زندگی این ناچیز از آغاز تا کنون به پنج مرحله قابل تقسیم است بدین شرح : 1. از تولد تا آغاز تحصیل در حوزه (1361-1344) ؛ 2. آغاز تحصیل در مدرسه علمیه امام صادق (ع) (1362-1361) ؛ 3. ورود به مدرسه امام باقر (ع) و دروس آزاد حوزه مشهد (1367-1362) ؛ 4. ورود به دانشگاه علوم اسلامی رضوی (1378 – 1367) ؛ 5. عزیمت به حوزه علمیه قم تا کنون (تا کنون – 1378) که اینک به اختصار به بازخوانی آنها می پردازم . شاید برای برخی از مخاطبان بویژه طلاب ، دانشجویان و جوانان عزیز مفید باشد :
1. از تولد تا آغاز تحصیل در حوزه (1361-1344)
این ناچیز در سال 1344 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشودم . پدر و مادرم زندگي بيآلايش و دور از تجملات امروزي داشتهاند و هر دوي آنها از اعتقادات مذهبي بالايي برخوردار بودند مخصوصاً پدرم كه اهل مسجد و محراب بود و با آنكه بيش از هشتاد و سه سال عمر داشت ، نماز جمعهاش حتی المقدور ترك نميشد . روستای محل تولد بخاطر برخورداری از بارگاه امام زاده ای بسیار محترم برای مردم با نام «آسید محمد» و مسجدی در کنار آن ، از رنگ و بوی دینی و معنوی زیادی برخوردار بوده و هست . به گونه ای که از همان اوان طفولیت شاهد برگزاری باشکوه مراسم محرم ، ماه مبارک رمضان و تعزیه خوانی در این مسجد بوده ام و هماره با اشتیاق از منابر سخنرانان مذهبی بهره می جستم . از همان اوان مرثیه خوانی و خواندن دعاهای ماه مبارک رمضان و تلاوت قرآن را در این مسجد تجربه کردم .
تحصیلات دبستان ، راهنمایی و دبیرستان را در محل تولد گذراندم .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سال 1358 تا سال 1361 در انجمن اسلامی روستا که بانی تاسیس آن بودم و مسئولیت واحد فرهنگی آن را بر عهده داشتم و نیز در دبیرستان با تاسیس کتابخانه ، برگزاری نمایشگاه های مختلف ، تمهید مقدمات برگزاری مراسم مذهبی و انقلابی و رفع و رجوع برخی از امور مردم فعالیت داشتم .
در سال 1358 به عضویت بسیج مستضعفین در آمده و با گذراندن دوره های آموزش نظامی در برنامه های مختلف فرهنگی آن شرکت جستم و در اولین اردوی بسیجیان سراسر کشور که پیش از آغاز جنگ در باغرود نیشابور تشکیل شده بود ، شرکت نمودم .
2. آغاز تحصیل در مدرسه علمیه امام صادق (ع) (1362-1361)
در تابستان سال 1361 با این عقیده که راه نجات و رستگاری در شهادت یا تحصیل در حوزه خلاصه می شود ، با اشتیاق غیر قابل توصیف به همراه یکی از دوستان برای آغاز تحصیل در حوزه ، راهی قم شدم . اما در سرگردانی و نا آشنایی حاکم بر آن روز حوزه های علمیه ، امکان ثبت نام فراهم نشد و با دنیایی از غم و اندوه به شهر خود بازگشتم و سال سوم دبیرستان در رشته تجربی را از مهر ماه در حالی آغاز کردم که در خود هیچ علاقه ای به ادامه تحصیل نمی یافتم و گویا روحم را در میان حجرات مدارس علمیه جا گذاشته و تنها این جسم من بود که در کلاس ها حاضر می شد و به قول شاعر :
آیا حضور حاضر و غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
این وصف تا دو ماه از سال تحصیلی ادامه داشت تا آن که در آغاز آذرماه آن سال از طریق رادیو گیلان مطلع شدم که مدرسه تازه تاسیس امام صادق (ع) آماده پذیرش طلاب است . آیا با زبان و قلم می توانم شوق و پرواز خود را از شنیدن این خبر بازگو کنم !
نام پیشین این مدرسه « مدرسه حاج مجتهد» بود که به همراه مسجدی مجاور آن توسط شخصی متدین به نام حاج مجتهد ساخته شده بود ، اما در دوره رضا خان مدرسه علمیه به مرکز آموزش موسیقی دختران تبدیل شد ، که باز سازی آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی با همت حجت الاسلام سجادی نماینده ولی فقیه در جهاد گیلان انجام گرفت .
شور و شیدایی تحصیل در حوزه چنان روح و جان مرا در ربود که در همان ماه های آغازین تحصیل در حالی که همطرازان مشغول خواندن شرح امثله بودند ، این ناچیز با شرکت در جلسات درس و بحث در بیرون مدرسه هدایه را تلمذ می کردم .
اساتیدم در این مدرسه عبارت بودند از :
1. آیه الله زاهد از عالمان پرورش یافته در حوزه علمیه نجف و برخوردار از نفس و نفَسی پاک و اخلاقی بسیار دوست داشتنی و بیانی خوش که افزون بر فقه ، درس اخلاق عملی را به ما آموخت . هرگز جلسات سرتاسر عشق و شوق آن استاد فرزانه را از یاد نمی برم .
2. آیه الله امینیان امام جمعه آستانه اشرفیه که روزهای پنجشنبه توفیق بهرمندی از مباحث اخلاقی ایشان را داشتم . آن چنان شیفته این درس بودم که تقریباً تمام آن را یادداشت برداری و بعداً پاکنویس می کردم و برخی از مطالب را به حافظه می سپردم . برای اولین بار از زبان ایشان شنیدم که علامه حلی معتقد است اگر تحصیل دروس دینی در آغاز واجب کفایی باشد ، اما اگر کسی در خود توان استمرار در آن را ببیند بر او واجب عینی می شود . ارادت قلبی این ناچیز از آن سال تا کنون به این استاد مکرم هم چنان پا برجاست هر چند مجالی برای ظهور و بروز آن پیدا نکرده ام .
3. حجت الاسلام مرحوم ظهیری ، استاد ادبیات با دقت ستودنی در ارایه مباحث ، مردی متعبد و بسیار خوشرو که گاه جلسات درس را با اشعار سروده خود حال و هوایی دیگر می بخشید .
4. حجت الاسلام ورامینی ، استادی مخلص ، بی شائبه و متدین که شرح امثله و تصریف را نزد وی تلمذ کردم . تعبد و بی آلایشی این استاد حقیقتاً مثال زدنی بود و تا آخر عمر استمرار داشت . نکته شگفت آور آن که چند سال قبل در حالی که به همت یکی از دوستان در مصلّی رشت چند جلسه تدریس تفسیر برایم برپا شد ، با کمال شگفتی چشمم به این استاد دوست داشتنی افتاد و با چشم پر اشک دست او را با اصرار بوسیدم و یادآور شدم که حضور او در درس کسی که 20 سال قبل او سمت استادی اش را داشته ، حکایت از صفای باطن و عظمت روحی او دارد و از جسارت تدریس در حضور او شرمساری ام را اعلام کردم . ایشان اخیراً چشم از دنیا فرو بسته است . روحش شاد و قرین اولیای الاهی باد .
3. ورود به مدرسه امام باقر (ع) و دروس آزاد حوزه مشهد (1367-1362)
در تابستان سال 1362 بنا به توصیه برخی از اساتید بویژه حجت الاسلام مرحوم دعاگو - که سالیان متمادی مسئولیت وعظ و خطابه در روستای ما را برعهده داشت و این ناچیز در آغازین مرحله با پدیده روحانیت از طریق ایشان که عالمی متدین و موقر بود ، آشنا شدم و آن بزرگوار با تنظیم معرفی نامه به حوزه علمیه مرا مورد تفقد و منت خود قرار دادند (روحش شاد) - که معتقد بودند علم در هجرت قابل تحصیل است ، برای ادامه تحصیل بنا به پیشنهاد یکی از دوستان ، راهی حوزه علمیه مشهد مقدس شده و در مدرسه امام محمد باقر (ع) ساکن شدم و تا سال 1365 دروس حوزه را در این مدرسه دنبال کردم .
این مدرسه به همت قابل تحسین حجت الاسلام و المسلمین دیانی (ایده الله) در منطقه سی متری طلاب مشهد تاسیس شده و دارای برنامه های بسیار منظم و تا حدودی سخت بود . از جمله ممنوعیت خواب بین الطلوعین ، حضور و غیاب در تمام درس ها ، لزوم مطالعه دسته جمعی دروس پس از نماز مغرب و عشا و امتحان مستمر در روزهای پنجشنبه هر هفته . این برنامه ها در دورانی که حوزه ها هنوز از نظم و انسجام مناسبی برخودار نبود ، برای طلاب بسیار سازنده بود .
اساتیدم در این مدرسه عبارت بودند از :
1. آیة الله دهشت ، که عصرها متن شرح علامه خویی بر نهج البلاغه و روز های پنجشنبه درس اخلاق ارایه می کرد . مباحث ایشان بسیار مفید و قابل استفاده بود و به یُمن آن جلسات در همان آغاز طلبگی با کتاب گرانسنگ نهج البلاغه آشنا شدم . من تقریباً تمام آن مباحث را با حرص شگفت آوری یادداشت برداری می کردم .
2. استاد دیانی ، مدیر محترم مدرسه که احکام را با تاکید بر قواعد احکام و نقش کابردی آنها به ما می آموخت . از آن جا که به تجربه دریافتم شالوده اصلی شخصیت هر کس در مسیری که گام می نهد بیشتر در همان آغاز کار شکل می گیرد ، می توانم مدعی باشم بخشی از توفیقات خود در ادامه تحصیل را مرهون برنامه های این مدرسه و همت ستودنی موسس و مدیر مکرّم آن هستم.
3. استاد کاظمی با اخلاقی خوش و مهربانانه که بخشی از ادبیات را از ایشان فراگرفتم و ایشان بارها این ناچیز را مورد تفقد قرار داده و به ادامه تحصیل تشویق کردند . از سال 1365 در دروس آزاد حوزه علمیه مشهد شرکت جستم .
اساتیدم در دروس آزاد حوزه عبارت بودند از :
1. استاد حجت هاشمی خراسانی که مطول و معالم را نزد ایشان تلمذ کردم ، استادی به تمام معنا ادیب ، مسلط ، منظم و ولایی و دارای منش و سلوک عرفانی و برخوردار از علوم غریبه . ایشان حتی در روز تحویل سال از تدریس باز نمی ایستاد و تعطیلات حوزه را آفتی برای آن می دانست .
2. استاد صالحی خاوری که دروس منطق ملا عبد لله و مختصر المعانی را از حضور ایشان بهره گرفتم . استادی متدین ، مخلص و منظم .
3. استاد مصباح عاملی که اصول مظفر و بخشی از رسائل را نزد ایشان فرا گرفتم . استادی مهربان ، متخلق و انقلابی .
4. آیه الله سبزواری که عمده مباحث دو جلد لمعه را با دنیایی از خاطرات خوش و شیرین از محضر ایشان بهره بردم . استادی بسیار خوش رو ، ساده زیست و دوست داشتنی .
سال گذشته (1387) در سفری که به مشهد داشتم با اشتیاق غیر قابل توصیف عازم مسجد فقیه سبزواری (مسجد پدر عالم ایشان) شدم تا در کنار اقامه نماز ، چشمم به جمال نورانی و الاهی آن استاد روشن شود ، اما با کمال تعجب با عکس ایشان بر سر درب مسجد روبرو شدم . شدت تاثر خود را هیچ گاه از خاطر نمی برم . خدایش در خُلد برین جای دهد .
5. آیه الله صالحی که بخشی از لمعتین را نزد ایشان تلمذ کردم . استادی بس سخت کوش ، منظم و بی آلایش .
4. ورود به دانشگاه علوم اسلامی رضوی (1378 – 1367)
در سال 1367 در آزمون ورودی دانشگاه علوم اسلامی رضوی پذیرفته شدم و با ورود به این دانشگاه افق هایی جدید در مطالعات و تحصیل در حوزه برایم گشوده شد .
طی دوازده سال حضور در این دانشگاه دروس حوزه اعم از رسائل ، مکاسب ، کفایتین ، خارج فقه و اصول را به طور منظم شرکت نمودم . افزون بر دروس حوزوی پیشگفته ، فلسفه و کلام ( شرح تجرید ، بدایه الحکمه ، نهایه الحکمه ، منظومه ، بخش هایی از اسفار ( این دو کتاب اخیر با استفاده از شروح ) ) ، زبان عربی ، زبان انگلیسی ، روانشناسی ، هیات و نجوم ( دو درس اخیر هر یک طی یک سال ) و برخی دیگر از دروس جنبی را فرا گرفتم .
در سال 1370 با تخصصی شدن دروس این دانشگاه ، رشته علوم قرآن و حدیث را انتخاب نمودم و از این رهگذر با اساتید بزرگ و نام آور حوزه علمیه قم بویژه آیه الله معرفت (ره) که برای تدریس این دست از دروس به مشهد عزیمت می کردند ، آشنا شدم .
اساتیدم در این مقطع عبارت بودند از آیات عظام :
1. استاد مرتضوی که در درس مکاسب و خارج فقه ایشان شرکت کردم . اخلاص ، تواضع و نظم ایشان افزون براحاطه علمی ، مثال زدنی است .
2. استاد رضا زاده ، که دو جلد کفایه و بخشی از خارج اصول را از محضر ایشان بهره جستم . ایشان به بنده لطف و مهربانی شایانی داشته و بارها این ناچیز را در درس ها مورد تشویق قرار دادند . استادی بسیار سخت کوش ، متواضع و بی آلایش .
