكر كردن درباره عقايد خاص؛
10. حالت تأثير عاطفى مانند خشم يا نشاط ناگهانى، افسردگى يا فعاليت بيش از حد[8].
(d) پيشينه
در حوزه علمى مسلمانان بهداشت روانى، از ديرباز مورد توجه بوده است، سرچشمههاى اين مبحث را مىتوان در آيات قرآن و احاديث اهلبيت: پيدا كرد.
شفابخشى قرآن و راهكارهايى كه براى مقابله با فشارهاى روانى و تأمين بهداشت روانى انسان بيان كرده مورد توجه بسيارى از پژوهشگران بهداشت روانى قرار گرفته است[9] و حكايت شده: هنگامى كه در محضر پيامبر9 شخصى را ديوانه شمردند، حضرت فرمود: «اين مرد بيمار است، نه ديوانه، ديوانه كسى است كه تكبر ورزد»[10].
يعنى پيامبراكرم9 در عصرى كه پيكر ديوانگان را پناهگاه شيطان و ارواح خبيثه و جن مىدانستند و انواع شكنجه را بر اين دردمندان روا مىداشتند آنها را بيمار خواند و مرز بيمارىهاى روانى را از خرافات جدا ساخت. و در حديثى از امام على7 حكايت شده كه: «آگاه باشيد كه از جمله بلاها فقر است و بيمارى بدن از فقر شديدتر است و بيمارى دل از بيمارى بدن شديدتر است»[11]. پس پزشكان مسلمان كه علوم پزشكى را از مكتب بقراط و جالينوس وام گرفته بودند، با توجه به آموزههاى قرآن و سنّت، به بهداشت روانى انسان توجه كردند.
از جمله على بن ربن طبرى (192ـ247 ق) از نخستين كسانى است كه كتاب «فردوس الحكمة» را در هفت جلد تأليف كرد و مهمترين مسائل پزشكى و بهداشت روانى را در آن توضيح داد[12].
سپس محمد بن زكرياى رازى (251ـ313 ق) «طب النفوس يا طب روحانى» را نوشت كه در شمار كهنترين آثار بهداشت روانى جاى دارد.
اين نگارشها با فراز و نشيبهايى ادامه يافته است و در عصر ما در قالب پاياننامهها، مجلات و مقالات علمى و انتشار نتايج تحقيقات تجربى و همايشهاى علمى تبلور يافته است[13].
روانشناسان غربى نيز در عصر حاضر پژوهشهاى وسيعى در مورد رابطه مذهب با بهداشت روانى انجام دادهاند و به نتايج مثبتى رسيدهاند، از جمله:
عبادت و انجام اعمال دينى، يك سپر ايمنى در مقابل بيمارىها بوجود مىآورد، مضافاً بررسىها نشان داده كه دينداران عمر طولانىترى دارند، سيستم دفاعى بدن آنها قوىتر است، كمتر از غيرمذهبىها در بيمارستانها بسترى مىشوند، و در انجام فعاليتهاى فيزيكى پايدار هستند. (پت كورى، 1376)؛
دعا، نيايش و بازشناسى دوباره خود، بيشترين نقش را در درمان دارد. (كاپلان، ماركز، مارك، 1997)؛
و نيز در بررسىهايى كه در مورد خودكشى صورت گرفته است[14]، به اين نتيجه رسيدند كه اعتقادات مذهبى كمك خوبى براى تعديل و بر طرف كردن اين مشكل بوده است[15].
قدرت محافظتى مذهب[16] كه ابتدا توسط دوركسيم[17] در 1951 م مطرح شد[18]، در بررسىهاى مختلف مورد تأييد قرار گرفت[19].
(e) شفا بخشى قرآن
(وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلاَيَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَاراً)[20]؛ «و از قرآن، آنچه را كه آن درمان و رحمتى براى مؤمنان است، فرو مىفرستيم؛ و[لى] ستمكاران را، جز زيان نمىافزايد.»
در آيات متعددى از قرآن با عنوان «شفاء» ياد شده است و گاهى قرآن را شفا دهنده دلها معرفى مىكند[21] و ديگر بار آن را مايه هدايت و شفا بخشى مىداند[22].
واژه «شفاء» در لغت به معناى نقطه آخر چيزى كه مشرف به نابودى يا نجات باشد و شفاى از بيمارى به معناى عافيت يافتن و نجات از بيمارى است. و مقصود از «شفاى قرآن» نجات از انحطاط و سقوط مادى يا معنوى است كه به وسيله هدايت انجام مىپذيرد[23].
شفا در اصطلاح در مقابل بيمارىها و عيبها و نقصها به كار مىرود، بنابراين نخستين كارى كه قرآن در وجود انسان انجام مىدهد، پاكسازى درون انسانها از انواع بيمارىهاى فكرى و اخلاقى و اجتماعى است. سپس رحمت الهى شامل حال انسان مىشود و فضايل انسانى و اخلاق الهى در وجود او جوانه مىزند. آرى، شفا اشاره به «پاكسازى» و رحمت اشاره به «بازسازى» انسان است.
برخى مفسران در مورد شفابخشى قرآن مىنويسند:
«بدون شك بيمارىهاى روحى و اخلاقى انسان شباهت زيادى به بيمارىهاى جسمى او دارد. هردو كشنده است، هردو نياز به طبيب و درمان و پرهيز دارد. هر دو گاهى سبب سرايت به ديگران مىشود... چه تشبيه جالب و پر معنا و پر مايهاى؟ آرى، قرآن نسخهاي حياتبخش است براى آنها كه مىخواهند با جهل، كبر، غرور، حسد و نفاق به مبارزه برخيزند. قرآن نسخه شفابخشى است براى برطرف ساختن ضعفها و زبونىها و ترسهاى بىدليل، اختلافات و پراكندگىها، براى آنها كه از بيمارى عشق به دنيا، وابستگى به ماديات و تسليم بىقيد و شرط در برابر شهوات رنج مىبرند. قرآن نسخه شفا بخش جهانى است كه آتش جنگ در هر سوى آن افروخته است و در زير بار مسابقه تسليحاتى كمرش خم شده است»[24].
علامه طباطبايى; مىنويسند:
«قرآن شفاست[25] و شفا از مرض است پس معلوم مىشود كه دلها بيمارىهايى دارد كه قرآن شفاى آنهاست، پس انسان صحت روحى و معنوى دارد، همانطور كه صحت جسمى ظاهرى دارد و هر كدام بيمارى و داروى خاص دارند و در دلهاى برخى مؤمنان بيمارى است (البته اين غير از كفر و نفاق است) كه ثبات دل و استقامت نفس را به وسيله شك و ترديد مختل مىكند كه موجب اضطراب و تزلزل درونى و ميل به باطل و پيروى هواى نفس مىشود. و قرآن بوسيله دلايل قاطع و برهانهاى روشن انواع شك و شبهه را از عقايد برطرف مىكند و بوسيله موعظه و عبرتها، بيمارىهاى دلها را شفا مىدهد، پس قرآن اينگونه شفاى مؤمنان است و رحمت بودن قرآن به آن است كه نقصها را كامل مىكند و نيازها را برآورده مىكند. چون كه قرآن با نور علم و يقين دلها را نورانى مىكند بعد از آنكه، جهل و نابينايى دلها را برطرف مىنمايد»[26].
(f) شفا بخشى قرآن از ديدگاه امام علی7
از اميرالمؤمنين7 حكايت شده كه: «از قرآن براى بيمارىهاى خود شفا بخواهيد و براى حل مشكلاتتان از آن يارى بطلبيد، چراكه در آن درمان بزرگترين دردهاست، درد كفر و نفاق و گمراهى و ضلالت»[27].
و نيز در كلام ديگرى از ايشان حكايت شده كه:
«قرآن داروى شفابخشى است كه هيچ بيمارى از آن بر نمىخيزد»[28].
آرى، داروهاى شيميايى كه دردهاى جسمانى را درمان مىكند معمولاً آثار نامطلوبى بر ارگانهاى بدن مىگذارد، اما قرآن هيچ اثر نامطلوبى بر جان و فكر و روح انسان ندارد.
(g) گستره شفابخشى قرآن
باران كه در لطافت طبعش ملال نيست در باغ لاله رويـد و در شـورهزار خس
قرآنكريم قطرههاى خالص باران رحمت الهى است كه بر همگان مىبارد، قرآن همچون غذاى نيروبخش است كه اگر يك دانشمند بخورد براى تعليم و تربيت و دانشافزايى نيرو مىگيرد و اگر به يك ستمگر بدهى، براى بيدادگرى بيشتر از آن سود مىبرد، در حالىكه غذا يكسان است اما تفاوت در افراد و زمينههاى فكرى و درونى آنهاست[29].
افرادى كه خمير مايه وجودشان بر اثر كفر، ظلم و نفاق به شكل ديگرى درآمده است، هر جا نور حق را مىبينند به ستيز با آن بر مىخيزند و اين مقابله و ستيز با حق، بر پليدى و گمراهى و زيانكارى آنها مىافزايد و روح طغيان و سركشى را در آنها تقويت مىكند. پس قرآن مايه هدايت گمراهان است اما هدايت كسانى كه در جستجوى حق هستند و با همين انگيزه به سراغ قرآن مىآيند، نه افراد متعصب و لجوج كه با ديدى منفى به سراغ قرآن مىآيند، كه مسلماً از آن بهرهاى نخواهند برد[30].
آرى، قرآن مايه هدايت همه مردم است[31]، ولى كسانى از آن بهره مىبرند كه خود نگهدار باشند و حق ستيزى نكنند يعنى حداقل تقوا را داشته باشند[32]، البته اگر كسى بدان ايمان آورد و نيكوكار باشد[33] به مراحل عالى هدايت قرآن دست مىيابد. ولى اگر ناپاك و آلوده باشد از دسترسى به حقايق قرآن محروم مىشود[34] بلكه بخاطر حقستيزى و ستمكاري بر گمراهى و زيانكارى خود مىافزايد[35].
(h) شفا بخشى تاريخى قرآن
يكى از شواهد شفا بخشى قرآن، مطالعات تاريخى است، يعنى مطالعه و مقايسهي عرب جاهلى قبل از نزول قرآن، با تربيتشدگان مكتب قرآن و پيامبر9 تحولى عظيم را ثابت مىكند و شفابخشى قرآن را در تاريخ جلوهگر مىكند.
عرب قبل از ظهور اسلام، گرفتار جهل، خونخوارى و انواع بيمارىهاى روانى، اخلاقى و اجتماعى بودند، اما با نسخه شفابخش قرآن، نه تنها درمان يافتند، بلكه آنچنان نيرومند شدند كه ابر قدرتهاى جبار جهان را به زانو در آوردند.
هنوز دويست سال از پياده شدن نسبى تعاليم قرآن سپرى نشده بود كه جامعهاى متمدن بوجود آوردند و به وحدت در تفكر و وحدت عملى جامع دست پيدا كردند، تفرقهها و غارتگرىها جاى خود را به حاكميت قانون داد؛ كسانى كه به همديگر رحم نمىكردند و غرق در رباخوارى بودند، به ايثار و انفاق و وام دادن روى آوردند. زنانى كه بردهوار زندگى مىكردند و زنده به گور مىشدند، نجات يافتند و در ارث پدر و مادر خود شريك شدند و حتى در امور اجتماعى دخالت مىكردند؛ افراد ترسو به شيران روز و عابدان شب تبديل شدند.
مردم جزيرةالعرب كه تعداد انگشت شمارى با سواد داشتند، به علم و دانش روى آوردند و كتابهاى فراوان نوشتند و تا قرنها پيشتاز و محور علمى جهان شدند. البته مسلمانان در علوم مختلف پيشرفت كردند، براى مثال:
مسلمانان چنان در علوم پزشكى رشد كردند كه تاريخ علم نگاران غرب نوشتند: «يكى از پادشاهان اروپا (منطقه باستيل) هنگامى كه بيمار شد براى معالجه به نزد دشمنان خود (يعنى مسلمانان) به شهر قرطبه آمد»[36].
در كشورهاى اسلامى بيمارستانهاى متعدد و پيشرفته بنا نهاده شد به طورى كه از هشتاد بيمارستان در كشورهاى اسلامى نام برده شده است[37] و اولين مدرسه پزشكى را در اروپا (ساليدين ايتاليا) مسلمانان ايجاد كردند[38] و در شهرهاى بزرگ براى مراقبت از بيماران روانى، تيمارستانها ساختند.