3. استاد فلسفی که در بخشی از مباحث خارج اصول و نیز درس های عقاید که در جمعه شب ها داشتند ، از ایشان بهره جستم . شگفت آن که در اولین روز محرم سال 1384 یعنی کمتر از یک هفته از ارتحال این استاد کم نظیر ، پس از گذشت چند سال توفیق دیدار عطر آگین وی در مشهد در مسجد بنّاها ، برایم فراهم شد و در این دیدار با اشک از اخلاق نیک ، زهد و بی اعتنایی ایشان به زخارف دنیا تمجید کرده و از ایشان راهنمایی خواستم . دیداری درس آموز و بیاد ماندنی .
4. استاد میرزا جواد آقا تهرانی که بخاطر دو جلسه حضور در منزل ایشان و بهره جستن از گفتار صمیمانه و تاثیر گذار و نیز بخاطر ارادت غیر قابل توصیفی که نسبت به ایشان دارم و این امر در جلسه نهم درس اخلاق که به صورت ویدئویی برای دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ضبط شده ، منعکس شده است ، از باب تیمن و تبرک مایلم که از ایشان به عنوان استاد اخلاق خود یاد کنم .
5. استاد علم الهدی ، از شاگردان مبرز اصول آیه الله میلانی که بخش هایی از خارج اصول را نزد ایشان تلمذ کردم . مباحث ایشان بسیار عمیق می نمود . چنان که صعوبت درس ایشان در حوزه علمیه مشهد معروف بود .
6. استاد سید جعفر طباطبایی که افزون بر بهره جستن از مباحث اخلاقی ایشان که پس از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر در دانشگاه علوم اسلامی رضوی ارایه می شد ، بخش هایی از تفسیر صافی را به صورت خصوصی نزد ایشان تلمذ کردم .
7. استاد فیاض صابری ، استاد مسلم فلسفه که در مباحث فلسفه و کلام از ایشان بهره جستم .
8 . استاد سبحانی که در دانشگاه رضوی تفسیر و بخش هایی از شرح تجرید و نقد شبهات وهابیان را از محضر ایشان بهره جستم . همت والا ، سختکوشی ، نظم و احاطه به علوم مختلف اسلامی و بی ادعا بودن آیه الله سبحانی هماره برایم درس آموز بوده و هست .
9. استاد شبیر نجفی از عالمان هندی که دفاع از اهل بیت (ع) در برابر وهابیان در پاکستان و هند را به عنوان برنامه اصلی خود در دستور کار داشت و برای مدتی قابل توجه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و نیز مباحثی در نقد وهابیت را از محضر ایشان بهره بردم .
10. استاد معرفت که اندوخته خود در علوم قرآنی را وامدار ایشان هستم . ایشان بخاطر تشویق و ترغیب این ناچیز به روی آوری به تحقیق ، افزون بر حمایت های معنوی ، حق بزرگی بر گردن بنده دارند . نخستین مقاله ای که بنا به پیشنهاد ایشان به زبان عربی نگاشتم در نقد یکی از قرائت های شاذ بود که مورد تشویق استاد قرار گرفت ؛ و این نخستین باری بود که به توصیه استادی فرزانه ، مقاله ای علمی فراهم ساخته بودم . حقیر در مقاله ای که در همایش نکوداشت ایشان ارائه کردم و در کتاب آفتاب معرفت که به مناسبت چهلمین روز ارتحال ایشان فراهم شد ، و نیز در مقالاتی که در کتاب «معرفت قرآنی» منعکس ساخته ام ، ارادت خود را به این استاد فرزانه ابراز داشتم .
از برخی دیگر از اساتید در حوزه علمیه مشهد به میزان کمتری بهره داشته ام نظیر : آیه الله استادی ، آیه الله خزعلی ، آیه الله واعظ زاده خراسانی که بخش هایی از تفسیر قرآن را از محضر آنان فرا گرفتم ، مرحوم استاد شانه چی که تاریخ حدیث و درایه را نزد ایشان فرا گرفتم و استاد آشتیانی که اندکی در دروس فلسفه او شرکت داشتم . آیة الله سید عزالدین زنجانی و مرحوم آیة الله علمی نجفی که از مباحث اخلاقی که شب های جمعه در منزل ایشان برگزار می شد ، بهره جستم ، مرحوم آیة الله کجوری که از مباحث اخلاقی ایشان بهره بردم ، آیه الله جوادی آملی که از مباحث تفسیری ایشان که در ایام تابستان در مشهد ارایه می شد ، بهره مند شدم و آیه الله مکارم شیرازی که در درس خارج فقه ایشان که در زمینه مسائل مستحدثه در تابستان ها در مشهد ارایه می شد ، شرکت جستم .
از خداوند مهربان برای همه اساتید بزرگوار خود سلامتی و توفیق روز افزون را آرزومندم و برای اساتید درگذشته رحمت و مغفرت بی کران الاهی را درخواست می کنم .
دسته بندی فعالیت ها در حوزه علمیه مشهد
در سال های حضور خود در مشهد مقدس فعالیت های این ناچیز افزون بر تحصیل شامل امور ذیل می شد :
1. مدیریت گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی و بنیان گذاری و مدیریت بخش پژوهش آن ؛
2. عضو شورای طلاب گیلانی های مقیم مشهد و برعهده داشتن مسئولیت های مختلف آن از جمله مسئولیت شورا در برخی از سال ها و مسئولیت واحد فرهنگی آن ؛
3. همکاری با مدیریت حوزه علمیه مشهد و شرکت در برخی از شوراهای مشورتی آن و ارایه برخی از طرح ها از جمله طرح پژوهش حوزه علمیه مشهد ؛
4. مدیریت بخش آموزش و پژوهش مدرسه علمیه عالی نواب که برای تربیت مدرس راه اندازی شده بود و در کنار این مدیریت از رهگذر ارایه طرح های مختلف برای ارتقای سازمانی آن ، فعالیت های خود را در آن دنبال نمودم ؛
5. تدریس مستمر در دانشگاه علوم اسلامی رضوی که دروس تخصصی علوم قرآنی ، ادبیات ، اصول فقه و لمعتین را در بر می گرفت و تدریس رسائل و مکاسب برای خواهران در مکتب رقیه و تدریس مستمر دروس معارف دینی در دانشگاه فردوسی ، حوزه علمیه شهید شاه آبادی و سپاه مشهد .
در سال 1372 مدیریت اجرایی گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی را بر عهده گرفتم و این امر خود زمینه بیشتری برای ارتباط وثیق تر با اساتید را برایم فراهم ساخت . در سال 1374 بخش پژوهش این دانشگاه را بنیان گزاری نمودم که به نوبه خود در تشویق فاضلان این دانشگاه به تحقیق و پژوهش سهم بسزایی داشت .
در دوران مدیریت این بخش ، افزون بر برگزاری کارگاه های مختلف آموزشی ، انتشار چهار شماره فصلنامه قرآنی ، کتاب ارزشمند آیه الله معرفت با عنوان « التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب » و نیز ترجمه آن با همت دوستان فاضل این بخش منتشر شد .
از آنجا که در این ایام ، مدارک و مدارج علمی هنوز در حوزه ها تعریف نشده بود ، در سال 1372 پس از تکمیل دروس نیمه کاره دبیرستان ، در کنکور سراسری شرکت کرده و در رشته ادیان و عرفان دانشکده الاهیات دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شدم ، و دو سال بعد از این دانشگاه لیسانس گرفتم . همزمان با این امر ، مدارک علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی نیز به تصویب وزارت علوم رسید و با توجه به گذراندن تمام واحدهای مربوط ، در کنار انتخاب به عنوان یکی از فارغ التحصیلان نمونه ، لیسانس خود را از این دانشگاه نیز در رشته علوم قرآن و حدیث دریافت داشتم . بلا فاصله در سال 1375 در مقطع کارشناسی ارشد دانشکده الاهیات دانشگاه تهران پذیرفته شده و دو سال بعد از پایان نامه خود با عنوان « هنر و زیبا شناسی از نگاه کتاب و سنت » دفاع کردم . در سال 1378 در کنکور مقطع دکترای دانشکده الاهیات دانشگاه تهران پذیرفته شده و در سال 1382 از پایان نامه خود با عنوان « بررسی مکتب تفسیری صدر المتالهین » دفاع نمودم و به لطف الاهی در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکترا به عنوان دانشجوی نمونه کشور مورد تشویق قرار گرفتم .
5. عزیمت به حوزه علمیه قم تا کنون (تا کنون – 1378)
سالیان اقامت در مشهد مقدس و بهره مندی از حوزه علمیه آن ، و از همه مهم تر افتخار سکونت در مجاورت بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) آن قدر شیرین و پر خاطره و سریع گذشت که بارها از خداوند آرزوی تکرار آن را طلبیدم .
برغم بهره مندی از فیوضات مختلف چنین حوزه ای و با وجود برخورداری از مسئولیت ها و همکاری مختلف علمی و پژوهشی که در مشهد داشتم در آغازین سفر حج از خداوند درخواست کردم که در صورت مصلحت مرا از فیض حضور در حوزه پر نشاط قم بهره مند سازد که با پذیرفته شدن در مقطع دکترای دانشگاه تهران بهانه آن فراهم آمد و در سال 1387 عازم قم شدم .
و البته به ناگزیر سختی های رها کردن موقعیت های نقد اجتماعی و پیوستن به حوزه ای بس وسیع که امثال این ناچیز در آن گم می شود را به جان خریدم . با این حال برکات این انتقال را بزودی دریافتم .
از سال ورود به حوزه علمیه قم تا سال اخذ مدرک دکترا یعنی سال 1382 در دروس خارج فقه آیه الله میرزا جواد آقا تبریزی ، خارج اصول آیه الله سبحانی و خارج فقه آیه الله معرفت که به طور خصوصی در منزل ایشان برگزار می شد ، شرکت می جستم .
همکاری با مراکز پژوهشی و اموزشی در حوزه علمیه قم
از آغاز ورود به حوزه علمیه قم در سال 1387 تا کنون ، همکاری خود را با مراکز پژوهشی و آموزشی مختلف ذیل دنبال کرده ام :
1. بخش فصلنامه دائرة المعارف فقه اهل بیت (ع) ؛ که ترجمه و نیز تا حدودی ویراستاری شماری از مقالات آن را بر عهده داشتم .
2. مرکز فرهنگ قرآن ؛ که طی 5 سال در تدوین مقالات قرآنی ، شرکت در جلسات علمی و مشاوره ایی ، مدیریت بخش معارف آن همکاری زیادی داشته ام .
3. دانشکده علوم حدیث و مرکز تحقیقاتی دار الحدیث ؛ که در قالب تدریس و مدیریت پژوهش دانشکده آغاز شد . حاصل این همکاری طرح پیشنهادی تغییر برنامه درسی مقطع کارشناسی ، همکاری در تدوین برنامه کارشناسی ارشد و انتشار فصلنامه داخلی با عنوان « حدیث اندیشه » ، و مهم تر از همه رویکرد به مطالعات و تحقیقات حدیثی بود که به یمن آن تا کنون توفیق تدوین چند کتاب درسی در زمینه علوم حدیث نصیب این جانب شده است . این همکاری با تدوین مقالات برای فصلنامه علوم حدیث و انجام برخی دیگر از همکاری های پژوهشی با آن دنبال شد .
4. موسسه اسراء ؛ بنا به دعوت دوست فاضل و ارجمند حجت الاسلام آقا سعید جوادی برای مدتی افتخار همکاری با موسسه اسراء و به یُمن این همکاری توفیق به خدمت رسیدن به محضر استاد فرزانه آیه الله جوادی آملی برایم فراهم شد . انتشار کتاب «نزاهت قرآن از تحریف» که با تحقیق و تنظیم دروس ایشان در زمینه تحریف ناپذیری قرآن انجام گرفت ، از برکات این همکاری بوده است .
5. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ؛ این همکاری از سال 1382 آغاز و تا سال 1387 به صورت بسیار فعال و مستمر ادامه داشت و به صورت کم رنگ تری هم چنان ادامه دارد . در طی این مدت افزون بر عضویت در هیات علمی ، تدوین مقالات مختلف برای دانشنامه قرآن شناسی و برخی از فصلنامه های پژوهشگاه ، عضویت و شرکت مستمر در شوراهای علمی ، مسئولیت حلقه قرآن شناخت دانشنامه قرآن شناسی و عضویت در هیات تحریریه فصلنامه های قبسات و کتاب نقد ، مسئولیت گروه قرآن پژوهی را طی قریب به سه سال برعهده داشتم . حضور در پژوهشگاه زمینه مطالعات مرا از هر جهت توسعه بخشید و زمینه واکاوی جدّی کتب حِکمی و عرفانی را بخاطر گستردگی فضای پژوهشی در این پژوهشگاه فراهم ساخت . تدوین کتاب «رابطه متقابل کتاب و سنت» که به لطف الاهی به طور مکرر مورد تشویق قرار گرفته از برکات همکاری با این مجموعه علمی و پژوهشی بوده است .
6. دانشگاه معارف اسلامی ؛ در این دانشگاه اینک مسئولیت گروه قرآن و متون اسلامی آن را برعهده دارم و تدریس در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در آن را دنبال می کنم . این دانشگاه به تازگی برای تامین نیاز های دانشگاه به اساتید معارف تشکیل شده و از آن جا که بسیاری از فضلاء حوزه برای ادامه تحصیل در مقاطع تکمیلی به آن می پیوندند ، حضور در این معهد علمی را برای خود فرصت مغتنمی به حساب می آورم .
7. موسسه «معارف وحی و خرد» ؛ پس از چند سال پیگیری مستمر به لطف الاهی در سال جاری (1388) توفیق به ثبت رساندن این موسسه برایم حاصل شد . برای انجام مقدمات ثبت از همکاری و همدلی دو دوست بسیار صمیمی و مخلص یعنی حجج اسلام حضرات آقایان عبد الکریم بهجت پور و سید رضا یوسفی (دامت معالیهما) بهره مند بودم که برای آنان در عاجل و آجل سعادت و پاداش بی پایان آرزو می کنم .
با صدور مجوز انتشارات که این روزها تحقق یافته ، یکی از موانع دست و پاگیر برای عرضه آثار و اندیشه ها مرتفع شد و این امر را طلیعه ای مبارک برای خدمت شایسته به جامعه دینی و فرهنگی خود می دانم .
برنامه هایی که در چند ماه آغازین شروع به فعالیت موسسه برغم روبرو بودن با مشکلات عدیده که عمده آن فقدان حمایت مالی است ، دنبال کرده که اخبار آن کم و بیش در سایت موسسه انعکاس یافته و در استمرار پر رونق آن از همدلی و همراهی بهترین و پاکترین دوستان فاضل و شاگردان پرتلاش برخوردارم ، مرا را به آینده ای روشن امیدوار ساخته است که بدون تردید تنها در سایه الطاف بی کران الاهی و عنایت مهربانانه حضرت حجت (ع) می توان به آنها دلخوش داشت .
سخن پایانی
به هر روی ، فعالیت های این ناچیز در طی این دوران بیست و هفت سال حضور در حوزه های علمیه یعنی از سال 1361 تا سال 1388 ، افزون بر تبلیغ ، حضور چند باره در جبهه و سعادت همنشینی با مجاهدان مخلص ، به زمینه های تدریس ، مدیریت پژوهش ، ارائه طرح های آموزشی و پژوهشی ، هدایت پایان نامه های فاضلان حوزه و دانشگاه ، شرکت در همایش های مختلف علمی ، همکاری با فصلنامه ها و عمدتا تحقیق و پژوهش معطوف بوده است که تدوین 25 عنوان کتاب اعم از تالیف ، ترجمه و تحقیق که برخی از آنها منتشر شده است و انتشار 120 مقاله علمی از جمله نتایج آن است که امیدوارم این تلاش ها و نتایج حاصله ، از جمله آن دست از آثار به شمار روند که زمینه رضایت الاهی و عنایت حضرت حجت (ع) را فراهم آورده اند .
در پایان سخن ، سپاس بی منتهای خود را به محضر خداوند مهربان تقدیم می دارم و از کوتاهی ها و غفلت های خود عذر می طلبم و امیدوارم در باقیمانده عمر از توفیقات در خور ذکری برای ثبت در نامه عمل ، در عرصه نورانی خدمت به اسلام ، قرآن ، اهل بیت (ع) و کشور عزیزم ایران برخوردار شوم و خداوند شایستگی استمرار خدمت بی آلایش و خالصانه به محضر ثقل اکبر یعنی قرآن کریم و ثقل اصغر یعنی حضرت حجت (ع) را برایم همچنان فراهم سازد .
و لله الحمد و له المنه
قم ، 27/12/1388
موسسه معارف وحی و خرد
* فهرست جامع فعالیت ها
فهرست فعالیت های این ناچیز و بازتاب آنها در ده محور قابل ارایه است که عبارتند از : 1. تحصیلات ؛ 2. تدريس ها ؛ 3. تالیفات ؛ 4. ترجمه ها ؛ 5. مقالات ؛ 6 . گفتمان ها ؛ 7. هدایت پایان نامه ها ؛ 8. طرح های پژوهشی و آموزشی ؛ 9 . مدیریت ها و مسئولیت های علمی ؛ 10. تشويق ها و جوايز .
1. تحصیلات
1-1 . تحصیلات حوزوی
1. سطوح مقدماتی (ادبیات ، منطق ، معانی و بیان ، اصول فقه ، معالم و لمعتین)
الف . مدرسه علمیه امام صادق رشت؛ آیات عظام زاهد و امینیان و حجج اسلام ظهیری و ورامینی
ب . مدرسه علمیه امام باقر (ع) مشهد ؛ آیه الله دهشت و حجج اسلام دیانی ، کاظمی
ج . دروس آزاد حوزه علمیه مشهد ؛ آیات عظام فقیه سبزواری و صالحی و حجج اسلام : حجت هاشمی ، واعظی و عاملی
2. سطوح عالیه (رسایل ، مکاسب و کفایتین) آیات عظام : اعتمادی ، مرتضوی ، رضا زاده
3. دروس خارج فقه و اصول ؛ آیات عظام : مرتضوی ، رضا زاده ، فلسفی ، مکارم شیرازی ، سبحانی ، میرزا جواد تبریزی ، معرفت
4. دروس کلام و فلسفه : (شرح باب حادی عشر ، بدایه ، نهایه ، شرح تجرید ، شرح منظومه ، اسفار) ؛ اساتید مکرم : فیاضی ، فیاض صابری ، سبحانی ، آشتیانی و در دو مورد اخیر با استفاده از شروح
5. دروس عرفان : (فصوص الحکم و تمهید القواعد) با استفاده از شروح
6. تفسیر و علوم قرآن ؛ آیات عظام : معرفت ، سبحانی ، جوادی ، استادی ، خزعلی ، واعظ زاده ، جوادی آملی
7. علوم و معارف حدیثی ؛ اساتید معظم : شانه چی ، غفاری ، شبیر نجفی
8. اخلاق ؛ آیات عظام : میرزا جواد تهرانی ، علمی نجفی ، طباطبایی ، دهشت
9. زبان عربی ؛ (2 سال) ، دانشگاه علوم اسلامی رضوی
10. زبان انگلیسی ؛ (3 سال) ، دانشگاه علوم اسلامی رضوی
11. هیات و نجوم ؛ (1 سال) ، دانشگاه علوم اسلامی رضوی
12. روانشناسی ؛ (1 سال) ، دانشگاه علوم اسلامی رضوی
2-1 . تحصیلات دانشگاهی
1. کارشناسی ادیان و عرفان ، دانشکده الاهیات دانشگاه فردوسی مشهد ، 1375
2. کارشناسی علوم قرآن و حدیث ، دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، 1375
3. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ، دانشکده الاهیات دانشگاه تهران ، 1378
4. دکترای علوم قرآن و حدیث ، دانشکده الاهیات دانشگاه تهران ، 1382
2. تدريس ها
فقه و اصول ، علوم قرآن و معارف تفسيری ، علوم و معارف حديثی ، اخلاق و معارف اسلامی در مقاطع کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکترا در مراکز ذیل :
حوزه علمیه مشهد ، دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، حوزه شهید شاه آبادی مشهد ، مکتب رقیه مشهد ، دانشگاه فردوسی مشهد ، مرکز تخصصی تفسير قم ، جامعة المصطفی العالمیة قم ، دانشکده علوم حديث تهران ، مرکز تخصصی تفسير قم ، مرکز تخصصی نهج البلاغه قم ، دانشگاه مذاهب اسلامی تهران ، مرکز تخصیی کلام اسلامی قم ، مرکز تخصصی حدیث قم ، دانشگاه علم و صنعت ایران ، دانشگاه معارف اسلامی قم .
3. تالیفات
1-3 . تالیفات انتشار یافته
1. درسنامه علم حديث ، مرکز مديريت حوزه علميه خواهران ، (متن درسی خواهران طلبه پايه ششم) ، 1381
2. آشنایی با علوم حديث ، مرکز مديريت حوزه علميه قم ، (متن درسی طلاب پايه ششم) ، 1382 .
3. حديث شناسی (2 جلد) ، مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران ، 1383
4. تفسير موضوعي (گروهی) ، (متن درسي گروه معارف) ، دفتر نشر معارف ، 1384
5. آشنایی با جوامع حدیثی شیعه واهل سنت (متن درس کارشناسی ارشد) ، مرکزجهانی علوم اسلامی ، 1385
6. آشنایی با تاریخ و منابع حدیث (ویژه طلاب اهل سنت) ، مرکزجهانی علوم اسلامی ، 1385
7. رابطه متقابل کتاب وسنت ، پزوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی ، 1386
8. قرآن و هنر ، انتشارات مرکز تحقیقات قرآن کریم المهدی ، 1386
9. بررسی مکتب تفسیری صدرالمتالهین ، بنیاد حکمت ملاصدرا ، 1386
10. نزاهت قرآن از تحريف ، تحقيق و تنظيم دروس آيه الله جوادی آملی ، انتشارات اسراء ، 1383
11. معرفت قرآنی (5 جلد) ، مجموعه مقالات همایش استاد معرفت ، 1387
12. قرآن شناسی ، کانون اندیشه جوان ، 1389
13. امام حسین (ع) پیشوای روشنایی ها ، انتشارات وحی و خرد ، 1389
2-3 . تالیفات در دست انتشار
1. همسر گزینی ، نشر معارف
2. روش شناسی تفسیر ، انتشارات وحی و خرد
3. نقد نظریه سروش در زمینه وحی قرآنی ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
4. روش شناسی نقد احادیث ، انتشارات وحی و خرد
3-3 . تالیفات مخطوط و در دست تدوین
1. سازمان روحانیت ، کاستی ها و بایستگی ها (مخطوط)
2. مبانی تاویل (مخطوط)
3. مبانی و قواعد فهم احادیث
4. خداشناسی از منظر قرآن
5. درسنامه علوم قرآنی
4. ترجمه ها
1. تحریف ناپذیری قرآن ، انتشارات سمت و التمهید ، 1379
2. وفاق اجتماعی در سخن و سیره معصومان ، وزارت ارشاد ، 1379
3. تبلیغ در کتاب و سنت ، دار الحدیث ، 1380
4. تاریخ فرهنگی و سیاسی اسلام ، دائره المعارف فقه اهل بیت (ع) ، در دست انتشار
5. ترجمه جلد پنجم التمهید فی علوم القرآن ، انتشارات التمهید ، در دست انتشار
6. اسرائیلیات در تفسیر ، ترجمه کتاب ابو شهبه
5. مقالات
1- 5 . مقالات قرآنی
1. جری و تطبیق در تفسیر المیزان ، فصلنامه دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، شماره 1 ، 1375
2. پژوهشی پیرامون آیه نفر ، فصلنامه دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، شماره 2 ، 1375
3. نقد نظریه نسخ در قرآن ، فصلنامه دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، شماره 3 ، 1375
4. جایگاه قرآن (سرمقاله) ، فصلنامه دانشگاه رضوی ، شماره 1 ، 1375
5. میلاد پیامبر الهام بخش وحدت (سرمقاله) ، فصلنامه دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، شماره 2 ، 1375
6. سیمای زن در اسلام (سرمقاله) ، فصلنامه دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، شماره 3 ، 1375
7. تفسیر به رأی ، فصلنامه دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، شماره 4 ، 1377
8. روزه از منظر کتاب و سنت ، ماهنامه گلستان قرآن ، 1383
9. مرز تحدی ، فصلنامه اندیشه حوزه ، شماره 5 ، 1375
10. تاویل قرآن از نگاه تحقیق (1) فصلنامه بینات ، شماره 16 ، 1377
11. تاویل قرآن از نگاه تحقیق (2) فصلنامه بینات ، شماره 17 ، 1377
12. ضوابط تاویل ، فصلنامه بینات ، شماره 18 ، 1378
13. استواران درعلم وتاویل قرآن ، فصلنامه بینات ، شماره20 ، 1378
14. جستاری درقرآن پژوهی ازنگاه امام خمینی ، فصلنامه بینات ، شماره22 - 23 ، 1378
15. معرفی کتاب التفسیروالمفسرون از آیت الله معرفت ، فصلنامه بینات ، شماره 20 ، 1378
16. درآمدی بر زیبا شناسی ازنگاه قرآن ، فصلنامه اندیشه حوزه ، شماره 14 ، 1378
17. انگیزه های مخالفت با مقوله های هنری دربوته نقد ، فصلنامه اندیشه حوزه ، شماره 15 ، 1387
18. کاستی ها و بایستگی های سازمان روحانیت ، فصلنامه اندیشه حوزه ، شماره 15 ، 1378
19. عوامل پیدایش اختلاف قرائات ، فصلنامه بینات ، شماره 26 ، 1379
20. تجلی قرآن در نهج البلاغه ، فصلنامه بینات ، شماره 28 ، 1379
21. قرآن و زبان نمادین ، فصلنامه معرفت ، شماره 35 ، 1379
22. رابطه متقابل کتاب و سنت ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 15 ، 1379
23. نقد نظریه نسخ از آیت الله خویی ، فصلنامه بینات ، شماره 31 ،1380
24. مبانی تفسیر عرفانی امام خمینی ، مجموعه مقالات کنگره امام خمینی و عرفان ، ج 5 ، 1381
25. ماهیت و مراتب وحی از نگاه صدرالمتالهین ، فصلنامه قبسات ، شماره 29 ، 1382
26. رازجاودانگی قرآن (1-3) ، دو هفته نامه گلستان قرآن ، شماره 167- 169 ، 1382
27. علامه شعرانی قرآن پژوهی فرزانه ، فرزانه ناشناخته (یاد نامه علامه شعرانی) ، 1382
28. پیام آیه نفر به حوزه های علمیه ، موسس حوزه (یاد نامه شیخ عبدالکریم حایری) ، 1383
29. زبان قرآن ، مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت ملاصدرا ، بنیاد حکمت ملا صدرا ، 1382
30. تفسیر ظاهری و باطنی از نگاه ملا صدرا ، پژوهش نامه قرآن و حدیث ، شماره 2 ، 1382
31. آثار باستانی ، دائره المعارف قرآن ، جلد 1 ، 1382
32. آتش بس ، دائره المعارف قرآن ، جلد 2 ، 1382
33. آل موسی وآل هارون ، دائره المعارف قرآن ، ج 1 ، 1382
34. آدم ربانی ، دائره المعارف قرآن ، جلد 1 ، 1382
35. اتّحاد ، دائره المعارف قرآن ، ج 2 ، 1383
36. اختلاف ، دائره المعارف قرآن ، ج 2 ، 1383
37. اَحد ، دائره المعارف قرآن ، ج 2 ، 1383
38. اذیّت ، دائره المعارف قرآن ، ج 2 ، 1383
39. اشراط الساعه ، دائره المعارف قرآن ، ج 3 ، 1384
40. اُسيد بن حُضَير ، دائره المعارف قرآن ، ج 4 ، 1383
41. امت ، دائره المعارف قرآن ، ج 4 ، 1385
42. اهل کتاب ، دائره المعارف قرآن ، ج 5 ، 1385
43. مکی و مدنی ، دانشنامه قرآن شناسی ، 1385.