بيمارستان كبير منصورى (684 ق) در مصر ساخته شد، كه بزرگترين بيمارستان قرون وسطى بود و شامل بخشهاى مختلف داروخانه، تجربهخانه، بخش سرپايى، مطبخ، حمام، كتابخانه و يك مسجد و سالن مطالعه بود، در اين بيمارستان پيشرفته بيمارانى كه به بىخوابى مبتلا مىشدند، به قصه گويان حرفهاى گوش مىدادند و هنگامى كه يك بيمار فقير معالجه مىشد، مبلغى از طرف بيمارستان به او مىدادند كه در مدت استراحت احتياج به كار كردن نداشته باشد[39].
برخى نويسندگان اين تحول شگرف اجتماعى، اخلاقى و علمى مسلمانان را يكى از ابعاد اعجاز قرآن ناميدهاند[40] كه تبديل جامعه فقير و جاهل و خرافى به جامعهاى متمدن و دانش دوست و مرفه تبديل كرد، كه اين كار بزرگ، در اين مدت كوتاه تاريخى جز با شفابخشى اعجازآميز قرآن ممكن نبود.
(i) قرآن چه بيمارىهايى را شفا مىدهد؟
جامعه بشرى گرفتار دردهاى فكرى، روحى، اخلاقى، روانى و جسمى مىشود، از اين رو نياز به دارو و درمانهاى متنوع دارد، قرآن كريم نسخهاى الهى است كه بسيارى از دردها را معرفى كرده و داروها و راهكارهاى درمان آنها را مشخص مىسازد. از اينرو مىتوان گفت كه قرآن درمان دردهاى زير است:
الف: بيمارىهاى فكرى و عقيدتى
1. كفر؛ 2. گمراهى؛
امام على7 اين دردها را بزرگترين دردهاى بشريت معرفى مىكند[41]. چرا كه موجب انحراف كلى در زندگى بشر شده و سرمايه عمر و تلاش او و سعادت جاودانى انسان را به نابودى مىكشاند.
قرآنكريم در آيات متعدد با كفر و گمراهى به مبارزه برخاسته و بشريت را به هدايت و توحيد فرا مىخواند[42] و آن را هدف پيامبران الهى مىشمارد[43]؛ البته پژوهشهاى تجربى روانشناختى نيز تأثير ايمان در سلامت روانى انسان را تأييد مىكند كه در بخش بعدى به آنها اشاره مىكنيم.
ب: بيمارىهاى اجتماعى
1. جهل 7. ستيزهجويى، خشونت و جنگ
2. ظلم 8. فسادهاى اجتماعى
3. فقر 9. زن ستيزى
4. خيانت كارى
5. پيمان شكنى
6. تفرقه
موارد فوق مهمترين بيمارىهاى اجتماعى بشر در طول تاريخ بوده است و هنوز هم ميليونها انسان از اين بيمارىها رنج مىكشند و تحت فشار اجتماعى هستند. قرآن كريم براى اين بيمارىها راهكارهاى مناسب معرفى كرده، و جامعه بشرى را به امور زير رهنمون شده است:
1. دانش افزايى
جهل و ناآگاهى نوعى كمبود و نقصان فردى است كه جامعه را زبون و بيمار مىكند و زمينه تسلط خرافات، استعمار و استثمار را فراهم مىسازد. قرآنكريم با دعوت به علم عملاً با اين بيمارى فردى و اجتماعى مبارزه كرده است.
در قرآنكريم بيش از هفتصد بار ماده «علم» به شكلهاى گوناگون به كار رفته و جايگاه دانشمندان را والا مىشمارد (يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)[44] و افراد دانا و نادان را مساوى نمىداند، (هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَايَعْلَمُونَ)[45] تشويق قرآن به دانشافزايى موجب شد كه جامعه عرب جاهلى كه كمتر از بيست نفر با سواد داشت[46] در كمتر از دو قرن به جامعهاى متمدن تبديل شود كه گوى سبقت را از ملتهاى ديگر بربايد[47].
2. عدالت محورى
ستمكارى به خويشتن و ديگران نوعى بيمارى است.
قرآنكريم انسانها را به دادگسترى فرا مىخواند[48]، (إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى)[49]، عدالت را به تقوا نزديكتر مىداند و مكرر ستمكاران را سرزنش و تهديد مىكند[50]، راه توبه را به سوى ستمكاران مىگشايد[51] و از تمايل و تكيه به ستمكاران برحذر مىدارد[52].
در اسلام عدالت شرط گواهىدادن، داورىكردن، امام جماعت، رهبرى امت و موارد ديگر[53] قرار داده شده است تا افراد جامعه اسلامى به سوى عادل شدن حركت كنند و از ستمكارى فاصله گيرند و جامعهاى سالم و عادلانه داشته باشند و بهداشت روانى آنها در اجتماع تأمين گردد.
3. تعديل ثروت
بيمارى فقر يكى از عوامل فشار اقتصادى و روانى بر مردم و زمينه ساز فساد اجتماعى و فردى است.
قرآنكريم از راههاى مختلف به رفع فقر اقدام كرده است از جمله:
از طريق وضع ماليات بردرآمد (خمس، زكات و...)[54] و توزيع عادلانه اموال عمومى (انفال و...)[55] و تشويق به بخشش و نيكوكارى[56] و ممنوعيت رشوهخوارى[57] و رباخوارى[58] و مانند آنها، جامعه اسلامى را به سوى تعديل ثروت و رفع فقر رهنمون شده است، تا محيط جامعه سالم و فشارهاى اقتصادى و روانى از مردم برطرف شود.
4 و 5. سفارش به امانتدارى و رعايت عهد و پيمان
خيانت در امانت و پيمانشكنى نوعى بيمارى اجتماعى است كه موجب بىاعتمادى مردم نسبت به همديگر مىگردد. به همين جهت قرآن با آن برخورد كرده و مردم را به امانتدارى و رعايت عهد و پيمان فراخوانده است. (وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤولاً)[59] و[60] تا اعتماد عمومى به وجود آيد و سلامت مردم در روابط اجتماعى تأمين گردد.
6. دعوت به وحدت
در صورتى كه اختلافات اجتماعى از اندازه معقول و طبيعى آن فراتر رود، موجب تفرقه و پراكندگى جامعه مىشود كه نوعى بيمارى اجتماعى است كه جامعه را به آشوب يا سستى مىكشاند. قرآنكريم به اين بلاى اجتماعى توجه كرده و تفرقه را ممنوع اعلام داشته و همگان را به وحدت فرا خوانده است؛ (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا)[61] و كشمكشهاى اجتماعى را موجب سستى خوانده است (وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا)[62] تا جامعه اسلامى به سامان برسد و از عوارض اين بيمارى مصون بماند.
7. فراخوان به صلح و پرهيز از جنگ (جز در موارد ضرورى)
جنگ و ستيز يكى از بلاهاى اجتماعى است كه در طول تاريخ بشريت را آزار داده و مىدهد، و موجب خونريزىها، خرابىها و مشكلات فراوان شده است. قرآن كريم انسانها را به صلح فرا مىخواند[63]، (إِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا)[64]؛ تا بشريت از اين بلاى اجتماعى مصون بماند. البته در موارد ضرورى دفاع از خود و جامعه جايز است و اين مطلبى طبيعى است و جهاد اسلامى نيز در همين راستاست يعنى براى دفاع از انسانها و در جهت رفع موانع صلح و حق برنامهريزى مىشود.
8. سالمسازى محيط با امر به معروف و نهى از منكر و مبارزه با فساد
فساد فردى و اجتماعى، بيمارى خطرناكى است كه پايههاى ساختمان جامعه را سست مىكند تا آن را به سقوط بكشاند، اما قرآنكريم با دستورات پيشگيرانه از اين بلاى اجتماعى جلوگيرى كرده است[65].
(وَلِتَكُن مِنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)[66]؛ «و بايد از ميان شما، گروهى (مردم را) به سوى نيكى دعوت كنند، و به [كار] پسنديده فرمان دهند و از [كار] ناپسند منع كنند. و تنها آنان رستگارند».
نهى از منكر نوعى مبارزه با فساد است همانطور كه قوانين جزايى اسلام همين نقش را دارد. يعنى به سالمسازى محيط مىپردازد و امر به معروف جامعه را در راستاى اهداف عالى رشد مىدهد، و سلامت آن را تداوم مىبخشد. آرى، قرآن اعلام مىكند كه خدا فساد را دوست ندارد[67] و جزاى فسادگران را مرگ مىداند[68]، تا جامعهاى سالم و محيطى مساعد براى رشد و بالندگى شخصيت انسان فراهم سازد.
9. دفاع از حقوق زنان
آزار بانوان و پايمال كردن حقوق آنان سابقهاى طولانى در تاريخ بشر دارد[69]، در عرب جاهلى نيز به زنان ارث نمىدادند، بلكه گاهى زنان را بعنوان ارث تقسيم مىكردند[70] و دختران را زنده به گور مىكردند[71].
و هنوز هم آزار و حريمشكنى نسبت به زنان در جهان بصورتهاى ديگر ادامه دارد. اما قرآن كريم با وضع قوانين مختلف از حقوق آنان دفاع كرد، با زنده به گور كردن دختران مخالفت كرد: (وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ)[72]؛ «و هنگامى كه از دختر زنده به گور شده پرسيده شود: به كدامين پيامد (گناه) كشته شد؟!» و حق ارث براى آنان قرارداد و حق مهريه و هزينه زندگى آنان را به رسميت شناخت[73].
آرى، قرآن با زنستيزى مبارزه نمود و جايگاه و منزلت و كرامت براى زن مسلمان قرار داد و جامعه اسلامى را از اين بيمارىها دور ساخت[74].
البته تحقيقات تجربى و روانشناختى نيز تأثير بسيارى از موارد فوق را در بهداشت روانى انسان تأييد مىكند كه در بخش بعدى به آنها اشاره مىكنيم.
ج: بيمارىهاى اخلاقى، روحى و روانى: همچون:
1. نفاق 5. تكبّر
2. حسد 6. دنياطلبى
3. ترس 7. شهوت پرستى
4. نگرانى و اضطراب و...
بيمارىهاى فوق هميشه روح و روان انسان را در معرض خطر قرار داده و مىدهد، و در طول تاريخ پيامدهاى منفى در زندگى بشر بر جاى گذاشته و فشارهاى روانى بر انسان وارد نموده و گاهى زندگى را تلخ و رنجآور كرده است و بهداشت روانى انسان را در معرض خطر قرار داده است.
قرآنكريم با اين بيمارىها برخورد نموده و به راه پيشگيرى و درمان آنها اشاره كرده است. از اينرو قرآنكريم انحرافات اخلاقى فوق را سرزنش و به موارد زير فرا مىخواند:
1. ترك نفاق و در پيش گرفتن اخلاص:
نفاق يعنى دو چهره بودن و دو شخصيت از خود نشان دادن، كه نوعى بيمارى روانى است و قرآنكريم به اين بيمارى توجه كرده و منافقان را سرزنش نموده[75] و به اخلاص سفارش كرده و افراد مخلص را ستايش نموده است. (قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَن أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ)؛ «بگو: من مأمورم كه خدا را پرستش كنم در حالى كه دينم را براى او خالص كرده باشم.»[76] كه در سايه اخلاص سلامت و بهداشت روانى انسان تأمين مىشود.
2. پرهيز از بزدلى و شجاعت در امور:
ترس بىمورد نوعى بيمارى روانى است و قرآن كريم مردم را دعوت مىكند كه از ديگران نهراسند[77] بلكه با فراهم آوردن امكانات دشمنان خدا را به هراس افكنند[78]، ولى از نافرمانى خدا بهراسند كه البته اين ترس از نافرمانى و گناهكارى خويش و عدالت خداست.
3. فراخوان به آرامش و امنيت:
نگرانى، اضطراب و استرس عامل اساسى بيمارىهاى روانى است كه زندگى و بهداشت روانى انسان را تهديد مىكند. قرآنكريم به مسأله آرامش و امنيت انسان توجه كرده و راهكارهاى آن را در ذكر خدا (أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[79] و... نشان داده[80] و وعده آن را به مؤمنان داده است[81].
4. ترك تكبر و دعوت به فروتنى:
(وَلاَ تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلاَ تَمْشِ في الأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ)[82]؛ «و از مردم (با تكبّر) رخ برمَتاب؛ و در زمين با سرمستى و تكبّر راه مرو، [چرا] كه خدا هيچ متكبّر خيال پردازِ فخر فروشى را دوست ندارد! و در راه رفتنت، مُعتدل باش؛ و صدايت را فروكاه؛ [چرا] كه مسلماً ناپسندترين صداها، صداى اُلاغهاست!»
تكبر بىجا، نوعى بيمارى اخلاقى و روانى است كه قرآن آن را سرزنش كرده[83] و در مقابل فروتنى را تشويق كرده است[84] تا انسانها از اين بيمارى اخلاقى و روانى نجات يابند و بهداشت اخلاقى و روانى آنان تأمين شود.