44. رابطه قرآن و سنت ، دانشنامه قرآن شناسی ، 1386
45. نگاهی به کتاب صیانه القرآن من التحریف ، فصلنامه بینات ، شماره 44 ، 1383
46. ویژگیهای بیانی قرآن ، فصلنامه پژوهش وحوزه ، شماره 19-20 ، 1383
47. ماهيت ماورايي قرآن از نگاه صدر المتالهين ، فصلنامه مقالات و بررسي ها ، 1384
48. مبانی تفسیر موضوعی ، فصلنامه اندیشه نوین دینی ، شماره 3 ، 1384
49. ماهيت و مولفه هاي تفسير به رأي از نگاه امام خميني ، فصلنامه طلوع ، 1385
50. ويژگي هاي قرآن از نگاه امام خميني ، فصلنامه شیعه شناسی ، 1385
51. ماهيت ماورايي قرآن از نگاه امام خميني ، همایش بزرگداشت اندیشه های قرآنی امام ، 1385
52. نقش مباني كلامي در تفسير آيات قرآن ، فصلنامه اندیشه نوین دینی ، شماره 4 - 5 ، 1385
53. رخدادهاي آخر الزمان از نگاه قرآن ، فصلنامه انتظار نور ، 1385
54. بررسي تطبيقي ترجمه هاي بيستگانه قرآن ، فصلنامه بینات ، شماره 49 – 50 ، 1385
55. فلسفه علوم قرآنی ، فصلنامه قبسات ، شماره 39-40 ، 1385
56. مولفه های اعجاز بیانی قرآن ، همایش زیباشناسی قرآن ، 1385
57. روش شناسی شیوه راغب اصفهانی در کتاب مفردات ، همایش قرآن و نیازهای جامعه ، 1385
58. رویکرد علمی به قرآن ، ضرورت ها و چالش ها ، فصلنامه قرآن و علم ، شماره 1 ، 1386
59. ملا صدرا و رویکرد فلسفی به قرآن ، همایش ملی قرآن و علوم ، 1385
60. کربلایی کاظم و تحریف ناپذیری قرآن ، مجموعه مقالات همایش کربلایی کاظم ساروقی ، 1386
61. اعجاز قرآن از منظر علامه بلاغی ، مجموعه مقالات کنگره علامه بلاغی ، 1387
62. نقد و بررسی مقاله قرآن و علم دائره المعارف لیدن ، فصلنامه قرآن و مستشرقان ، شماره 3 ، 1387
63. نقد و بررسی کتاب التمهید فی علوم القرآن ، معرفت قرآنی (مجموعه مقالات کنگره استاد معرفت) ، 1387
64. نقد و بررسی کتاب صیانة القرآن ، معرفت قرآنی (مجموعه مقالات کنگره استاد معرفت) ، 1387
65. بررسی تطبیقی قرآن و کتاب مقدس ، فصلنامه قبسات ، شماره 44 ، 1386
66. شهید مطهری و عشق به قرآن ، مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی شهید مطهری ، 1387
67. اعجاز قرآن از منظر شهید مطهری ، مجموعه همایش اندیشه های قرآنی شهید مطهری ، 1387
68. بهشت و ثواب ، دانشنامه قرآن شناسی ، 1387
69. قرآن و علوم حدیث ، دانشنامه قرآن شناسی ، 1387
70. معرفی تفسیر ملا صدرا ، دانشنامه تشیع ، کالج لندن ، 1387
71. رابطه قرآن و سنت ، دانشنامه تشیع ، کالج لندن ، 1387
72. نقد نظریه راهیافت خطا در قرآن ، فصلنامه اندیشه نوین دینی ، شماره 7 ، 1387
73. نقش جبرئیل در فرآیند وحی قرآنی ، فصلنامه قبسات ، شماره 48 ، 1387
74. رابطه قرائات قرآن و تحریف ، ماهنامه معارف ، شماره 1 ، 1387
75. آسمان های هفتگانه از منظر قرآن ، فصلنامه کاوش های دینی ، شماره 1 ، 1388
76. تفسیر به رأی ، هفده گفتار قرآنی (مجموعه نشست های علمی نمایشگاه بین المللی قرآن) ، 1387
77. شیوه شناسی تفسیر ، هفده گفتار قرآنی (مجموعه نشست های علمی نمایشگاه بین المللی قرآن) ، 1387
78. نقد نظریه راهیافت خطا در آموزه های قرآن با تکیه به پدیده شهاب سنگ ها ، فصلنامه کتاب نقد ، 1389
79. نقش مبانی ادبی در تفسیر ، فصلنامه علوم و معارف قرآن ، 1388
80. امکان و جواز تفسیر ، فصلنامه علوم و معارف قرآن ، 1389
2- 5. مقالات حدیثی
1. معیارهای نقد احادیث از نگاه علامه طباطبایی ، مرزبان عقل و وحی (یادنامه علامه) ، 1381
2. نگاهی به کتاب شرح حدیث جنود عقل وجهل ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 14 ، 1378
3. معرفی پایان نامه های حدیثی ، فصلنامه علوم حدیث ، 1381
4. علامه مجلسی و تعامل با روایات تفسیری ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 22 ، 1380
5. بررسی شرح صدرالمتالهین براصول کافی ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 24 ، 1381
6. علامه مجلسی و نقد دیدگاه های فلسفی ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 26 ، 1381
7. سیمای امیر مومنان از منظر نهج البلاغه ، فصلنامه مطالعات شیعه شناسی ، شماره 10 ، 1384
8. اقتراح بررسي معيارهاي نقد حديث ، فصلنامه شيعه شناسي ، شماره 11 ، 1384
9. فلسفه علوم حدیث ، فلسفه های مضاف (همایش بزرگداشت استاد آشتیانی) ، 1385
10. تبار شناسی روایات طبی ، فصلنامه انجمن قرآن و حدیث ، شماره 4 ، 1387
11. حدیث ذباب آموزه ای طبی یا حدیثی مجعول ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 42 ، 1386
12. قرآن و علوم حدیث ، دانشنامه قرآن شناسی ، 1387
13. نقل به معنا از نگاه علامه شعرانی ، مجموعه مقالات همایش علامه شعرانی ، 1387
14. هاروت و ماروت ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 49 - 50 ، 1388
15. نقد و بررسی کتاب مراه العقول ، مجموعه مقالات کنگره ثقه الاسلام کلینی ، 1387
3-5. مقالات کلامی
1. هنر موسیقی از نگاه کتاب و سنت ، مجموعه مقالات کنگره بین المللی هنر، 1381
2. علامه مجلسی ونقد دیدگاههای فلسفی ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 26 ، 1381
3. سیره سیاسی امام علی (ع) ، فصلنامه علوم سیاسی ، شماره 31 ، 1384
4. پیوند ناگسستنی خاتمیت با ولایت ، فصلنامه کتاب نقد ، شماره 38 ، 1385
5. دکترین مهدویت ، پرسش ها و چالش ها ، همایش مهدویت ، 1385
6. بازکاوی قرائت های مختلف از پدیده منجی گرایی و آرمان شهری ، مجموعه مقالات همایش مهدویت ، 1385
7. پیامبر تفسیرگر دین ، همایش گفتگوی ادیان ، 1385
8. نگاهی به پدیده انتظار و آثارحیاتبخش آن ، فصلنامه انتظار موعود ، شماره 24 ، 1387
9. اباحه گری آفت دین داری ، فصلنامه کتاب نقد ، شماره 40 ، 1385
10. نقش عاشورا در بازسازی مفاهیم دینی ، فصلنامه کتاب نقد ، شماره 41 ، 1385
11. استاد معرفت و دفاع از حریم ولایت ، معرفت قرآنی (مجموعه مقالات کنگره استاد معرفت) ، 1387
12. جغرافیای سیاسی جهان در عصر ظهور ، مجموعه مقالات همایش دکترین مهدویت ، 1387
13. مقامات پیامبر اکرم (ص) ، هفده گفتار قرآنی (مجموعه نشست های علمی نمایشگاه بین المللی قرآن ) ، 1387
14. برهان پذیری خداوند ، همایش قرآن و نهج البلاغه ، 1388
15 . برهانی بر ردّ نظریه منشأ بشری دانستن قرآن ، خردنامه همشهری ، شماره 55 ، 1389
4- 5. مقالات اخلاقی
1. نقش الگوها در تربیت ، مجموعه مقالات کنگره امام علی (ع) ، 1374
2. نقش خانواده در تربیت فرزندان ، سمینار نظام خانواده در اسلام ، گرمسار ،1374
3. نقش الگوها در تربیت ، مجموعه مقالات کنگره امام علی (ع) ، 1374
4. نقش خانواده در تربیت فرزندان ، سمینار نظام خانواده در اسلام ، گرمسار ،1374
5. مبانی اخلاق نظری از دیدگاه ملا مهدی نراقی ، مجموعه مقالات کنگره فاضلین نراقی ،1380
6. دعا در مکتب علوی ، دانشنامه امام علی (ع) ، 1380
7. ویژگی های اخلاق علمی آیه الله معرفت ، گلستان قرآن ، شماره 199 ، 1383
8. خود شیفتگی آفت کمال انسانی ، 1387
9. استاد معرفت از منظر اخلاق علمی ، معرفت قرآنی (مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت استاد معرفت) ، 1387
10. اخلاق جنسی ، دانشگاه علم و صنعت ایران ، 1388
5 -5 . مقالات عرفانی
1. نقد آموزه های صوفیه از منظر امام صادق (ع) ، فصلنامه کتاب نقد ، شماره 39 ، 1385
2. عشق مجازی از منظر عرفان اسلامی ، فصلنامه کتاب نقد ، شماره 43 ، 1386
3. ماهیت و شاخصه های رویکرد های نوین عرفانی ، همایش عرفان و معنویت های نوگرا ، 1387
4. عشق مجازی ، چالش ها و آسیب ها ، فصلنامه دانشگاه اسلامی ، شماره 40 ، 1388
6-5. مقالات اجتماعی
1. کاستی ها و بایستگی های تبلیغ ، شکوه فقاهت (یادنامه آیت الله بروجردی ) ، 1379
2. تحقیق در حوزه ضرورت ها و چالش ها ، فصلنامه حوزه و پژوهش ، شماره 5 ، 1380
3. آموزش و پرورش ، بازکاوی چالش ها و کاستی ها ، فصلنامه کتاب نقد ، شماره 45 ، 1386
4. کارکرد عدالت در تعاملات اجتماعی ، فصلنامه انتظار ، شماره 27 ، 1387
* مقالات علمی _ پژوهشی
1. ماهيت ماورايي قرآن از نگاه صدر المتالهين ، فصلنامه مقالات و بررسي ها ، 1384
2. مبانی تفسیر موضوعی ، فصلنامه اندیشه نوین دینی ، شماره 3 ، 1384
3. نقش مباني كلامي در فهم و تفسير آيات قرآن ، فصلنامه اندیشه نوین دینی ، شماره 5 – 4 ، 1385
4. بررسی تطبیقی قرآن و کتاب مقدس ، فصلنامه قبسات ، شماره 44 ، 1386
5. نقد نظریه راهیافت خطا در قرآن ، فصلنامه اندیشه نوین دینی ، شماره 7 ، 1387
6. نقش جبرئیل در فرآیند وحی قرآنی ، فصلنامه قبسات ، شماره 48 ، 1387
7. تبار شناسی روایات طبی ، فصلنامه انجمن قرآن و حدیث ، شماره 4 ، 1387
8. حدیث ذباب آموزه ای طبی یا حدیثی مجعول ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 42 ، 1386
9. هاروت و ماروت ، فصلنامه علوم حدیث ، شماره 49 - 50 ، 1388
10. عشق مجازی ، چالش ها و آسیب ها ، فصلنامه دانشگاه اسلامی ، شماره 40 ، 1388
* مقالات ترجمه ای
در سال های 1378 _ 1380 تعداد 15 مقاله از مقالات فقهی فصلنامه فقه اهل بیت (ع) با ترجمه
این ناچیز منتشر شده است .
6 . گفتمان ها
1-6. کنگره ها و همایش های علمی
1. سمینار نظام خانواده (گرمسار) ، مقاله نقش والدین در تربیت فرزندان ، 1374
2. کنگره امام علی(ع) (تهران) ، مقاله نقش الگوها در تربیت ، 1375
3. کنگره جهانی ملاصدرا (تهران) ، مقاله زبان قرآن ، 1377
4. کنگره بزرگداشت فاضلین نراقی (قم) ، مقاله مبانی اخلاق نظری از دیدگاه ملا مهدي نراقي ، 1380
5. کنگره امام خمینی و حکومت دینی (قم) ، مقاله زعامت دینی و مشروعیت ولایت فقیه ، 1381
6. کنگره بین المللی هنر (تهران) ، مقاله هنر موسیقی از نگاه کتاب و سنت ، 1381
7. کنگره امام خمینی وعرفان (قم) ، مقاله مبانی تفسیرعرفانی امام خمینی ، 1382
8. همایش تقریب میان مذاهب اسلامی (زاهدان) ، مقاله نقد احادیث وگامهای تاریخی آن ، 1382
9. همايش نكوداشت آيه الله معرفت (قم) ، مقاله ويژگي هاي اخلاق علمي آيه الله معرفت ، 1384
10. همايش انديشه هاي قرآني امام خميني (قم) ، مقاله مولفه هاي تفسير به رأي از نگاه امام خميني ، 1384
11. همایش زیباشناسی قرآن ، (تهران) مقاله مولفه های اعجاز بیانی قرآن ، 1385
12. همایش آموزه های طب نبوی (رفسنجان) مقاله تبار شناسی روایات طبی ، 1385
13. کنگره بین المللی دکترین مهدویت ، مقاله بازکاوی قرائت های مختلف از پدیده آرمان شهری ، 1385
14. همایش قرآن و علوم (تهران) ، مقاله رویکرد علمی به قرآن ،ضرورت ها و چالش ها ، 1385
15. همایش قرآن و نیاز های جامعه (اصفهان) ، مقاله بررسی روش راغب در کتاب المفردات ، 1386
16. همایش تجلیل از استاد آشتیانی (قم) ، مقالات : فلسفه علوم قرآنی و فلسفه علوم حدیث ، 1386
17. کنگره علامه بلاغی (قم) ، مقاله اعجاز علمی قرآن از منظر علامه بلاغی ، 1386
18. کنگره تجلیل از کربلایی کاظم ساروقی (اراک) ، مقاله کربلایی کاظم و تحریف ناپذیری قرآن ، 1386
19. همایش معنویت و عرفان های نو ظهور (تهران) ، مقاله ماهیت و شاخصه های رویکرد های نوین عرفانی ، 1387
20. همایش استاد معرفت مفسر و قرآن پژوه فرزانه ، (دبیر همایش و ارایه 4 مقاله) ، 1387
21. همایش تجلیل از علامه شعرانی ، مقاله نقل به معنا از نگاه علامه شعرانی ، 1387
22. همایش اندیشه های قرآنی شهید مطهری ، دو مقاله : مطهری و عشق به قرآن ؛ اعجاز قرآن ، 1387
23. کنگره بین المللی دکترین مهدویت ، مقاله جغرافیای سیاسی جهان در عصر ظهور ، 1387
24. کنگره بین المللی ثقه الاسلام کلینی ، مقاله نقد و بررسی کتاب مرآه العقول ، 1387
25. همایش ملی روحانیت و نسل جوان ، مقاله روحانیت و جوانان ، 1388
6-2. کارگاه های آموزشی
1. شیطان شناسی ، دانشگاه علوم پزشکی زنجان ، 1383
2. شیطان شناسی ، دانشگاه تربیت معلم آذربایجان ، 1383
3. آشنایی بافرقه های منحرف نو ظهور ، دانشگاه علوم پزشکی زنجان ، 1383
4. آموزش علوم و معارف قرآن ، سازمان تبلیغات اسلامی استان گیلان ، (30 جلسه) ، 1383
5. شیوه شناسی تفسیر ، دانشگاه رفسنجان ، 1384
6. شیوه شناسی تفسیر ، دانشگاه شیراز ، 1384
7. روش تدوین پایان نامه های حدیثی ، جامعه اهل البیت العالمیه ، 1384
8. مدرسه علمیه حجتیه ، کارگاه پایان نامه نویسی ، 1384
9. شیوه شناسی تفسیر و پژوهش های قرآنی ، مشهد ، ویژه اساتید معارف کشور ، 1384
10. روش شناسي تفسير ، مشهد ويژه اساتيد دانشگاه آزاد اسلامي ، 1384
11. روش شناسی و مراحل تفسیر ، دانشگاه مازندران ، 1385
12. بررسی سیره اخلاقی پیامبر (ص) ، سازمان تبلیغات اصفهان ، 1385
13. روش شناسی مطالعات و پژوهش های قرآنی ، سازمان تبلیغات اسلمی گیلان ، 1385
14. مبانی و قواعد تفسیر ، مشهد ، ویژه اساتید معارف کشور ، 1385
15. روش شناسی تفسیر ، مشهد ، ویژه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی ، 1385
16. سیره نبوی ، سازمان تبلیغات اسلامی کرمان ، 1385
17. اعجاز علمی قرآن ، دانشگاه کردستان ، 1386
18. نقد شبهات قرآنی ، دانشگاه آزاد بوشهر ، 1386
19. روش تدریس و تحقیق تفسیر ترتیبی ، حوزه علمیه قم ، ویژه اساتید ، 1386
20. نقد شبهات قرآنی ، دانشگاه آزاد تفرش ، 1387
21. نقد شبهات قرآنی ، دانشگاه شیراز ، 1387
22. روش شناسی تفسیر ، حوزه علمیه اصفهان ، 1388
23 . نقد شبهات در زمینه حقوق زنان ، دانشکده بنت الهدی ، 1388
24. نقد شبهات در زمینه حقوق زنان ، دانشگاه صنعتی شیراز ، 1388
3-6. میز گردها ی علمی
1. مبانی علامه طباطبایی دربرخورد با روایات ، نمایشگاه بین المللی قرآن ، 1381
2. شیوه شناسی مطالعات وپزوهشهای قرآنی ، نمایشگاه بین المللی قرآن ، 1382
3. بررسی شیوه علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان ، مدرسه عالی امام خمینی ، 1382
4. نقد کتاب فرهنگ آفتاب ، خانه پژوهش ارشاد قم ، 1383
5. نقد كتاب انوار القرآن ، انجمن قرآن پژوهی حوزه علمیه قم ، 1384
6. مقامات معنوی پیامبر ، نمایشگاه بین المللی قرآن کریم ، 1385
7. ماهیت تفسیر به رأی ، نمایشگاه بین المللی قرآن کریم ، 1385
8. شیوه شناسی تفسیر ، نمایشگاه بین المللی قرآن کریم ، 1385
9. اندیشه های قرآنی استاد معرفت ، دفتر تبلیغات اسلامی مشهد ،1385
10. حقوق زن و آموزه های نبوی ، تهران نمایشگاه پیامبر اعظم ، 1385
11. عرفان و معنویت ، کانون اندیشه جوان ، (4جلسه) ، 1385
12. نقد و بررسی شبهات در زمینه وحی و نبوت ، نمایشگاه بین المللی قرآن کریم ، 1387
13. نقد شبهات در زمینه وحی قرآنی ، مشهد ، ویژه دانشجویان خارج از کشور ، 1387
14. قرآن و هنر ، نمایشگاه بین المللی قرآن ، 1387
15. نقد فیلم فتنه ، دانشگاه معارف اسلامی ، 1387
16. نقد کتاب تاریخ گذاری قرآن ، خبرگزاری ایکنا ، 1387
17. علامه طباطبایی و نقد شبهات قرآنی ، دفتر تبلیغات خراسان ، 1387
18 . نقد شبهات در زمینه عصمت ، دانشکده علوم قرآنی شیراز ، 1388
19. نقد ترجمه تفسیر صافی ، انجمن قرآن پژوهی ، 1388
20. نقد شبهات حقوق زنان ، انجمن قرآن پژوهی ، 1388
21 . ایثار و شهادت از منظر قرآن ، خبرگزاری ایکنا ، 1388
4-6 . برنامه های درسی تولیدی
1. اخلاق اسلامی ، دانشگاه علم و صنعت ایران ، (18 درس) ، 1385
1. درسنامه علوم حدیث ، حوزه علمیه خواهران ، (30 درس) ، 1387
7. هدایت پایان نامه ها
1. شخصیت حضرت زهرا (س) از منظر تفاسیر اهل سنت ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1383 (استاد راهنما)
2. بررسی روایات فضایل امام علی (ع) در صحاح سته ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1383 (استاد مشاور )
3. سیمای صحابه در قرآن و حدیث ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1383 (استاد راهنما)
4. نسبت دین و دنیا از منظر نهج البلاغه ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1384 (استاد راهنما)
5. مقایسه کافی با صحیح بخاری در بخش خداشناسی ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1384(استاد راهنما)
6. بررسي جايگاه کافی و نقد و بررسی كتاب کسر الصنم ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1384 (استاد راهنما)
7. بررسی مکاتب حدیثی شیعه تا سده چهارم ، دانشگاه قم ، 1384 (استاد مشاور)
8. دور الصحيفه السجاديه في تربيه الفرد و المجتمع ، جامعه اهل البيت العالميه ، قم ، 1384 (استاد راهنما)
9. رضا و توكل از نگاه قرآن و روايات ، مركز جهاني علوم اسلامي ، 1384 (استاد مشاور)
10. علوم قرآن در نهج البلاغه ، دانشگاه پیام نور ، 1385 (استاد راهنما)
11. التکافل الاجتماعی فی القرآن ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1385 (استاد راهنما)
12. الولایه و دورها فی المجتمع من منظور القرآن الکریم ، 1386 (استاد مشاور)
13. السور القرآنیه و خصائصها ، مرکز جهانی علوم اسلامی ، 1386 (استاد راهنما)
14. منهج اهل السنه فی نقد الاحادیث ، جامعه اهل البیت العالمیه ، 1387 (استاد مشاور)
15. آسیب شناسی روایات تفسیری ، مرکز المصطفی العالمیه ، 1387 (استاد راهنما)
16. بررسی روایات تفسیری مهدویت ، دانشکده علوم قرآن قم ، 1387 (استاد راهنما)
17. آموزه های تربیتی سوره مبارکه یوسف ، حوزه علمیه قم ، 1387 (استاد مشاور)
18. جایگاه عقل در تفاسیر دوران معاصر، حوزه علمیه قم ، 1387 (استاد راهنما)
19. احباط و تکفیر از منظر قرآن ، حوزه علمیه قم ، 1388 (استاد راهنما)
20. اعجاز عددی از منظر قرآن ، حوزه علمیه قم ، 1388 (استاد راهنما)
21. دیدگاه ها و نوآوری های استاد معرفت ، دانشکده اصول الدین (مقطع دکترا) ، 1389 (استاد مشاور)
22. مولفه های اعتقادی تشیع ، دانشکده الاهیات ، 1389 (استاد مشاور)
23 . اخلاق جنسی از منظر قرآن ، دانشگاه معارف اسلامی ، 1389 (استاد راهنما)
24 . نقد شبهات مستشرقان در زمینه آیات علمی قرآن ، دانشگاه معارف اسلامی ، 1389 (استاد راهنما)
25 . انسجام ساختاری و محتوایی قرآن و نقد شبهات در این زمینه ، دانشگاه معارف اسلامی ، 1389 (استاد راهنما)
8. طرح های پژوهشی و آموزشی
1. تدوین طرح پژوهش دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، 1375
2. تدوین طرح پژوهش حوزه علمیه خراسان ، 1375
3. تدوین برنامه درسی حوزه علمیه مکتب رقیه مشهد ، 1375
4. همکاری در تدوین برنامه آموزشی مدرسه عالی شهید نواب مشهد ، 1377
5. مشارکت در تدوین برنامه درسی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده علوم حدیث ، 1380
6. تدوین برنامه درسی مرکز تخصصی علوم حدیث حوزه در مقطع کارشناسی و همکاری در تدوین برنامه مقطع ارشد این مرکز ، 1384
7. همکاری در تدوین برنامه های درسی رشته علوم قرآن و حدیث جامعه المصطفی العالمیة ، 1384
8. تدین برنامه درسی رشته علوم حدیث در مقطع دکترا جامعة المصطفی العالمیة ، 1385
9. طراحی و پیشنهاد برنامه آموزشی «نقد شبهات قرآنی» برای سطح 4 حوزه ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1387
9 . مدیریت ها و مسئولیت های علمی
1. مدیر گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، 1372- 1377
2. بنیان گذار و مدیر بخش پژوهش دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، 1375 – 1378
3. سردبیر فصلنامه داخلی دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، 1375 – 1378
4. مدیر پژوهش دانشکده علوم حدیث ، 1378 – 1382
5. مدیر گروه معارف دائره المعارف قرآن کریم ، 1379 - 1380
6. مدیر گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1384 – 1387
7. دبیر علمی همایش نکوداشت مرحوم استاد معرفت ، 1387
8. دبیر علمی همایش قرآن و نهج البلاغه ، 1389
9. عضو کمیته مشورتی کمیسیون فرهنگی مجمع تشخیص مصیلحت نظام ، 1387
10. بنیان گذار و مدیر موسسه معارف وحی و خرد
11. مدیر گروه قرآن و متون اسلامی دانشگاه معارف اسلامی
12. عضو کمیته حدیث حوزه علمیه قم
13. عضو شورای آموزش مرکز تخصصی حدیث
14. عضو شورای پژوهش دانشگاه علوم و معارف اسلامی
15. عضو موسس و عضو هیات مدیره مرکز تحقیقاتی قرآن کریم المهدی (ع)
16. عضو هیات رئیسه انجمن قرآن پژوهی حوزه علمیه قم
17. عضو شورای علمی دانشنامه قرآن شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
18. عضو شورای تحریریه فصلنامه پژوهش های میان رشته ای قرآن
19. عضو شورای تحریریه فصلنامه اندیشه نوین دینی
20. عضو شوراي تحريريه فصلنامه كاوش هاي دینی
21. عضو شورای تحریریه ماهنامه راه قرآن
22. عضو شورای مشورتی فصلنامه علوم و معارف قرآن
23 . عضو بنیاد ملی نخبگان
10. تشويق ها و جوايز
1. رتبه ممتاز حوزه علمیه مشهد ، 1370
2. رتبه چهارم جشنواره نامه ای به جانباز ، 1374
3. فارغ التحصيل نمونه دانشگاه علوم اسلامي رضوي ، 1376
4. دانشجوي نمونه كشوري در مقطع كارشناسي ارشد ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، 1378
5. دانشجوي نمونه كشوري در مقطع دكترا ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، 1380
6. دانشجوی نمونه دانشگاه تهران در مقطع دکترا ، 1380
7. قلم بلورين جشنواره مطبوعات ، 1380
8. رتبه اول جشنواره مطبوعات ، (مقاله ماهيت و مراتب وحي از نگاه صدر المتألهين) ،1383
9. مولف برتر (كتاب حديث شناسي) ، معاونت پژوهشي مركز مديريت حوزه علميه خواهران ، 1384
10. رتبه اول همايش انديشه هاي قرآني امام خميني (مقاله تفسیر به رأی از نگاه امام خمینی) ، 1384
11. رتبه اول بخش تدوین مقالات پژوهشی (مقاله فلسفه علوم قرآن) ، نمایشگاه بین المللی قرآن ، 1385
12. رتبه سوم جشنواره مطبوعات (مقاله اباحه گری آفت دین داری) ، 1386
13. برگزیده کتاب سال حوزه (کتاب رابطه متقابل کتاب و سنت) ، 1387
14. برگزیده جشنواره بین المللی فارابی (کتاب رابطه متقابل کتاب و سنت) ، با دریافت لوح تقدیر از رییس جمهور ، جشنواره فارابی ، آیسسکو و یونسکو ، 1388
15. پژوهشگر برجسته جشنواره معارف ویژه اساتید معارف دانشگاه های کشور ، 1388
***
در این بخش مناسب دیدیم مصاحبه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با عنوان «زندگی با زمزمه وحی» که در تاریخ 21/7/1388 انجام گرفت و در آن گوشه هایی از زندگینامه ، آثار و اندیشه ها آمده را منعکس نماییم . ( این مصاحبه در بخش پرونده این سایت قابل مشاهده است )
زندگی با زمزمه وحی
خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)
علي نصيري تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در دهستاني نزديك به محل زندگي گذراند. در طول دوران تحصيل از ابتدا تا دوره دبيرستان به عنوان دانشآموز ممتاز هميشه مورد تشويق قرار ميگرفت. وي ميگويد: «از همان آغاز علايق مذهبيام زياد بود. پدر و مادرم زندگي بيآلايش و دور از تجملات امروزي داشتهاند. هر دوي آنها از اعتقادات مذهبي بالايي برخوردار بودند مخصوصاً پدرم كه اهل مسجد و محراب بود و با آنكه بيش از هشتاد و سه سال عمر داشت، نماز جمعهاش ترك نميشد. كمتر از 2 ماه است كه اين سرمايه معنوي ارزشمند را از دست دادهام.»