5. ترك دنياپرستى و روى آوردن به انفاق و ايثار:
استفاده از دنيا و مواهب الهى نيكوست اما دلبستگى به دنيا و آن را هدف نهايى خود قرار دادن زيبنده نيست، از اين رو قرآن كريم دلبستگى انسان را به دنيا مىكاهد و او را به ايثار، انفاق و... تشويق مىكند[85]، تا بيمارى دنيا پرستى در جان او ريشه نكند كه مادىگرى بىحد و مرز از عوامل بيمارىهاى روانى است[86].
6. ترك شهوتپرستى و در پيش گرفتن اعتدال در امور:
ازدواج و بهرهورى مشروع از همسر نيكوست اما شهوتپرستى و زيادهروى در امور شهوانى پيامدهاى منفى در زندگى و روح و جسم انسان دارد؛ از اينرو قرآنكريم انسان را به ازدواج و اعتدال در امور تشويق مىكند[87]. تا گرفتار اين بيمارىها نشود.
(وَأَنكِحُوا الأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)[88]؛ «و افراد بىهمسرتان، و شايستگان از بندگانتان، و كنيزانتان را به ازدواج (يكديگر) در آوريد؛ اگر نيازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر مىسازد؛ و خدا گشايشگرى داناست».
تذكر: قرآنكريم[89] استفاده حلال و معقول و معتدل از دنيا و نعمتهاى آن و نيز لذت بردن از همسر حلال را ممنوع نمىسازد[90]؛ بلكه دلبستگى نامحدود به اين امور و افراط در آنها ناپسند است. البته تحقيقات روانشناسان نيز در اين زمينه با آموزههاى قرآن همگون است كه در بخش بعدى به برخى آنها اشاره مىكنيم.
(j) عوامل فشار روانى و راهكارهاى قرآنى تأمين بهداشت روانى
شناخت همه عوامل مؤثر در فشارهاى روانى و راهكارهاى تأمين بهداشت روانى، از حوصله اين نوشتار خارج است، بنابراين در اينجا برخى از مهمترين عوامل فشار روانى و راهكارهاى تأمين بهداشت روانى را بر مىشماريم.
الف: عوامل فشار روانى
1. بر هم خوردن تعادل حياتى بدن
الف: خستگى؛ ب: ناخوشى؛ ج: استرس زايمان؛ د: بيمارى مزمن.
2. نقش سازمانى
الف: موقعيت شغلى؛ ب: منزلت اجتماعى؛ ج: پيشرفت حرفهاى.
3. بحرانهاى خانوادگى
الف: طلاق؛ ب: سوگ همسر؛ ج: سوگ فرزند؛ د: تأمين خانوادگى (مسائل اقتصادى معيشت)
4. محيط
الف: آلودگى صوتى (سر و صدا)؛ ب: آلودگى هوا؛ ج: قوانين و مقررات غيرقابل انعطاف؛ د: مهاجرت (تغيير محيط فرهنگى)
5. سياست
الف: فشارهاى روانى سياستمداران (عطشقدرت، فشاركارى و...)؛
ب: رابطه سلطهگر و سلطهپذير (احساس نابرابرى)؛ ج: جنگ روانى (شايعه پراكنى و...)؛ د: بحرانهاى سياسى و اقتصادى.
6. شخصيت
الف: تيپ B و A (افراد پرشتاب و كند شتاب)؛ ب: شخصيت بدبين؛
ج: وسواس و وسوسه.
7. دودلى و ترديد
8. احساس خلأ اخلاقى
الف: يادآورى خاطرات تلخ (حافظه عاطفى ـ نفس لوامّه)؛ ب: احساس گناه؛ ج: حسادت؛ د: تهمتهاى ناروا.
9. احساس خلأ معنوى
الف: خلأ وجودى؛ ب: احساس تنهايى و طردشدگى؛ ج: نداشتن پشتيبان و تكيهگاه؛ د: خرافات و تصورات باطل.
10. باورهاى اعتقادى و دينى
الف: فشار مسئوليت و تكليف؛ ب: ترس از مرگ[91].
ب: راهكارهاى تأمين بهداشت روانى
قرآن شفاست ولى اين شفا به دو صورت تبلور پيدا مىكند:
اول: گاهى قرآن از بيمارىهاى روحى، روانى، اخلاقى و اجتماعى جلوگيرى مىكند و بدين وسيله بهداشت روانى انسان را تأمين مىكند. براى مثال براى سالمسازى محيط به «امر به معروف» سفارش مىكند. و يا با سفارش به «توكّل» و «ذكر» از احساس تنهايى انسان جلوگيرى مىكند. يعنى با پيشگيرى اوليه از بروز فشارهاى روانى جلوگيرى مىكند.
دوم: گاهى قرآن به درمان بيمارىها مىپردازد، يعنى هنگامى كه جامعهاى گرفتار فساد و گناه شد، «نهى از منكر» را پيشنهاد مىكند، و يا «توبه» را براى گناهكاران توصيه مىكند. يعنى با پيشگيرى ثانويه از بدتر شدن بيمار جلوگيرى مىكند و با پيگشيرى درجه سوم از عوارض زودرس و ديرس بيمارى مىكاهد. يعنى شخص گناهكار پس از توبه، پاك شده و به دامن اجتماع باز مىگردد و به زندگى عادى خود مىپردازد.
(k) تقسيمبندى راهكارها
راهكارهاى تأمين بهداشت روانى در آيات قرآنكريم زياد است، بنابراين ما به مهمترين آنها مىپردازيم[92] و راهكارهاى بهداشت روانى در قرآن را به چهار دسته كلى تقسيم مىكنيم:
(l) اول: راهكارهاى معرفتى براى تأمين بهداشت روانى
مقصود روشهاى شناختى براى مقابله با فشار روانى است كه به ديدگاه و اعتقاد فرد نسبت به هستى، آغاز و انتهاى جهان، زندگى و معناى آن مىپردازد و تأثير آن را در افزايش يا كاهش فشارهاى روانى و تأمين بهداشت روانى او مورد ارزيابى قرار مىدهد.
1. وحدت شخصيت انسان و رابطه آن با توحيد قرآنى
قرآنكريم انسان را به توحيد و وحدت معبود فرا مىخواند[93] و او را از دوگانگى در شخصيت و دو چهرهگى (= نفاق) باز مىدارد[94] و از اين راه وحدت روان و بهداشت روانى انسان را تأمين مىكند. برخى صاحبنظران در اين مورد مىفرمايند: «پژوهشها در منابع و مجموعه آثار در سلامت روان نشان مىدهد كه اساسىترين و مهمترين مساله در شخصيت سالم، وحدت روان و تعهد مذهبى است، وحدت روان با سيستم ارزشى كه بتواند به حيات معنا و هدف بدهد مرتبط است. در بين سيستمهاى ارزشى، مذهب بالاترين قابليت براى ايجاد وحدت شخصيت را داراست.
اساس و مبناى مذهب اسلام بر وحدت و توحيد مىباشد، وحدت شخصيت و يگانگى روان انسان، مظهر و نماينده بارز توحيد ذات مقدس خالق است...»[95].
2. نقش ايمان در بهداشت روانى
(الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْيَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُهْتَدُونَ)[96]؛ «كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ستمِ (شرك) نياميختند، امنيت تنها براى آنهاست، و آنان ره يافتگانند».
اين آيه را از شاخصترين آيات مربوط به آرامش روانى دانستهاند[97] كه در آن امنيت، آرامش، بهداشت روانى و هدايت را از آثار ايمان برمىشمارد. آرى، وقتى ترس شديد بر جان انسان پنجه مىافكند و خود را تنها احساس مىكند، تنها عاملى كه مىتواند با اين احساس مقابله كند، ايمان به خداست، چرا كه مؤمن احساس مىكند خدا با اوست و از تنهايى و ترس نجات مىيابد.
قرآنكريم انسانها را به ايمان فرامىخواند، چراكه ايمان موجب آرامش روانى انسان مىگردد، پژوهشهاى متعددى نقش ايمان مذهبى را در بهداشت روانى پىگيرى كرده است از جمله:
الف: تأثير ايمان در مشكلات بزرگ زندگي بشر
آية اللَّه سبحانى ايمان را در بهداشت روانى مؤثر مىداند و با اشاره به آمار زياد خودكشى در افراد غيرمذهبى مىنويسند:
«مردان بزرگ در سايه ايمان به خدا و به آنچه كه خدا مقرر نموده و صلاح انسان در آن است در مقابل مشكلات كوهآسا ايستاده و خم به ابرو نمىآورند و مىگويند (إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ)[98]و[99].
ب: ايمان مذهبى به عنوان يكى از عوامل كاهش دهنده شدت و دوره سوگ:
برخى صاحبنظران پس از يادآورى اينكه واكنش سوگ ناشى از داغديدگى، واكنشى طبيعى است كه عوامل متعددى در شدت و طول مدت آن اثر دارد، مىگويند:
«تحقيقات زيادى نشان دادهاند كه داشتن تفكر و عملكرد مذهبى به طور محسوس موجب كاهش شدت درد فقدان و دوره آن مىشود. كه اين تأثير از طريق مكانيسمهاى چندى صورت مىگيرد، مثل: اعتقاد، ايمان، توكّل به خداوند «Trust of God» (أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[100] داشتن صبر، تسليم رضاى خداوند، تسليم نظام الهى، پناه بردن به خدا در هنگام مصيبتها (إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ)[101] و[102]
ج: رابطه ميزان اعتقادات مذهبى بيماران با اضطراب قبل از عمل جراحى:
در سال 1376 تا 1377 پژوهشى از نوع مطالعه توصيفى ـ مقطعى انجام گرفت. اين پژوهش توسط چهار نفر از پزشكان و روانپزشكان در بيمارستان الزهرا3 اصفهان بر روى 148 نفر بيمار منتظر عمل جراحى، كه به صورت تصادفى انتخاب شده بودند، صورت گرفت.
نتيجه اين پژوهش نشان داد كه اضطراب در افراد با اعتقاد مذهبى قوى، از گروه داراى اعتقاد مذهبى ضعيف كمتر بود و بين اضطراب و اعتقاد مذهبى رابطه معكوس وجود دارد. و رابطه معنادارى بين اعتقاد مذهبى و اضطراب قبل از عمل جراحى وجود دارد. (05/0P > ).
و در پايان اين پژوهش يادآورى شده كه: يافتههاى مطالعه حاضر، تكميل كننده و تأييد كننده مطالعه قبلى در زمينه جايگاه و تأثير مذهب در بهداشت روانى و سلامت روحى و جسمى است[103].
د: رابطه بين باورهاى دينى و بروز استرس در افراد:
در پژوهش ديگرى كه در ارزيابى 91 دانشجوى دختر و پسر دانشكدههاى مختلف دانشگاه شهيد بهشتى تهران، انجام شد، به اين نتيجه رسيدند كه بين اعتقادات مذهبى و سطح اقتصادى آزمودنىهاى پژوهش و استرس تفاوت معنادار وجود داشته كه مبين اثر اعتقادات و باورهاى مذهبى در چالشهاى اقتصادى و استرس ناشى از آن مىباشد[104].
3. دميدن روح اميد و ممنوعيت يأس و نااميدى در قرآن و تأثير آن در كاهش افسردگى
(وَلاَ تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَيَيْأَسُ مِن رَوْحِاللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ)[105]؛ «و از [گشايش و] رحمت خدا نااميد نشويد؛ [چرا] كه جز گروه كافران، (كسى) از رحمت خدا نااميد نمىشود».
در اين آيه نااميدى را ممنوع و كارى كفرآميز تلقى كرده است، از اين رو «يأس از رحمت الهى» از گناهان كبيره به شمار مىآيد، يعنى قرآن مىخواهد كه مسلمانان به رحمت الهى اميدوار باشند و به دام افسردگى و يأس نغلطند.
آرى، مسلمانان جهان را بنبست مشكلات نمىبينند و در سختترين حالات نور اميدى در وراى حوادث مىبينند و در دل بر خدا تكيه مىكنند و به رحمت او اميدوارند. از اين رو با آرامش زندگى مىكنند و مشكلات را بهتر تحمل مىنمايند.
«نتايج (يك آزمون) نشان داد بيمارانى كه باورهاى مذهبى قوىتر داشتند، و اعمال مذهبى را انجام مىدادند، نسبت به گروه ديگر كمتر افسردگى داشتند؛ همچنين دانستن خداوند به عنوان منشأ قدرت و آرامش و انجام فرايض دينى به صورت معنادارى با درجه پايين افسردگى در هنگام ترخيص از بيمارستان، ارتباط داشته است»[106].
4. تأثير هدفمندى و معنادارى زندگى در بهداشت روانى
انسان در زندگى نيازمند هدف و معناست، انسان بىهدف كه زندگى را بىمعنا مىداند در برابر مشكلات روحى و جسمى مقاومت خود را از دست مىدهد، به زودى از پاى در مىآيد، گاهى به بن بست مىرسد و خودكشى مىكند. اما انسانى كه در پرتو آموزههاى وحى الهى پرورش يافته است، جهان آفرينش را عبث و بيهوده و بىهدف نمىداند (مَا خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ)[107] همانطور كه زندگى انسان را بىهدف و بىمعنا نمىبيند[108]، بلكه مىداند كه جهان مبدأ و منتهى و هدفى دارد (إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ)[109] و[110] و آن خداى بزرگ است از اينرو در راه او و به سوى او تلاش مىكند تا به ملاقات او برسد[111] و براى رسيدن به اين هدف و در ره عشق هر جام بلايى را مىنوشد و تحمل مىكند.
گاهى از معناجويى و معنادارى زندگى انسان و هدفمندى آن با عنوان «حس انسجام» ياد مىشود، حس انسجام نظريهاى وجودى است كه «آنتونوفسكى»[112] در سال 1987 ابداع كرد، نظريه او برخاسته از پژوهشهاى مربوط به بازماندگان اردوگاههاى كار اجبارى بود، اين افراد به رغم تجارب وحشتناك فشارزا توانستند از نظر جسمى و روانى سالم بمانند[113].
«ويكتور فرانكل» نيز بررسىهايى در مورد اردوگاههاى كار اجبارى انجام داده و يافتههاى خود را براساس نقل قولى از فيلسوف آلمانى نيچه (1844 ـ 1900 م) چنين خلاصه كرده است: «آنكه «چرايى» دارد، مىتواند «هر چگونهاى» را تحمل كند.» فرانكل دريافت، كسانى كه توانستند از آن اردوگاهها نجات پيدا كنند، در يك هدف عمومى با هم سهيم بودند. آنان چيزى داشتند كه به خاطر آن زندگى كنند[114].
آرى، جهانبينى الهى چنين هدف و معنايى را براى پيروانش به ارمغان مىآورد، انسان مؤمن كه به خدا و تدبير جهان ايمان دارد حوادث را هدفمند و توجيهپذير مىيابد، بر خدا تكيه مىكند و در برابر مشكلات مقاومت مىنمايد و كمتر دچار فشار روانى و يأس مىشود از اينرو بهداشت روانى او تأمين مىشود[115].
5. اصل قضا و قدر و تصادفى نبودن رويدادها (توحيد افعالى)
از منظر قرآن، امور جهان تصادفى نيست و تحت نظارت خدا انجام مىپذيرد[116]، فرد مسلمان در عين اينكه خود را مجبور و غيرمسئول نمىداند، توحيد افعالى را مىپذيرد و خدا را سرچشمه هر حركت و تأثير، و پرورش دهنده همه موجودات مىداند. براساس اين بينش همه نيكىها و مصيبتها با تقدير الهى انجام شده است و مىدانند كه خدا براساس حكمت و مصلحت كارها را سامان داده است و خوبى انسانها را مىخواهد و مشكلات براى امتحان و رشد آنهاست[117].
(أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنقَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ)[118]؛ «آيا مردم پنداشتند، همين كه بگويند: «ايمان آورديم.» رها مىشوند در حالى كه آنان آزمايش نمىشوند؟! و بيقين كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم، و حتماً خدا كسانى را كه راست گفتهاند معلوم مىدارد (و شناخته مىشوند،) و البتّه دروغگويان را (نيز) معلوم مىدارد.»
بنابراين مؤمنان كارهاى خود را به اراده و خواست خدا ارجاع مىدهند[119] و هرگاه تصميم گرفتند بر خدا توكّل مىكنند[120] و از شكست نمىهراسند و ناراحت نمىشوند و به قضا و قدر الهى راضى هستند و اگر مصيبتى برايشان پيدا شد تحمل مىكنند و مىگويند: ما از خداييم و به سوى خدا باز مىگرديم[121].
از اينرو بهداشت روانى آنان تأمين مىشود. بنابراين اعتقاد به قضا
و قدر الهى را يكى از راهكارهاى مقابله با فشار روانى دانستهاند[122] و در برابر عدم درك فلسفه شدائد و مصائب را از مهمترين عوامل بيمارىهاى روانى دانستهاند[123].
6. تأثير اعتقاد به معاد و نگاه مثبت به مرگ در بهداشت روانى
قرآنكريم مرگ را به عنوان «توّفى» گرفتن كامل (جان و روح) انسان توسط فرشتگان معرفى مىكند[124]، يعنى مرگ نابودى نيست بلكه دروازه ورود انسان از يك جهان به جهان ديگر است، بر اساس اين بينش مرگ براى مؤمنان آسودگى خاطر و راحتى از مشكلات دنيا، را به دنبال دارد، زيرا با مرگ به ملاقات خدا مىرسند[125]. از اينرو مؤمنان با خاطرى آسوده و اميد به پروردگار به كارهاى نيك روى مىآوردند[126] و از مرگ نمىهراسند. و مىگويند: (هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ)[127]؛ «آيا جز يكى از دو نيكى (پيروزى يا شهادت و رسيدن به ملاقات الهى و بهشت) در انتظار ماست». آرى، يكى از محورىترين راهكارهاى مقابله با فشار روانى در قرآن، ايجاد ديد مثبت نسبت به مرگ است[128]. برخى نويسندگان در اين مورد مىنويسند: «چند عامل نقش مهمترى (در بيمارىهاى روانى) ايفا مىكنند:
1. مادىگرايى بىحد و مرز؛ 2. عدم درك فلسفه شدائد و مصائب؛
3. تصور مرگ و نيستى؛ 4. عقدههاى روانى؛ 5. اختلال در عزّت نفس؛
اعتقاد به معاد آثار سوء اين عوامل را خنثى نموده نقشى اساسى در پيشگيرى از بروز بيمارىهاى روانى دارد»[129].
و برخى ديگر نوشتهاند: اعتقاد به وجود حيات پس از مرگ براى انسانها، نقش بسيار مهمى در مقابله با ناملايمات ناشى از مرگ و داغ ديدگى دارد[130] و برخى ديگر از صاحبنظران برآنند كه اعتقاد به معاد، انسان را از نااميدى كه يكى از علائم محورى افسردگى است مصون مىدارد و ذهنيت او را به وراى جهان مادى هدايت مىكند كه در پرتو نور خداوند خود را مىيابد و به عدل و فضل خداوندى اميدوار است[131].
7. رابطه توكّل با بهداشت روانى
در آيات زيادى از قرآن از «توكّل» ياد شده است و انسانها را به توكّل بر خدا فراخوانده است[132]. (وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ)[133]؛ «و افراد با ايمان بايد فقط بر خدا توكّل كنند».
البته توكّل به معناى آمادهسازى مقدمات كار و تلاش كامل سپس تكيه و اعتماد بر قدرت بىكران الهى است نه به معناى رها كردن كارها[134]، كسى كه بر خدا تكيه مىكند، احساس مىكند كه پشتيبان و تكيهگاهى قدرتمند و هميشه زنده و همراه دارد، از اين رو احساس ترس، اضطراب، نااميدى، ناراحتى و تنهايى نمىكند يا اين حالات كمتر براى او روى مىدهد و در برابر مشكلات مقاومت مىنمايد، آرى، توكّل بر خدا از فشارهاى روانى مىكاهد و بهداشت روانى انسان را تأمين مىكند.
البته هر اندازه توحيد افعالى و اعتقادات مذهبى انسان افزايش يابد بر توكّل او اضافه مىشود و در نتيجه ميزان بهداشت روانى او زياد مىشود.
ايـنكه بينى مـرده و افـسردهاى زان بـود كه ترك سـرور كردهاى
(مولوى)
از اينرو توكّل را به عنوان يكى از راهكارهاى مقابله با فشارهاى روانى دانستهاند[135].
هر كه در بـحر توكّل غرق گشـت همتش از ما سوي الله درگذشت
(مولوى)
برخى از پژوهشگران در پژوهشى تحت عنوان: «توكّل به خداوند متعال به عنوان راهبرد حل مشكلات زندگى» به كمك اطلاعات حاصل از مصاحبه، روشهاى مقابله در افراد متوكّل را بررسى كردهاند و به اين نتيجه رسيدهاند كه افراد متوكّل از اضطراب و تشويش دور هستند و ويژگىهاى زير را دارند:
1. نسبت دادن اتفاقات و رويدادها به خداوند متعال.
2. اميدوارى به خدا و حسن ظن به او.
3. معنا دادن به اتفاقات و وقايع زندگى.
4. داشتن كنترل بر اتفاقات زندگى.
5. داشتن احساس تعهد نسبت به انجام وظيفه.
6. وظيفه مدارى در مقابل نتيجهمدارى.
7. داشتن حالت پذيرش و با گشادهرويى اتفاقات زندگى را پذيرفتن.
8 داشتن جرأت تصميمگيرى.
9. استفاده از روشهاى سالم در مقابله با فشار روانى[136]و[137].
(m) دوم: راهكارهاى رفتارى تأمينكننده بهداشت روانى
الف: ارتباط با منبع قدرت معنوى: ارتباط با سرچشمه هستى و انجام اعمال مذهبى تأمين كننده بهداشت روانى انسان است و اين مطلب در آيات قرآن اشاره شده است و برخى پژوهشهاى تجربى روانشناختى نيز آن را تأييد مىكند.
1. ياد خدا موجب آرامش روانى
(أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[138]؛ «آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد».
ياد و ذكر خدا، عملى است كه انسان را به خدا متصل مىكند، اين ذكر گاهى در الفاظ تبلور مىيابد و گاهى در دل، كه البته ياد درونى و ذكر قلبى مرتبهاى بالاتر دارد.
برخى از صاحب نظران در مورد آيه فوق مىفرمايند:
«در اين آيه شريفه[139] (رعد/ 28) دو مدعى وجود دارد: اول اينكه دل فقط به ياد خدا آرامش مىيابد و دوم آنكه دل به هيچچيز ديگر آرام نمىگيرد... دل آدمى به دنبال محبوبى است كه زوال نداشته باشد و افول ننمايد. لذا فردى كه به هر محبوب غيرحقيقى دل مىبندد از ابتدا در انديشه زوال اوست و نگران و اما چون حق تعالى تنها محبوب بالاصالة و حقيقى است و جميل على الاطلاق، هنگامى كه دل سر بر آستان او نهاد، ديگر اندوه زوال، آن را نمىآزارد و لذا غم و اندوهى نخواهد داشت»[140].
و نيز برخى محققان نيز يكى از راهكارهاى مقابله با فشار روانى را ارتباط با منابع قدرت معنوى مىشمارد و از روشهاى آن «ذكر و دعا» مىشمارد[141].
2. دعا
قرآنكريم بارها از دعا سخن گفته و مردم را به دعا كردن تشويق مىكند[142] و وعده پاسخگويى و اجابت داده است. (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِيْ وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ)[143]؛ «و هنگامى كه بندگانم، از تو در باره من بپُرسند، پس (بگو:) در حقيقت من نزديكم؛ دعاى دعا كننده را به هنگامى كه [مرا ]مىخواند، پاسخ مىگويم. پس بايد (دعوتِ) مرا بپذيرند، و بايد به من ايمان بياورند، باشد كه آنان راه يابند، (و به مقصد برسند.)»
دعا به معناى خواندن خداى متعال و يارى جستن از قدرت بىكران اوست، هنگام دعا نوعى رابطه عاطفى بين انسان و خدا برقرار مىشود به طورى كه انسان مىتواند دردهاى ناگفتنى را با خدا در ميان گذارد و برونريزى عاطفى كند. در برخى پژوهشهاى ديگر مشخص گرديد كه يكى از رفتارهاى مذهبى كه با سلامت و تندرستى رابطه دارد دعا مىباشد[144] و حتى در يك بررسى، طول عمر بيشتر افرادى كه به دعا مىپردازند را گزارش مىدهد[145].
3. نماز
(وَأَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَر)[146].
قرآن كريم بارها مسلمانان را به نماز فرا مىخواند[147] و آن را مايه ذكر و دورى از گناهان مىخواند[148] كه انسان مىتواند از آن يارى بجويد[149]. نماز نوعى دعاى سامان يافته است كه مسلمانان موظف هستند هر روز پنج بار آن را انجام دهند و با خدا ارتباط برقرار كنند.