علی نصيري در سال دوم راهنمايي بود كه انقلاب اسلامي شكل گرفت و فعاليتهاي انقلابي او نيز آغاز شد. از زبان خودش بخوانيد: «از تشكيل انجمن اسلامي در روستا، تا تشكيل كتابخانه در راهنمايي و دبيرستان، برگزاري نمايشگاههاي مختلف و بسياري ديگر از فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي را در سنين نوجواني تا 14 سالگي انجام دادم و عضو بسيج مستعضعفان آن دوره شدم. هنوز جنگ تحميلي شروع نشده بود كه نخستين دوره آموزش نظامي را در اردوگاه باغرود در نيشابور گذراندم. با آغاز جنگ تحميلي افتخار حضور در جبههها به صورت مکرر برایم حاصل شد (9 بار) . در كنار فعاليتهايي كه داشتم، تحصيلم نيز برايم اهميت ويژهاي داشت. دوم دبيرستان علاقه به حوزه و طلبگي در من تشديد شد. تابستان آن سال تلاش فراواني براي ورود به حوزه علميه قم انجام دادم اما موفق نشدم. آذر سال 1361 راديو گيلان اعلام كرد، سازمان تبليغات رشت، مدرسه علميهاي تشكيل داده و طلبه ميپذيرد. بنابراين، سال سوم دبيرستان را نيمه تمام گذاشته و وارد حوزه امام صادق(ع) شدم. بعد از يك سال تحصيلي در حوزه، به مدرسه علميه امام باقر(ع) مشهد كه به همت عالم نستوه حاج آقاي دياني بنيانگذاري شده بود، منتقل و در سال 1369 از آن جا وارد دانشگاه علوم اسلامي رضوي شدم و اين تحصيلات حوزوي روش بهتري در زندگيم ايجاد كرد.»
علي نصيري در فاصله 1362 تا 1377 در مشهد به فعاليتهاي ديگر علمي، تحقيق، تدريس و مطالعاتي مشغول بود. در همان دوران، سطوح عالي حوزه را به پايان رساند و در دروس خارج شركت كرد. در آن زمان بحث گرفتن مدرك در حوزه هنوز وجود نداشت. همين دليل باعث شد تا او در پي تحصيلات دانشگاهي باشد. خودش ميگويد: «براي يك راه طولاني برنامهريزي كردم. ابتدا تحصيلات دبيرستانم را كه ناقص مانده بود، به اتمام رساندم و ديپلم گرفتم؛ سپس وارد دانشكده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد در رشته اديان و عرفان شدم و بعد از اخذ مدرك ليسانس، بلافاصله در رشته علوم قرآني دانشكده الهيات دانشگاه تهران در مقطع كارشناسي ارشد به تحصيل پرداختم و مدرك اين دوره را نيز كسب كردم. در همين دوره مدارك دانشگاه رضوي تصويب شد و از آن جا نيز مدرك ليسانس ديگري در رشته علوم قرآن و تفسير گرفتم.»
علي نصيري در همان زمان در مشهد به تدريس دروس حوزوي و دانشگاهي پرداخت و به طور مستمر در دانشگاه رضوي حضور فعال و مديريت گروه قرآن را به عهده داشت. وي در اين بخش از فعاليتش، علاوه بر دعوت از علماي بزرگي مثل آيتالله معرفت، آيتالله سبحاني، آيتالله استادي، آيتالله واعظ زاده و دكتر حجتي به دانشگاه رضوي، بخش پژوهش اين دانشگاه را راهاندازي كرد. در آن سالها در بخش پژوهش اين دانشگاه چند مجله و كتاب از جمله كتاب «التفسير و المفسرون في ثويه القشيب» مرحوم استاد معرفت منتشر شد وي در مقطع كارشناسي ارشد در دانشگاه تهران دانشجوي نمونه كشوري بود و در سال 1377 در مقطع دكترا در دانشكده الهيات دانشگاه تهران پذيرفته شد. اين بهانهاي بود تا براي ادامه تحصيل و بهرهبردن از محضر استاتيد بزرگ حوزه علميه قم راهي اين شهر شود. بنابراين، همزمان با ورود به دانشگاه الهيات دانشگاه تهران در آغاز سال 1378 وارد حوزه علميه قم شد و همزمان با تحصيل در دانشكده الهيات دانشگاه تهران، در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات ميرزا جواد تبريزي، سبحاني و معرفت شركت كرد. وي در مقطع دكترا نيز دانشجوي نمونه كشوري بود و اين مقطع را در سال 1382 به پايان رساند. رساله اين دوره با موضوع بررسي مكتب تفسيري صدرالمتألهين، توسط بنياد حكمت ملاصدرا به چاپ رسيد. به گفته خودش در اين سال پرونده تحصيل در حوزه و دانشگاه را تقريباً بست.
گفتگوي ما را با او بخوانيد:
از فعاليتهايتان بگوييد.
حدود 10 سال است كه در حوزه علميه قم فعاليت ميكنم. در اين مدت با مراكز مختلفي در حوزه قم و تهران همكاري داشتهام. در مراكزي مثل دانشكده علوم حديث، مركز جهاني علوم اسلامي، دايرة المعارف فقه اهلبيت(ع)، مركز فرهنگ و معارف قرآن، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، دانشگاه معارف اسلامي و برخي از مراكز تخصصي حوزه در قالب تدريس، تحقيق، و مديريت همكاري داشته و در برخي موارد اين هم كاري همچنان استمرار يافته است. در حال حاضر به طور متمركز در زمينه تحقيق و پژوهش در حوزههاي مختلف و به ويژه قرآن و حديث و در مقاطع مختلف دانشگاهي و حوزوي به تدريس اشتغال دارم. در حال حاضر مدير گروه قرآن و متون اسلامي دانشگاه معارف اسلامي و نيز عضو هيات رئيسه انجمن قرآنپژوهان حوزه علميه قم هستم و با بعضي از فصلنامههاي علمي و پژوهشي به عنوان هيأت تحريريه همكاري دارم. چندي است كه به لطف الهي موسسهاي را به نام «معارف وحي و خرد» تأسيس و كار تدوين تفسيري جامع را آغاز كردهام. از ديگر فعاليتها عضويت در كميته حديث حوزه است كه در آن براي پاياننامههاي سطح 4 و دكترا تصميمگيري ميشود. از ديگر فعاليتهاي قابل ذكر، طرحهاي آموزشي و پژوهشي مختلفي است كه به مراكز مختلف ارائه شده است از جمله آنها تدوين چند برنامه درسي است مثل برنامه درسي علوم حديث حوزه علميه قم در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد و تدوين برنامه درسي مقطع كارشناسي ارشد و دكتراي حديث و نيز همكاري در تدوين برنامه درسي علوم قرآن در جامعةالمصطفي و همكاري در تدوين برنامههاي درسي دانشكده علوم حديث و برخي ديگر از مراكز آموزشي و پژوهشي.
چرا وارد حوزه شديد و طلبگي را انتخاب كرديد؟
در همان نوجواني به مسايل ديني و مذهبي علاقه زيادي داشتم. به ياد دارم، روزي به دوستي كه بسيار به من نزديك و هم رازم بود، گفتم كه همه مشاغل به نوعي رويكرد دنيايي دارند و انسان را مشغول امور دنيوي ميكنند اما دو كار است كه رنگ و بوي آخرت را ميدهند و به نظرم خدايياند؛ يكي اينكه به جبهه برويم و به شهادت برسيم، ديگر اينكه به حوزه برويم و تحصيلات طلبگي داشته باشيم. اين در حالي بود كه در بين هيچ يك از بستگان يا اطرافيانم در روستا و محل زندگيام، اصلاً بحث و حرفي از طلبگي مطرح نبود.
از چه سالي به صورت جدي شروع به نويسندگي كرديد؟
از دوران تحصيل به لطف الهي قلم خوبي داشتم و انشايم بارها مورد تشويق قرار ميگرفت و پيش از ورود به حوزه در دوره دبيرستان مقالهاي در زمينه وحدت اسلامي نوشتم كه از سوي صدا و سيماي گيلان مورد تشويق قرار گرفت و نيز به خاطر مقالهاي ديگر با عنوان نامهاي به جانباز از سوي بنياد جانبازان تشويق شدم. اما كار رسمي تدوين مقالات علمي از سال 1372 و همزمان با بنيانگذاري بخش پژوهش دانشگاه علوم اسلامي رضوي آغاز شد. كه البته در اين بخش بايد از استاد فرزانه خود مرحوم آيتالله معرفت يادكنم زيرا تشويق ايشان در اين زمينه بسيار مؤثر بود. نخستين مقالهام «پژوهشي درباره آيه نفر» بود كه بعدها به صورتهاي مختلف حتي به زبان اردو انتشار يافت و ويراسته از آن را پس از ده سال در يادنامه «موسس حوزه» يعني شيخ عبدالكريم حائري با عنوان «پيام آيه نفر به حوزههاي علميه» منتشر ساختم. در سال 1375 كتاب «صيانة القرآن من التحريف» استادم آيتالله معرفت را ترجمه كردم و اين نخستين كتابم بود كه به صورت ترجمه با عنوان «تحريفناپذيري قرآن» انتشار يافت. اين كتاب متن درسي مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه است و انتشارات سمت آن را به چاپ رسانده. بعد از آن به طور پيوسته و متوالي به لطف الهي، كار تدوين مقالات را پي گرفته و تا الآن بيش از 110 مقاله در مجلات و فصلنامههاي مختلف ارايه كردهام كه كنگرهها و سمينارهاي مختلف، آنها را به صورت مستمر و مكرر چاپ كردهاند. حدود 25 عنوان كتاب نيز داشتهام كه حدود 5 عنوان ترجمه و بقيه تأليفاند.
همه به چاپ رسيدهاند؟
حدود 15 ـ 16 عنوان چاپ شده.
ترجمههاي شما به چه زباني است؟
از عربي به فارسي
به زبانهاي ديگر تسلط نداريد؟
انگليسي را در دانشگاه علوم اسلامي رضوي خواندهام و با آن آشنا هستم. چندي قبل براي كنفرانسي با عنوان «نقش قرآن در تحولات جهان معاصر» در دانشگاه آكسفورد دعوت شده بودم و مقالهاي را با همين عنوان تدوين كردم و قرار بود به زبان انگليسي در كنفرانس ارايه شود كه به خاطر مشكلات اخير و تيرگي روابط دو كشور اين سفر محقق نشد. به زبان عربي متون كهن و نوين تسلط كامل دارم و رسالههايي به زبان عربي را هدايت ميكنم. ميتوانم صحبت كنم، بنويسم و ترجمه كنم.
برجستهترين فعاليتي كه در تأليف يا ترجمه انجام دادهايد چيست؟
دو كتاب از بين كارهايي كه تا به حال انجام دادهام، برايم ارزشمندترند. نخست كتابي است با عنوان آشنايي با علوم حديث و دوم كتاب رابطه متقابل كتاب و سنت. كتاب نخست از بعد تأثيرگذاري در حوزهها ارزش خاصي دارد و اين يك فيض الهي در حق من بوده است. در سال 1381 از طريق معاونت پژوهشي حوزه علميه خواهران تدوين كتابي در زمينه حديث به من پيشنهاد شد و به لطف الهي در فاصلهاي كوتاه و در كمتر از يك سال موفق شدم دو جلد كتاب حديثشناسي را به اتمام برسانم و از درونمايه اين دو جلد، برگزيدهاي انتخاب كردم كه زحمت فراواني داشت. اين برگزيده را به نام «درسنامه علم حديث» به چاپ رساندم؛ كه در حوزه و دانشگاه تدريس ميشود. با اينكه اين كتاب در مدت زمان كوتاهي تدريس شده بود، ولي بلافاصله مورد استقبال فراوان قرار گرفت به گونهاي كه از همان سال تا الآن، به طور رسمي و به صورت متن درسي حوزه علميه خواهران در پايه ششم درآمده است. بعد، به فاصله كمتر از يك سال، معاونت آموزش حوزه علميه برادران قم از من خواستند تا در آن بازنگري كنم و متن درسي برادران در حوزه شود؛ اين كار را انجام دادم و كتابي به نام «آشنايي با علوم حديث» به چاپ رسيد. اين دو كتاب الآن در حوزه علميه برادران و خواهران به عنوان متن درسي پايه ششم حوزه تعريف شده است و افزون بر آن در برخي از مراكز آموزشي نظير مركز تخصصي حديث و جامعةالزهراء كه از آن به عنوان متن آزمون ورودي استفاده ميشود.
تفاوت خواهران و برادران در خواندن علوم و حديث چيست كه شما آن را براي برادران بازنويسي كرديد؟
نظام حوزه خواهران از بسياري جهات به آقايان نزديك است، اما به ملاحظه اينكه آنها زمان كمتري براي تحصيل و مطالعه دارند و با فرصت اندكي ميتوانند اين دوره را بگذرانند، تفاوتهايي در كتابها ديده شده و اين كتاب نيز بنابر ملاحظهاي، مختصرتر به چاپ رسيده است و در بازنگري آن تفاوت جنسيتي مطرح نبوده است.
كتاب شما، چه ويژگياي نسبت به كتابهاي مشابه دارد كه مورد توجه قرار گرفته است؟ با توجه به اينكه ما درباره علوم حديث آثار زيادي داريم.
اساساً در اين موضوع كم كار شده است. بزرگترين اشكال اين دانش اين است كه سازمان درستي ندارد. مباحث آن نامنسجم، به هم ريخته و آشفته است. خدمتي كه در اين كتاب انجام شده، اين است كه كل دانش و علوم حديث را به چهار بخش تقسيم كردهام. تاريخ حديث، مصطلح الحديث يا درايت الحديث، رجال الحديث و فقه الحديث. از ويژگيهاي ديگر آن، اين است كه در گذشته هندسه لازم در مباحث ديده نميشد. اما الآن كسي كه اين كتاب 300 صفحهاي را ميخواند، سازمان ذهني و انسجام فكري را در آن ميبيند. و به همين دليل، بسياري از طلبهها و دوستان فاضل از تدوين آن تشكر كرده و اظهار داشتهاند كه اين كتاب بسيار برايشان مفيد بوده است.
درباره بخشهايي كه گفتيد توضيح دهيد.
تاريخ حديث را به دو بخش شيعه و اهل سنت تقسيم و با هم مقايسه كرده و اين بخشها و خدمات شيعه و سني را به طور ادواري نوشتهام.
ادواري يعني چه؟
يعني اينكه دوره ما با آنها متفاوت است. مثلاً در ادوار حديث اهل سنت دوره اي به نام ممانعت از كتاب و تدوين حديث مطرح است كه چنين دورهاي در تاريخ حديث شيعه وجود ندارند.
بخش ديگر؟
دراية الحديث مجموعهاي است از اصطلاحات كه با مثالي آن را شرح ميدهم. در راهنمايي و رانندگي تابلوهايي را داريم براي نشانهگذاري. تابلو يك شكل است اما در حقيقت معنا و مفهوم جملهاي را نشان ميدهد. مثلاً با يك علامت ميگويد «ورود ممنوع». دانش مصطلحالحديث نيز اينچنين است مثلاً ميگويد كه حديث مرسل داريم. مرسل يك كد است و يك نشانه است كه فقدان اتصال در سند حديث را تبيين ميكند. بنابراين اصطلاحات حديث را دراية الحديث ميگوييم. بحث ديگري در حديث داريم كه سند حديث را مطرح ميكند، يعني از كسي كه حديث را بيان كرده، نقلقول ميشود تا به معصوم عليهمالسلام يا حديث قدسي ـ سخن خداوند تعالي ـ برسد. بررسي اسناد حديث مربوط به علم رجال است و قواعدي دارد. اين سه بخش در خدمت متن حديث قرار ميگيرند. مثل اينكه ميگوئيم" طلبالعلم فريضه علي كل مسلم". اين متن به توضيح نياز دارد و بايد شرح و توضيح آن را بدانيم. مثلاً مقصود از علم كه طلب آن در اين حديث واجب اعلام شده است، چه دانشي است؟ آيا دانش دين است كه تحصيل آن به هر مسلماني واجب است يا شامل فيزيك و رياضي يا حتي شيمي و ... هم ميشود؟ آيا مقصود از مسلم در اين حديث تنها مردانند يا آنكه وجوب طلب علم شامل زنان نيز ميشود. همه اينها به عنوان فقهالحديث مطرحاند. به هر حال كتاب حديثشناسي اين چهار دانش را به طور روشمند مورد بررسي قرار داده است.
چقدر لازم ميدانيد كه عموم مردم به طور تخصصي درباره حديث بدانند؟
حديث و متون حديثي، دومين منبع شناخت دين است. مثل اينكه بگوييم مردم چقدر به انرژي خورشيد نيازمندند. خوب اين نياز اساسي انسان است. در حوزه دينداري و شناخت اسلام هم همين طور است. احاديث به صورت گسترده در متون درسي ديني ما از دبستان تا دانشگاه حضور دارند. چنانكه در عموم خطابهها و سخنرانيها به متون روايي استناد ميشود. بسياري از فيلمها مذهبي تكيه به آنچه كه در روايت تاريخ آمده ساخته شدهاند.
شايد به يك معنا، روايت بيشتر از قرآن در زندگي مردم رواج داشته باشد. قرآن نقش كليدي دارد و روايات شرح و بسط آن است.
البته منظورم از دانستن حديث، به صورت تخصصي آن است و آيا لازم است مردم عادي تاريخ، سند و ... آن را بدانند؟
دانستن بسيار بهتر از ندانستن است. كتاب حديث شناسي و گزيده آن يعني آشنايي با علوم حديث تا حدودي فني و تخصصي است، اما عموم مردم هم ميتوانند از آن استفاده كنند. البته به اين فكر هستم كه بتوانم روي آن كار كنم تا بيشتر مورد استفاده عموم قرار گيرد. من معتقدم كه اين كتاب بركاتي داشته و يكي از آن بركات اين است كه توانستم بخشي از مباحث آن را توسعه دهم. بر اين اساس تاكنون دو عنوان ديگر در زمينه علوم حديث تدوين كردم كه هر دو جزو متون درسي جامعةالمصطفي است. يكي كتاب «آشنايي با جوامع حديثي شيعه و اهل سنت» كه در مقطع كارشناسي ارشد تدريس ميشود و ديگري «تاريخ و منابع حديثي» كه در مقطع كارشناسي در اين مركز به عنوان متن درسي مورد استفاده قرار ميگيرد. مخاطبان اين كتاب اهل سنتاند. افزون بر اينها دو كتاب ديگر در زمينه معيارهاي نقد و مباني فهم حديث در دست تدوين و تكميل دارم.
چرا مخاطب آن اهل سنتاند؟
در مركز جهاني، طلاب از هشتاد كشور درس ميخوانند در اين مركز شماري از اهل نست به تحصيل اشتغال دارند.
براي يادگيري حديث چه تفاوتي دارند شيعه باشند يا سني؟
زماني كه ما كتابي را در فضاي شيعي مينويسيم، طبيعي است كه به منابع حديثي اهل سنت نقد ميزنيم مثلاً ميگوييم كتاب سعيد بخاري كه به اعتقاد اهل سنت مقدسترين كتاب بعد از قرآن است از لحاظ متن و ساختار مشكل دارد و مثلاً يكي از اشكالاتش اين است كه چرا به حديث غدير بياعتنا بوده و چرا به جايگاه اهل بيت(ع) اهتمام چنداني نشان نميدهند و بسياري از اسرار تاريخي صدر اسلام را سانسور كرده است. البته وقتي مخاطب اهل سنت باشند،ادبيات اين نقدها تغيير مي كنند. اين به معني اين نيست كه حق را نگوييم، اما زبان كمي نرمتر است و اين بيشتر به لحاظ اخلاقي است. زيرا زبان و نوع بيان براي مخاطب مهم است. به لطف الهي و در راستاي مطالعات حديثي موفق شدم برنامه آموزشي مركز تخصصي حديث حوزه علميه قم و برنامه حديثي جامعةالمصطفي را بنويسم.
برنامه حديث چيست؟
منظور برنامه درسي در مقطع كارشناسي رشته علوم حديث است كه چند سالي است مركز تخصصي آن در حوزه علميه قم تأسيس شده است. البته در تدوين برنامه درسي دوره كارشناسي ارشد علوم حديث كه در حوزه به سطح سه معروف است، نقش زيادي داشتهام. افزون بر آن برنامه كارشناسي كه در دانشگاه علوم حديث تنظيم شده بود را بازسازي كردم. به اضافه اين كه برنامه حديث مركز جهاني تا دكترا را هم تنظيم و براي رشتههاي قرآني طرح تهيه كرده و سرفصل نوشتم. همه اينها به بركت همان كتابهايي بود كه گفتم.
اين برنامهها مخصوص حوزه بودند؟
هم حوزه و هم دانشگاه.
با توجه به اشرافي كه به موضوع حديث داريد، سنديت و صحت احاديث قدسي را چه طور به دست ميآوريد؟
بعضي در تعريف حديث قدسي ميگويند محتواي آن از خداوند و لفظ آن از پيامبر است. در حالي كه اين نظر نادرست است و بايد بگوييم در حديث قدسي هم لفظ از خداست و هم محتوا. ثانياً احاديث قدسي مانند ساير احاديث براساس موازين مربوط به سند و متن مورد بررسي قرار ميگيرند و تنها تفاوت آنها با ساير احاديث در آن است كه ساير احاديث به معصوم ختم ميشوند، اما احاديث قدسي به خداوند منتهي ميشوند.
پس تفاوت آن با قرآن چيست؟
قرآن بعد اعجاز دارد، يعني ساختار لفظي آن به گونهاي بيان شده كه ديگران در اين سطح قادر به ارائه گفتار مشابه نيستند. اما حديث قدسي اين التزام را ندارد و فاقد اين ويژگي است و ساختار لفظي آن فرابشري نيست.
تشخيص اينكه از كجا آمده و سند آن كدام است، چگونه است؟
در اين احاديث، خداوند با انبياء گذشته و پيامبر ما صحبت كرده. و اين دسته از روايات از رهگذر جوامع حديثي به دست ما رسيده است. فرض كنيم كه خداوند با داوود نبي(ع) صحبت كرده و اين گفتار به وسيله سلسله اسناد، از شماري از روايان احاديث به نقل از معصوم عليهالسلام، از پيامبر، از داوود نبي و از خداوند به دست ما رسيده. اينگونه سند حديث مشخص و سلسله اسناد، نهايتاً به خداوند وصل ميشود. از جمله احاديث قدسي معروف حديث سلسلة الذهب است كه امام رضا(ع) آن را نقل فرمود.
چندي پيش مسالهاي با اين عنوان مطرح شده بود كه سخنان پيامبر وحي نيستند، نظر شما در اين باره چيست؟
بعد از طرح اين شبهه تدوين كتابي در نقد آن را در دستور كار خود قرار دادند، و تاكنون بيش از 300 صفحه در اين باره نوشتهام كه به اميد خدا با عنوان «متافيزيك قرب و وصال يا متافيزيك بُعد و فراق» منتشر خواهد شد. بخشي از محتواي اين كتاب تا الآن به صورت پنج مقاله در مجلات پژوهشي مختلف كشور به چاپ رسيده است به جز نقدهاي عقلي و درون قرآني، نقدهاي فراواني به اين تفكر وارد است كه نشان ميدهد در سخنان پيامبر(ص) با گفتار خداوند در قرآن تفاوتهاي اساسي وجود دارد. به عنوان مثال پيامبر (ص) درباره سخنان خود ميفرمايد: «من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار». اين جمله هم در منابع تشيع و هم اهل سنت مكرر نقل شده و جزء روايات متواتر لفظي است. به اين معنا كه اگر كسي به من (پيامبر) دروغ ببندد، بايد خودش را براي آتش مهيا سازد. اما درباره قرآن هرگز اين تعبير را نداشت. بلكه درباره قرآن فرموده: «من فَسَّرَ القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار». يعني اگر كسي قرآن را تفسير به رأي كند، بايد خودش را براي آتش آماده سازد. در اين جا درباره قرآن ميگويد تفسير به رأي يعني تحريف معنوي حرام است، اما درباره گفتار خود دروغسازي يعني تحريف لفظي را ممنوع اعلام فرموده. چرا پيامبر (ص) درباره سخنان خودش ميگويد اگر كسي تحريف لفظي كند بايد براي آتش مهيا شود ولي درباره قرآن ميگويد تحريف معنوي مستوجب آتش است؟ زيرا پيامبر(ص) درباره قرآن نگران تحريف لفظي نيست و ميداند كسي نميتواند به قرآن چيزي اضافه كند، چون سخن خداوند است و اعجاز دارد. چنانچه در خود قرآن آمده است اگر در من ترديد داريد، يك سوره مثل من بگوييد. اما سخن پيامبر آسيبي دارد كه قرآن ندارد و آن آسيب جعل است. جعل يعني ديگران هم ميتوانند سخني هم سطح آن بسازند و در لابلاي جمله قرار دهند و كسي هم متوجه آن نشود. اين نشان ميدهد سخن پيامبر مانند قرآن اعجاز ندارد و ديگران هم ميتوانند مثل آن را بسازند. بنابراين، اگر قرار باشد قرآن سخن پيامبر باشد، از يك مغز و يك زبان و يك كلام و يك ساختار ميجوشد و ميطراود. چطور ميشود در بخشي از سخنان كه حديث است، نگران است و ميگويد جعل ميكنند ولي وقتي به قرآن ميرسد ميفرمايد نميتوانند جعل كنند. اگر هر دو مثل هماند و هر دو كلام پيامبر، چرا قرآن جعل نميشود؟ اشكالات اين نظريه بسيار است و من همه جوانب آن را نقد كردهام كه در اين جا نميگنجد.
شايد اين نظريه برگردد به مساله عقول و تفاوت آن با خيال و درجاتي كه دارد.