نماز انسان را از بسيارى مشكلات روحى، روانى و آلودگىهاى اجتماعى مصون مىدارد. كه برخى اين مطالب در تحقيقات تجربى نيز نمايان شده است از جمله:
در پژوهش «نقش نماز در ميزان شيوع اضطراب در دختران دانشآموز مقطع دبيرستان شهرستان قم سال تحصيلى 79 ـ 1378» بررسى شد، و نتيجه تحقيق نشان داد كه همبستگى دو متغير نماز و اضطراب، معكوس است. (با اطمينان 99%) يعنى آن دسته از افرادى كه نماز مىخوانند و مقيد به انجام تكليف هستند از اضطراب كمترى برخوردارند. يعنى نقش نماز كاهش ميزان شيوع اضطراب است[150].
در پژوهش ديگرى «تأثير نماز به عنوان يكى از اركان اسلام بر سلامت جسمانى ـ روانى نسل جوان» بر 93 نفر از دانشجويان بررسى شد و به اين نتيجه رسيد كه بين دانشجويانى كه نماز مىخوانند و دانشجويانى كه نماز نمىخوانند از نظر سلامت جسمى، روانى تفاوت وجود دارد. يعنى نماز موجب سلامت روانى و جسمى و سلامت اجتماعى مىگردد[151].
در پژوهش ديگرى «تأثير ابعاد مختلف نماز در تأمين و تقويت بهداشت روانى» بررسى و نتايج زير بدست آمد:
الف: ابعاد علمى
1. نماز نقش مؤثرى از نظر آزادسازى اندروفينها از هيپوفيز در كاهش استرسها و دردها و افسردگى دارد.
2. تأثير نماز در درمان بيمارىهايى مانند ديسك.
3. دقت در مقدمات نماز از قبيل پاكيزه بودن لباس، مكان نمازگزار، وضو، غسل، تيمم از نظر تمرين و رعايت مسائل بهداشتى... .
ب: ابعاد اعتقادى
1. بررسى اجمالى كلمات و جملات و آيات اذان، اقامه، ذكرها و دعاها در هر ركعت و تمرين پيوستن به بىنهايت مطلق براى تطهير روح انسان.
2. رعايت اركان، واجبات و مستحبات نماز پشتوانه عظيمى براى خدا باورى و خداترسى[152]و[153].
6. قرائت قرآن و تأثير آن بر كاهش اضطراب:
(فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرآنِ)[154]؛ «آنچه براى شما ميسر است از قرآن بخوانيد.» قرآنكريم به طور مكرر مسلمانان را به خواندن قرآن فرا مىخواند[155] و به آنان سفارش مىكند كه در هنگام قرائت قرآن ساكت باشند و گوش فرا دهند[156].
انسان وقتى مىخواهد با كلمات خدا ارتباط برقرار كند و خدا با او سخن گويد، قرآن مىخواند. قرآن آهنگى دلنشين دارد، كلام الهى بر جان انسان مىنشيند و به او آرامش و هدايت ارزانى مىكند.
برخى پژوهشهاى تجربى آرامبخش بودن قرآن و تأثير روانى آن را نمايانتر ساخته است و نقش نداى قرآن در كاهش اضطراب و تأمين بهداشت روانى را روشنتر ساخته است از جمله:
در دانشگاه تربيت مدرس، آقاى عليرضا نيكبخت نصرآبادى، پاياننامه كارشناسى ارشد خود را به موضوع «بررسى ميزان تأثير آواى قرآن بر كاهش درد بيماران بعد از اعمال جراحى شكم» اختصاص داد، و با بررسى دو گروه از بيماران كه براى يك گروه بعد از جراحى قرائت قرآن پخش شد و براى گروه ديگر پخش نشد، و ميزان درد و مصرف مسكن آنها مورد بررسى قرار گرفت و در پايان نتيجه گرفته شد كه آواى قرآن باعث كاهش شدت درد در بيماران بعد از اعمال جراحى شكم مىشود[157].
در پژوهش مشابهى «تأثير تلاوت قرآن كريم بر كاهش اضطراب و افسردگى» مورد بررسى بر 60 نفر از دختران دبيرستانها اجرا شد كه روزانه نيم ساعت به قرائت قرآن مىپرداختند و گروه مقايسه، كسانى بودند كه انس با قرآن نداشتند در اين پژوهش براى سنجش ميزان اضطراب و گرايش افسردگى آزمودنىها از آزمون اضطراب «كتل» و آزمون افسردگى «بك» استفاده شد، نتايج تحليل دادهها نشان داد كه ميزان اضطراب و گرايش به افسردگى در آزمودنىهايى كه به طور مرتب به قرائت قرآن مىپرداختند، به شكل چشمگيرى كمتر از آزمودنىهاى گروه مقايسه بود[158].
ج: نقش روزه در بهداشت روان
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)[159]؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما مقرر شده، همان گونه كه بركسانى كه پيش از شما بودند مقرر شد؛ تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد».
قرآن كريم انسانها را به روزهدارى فرا مىخواند تا مردم خودنگهدار و پارسا و باتقوا شوند[160] و مىفرمايد: روزهدارى براى شما مردم بهتر است[161].
روزهدارى فوايد جسمانى، روانى و روحانى دارد، كه در اينجا به تأثيرات روانى آن در تأمين بهداشت روانى اشاره مىكنيم:
يك بررسى كه در كشور اردن توسط داراكه[162] (1992) انجام شده است نشان مىدهد كه تعداد خودكشى در ماه رمضان در مقايسه با ماههاى ديگر سال كاهش قابل توجهى را نشان مىدهد[163].
در پژوهش ديگرى توسط گروهى از پژوهشگران «تأثير روزهدارى بر وضعيت سلامت روانى» مورد بررسى قرار گرفت، در اين پژوهش 200 نفر زن و مرد قبل و بعد از ماه مبارك رمضان با استفاده از پرسشنامه GHO مورد بررسى قرار گرفتند، و براساس دادهها، روزهدارى به طور معنادارى باعث كاهش علايم اضطرابى، بهبود در عملكرد اجتماعى و كاهش افسردگى شده است[164].
د: قوانين بازدارنده تأمينكننده بهداشت روانى انسان
1. ممنوعيت خودكشى:
بر اساس آموزههاى قرآنكريم (وَلاَ تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ)[165] و روايات اهلبيت: خودكشى جايز نيست[166]. بلكه گناه كبيرهاى است كه انسان را به دوزخ مىكشاند، از اينرو مؤمنان كمتر دست به خودكشى مىزنند، علاوه بر آنكه ايمان مذهبى به خدا و معاد از عوامل بازدارنده خودكشىهاست.
«آمارهاى دقيق در همه جهان يك مطلب را به روشنى ثابت مىكند كه ميان خودكشى و دورى از مذهب رابطه مستقيمى وجود دارد، و كسانى كه دست به خودكشى زده سپس به نوعى نجات يافتهاند غالباً كسانى بودهاند كه عقايد دينى آنها بسيار ضعيف بوده و از اين جهت نتوانستهاند فشارهاى شكننده را در پرتو ايمان به خدا تحمل كنند از اين جهت پيمانه صبرشان لبريز شده و چاره را در نابودى خود انديشيدهاند، در حالى كه مردان بزرگ در سايه ايمان به خدا به آنچه كه خدا مقرر نموده و صلاح انسان در آن است، در مقابل مشكلات كوهآسا ايستاده و خم به ابرو نمىآورند»[167].
برخى صاحبنظران در توضيح اينكه چرا افراد مذهبى كمتر دست به خودكشى مىزنند، دلايل مختلفى ارائه مىدهد كه از آن جمله بالا بودن عزت نفس و داشتن مسئوليت اخلاقى است. همچنين عواملى مانند اعتقاد به بخشايش پروردگار، اعتقاد به مبارزه با وسوسههاى شيطانى از قبيل خودكشى، اعتقاد به عدالت و روز واپسين را از عوامل ديگر مىداند»[168].
2. قوانين كنترل كننده شهوت در جهت تأمين بهداشت روانى:
شهوت يكى از نعمتهاى الهى است كه در وجود انسان قرار داده شده است، استفاده معتدل و صحيح از اين نيرو موجب بقاى نسل انسان مىشود، اما زيادهروى در مورد آن عوارض سوء جسمانى و روانى براى بشر دارد.
قرآنكريم راه صحيح استفاده از اين نيرو را نشان داده و زنان و مردان را به ازدواج تشويق كرده است[169]، ولى در همان حال راهكارهايى براى جلوگيرى از انحرافات جنسى و سوء استفاده از اين نيرو قرار داده است. از جمله:
اول: حجاب
حجاب راهكارى است كه حالت پيشگيرانه دارد و براى مردان و زنان لازم است[170] البته ضوابط و مقدار آن به تناسب جنسيت آنان متفاوت است. در برخى آيات قرآن دستور داده شده كه:
(قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ)[171]؛ «مردان مؤمن شرمگاههاى خود را بپوشانند كه اين براى آنان رشدآورتر و پاكيزهتر است و به زنان نيز دستور داده شده كه شرمگاههاى خود را بپوشانند و زيورهاى خود را (براى نامحرمان) آشكار نسازند ـ جز مقدارى كه نمايان است ـ و روسرىهاى خود را بر سينههاى خود افكنند (تا گردن و سينه آنان پوشيده شود)...»[172].
و در جاى ديگر به پيامبر9 دستور مىدهد كه:
(يَا أَيُّهَا الْنَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَلبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً)؛ «به همسران، دختران و زنان مؤمن بگو: روسرىهاى بلند خود را بر خويشتن فرو افكنند اينكار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است». از اين آيات استفاده مىشود كه حجاب در زندگى انسان سه اثر مفيد دارد:
الف: پاك كننده و رشد آور است.
ب: نشانه افراد با عفاف است و آنها را به جامعه معرفى مىكند.
ج: از آزارهاى افراد شهوتران جلوگيرى مىكند يعنى حجاب براى بانوان نوعى مصونيت اجتماعى بوجود مىآورد و موجب مىشود كه حريم آنان حفظ شود و در معرض آزار قرار نگيرند، و بهداشت روانى اجتماعى آنان تأمين گردد. آرى، هنگامى كه بانوان با حجاب باشند از طرفى زمينه رشد مفاسد اجتماعى كمتر مىشود و زن آزارى در اجتماع كاهش مىيابد و در نتيجه خانمها خاطرى آسودهتر خواهند داشت و بهداشت روانى و امنيت اجتماعى آنان بهتر تأمين مىگردد.
دوم: ممنوعيت انحرافات جنسى
قرآنكريم به تربيت جنسى اهميت داده و راه صحيح ارضاى جنسى (= ازدواج) را تأييد مىكند و توصيه مىكند كه نياز جنسى از طريق جنس مخالف و به طور طبيعى (ناحيه تناسلى) برطرف گردد[173].
از اينرو برخى موارد را انحراف جنسى معرفى مىكند از جمله:
1. زنا[174]؛ (الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ)؛ (نور/2)؛
2. لواط (= همجنس بازى) [175]؛ (إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ)؛ (اعراف /81)؛
3. استمنا[176] (جلق زدن = خود ارضايى).
قرآنكريم در جهت سالمسازى محيط جنسى اجتماع حتى نگاه شهوتآميز مردان به زنان و بالعكس را ممنوع اعلام كرده است[177] چرا كه زمينهساز انحراف جنسى است.
انحرافات جنسى كه قرآن كريم ممنوع اعلام كرده است زيانآور و زمينهساز برخى بيمارىها مثل ايدز است. علاوه بر آنكه محيط اجتماعى را آلوده مىسازد و بهداشت روانى را در خطر قرار مىدهد. در حقيقت اين دستورات كنترلكننده و نيز دستور نهى از منكر كه در آيات قرآن آمده[178]، نوعى پيشگيرى از بيمارىهاى جنسى است كه جلوه ديگرى از تأمين بهداشت روانى است[179].
سوم: راهكارهاى عاطفى تأمين كننده بهداشت روانى
در قرآن كريم برخى سفارشهاى عاطفى وجود دارد كه تأثير بسزايى در ازدياد محبت و پيوندهاى اجتماعى و خانوادگى مىگذارد و از اين طريق بهداشت روانى مردم را افزايش مىدهد[180]. (وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَاللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ)[181].
1. نقش محبت به پدر و مادر و صله رحم در بهداشت روانى (گسترش نظام حمايت خانواده):
قرآنكريم در آيات متعدد در مورد محبت به پدر و مادر (وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْناً)[182] و «صله رحم»[183] سفارش كرده است، صلهرحم و محبت به پدر و مادر صورتهاى مختلف، همچون ديد و بازديد، يارى رسانى و... تبلور مىيابد و پيوندهاى خانوادگى و اجتماعى مسلمانان را تقويت مىكند و نظام حمايتى، عاطفىزا در اجتماع شكل مىدهد.
برخورد مثبت عاطفى و اجتماعى خويشاوندان يكى از مؤثرترين عوامل در برخورد با رويدادها و موقعيتهاى فشارزاى زندگى است. در اين دنياى آكنده از فشار روانى، اگر بدانيم كسانى از ما حمايت مىكنند بيشتر در مقابل فشارها مقاومت مىكنيم و بهداشت روانى ما تأمين مىشود. «لئونارد سايم» در پژوهش خويش اهميت حمايت اجتماعى را در سلامت روان تأييد كرد. و نتيجه گرفت: افرادى كه با ديگران تماس نزديك ندارند، در مقايسه با كسانى كه معاشرت بسيار دارند، دو تا سه برابر بيشتر مىميرند[184].
در برخى مقالات نيز آثار صلهرحم در زندگى فردى و اجتماعى و سلامت روانى انسان مورد بررسى قرار گرفته است. كه صلهرحم در احساس ايمنى، همانند سازى، احساس ارزشمندى، كاهش اضطراب اجتماعى مؤثر است[185].
2. سفارش به صبر و بالا رفتن سطح مقاومت و تأمين بهداشت روانى:
(وَاسْتَعِينُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ)[186]؛ «از شكيبايى و نماز يارى جوييد».
قرآنكريم بارها انسانها را به شكيبايى فرا مىخواند[187]، و الگوهاى صبر همچون: يعقوب، ايوب و... را در قرآن معرفى كرده[188] و به صابران مژده مىدهد كه در هنگام سختىها به ياد خدا باشند و بگويند: (إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ)؛ «در حقيقت ما از خداييم و فقط به سوى او باز مىگرديم»[189] اين سفارشها و توصيهها و نويدهاى قرآنى موجب مىشود كه در حوادث خود را تنها احساس نكنند و به ياد خدا بيفتند و اضطراب و ناراحتى مؤمنان كاهش يابد.
اگر انسان در برابر عوامل استرسزا و تضادهاى اجتماعى صبور و مقاوم نباشد، مشكلاتش پيچيدهتر مىگردد. چه بسا مسألهاى كوچك به معضلى بزرگ تبديل شود. و در اين حال اگر فرد از خود بىتابى نشان دهد، مشكلش بزرگتر جلوه مىكند و بنابر قانون «شرطى شدن» اگر بار ديگر با چنين مشكلى مواجه شود، آن را شديد تلقى خواهد كرد. بنابراين اگر در مقابل مشكلات از خود واكنش عجولانه نشان ندهد و اندكى تأمل كند فشار روانياش كاهش مىيابد[190].
3. توبه نوعى تخليه هيجانى كه موجب كاهش فشار روانى مىشود:
قرآن كريم به «توبه» گناهكاران توجه ويژه كرده است و از مؤمنان مىخواهد كه توبه كنند و به سوى خدا بازگردند تا رستگار شوند،[191] و اعلام مىكند كه خدا توبهكاران را دوست دارد. (إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ)[192] و در احاديث آمده است كه توبه كننده از گناه همچون كسى است كه گناهى ندارد[193]. توبه نخستين مرحله رسيدن به سلامت است و تخليه هيجانى از طريق توبه صورت مىگيرد. مقصود از تخليه هيجانى آن است كه انسان از راههاى صحيح برونريزى عاطفى (توبه، دعا، نيايش، گريستن، زيارت) عقدهگشايى كند و موجب تقويت روحى و جبران ضعفها و كسالتها شود. وقتى انسان از گذشته پشيمان شود و راه توبه پيش گيرد، اضطراب و فشار روانىاش كاهش مىيابد و به آرامش مىرسد[194] و بهداشت روانى خود را تأمين مىكند.
(n) چهارم: راهكارهاى تأمين بهداشت روانى در حوزه اجتماع
قرآنكريم به روابط اجتماعى سالم انسانها توجه كرده و سفارشهايى در اين مورد دارد كه زمينهساز روابط بهتر مسلمانان و پيوندهاى عاطفى و حمايتى در اجتماع مىشود و فشارهاى روانى را بر مردم مىكاهد و بهداشت روانى آنان را تقويت يا تأمين سازد. از جمله:
1. حمايت اقتصادى از اقشار آسيبپذير
در اين مورد به انفاق، خمس، زكات سفارش كرده است[195] كه موارد مصرف آن غالباً اقشار آسيبپذير جامعه هستند و حمايت از آنان موجب كاهش فشار اقتصادى و روانى بر آنان و كاهش بزهكارى در جامعه مىشود.
2. حمايت از يتيمان
قرآنكريم در آيات متعدد در مورد حمايت از يتيمان[196] سفارش كرده است (فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ)[197] و مردم را از خوردن مال يتيمان بازداشته است[198].
حمايت از كودكان بىسرپرست موجب كاهش اضطراب آنان و تأمين زندگى آينده و در نتيجه كاهش انحراف و بزهكارى در جامعه مىشود.
3. حمايت اقتصادى و روانى از بيماران روانى و عقب ماندگان ذهنى
قرآن كريم در اين مورد به مؤمنان سفارش كرده كه از آنان حمايت اقتصادى كنند و رفتار محبتآميز و درست با آنان داشته باشند كه اين مطلب موجب كاهش دردهاى آنان و جلوگيرى از پيامدهاى منفى در آينده مىشود.
4. انسان مأمور به وظيفه است نه نتيجه
يكى از عوامل فشار روانى، وظيفهگرايى است كه انسان نتواند وظيفه خود را انجام دهد، ولى قرآن وظيفه انسان را به اندازه توانايى او مىشمارد. (لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا)[199] و انسان را از اين دغدغه و فشار روانى رهايى مىبخشد. از اينرو انسان مسلمان در برابر شكستها روحيه خود را از دست نمىدهد و مأيوس نمىشود.
5. حُسن ظن به مردم
يكى از دغدغههاى انسانها، بدبينى به يكديگر است كه موجب فشار روانى مىشود، قرآنكريم «گمانهزنى بدبينانه» را سرزنش مىكند و برخى گمانهاى (بد) را گناه مىشمارد. (إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ)[200] و در برخى احاديث از امام على7 حكايت شده كه:
«حسن ظن مايه راحتى دل و سلامت دين است.»[201]
اين مطلب موجب مىشود كه مردم در اجتماع احساس آرامش و امنيت كنند.
6. ازدواج، زمينهساز بهداشت روانى فرد و جامعه
افراد مجرد تحت تأثير فشار جنسى گرفتار فشارهاى روانى و فسادهاى اجتماعى مىشوند، و قرآنكريم با دعوت به ازدواج[202] از اين فشارها مىكاهد و سلامت روانى فرد و اجتماع را تأمين مىكند.
7. سالم سازى اجتماع با مسئوليتپذيرى همگان (امر به معروف)[203]
8. تكريم بانوان و دفاع از حقوق آنان
قرآن كريم با زنده به گور كردن دختران مبارزه كرد[204] و حقوق آنان را در ارث، طلاق، مهريه، نفقه (= هزينه زندگى) و... به رسميت شناخت[205] و با تكريم زنان و دفاع از حقوق آنان از فشارهاى اجتماعى و روانى آنان كاست و بهداشت روانى جامعه را ارتقا بخشيد.
(o) چهل اصل در بهداشت روانى
دكتر سيد ابوالقاسم حسينى: با توجه به بررسىهاى شخصى در آيات و روايات و روانشناسى، و در ضمن چند دوره تدريس در دانشكدههاى علوم تربيتى و پزشكى و دانشگاه تربيت مدرس، طبقهبندى جديدى را در اصول بهداشت روانى پيشنهاد مىكنند، و چهل اصل را در سه محور اساسى بر مىشمارند، سپس هر كدام را با استناد به آيات و احاديث توضيح مىدهند. ايشان در مقدمه بحث مىنگارند: در معيارهاى اسلامى، وظايف انسان در سه بعد اساسى طبقهبندى شدهاند:
الف: وظيفه انسان نسبت به خدا؛
ب: وظيفه انسان نسبت به خود؛
ج: وظيفه انسان نسبت به جامعه.
(كه اصول هر كدام از آنها عبارتند از:)
(p) 1. اصول تكاملى بهداشت روانى در رابطه انسان و خدا
اصل اول: اصل توحيد، لزوم تطبيق رفتار ارادى با آموزشهاى توحيدى.
اصل دوم: اصل لزوم قضاوت براساس علم و بىاعتبار بودن حدس و گمان و تخمين.
اصل سوم: اصل هدفدار بودن جهان هستى و دستيابى به رشد و تكامل (فلسفه زندگى از ديدگاه اسلام)
اصل چهارم: اصل نظارت خداوند بر انسان، دخالت او در امور و تصادفى نبودن رويدادها.
اصل پنجم: اصل پاداش، مجازات و جبران.
اصل ششم: اصل لزوم توجه به نعمات خدادادى و جنبههاى مثبت زندگى و شكرگزارى.
(q) 2. اصول تكاملى بهداشت روانى در رابطه انسان با خود
اصل هفتم: اصل مسئول بودن انسان.
اصل هشتم: اصل لزوم برنامهريزى براساس تفكر و تعقل.
اصل نهم: اصل آزادى و كرامت انسان براساس كنترل نفس.
اصل دهم: اصل نظم.
اصل يازدهم: اصل لزوم توجه به ظرفيت روانى و عوامل تقويت كننده و محدود كننده آن.
اصل دوازدهم: اصل امامت يا همانندسازى با الگوهاى برتر و حركت به سوى برترين شدن.
اصل سيزدهم: اصل لزوم شناخت نيازها و برآوردن آنها در حد تكليف.
اصل چهاردهم: اصل لزوم توجه به اين واقعيت كه احكام الهى براساس دستيابى به مصلحت و دورى از ضرر مىباشند.
اصل پانزدهم: اصل لزوم حفظ آگاهى و تمركز فكر دائمى.
اصل شانزدهم: اصل لزوم توجه به وجود راه حل اختصاصى و تخصصى براى هر كار.
اصل هفدهم: اصل لزوم پيشبينى مشكلات عمومى و پايدارى در مقابل آنها.
اصل هجدهم: اصل تكرار در رفتارهاى تكاملى و عدم اصرار در رفتارهاى سقوط دهنده.
(r) 3. اصول تكاملى بهداشت روانى كه هم در رابطه انسان با خود و هم در رابطه انسان با ديگران مورد استفاده قرار مىگيرد
اصل نوزدهم: اصل لزوم آماده شدن زمينه و زمان مناسب براى هر كار فردى و اجتماعى و آموزش تدريجى اصول رشد.
اصل بيستم: اصل احتياط در امور فردى و اجتماعى و تأكيد بر واقعبينى.
اصل بيست و يكم: اصل لزوم توجه و كاربرد تمام امكانات خدادادى در ايجاد رشد در خود و ديگران.
اصل بيست و دوم: اصل لزوم توجه به امكانات و محدوديت افراد جامعه و تعديل توقعات.
اصل بيست و سوم: اصل لزوم سالم بودن افكار و رفتار فرد براى خود و جامعه.
اصل بيست و چهارم: اصل لزوم توجه به شرايط زمان و مكان و دفع افسد به فاسد.
اصل بيست و پنجم: اصل توسع در انجام تكليف و لزوم برآوردن آن به مقدار ممكن.
اصل بيست و ششم: اصل لزوم اقرار به تقصير در موارد كوتاهى از انجام تكاليف و پذيرش عذر ديگران.
اصل بيست و هفتم: اصل تأكيد بر حفظ اميد و چشمداشت پيروزى فردى و اجتماعى، در صورت حاكميت فطرت و عمل به تكاليف الهى.
اصل بيست و هشتم: اصل لزوم توجه به نقش مثبت و منفى يادگيرى در زندگى فردى و اجتماعى.
اصل بيست و نهم: اصل عدل، اصل لزوم ارزيابى خود و ديگران براساس عدل و دست كم نگرفتن رفتارهاى تكاملى انسان.
اصل سىام: اصل برائت و لزوم حمل به صحت كردن عمل مسلمانان.
اصل سى و يكم: اصل لزوم رازدارى در مورد خود و ديگران.
(s) 4. اصول تكاملى بهداشت روانى در رابطه انسان با ديگران
اصل سى و دوم: اصل لزوم شناخت زمان و جامعه.
اصل سى و سوم: اصل مديريت و لزوم توجه به تقسيم كار در محيطهاى اجتماعى براساس استعداد افراد.
اصل سى و چهارم: اصل معيار قراردادن خود در روابط اجتماعى.
اصل سى و پنجم: اصل لزوم همكارى و همبستگى با گروههاى زير حاكميت فطرت و مبارزه با گروههاى زير حاكميت شهوت.
اصل سى و ششم: اصل تأكيد بر وجدان عمومى و معتبر بودن نظر جامعه.
اصل سى و هفتم: اصل واكنش متقابل در روابط اجتماعى با توجه به تحمل و تغافل.
اصل سى و هشتم: اصل لزوم خوددارى از ستيزهجويى.
اصل سى و نهم: اصل امر به معروف و نهى از منكر و لزوم شركت در سالمسازى محيط.
اصل چهلم: اصل لزوم اصالت دادن به حق و نه به اكثريت.
(t) پيشنهاداتي جهت پژوهشهاى جديد پژوهشگران حوزه قرآن و بهداشت روان
1. تأثير «توسل» به پيامبر9 و اهلبيت: را در كنترل و كاهش فشار روانى و تأمين بهداشت روانى مسلمانان بررسى كنيد.
2. تأثير «زيارت مكانها و افراد مقدس» را در رهايى از فشارهاى روانى و افسردگى و احساس گناه، بررسى كنيد.
3. تأثير حجاب در تأمين بهداشت روانى فردى و اجتماعى زنان و نيز تأثير آن در امنيت اجتماعى زنان را به صورت ميدانى و آمارى بررسى كنيد.
4. نقش كسب اطلاعات پيرامون موضوع را با توجه به آيات قرآن (مثل: (فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ) ـ نحل / 43) در تأمين بهداشت روانى بررسى كنيد.
5. نقش «امر به معروف و نهى از منكر» را در تأمين امنيت و بهداشت روانى اجتماعى بررسى كنيد.
6. نقش دعوت قرآن «به فطرت» (روم/30) را در تأمين بهداشت روانى انسان بررسى كنيد.
7. نقش حُسن ظن به خدا كه در احاديث اسلامى بر آن تأكيد شده، را در تأمين بهداشت روانى انسان بررسى كنيد.
8. نقش ممنوعيت سوء ظن (حجرات / 12) را در سلامت روانى فرد و جامعه بررسى كنيد.
9. نقش ممنوعيت غيبت را در كاهش فشار روانى و سلامت روانى فرد و اجتماع بررسى كنيد. (حجرات / 12)
10. نقش ممنوعيت تهمت و ريشخند افراد را در سلامت روانى فرد و اجتماع بررسى كنيد. (حجرات/11 و...)
11. نقش برادرى مؤمنان (حجرات/10) را در بهداشت روانى مسلمانان بررسى كنيد.
12. نقش محبت به والدين را در كاهش اضطراب و تأمين بهداشت روانى آنان بصورت آمارى بررسى كنيد.
13. نقش عزادارىها (روضه سيدالشهدا و نيز مجالس سوگوارى براى مردگان) را در كاهش درد افسردگى و تأمين بهداشت روانى شيعيان بررسى كنيد.
14. نقش گريه در مراسم عاشورا و سوگوارىها را در عقده گشايى و تأمين بهداشت روانى مؤمنان بررسى كنيد.
(u) منابع جهت مطالعه بيشتر
1. كتابهايى كه در بخش قبل (جهت مطالعه بيشتر، آثار مسلمانان در بهداشت روانى) معرفى شد.
2. نگاهى قرآنى به فشار روانى، سيد اسحاق حسينى كوهسارى، كانون انديشه جوان.
3. استعانت از قرآنكريم در شفاى جسمانى، عليرضا نيكبخت نصرآبادى، تهران انتشارات قبله.
4. مجلاتى كه در بخش مذكور ارائه شد (فصلنامه انديشه و رفتار، ش 9 و 10 ـ طب و تزكيه ش 29 ـ پژوهش و حوزه ش 17 ـ 18، فصلنامه دانشگاه اسلامى ش 4)
5. فهرست مقالات، طرحها، پاياننامهها در مورد بهداشت روانى را در منابع زير ببينيد.
الف: اسلام و بهداشت روان، جلد 1و2، نشر معارف (مجموعه مقالات و سخنرانىهاى همايش نقش دين در بهداشت روان)
ب: فصلنامه پژوهش و حوزه، ش 17ـ 18، ص 218 به بعد كه يكصد مقاله، پاياننامه و طرح تحقيقاتى را در زمينه بهداشت روان معرفى مىكند.
[1]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، مقاله نعمت اللَّه گرز الدين، ص 67.
[2]. براساس آمار سازمان بهداشت جهانى، از نظر سطح ابتلا به بيمارىهاى روانى، كشورهاى انگلستان، فنلاند، اسكاتلند و ايرلند در رأس كشورهاى جهان قرار دارند.
براساس آمار در اروپا و آمريكا، 9/26 درصد زنان و 5/12 درصد مردان در طول زندگى خود به بيمارى افسردگى مبتلا هستند و تقريباً 3 درصد جمعيت به اضطراب دچارند. (شناخت درمان افسردگى، ايدى برن، ص 18) براساس برخى گزارشها، بررسىهاى روانپزشكان ايرانى در استانهاى مختلف نشان مىدهد، 45 تا 55 درصد مراجعه كنندگان به پزشك، مبتلا به اختلال روانى هستند. (مجله دارو و درمان، سال دهم، ش 9، 10، بهمن 1371 و ش 11 اسفند 1371 و نگاهى قرآنى به فشار روانى، سيد اسحاق حسينى كوهسارى، ص 13.)
[3]. خلاصه روانپزشكى علوم رفتارى، روانپزشكى بالينى، جلد اول، 1994 م، و نيز اسلام و بهداشت روانى، جلد اول، ص 195.
[4]. اصول بهداشت روانى، دكتر سيد ابوالقاسم حسينى، ص 13.
[5]. تنيدگى يا استرس، استورا، ص 25.
[6]. نگاهى قرآنى به فشار روانى، سيد اسحاق حسينى كوهسارى، ص 35 ـ 36 نقل از استرس دائمى، پىيرلو و هنرىلو، ص 34 ـ 37.
[7]. اسلام و بهداشت روانى، ج 1، ص 155.
[8]. فشار روانى، مارتين شفر، ص 37 - 43، فشار روانى، كوپر، ص 16.
[9]. در ادامه اين نوشتار، در مبحث مستقلى.
[10]. نك: معانى الاخبار، ص 226 و ميزان الحكمة، ج 2، ص 120 ـ 121. (احاديث با مضامين مختلف است.)
[11]. نهج البلاغه، حكمت / 388.
[12]. فصلنامه انديشه و رفتار، ش 1ـ2، پاييز 1374 ش، ص 8 - 9.
[13]. از جمله همايشها:
الف) همايش بينالمللى نقش دين در بهداشت روان (1376 ش) دانشگاه علوم پزشكى ايران.
ب) همايش سلامت و اسلام (1381 ش) مجتمع بيمارستانى امام خمينى تهران.
ج) همايش گفتگوى علم و دين، مفهوم حيات، انسان و مباحث كاربردى، تهران، مركز تحقيقات
علوم پزشكى كشور. (1384)
از جمله مجلات:
الف) فصلنامه انديشه و رفتار، مجله روانپزشكى و روانشناسى بالينى، سال سوم، ضميمه شماره
9 ـ 10، تابستان و پاييز 1376 ش.
ب) طب و تزكيه مجله ويژه گروه پزشكى، ش 29، تابستان 1377 ش.
ج) فصلنامه پژوهش و حوزه، ش 17 - 18. (كه يكصد مقاله، طرح تحقيقاتى و پاياننامه را در
رابطه با علوم پزشكى و دين (به ويژه بهداشت روان) معرفى كرده است.
د) فصلنامه علمى ـ پژوهشى دانشگاه اسلامى، ش 4، 1377 ش.
از جمله كتابها:
الف) اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات همايش بينالمللى نقش دين در بهداشت روان، 1382 ش.
ج) اصول بهداشت روانى، دكتر سيد ابوالقاسم حسينى، 1374 ش.
[14]. جى، بى، اليس (J. B Ellis) و پى سى اسميت (P. C. Smith) در سال 1991.
[15]. اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 164 - 165، مقاله دكتر سيد احمد واعظى
[16]. Relligion,s proteclive power.
[17]. E. Durkhim.
[18]. Pescosolido B A, Georgiana sh: Purkheim, suicide and religion: Toward a network theory of suicede, American sociolo gical Reveew, 9891, 45 )1(, 33 84.
[19]. Neelaman J. Halpern P, Leon P: Tolerance of Suicide, religion and sicid rates: An ecological and indevidual study in 91 western countries, Psycholo gical Medicine, 7991 Sep; 72 )5(; 5611 - 1711.
[20]. اسراء / 82.
[21]. (قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ)؛ (يونس / 57).
[22]. (قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَشِفَاءٌ)؛ (فصلت / 44).
[23]. مفردات راغب اصفهانى، مادهي شفا، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، مصطفوى، مادهي شفى،
ج 6، ص 91 ـ 92.
[24]. تفسير نمونه، ج 12، ص 238 ـ 239. (با تلخيص).
[25]. ايشان «من» در «نزل من القرآن» را بيانيه مىداند كه موصول را تبيين مىكند.
[26]. الميزان فى تفسير القرآن، محمدحسين طباطبايى، ج 13، ص 182 ـ 183.
[27]. فاستشفعوه من ادوائكم واستعينوا به على لاوائكم فان فيه شفاء من اكبر الداء وهو الكفر والنفاق والغى والضلال (نهجالبلاغه، خطبه 176).
[28]. شفاء لا تخشى اسقامه. (نهج البلاغه، خطبه / 198).
[29]. يعنى مقتضى (نور قرآن) وجود دارد ولى مانع از درون افراد است.
[30]. با استفاده از نمونه، ج 12، ص 237 ـ 238.
[31]. (هُدىً للنَّاس)؛ (بقره/ 185).
[32]. (هُدىً للْمُتَّقيِن)؛ (بقره/ 2).
[33]. (هُدىً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ)؛ (اعراف/ 52 و 203) و (هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ)؛ (لقمان/ 3).
[34]. (لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ)؛ «واقعه/ 79».
[35]. (وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَاراً)؛ (اسراء/ 82).
[36]. تاريخ علوم، پى ير روسو، ص 117.
[37]. نك: تاريخ البيمارستانات فى الاسلام، دكتر احمد عيسى بك.
[38]. مسلمانان و دانش جديد، عبدالرزاق نوفل، ص 123.
[39]. ر.ك: صبح الاعشى، ج 3، ص 369 و رحلة ابن بطوطة، ج 1، ص 71 چاپ پاريس، و دانش مسلمين، محمدرضا حكيمى، ص 172 ـ 173.
[40]. علوم القرآن، سيد محمدباقر حكيم، ص 129 ـ 130.
[41]. نهج البلاغه، خطبه /176.
[42]. آيات مربوط به نفى كفر و ضلالت و دعوت به توحيد در قرآن بسيار است. (نك: سوره توحيد، كافرون، بقره، اعراف، هود و...)
[43]. نك: اعراف / 59 و 65 و 73 و 85؛ هود / 50 و 61 و 84؛ نحل / 36 و... .
[44]. مجادله/ 11.
[45]. زمر/ 9.
[46]. فتوح البلدان، بلاذرى، به كوشش صلاح الدين المنّجد، ج 3، ص 580.
[47]. در اين مورد به تاريخ علوم، پى يررسوى، ص 117 و پويايى فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، على اكبر ولايتى و... مراجعه كنيد.
[48]. مائده/ 8؛ نساء/ 135؛ انعام/ 152؛ نحل/ 90 و... .
[49]. مائده / 8.
[50]. آلعمران / 57، 140، 151 و 192؛ نساء / 168؛ انفال / 25 و...)
[51]. نساء / 64 و... .
[52]. يونس / 113.
[53]. نك: بقره / 124؛ طلاق / 2 و نساء / 3.
[54]. نك: بقره / 43، 83، 110 و... و انفال / 41.
[55]. نك: سوره انفال / 1 و... .
[56]. بقره / 262؛ فرقان / 64؛ حديد / 7 و... .
[57]. بقره / 188.
[58]. بقره / 275 و 278؛ آل عمران / 130 و... .
[59]. اسراء / 34.
[60]. و نيز نك: مؤمنون / 8 و... .
[61]. آل عمران / 103.
[62]. انفال / 46.
[63]. و نيز نك: محمد / 35؛ نساء / 90، 128 و حجرات / 9.
[64]. انفال/ 61.
[65]. نك: لقمان/ 17؛ آل عمران/ 114 و توبه/ 71.
[66]. آل عمران/ 104.
[67]. بقره/ 205.
[68]. مائده / 33.
[69]. نك: نظام حقوقى زن در اسلام و كتاب «حجاب» شهيد مطهرى و...
[70]. نك: تفاسير قرآن ذيل آيه 22 / نساء.
[71]. تكوير / 8.
[72]. تكوير / 8 ـ 9.
[73]. نك: نساء / 7، 11؛ بقره / 226 ـ 241 و... .
[74]. البته گاهى برخى مردان مسلمان ممكن است لغزشهايى در اين مورد داشته باشند اما اين اشكال به افراد بر مىگردد نه به قوانين اسلامى.
[75]. نك: بقره / 8 ـ 20 و سوره منافقون و... .
[76]. نك: زمر/2 و 14؛ بقره / 139.
[77]. مائده / 44 و... .
[78]. انفال / 60.
[79]. رعد / 28.
[80]. در اين مورد در مبحث بعدى بصورت مفصل مطالبى بيان مىشود.
[81]. نك: بقره / 38، 62، 112؛ مائده / 69، انعام / 48 و... .
[82]. لقمان / 18 ـ 19.
[83]. نك: احقاف/ 20؛ غافر / 60؛ اعراف / 36، 133؛ ابراهيم / 21.
[84]. حديد/ 16.
[85]. بقره/ 200؛ آلعمران / 14، 185؛ نساء / 77، 94، 134؛ انعام / 32 و... .
[86]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، مقاله نعمت اللَّه گرزالدين، ص 67.
[87]. نور / 32؛ نساء / 3 و... .
[88]. نور / 32.
[89]. بقره / 201؛ اعراف / 31.
[90]. نور/ 32؛ نساء / 3 و... .
[91]. نگاهى به فشار روانى، سيد اسحاق حسينى كوهسارى، ص 98 - 164 كه ايشان موارد فوق را از منابع متعدد جمعآورى و دستهبندى كرده است. از جمله: تنيدگى يا استرس، استورا، ص 95 به بعد، فشار روانى و اضطراب، پاول، ص 22 به بعد، استرس دائمى، پىيرلو و هنرى لو، ص 191 به بعد، روانشناسى سلامت، ام. رابين ديماتو، ج 1، ص 191 به بعد و... .
[92]. البته صاحبنظران در زمينه راهكارهاى فوق تقسيمهاى متنوعى نيز انجام دادهاند، از نقل و نقد همه آنها صرفنظر مىكنيم. (نك: نگاهى قرآنى به فشار روانى، سيد اسحاق حسينى كوهسارى و اصول بهداشت روانى، دكتر سيد ابوالقاسم حسينى، و نيز اسلام و بهداشت روان، جلد اول و دوم كه ضمن مقالات تقسيمهاى مختلفى ارائه شده است).
[93]. نك: سوره توحيد، بقره / 163؛ نساء / 171؛ مائده / 3 و... .
[94]. نك: سوره منافقين، بقره / 8 ـ 20 و...
[95]. همايش نقش دين در بهداشت روان، مجموعه چكيده سخنرانىها، ش 5، نقش مذهب در سلامت روان، دكتر سيدمحمدمحسن جلالى تهرانى، روانشناس و عضو هيئت علمى دانشگاه فردوسى مشهد.
[96]. انعام/ 82.
[97]. نگاهى قرآنى به فشار روانى، سيد اسحاق حسينى كوهسارى، ص 183.
[98]. ما از خداييم و فقط به سوى او باز مىگرديم؛ (بقره/ 156).
[99]. خلاصه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، ص 50.
[100]. به ياد خدا دلها آرام مىگيرد؛ (رعد/ 28).
[101]. ما از خداييم و فقط به سوى او باز مىگرديم؛ (بقره/ 156).
[102]. مجموعه چكيده سخنرانىهاى همايش نقش دين در بهداشت روان، سخنرانى ش 31. دكتر داود شاه محمدى (روانپزشك و عضو هيئت علمى دانشگاه علوم پزشكى ايران...).
[103]. اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 189 ـ 192، دكتر حليمه قورى، حميد نصيرى، دكتر زهرا براتى سده، دكتر مجيد محمديان بهنامى.
[104]. اسلام و بهداشت روان، ج 1، مقاله آقاى ابوالقاسم خوش كنش.
[105]. يوسف / 87.
[106]. فصلنامه انديشه و رفتار (مجله روانپزشكى و روانشناسى بالينى)، ضميمه ش 9 ـ 10، تابستان و پاييز 1376 ش، ص 41، پرسمن، ليونز، لارسون، استرين 1990 م.
[107]. احقاف/ 3.
[108]. (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ)؛ (مؤمنون/ 115).
[109]. بقره/ 156.
[110]. و مؤمنون/ 115 و آلعمران / 109.
[111]. (يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ)؛ (انشقاق / 6).
[112] . Antono Vsky.
[113]. نقش دين در بهداشت روان، مقاله مسعود آذربايجانى، ص 37.
[114]. انسان در جستجوى معنا، ويكتور فرانكل، ص45، فشار روانى و اضطراب پاول، ص168ـ 176.
[115]. نك: نگاهى قرآنى به فشار روانى، كوهسارى، ص 179 ـ 181.
[116]. كهف / 23 ـ 24، انعام / 59 و... .
[117]. بقره / 155، عنكبوت / 2 ـ 3.
[118]. عنكبوت / 2 ـ 3.
[119]. كهف / 23.
[120]. آل عمران / 159.
[121]. بقره / 156.
[122]. نگاهى قرآنى به فشار روانى، همو، ص 188.
[123]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، مقاله نعمت اللَّه گرزالدين، ص 67.
[124]. زمر / 42؛ سجده / 11.
[125]. بقره / 223؛ انشقاق / 6 و... .
[126]. كهف / 110.
[127]. توبه / 52.
[128]. نك: نگاهى قرآنى به فشار روانى، همو، ص 190.
[129]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، مقاله نعمت اللَّه گرزالدين، ص 67.
[130]. همان، مقاله محمدرضا سالارىفر، ص 83.
[131]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، مقاله «رابطه اعتقادات مذهبى در درمان بيمارىهاى افسردگى، دكتر قربانعلى اسداللهى، دانشيار گروه روانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان، ص 21.
[132]. آل عمران / 122، 159، 160؛ مائده / 11، 23؛ توبه / 51؛ يونس / 84 و... .
[133]. آل عمران / 122.
[134]. در مورد «توكل» تعريفهاى زيادى شده است: نك: معراج السعادة، ملا احمد نراقى، ص 779 و التوكل، الندوى، و تفاسير قرآن ذيل آيات توكل.
[135]. نگاهى قرآنى به فشار روانى، همو، ص 189.
[136]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، مقاله آقايان: دكتر باقر غبارى نباب، دكتر خسرو باقرى، دكتر جعفر بوالهرى، دكتر محمد خدايارى، دكتر محسن شكوهى يكتا وهادى دوست محمدى، ص 59.
[137]. و نيز در اين مورد بنگريد به: اسلام و بهداشت روان، ج1، ص 127 ـ 144 پژوهش آقايان: دكتر باقر غبارى بناب، دكتر محمد خدا يارب فرد، دكتر محسن شكوهى يكتا، دكتر على نقى فقيهى. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، مقاله دكتر قربانعلى اسداللهى، ص 21.
[138]. رعد / 28.
[139]. همان.
[140]. همايش نقش دين در بهداشت روان، مجموعه سخنرانىها، ش 28، آية اللَّه محمدحسين احمدى فقيه يزدى.
[141]. نگاهى قرآنى به فشار روانى، ص 231.
[142]. فرقان/77؛ مريم/4؛ ابراهيم/ 40 و... .
[143]. بقره / 186.
[144]. فنى، مالونى، مك لكو (Finney, Maloney, Mccullough) 1955؛ پالوما، پتدلتون، 1991، اسلام و بهداشت روان، ص 258.
[145] . فالكمن، 2000، اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 266.
[146]. عنكبوت / 45.
[147] . بقره / 110، 238؛ اسراء / 78 و... .
[148] . نك: طه / 14.
[149] . بقره / 45، 153.
[150]. اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 119 ـ 126، دكتر شكوفه رادفر، دكتر زهرا عروجى.
[151]. همان، ص 223 ـ 228، مهتاب روحى عزيزى، مريم روحى عزيزى.
[152]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، ص 45 - 46، مقاله دكتر عبدالناصر رفيع، خليل برجسته، امير قربانى حق جو.
[153]. از الكسيس كارل حكايت شده كه نماز عامل ايجاد نشاط معنوى است. و سرتبوت، روانشناس انگليسى بر نظر ويليام جيمز درباره نماز تاكيد مىكند و مىگويد: «ما مىتوانيم به وسيله نماز به انبارى بزرگ از نشاط عقلانى گام نهيم، منطقهاى كه در شرايط عادى توان رسيدن به آن را نداريم.» (نگاهى قرآنى به فشار روانى، ص 234 به نقل از نقش دين در بهداشت روان (مجموعه مقالات)، ص 106.)
[154]. مزمّل / 20.
[155]. نحل / 98؛ اسراء / 45.
[156]. اعراف / 204.
[157]. نك: پاياننامه كارشناسى ارشد، عليرضا نيكبخت نصرآبادى در دانشگاه تربيت مدرس (1373 ش) و نيز مجله طب و تزكيه، ش 29، تابستان 1377، ص 78 مقاله بررسى تاثير آواى قرآن كريم در كاهش درد، و نيز كتاب «استعانت از قرآن كريم در شفاى جسمانى» از همو.
[158]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، ص 79، مقاله مجيد يوسفى لوبه، فاطمه حسن پور.
[159]. بقره / 183.
[160] . بقره / 183، 184، 185، 187.
[161] . بقره / 184.
[162]. Darakeh.
[163]. اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 244.
[164]. همان، ص 241ـ 255، دكتر محمد قهرمانى و على دلشاد نوقابى و جهانشير توكل زاده (اعضاى هيئت علمى دانشكده علوم پزشكى و خدمات بهداشتى درمانى گناباد).
[165]. نساء / 29.
[166]. وسائل الشيعه، ج 29، باب 5، ص 24.
[167]. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، ص50، تاثير ايمان در بهداشت روان، جعفر سبحانى.
[168]. فصلنامه انديشه و رفتار، ضميمه شماره 9 ـ 10، تابستان 1376ش، ص 39 مقاله دكتر باقر غبارىبناب. (از آقاى استاك نقل مىكند)
[169]. نور/ 32.
[170]. نور/ 30 و 31.
[171]. نور/ 30.
[172]. نور / 31.
[173]. نور / 32.
[174]. نور/2 ـ 3.
[175]. اعراف/81؛ نمل / 55؛ عنكبوت / 29.
[176]. نك: تفاسير قرآن ذيل آيه 7 / مؤمنون.
[177]. نور/31 ـ 32.
[178]. آلعمران/104 ـ 110 و... .
[179]. كه برخى نويسندگان نيز اين مطلب را بررسى كرده و با نظريات دانشمندان غربى مقايسه كردهاند. مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، ص 61، مقاله «بررسى نقطه نظرات دين اسلام در مورد پيشگيرى (بهداشت روانى) از بيمارىهاى جنسى؛ تكيه بر نقش خانواده، مسعود فلاحى خشكناب.
[180]. مقاله نقش صله رحم در بهداشت روان، محمدرضا احمدى، ابوالقاسم بشيرى.
[181]. رعد / 21.
[182]. عنكبوت / 8.
[183]. نك: بقره / 27؛ نساء / 1.
[184]. نگاهى قرآنى به فشار روانى، اسحاق حسينى كوهسارى، ص 211 و نيز ص 225 و 228.
[185]. مجموعه مقالات نقش دين در بهداشت روان، ص 19. مقاله نقش صله رحم در بهداشت روان، محمدرضا احمدى، ابوالقاسم بشيرى.
[186]. بقره / 45.
[187]. بقره / 45، 143؛ آلعمران / 186.
[188]. انعام / 36؛ يوسف / 18 ـ 83؛ ص / 44؛ انبياء / 85، 91، 76 و... .
[189]. بقره / 155 ـ 156.
[190]. روانشناسى سلامت، ام. رابين ديماتو، ج 2، ص 762 ـ 763، به نقل از نگاهى قرآنى به فشار روانى، كوهسارى، ص 222 ـ 223.
[191]. نور / 31.
[192]. بقره / 222.
[193]. «التائب من الذنب كمن لا ذنب له»؛ بحارالانوار، ج 2، ص 348.
[194]. نگاهى قرآنى به فشار روانى، سيد اسحاق حسينى كوهسارى، ص 215 ـ 216.
[195]. نك: بقره / 267، 177، 273، 274، 271؛ انفال / 41 و... .
[196]. نك: بقره / 220، 215؛ نساء / 127؛ انعام / 152 و... .
[197]. ضحي / 9.
[198]. نساء / 10.
[199]. بقره / 286.
[200]. حجرات / 12.
[201]. غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد آمدى.
[202]. نور / 32.
[203]. نك: آلعمران / 104 ـ 110 و... .
[204]. تكوير / 9.
[205]. نساء / 7 و... ؛ بقره / 231 و... .
بهداشت روان چیست و قرآنکریم برای تأمین بهداشت روان چه راهکارهایی را ارائه ميدهد؟
- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ بهداشت روان چیست و قرآنکریم برای تأمین بهداشت روان چه راهکارهایی را ارائه ميدهد؟
- بازدید: 1818