اتفاقاً در كتابم به اين مساله اشاره كردهام. اين تفكر كه قرآن را سخن پيامبر ميداند به مقايسه وحي به شعر اشاره دارد. در حالي كه شعر دستاور عنصر خيال است به همين دليل گفته ميشود زماني كه قوه خيال شاعر تقويت ميشود، شعر ميگويد. لذا مبالغه و توهم در شعر زياد است. بسياري از اوقات ممكن است شعر مطابق با واقع هم نباشد، پس چطور با متن وحياني كه سخن خداست، قابل قياس خواهد بود؟ خود قرآن ميفرمايد اين كتاب هزل و شوخي نيست، باطل در آن راه ندارد و ذرهاي ضلالت و گمراهي در آن نيست؛ حتي در يك جاي قرآن هم نميتوان گزافهگويي خلاف واقع و مبالغه ديد. آيا ميشود از شاعر انتظار داشت كه درباره گزارههاي علمي صحبت كند؟ و اين در حاليست كه قرآن، هزار و چهارصد سال پيش از اسرار علمي پرده برداشته شده است؟
البته منظور از عقولي كه گفته شد، راه عقلي نبوده و منظور عقل فعال است كه مراتب آن با خيال و اوهام تفاوت دارد و شايد منظور ملائكهاند؟
بله ما يك بحث قوه خيال و توهم داريم كه در كنار قوه عقليه و شهويه و غضبيه قرار دارد و همان است كه خداوند در وجود آدمي ميگذارد كه از او مثل شعر، قصه و داستان و ... تراوش ميكند. اما بحث عقولي كه فلاسفه مطرح كردهاند، بحث ديگري است، مثل عقول عشره و عقل فعال. ميگويند منظور از عقل فعال در مباحث عقلاني، همان جبرئيل در مباحث وحياني است. اگر اينگونه هم باشد، ما بايد بپذيريم كه قرآن سخن جبرئيل است كه اين فرضيه هم مردود خواهد بود. قرآن خود ميفرمايد: «انه تنزيل رب العالمين نزل به الروح الامين علي قلبك» يا «انا سنلقي عليك قول ثقيلاً». بحث جبرئيل نيست او فقط يك فرشته واسطه است.
درباره كتابهاي ديگرتان بگوئيد.
كتاب ديگري كه به نظرم كتاب خوبي است و به عنوان كتاب سال حوزه در سال گذشته شناخته شد؛ كتاب «رابطه متقابل كتاب و سنت است» كه در حدود 700 صفحه تنظيم شده و بعد علمياش بسيار بالاست. اين كتاب مبتني بر يك نظريه است كه كرسي آن هم در قم برگزار شد. كه افزون بر سايت مربوط به كرسيهاي نقد و نظريهپردازي در پايان كتاب هم آمده است. تاكنون دو جلسه در نقد بررسي اين كتاب در انجمن قرآن پژوهي حوزه علميه قم و نمايشگاه بينالمللي قرآن برگزار شده است.
اين نظريه چه بود؟
كتاب و سنت در كنار هم، و در تعامل متقابل و نه در تقابل با يكديگر تصويري جامع و كامل از دين ترسيم ميكنند. اين كتاب در پي پژوهشي دراز مدت فراهم و تدوين شده است.
سنت را در اين كتاب چگونه تصور كردهايد؟
سنت يكي از چهار منابع اجتهاد است. در بين اين چهار منبع، كتاب، سنت، عقل، اجماع، كتاب و سنت مهمترند. يعني قرآن و حديث. در اين كتاب سه نقش براي سنت در برابر قرآن تعريف شده است. كه تقرير، تبيين، نوگستري. تقرير يعني سنت آموزههاي قرآن را تأييد ميكند. مثلاً اگر قرآن ميگويد خدا هست، سنت هم همين را ميگويد. ديگر نقش تبيين يا تفسير است؛ مثلاً اگر قرآن ميگويد نماز بخوانيد يك حكم كلي است دربرابر سنت تمام احكام و جزئياتش را بيان ميكند و سومين نقش سنت، نقش نوگستري است. چون بعضي از معارف در حوزه و قلمرو كار قرآن نبوده، لذا درباره آن سكوت كرده و در حوزه سكوت نقش خود را به سنت داده. بنابراين جامعيت دين را بايد در اين دو حلقه ديد. بخشي در قرآن و بخشي در سنت. اين كتاب بحثهاي دقيقي دارد و از نظر محتوا و متن در مراكز مختلف كشور و در مقطع دكتري مورد استفاده قرار ميگيرد.
سكوت قرآن در كجاست؟
به عنوان مثال قرآن درباره پيامبران ميفرمايد: «منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك» بعضي از انبياء گذشته را نام برده و بعضي را نام نبردهايم. يعني درباره بسياري از پيامبران قرآن سكوت كرده است و بر اين اساس، در قرآن فقط نام 28 پيامبر آمده؛ آن هم برخي از آنان با صفت بيان كرده است. نيز به اذعان شماري از صاحبنظران همچون علامه طباطبايي قرآن از پرداختن به مسأله اثبات صانع سكوت كرده است، اما در روايات به اثبات صانع پرداخته شده و بخشي از روايات بيانگر مناظرات اهل بيت(ع) با زنادقه در اين باره است. مرحوم كليني بخشي از آنها را در فصل التوحيد كتاب كافي آورده است.
درباره آثارتان در حوزه هنر بگوييد.
يكي از كتابهايي كه توفيق آن را داشتهام كتاب "هنر و قرآن" است. كه هنر از منظر دين را مورد بررسي قرار داده است. در اين كتاب درباره هنر نمايش، موسيقي، قصه و مجسمهسازي از منظر قرآن و و روايات گفتگو شده است. در اين كتاب اثبات كردهام كه هيچ يك از مقولات هنر در ذات خود مورد نكوهش نيستند، حتي در موسيقي كه مورد توهم است و اينكه آنچه هنر را مورد نكوهش ميسازد، در لوازم و ملابسات آن است. به تعبير ديگر چيزهايي در حاشيه آن قرار ميگيرند كه دين آنها را مورد نكوهش قرار ميدهد.
حتي مجسمهسازي؟
بله، در اين مورد، شواهدي آوردهام و شهيد مطهري هم بيان كرده است. چون در روزگار قديم مجسمههاي حيوانات و چيزهايي كه روح دارد به صورت بت در ميآمد و وسيلهاي ميشد براي بتپرستي. از اين جهت مجسمهسازي موجودات ذي روح تحريم شد. در روزگار ما و در جامعه ديني كه كسي بت نميپرستد، ديگر تحريم آن معنا ندارد.
اگر به اين ديد به هنر نگاه شود بسياري از آنچه حرام بوده ميتواند حلال باشد.
بايد معني آن روشن باشد.
موسيقي تا به حال حرام بوده در حالي كه همين ديد باعث شده اين موضوع تغيير كند.
سه نظريه راجع به موسيقي مطرح است. حرمت مطلق، حليت مطلق و تقسيم آن به حلال و حرام. خود قرآن موسيقي دارد.
موسيقي امروز همان موسيقي است كه در قرآن است؟
خير، همان نيست اين پاسخ كلي است و سئوال شما را بايد بطور مصداقي پاسخ داد. موسيقي كه فقها حرام ميدانند موسيقي موافق مجالس لهو و لعب است، چه آوايي و چه ابزاري. يعني اگر موسيقي انسان را به غفلت اندازد و دل را از ياد خدا و معنا و حقيقت دور و به سمت شهوت و دنيا مايل كند، حرام است. اما اگر موسيقي روح را به اهتزاز وادارد و به سوي معنويت و تعالي روحي سوق دهد، ديگر حرام نيست و موسيقي سنتي ايران اينگونه است؛ واقعاً هم همين طور است. زماني كه اشعار مولوي و حافظ با آواي داوودي، حتي در ابزار موسيقي جاي ميگيرند جز اينكه انسان را به ياد خدا و معنويت اندازند چيز ديگري نيستند. شاهد مدعا آن كه هرگز اهل شهوت در مجالس لهو و لهب از اين نوع موسيقي كه با حزن همراه است، استفاده نميكنند.
با توجه به اين گفته شما، ابزار موسيقي تا زماني كه صوت بر آن نيامده و خوانندهاي نميخواند، مربوط به مجالس لهو است و بنابراين آنچه اثر ميگذارد، محتواي اشعار است، نظر شما چيست آيا ميتوان اين مرز را جدا كرد؟
حكم برخي از موارد موسيقي روشن است مثل آوازخواني زنان كه به صورت مطلق حرام است و تنها در مجلس عروسي آن هم در صورتي كه مردان صداي آنان را نشوند اجازه داده شده است. آن دسته از نواها و آوازها كه در آنها به فسق و فحشا دعوت شود نيز به اتفاق فقها حرام است. اينها قواعد روشن درباره موسيقياند. حالا اگر خواننده مرد باشد و محتوايي كه ميخواند نيز قبيح نباشد و به گناه و شهوت دعوت نكند يا حاوي مطالبي عليه خدا و انبياء نباشد، ديگر حرمت موسيقي آوايي يا ابزاري معنا ندارد. اين نوعي ابتهاج است كه البته بعضي از فقها در آن احتياط ميكنند و مطلق موسيقي را حرام ميدانند. اما به نظر ميرسد، دليلي بر حرمت اين نوع موسيقي كه انسان را به سمت گناه نميبرد و از ياد خدا و معنويت غافل نميكند، نداريم.
با اين توضيحات شما بسياري از مصاديق امروز حرام است!
در موضوعات مصداقي بايد به مصداق مراجعه كرد. در بعضي بايد گفت كه فقيه نظر دهد. البته اين مشكل وجود دارد كه اساساً آيا تشخيص مصاديق بر عهده فقيه است يا اين كه تعيين مصداق با عرف است. بعضي از بزرگان ميگويند با عرف است و فقيه نبايد دخالت كند. اما ديده شده بعضي از فقها گاهي روي مصداق موسيقي هم نظر دادهاند. مثل نظر امام درباره موسيقي كه به مناسبت شهادت شهيد مطهري به اجرا در آمد و برخي در حليت ان ترديد كرده بودند، اما امام از آن دفاع كردند. اما معمولاً مصاديق را عرف تشخيص ميدهد و فقه كليت را بيان ميكند.
از ديگر آثارتان بگوييد.
در سال 1374 كتابي در زمينه مسائل و مشكلات روحانيت نگاشتم با عنوان «سازمان روحانيت، كاستيها و بايستگيها» بخشهايي از كتاب به صورت مقالات مختلف انتشار يافته است. نظير مقاله «كاستيها و بايستگيهاي تبليغ» كه در يادنامه آيتالله العظمي بروجردي با عنوان «شكوه فقاهت» منتشر شده است. با اين حال انتشار كامل كتاب را به مصلحت حوزهها ندانستم.
سازمان روحانيت چيست؟
تشكيلاتي است با قدمت تاريخي همزاد با رسالت پيامبر اكرم(ص) كه گروهي اجتماعي از كارشناسان و مبلغان ديني كه بعدها به نام روحانيت ناميده شدند را در خود جاي داده است. من در اين كتاب به ترتيب نظام مديريت، نظام مالي، نظام آموزش، نظام پژوهش و پايگاه اجتماعي روحانيت مورد بررسي قرار داده و در كنار برشمردن نقاط قوت، كاستيهاي آنها را برشمردهام.
كتابهاي ديگر؟
كتاب ديگر تفسير موضوعي قرآن است كه به طور جمعي و گروهي نوشتهايم و در دانشگاه تدريس ميشود. كتاب ديگر «همسرگزيني» است كه بيشتر براي مخاطبان جوان است و مباحث امروز و مشكلات جوانان و راهحلها و پيشنهادها در آن مطرح شده و در دست انتشار است. در حوزه كار تفسير، كتابي را با عنوان «روششناسي تفسير» در دست انتشار دارم كه بر مبناي آن حدود 20 كارگاه در دانشگاههاي مختلف برگزار شده است.
روششناسي تفسير يعني چه؟
اينكه آيات قرآن را چگونه و با چه سيستمي ميشود تفسير كرد. براي تفسير سوره 10 مرحله طرح كردهايم و براي تفسير آيه 8 مرحله، كه اگر اين مراحل به دقت اجرا شود، بسياري مداليل و مفاهيم آيات روشن خواهند شد. بر اساس اين طرح مقدمات تدوين تفسيري جامع را در دستور كار خود دارم.
چگونه؟
براساس اين طرح آيات قرآن در قالب هشت مرحله و گام تفسير ميشوند كه عبارتند از: 1. مفاهيم واژهها، 2. نكات ادبي، 3. نكات بلاغي، 4. ساختار دروني آيه، 5. ساختار بروني آيه، 6. تفسير آيه، 7. پيامها و نكتهها، 8. بررسي روايات . البته اگر آياتي داراي سبب يا شأن نزول يا داراي فضيلتي خاص باشند به طور جداگانه مورد بررسي قرار ميگيرند.
اين علم تفسير با علم هرمنوتيك امروزي متفاوت است؟
در بخشي با هم مشتركند. بعضي از قواعد آن مثلاً اينكه براي فهم متن از خود متن كمك گرفته شود يا اينكه براي فهم آن به افق جهان شناخت متكلم توجه شود. مثلاً براي فهم كلام خدا بايد فهميد كه خدا صاحب سخن است. يا اينكه ميگويد بايد به تاريخ صدور متن و شرايط آن توجه كرد. اين در مورد قرآن هم صادق است چنان كه در تفسير از سبب و شأن نزول آيات سخن به ميان ميآيد. اما بعضي از ديدگاههاي هرمنوتيك با تفسير نميسازند مثل جايي كه گفته ميشود متن سيال است و مراد متكلم در متن حضوري ندارد، صاحب سخن بريده شده و شرايط زمان و مكان فرق كرده. بعضي اين نظريه را در قرائتپذيري متون ديني ياد كردهاند؛ در حالي كه ما اين ديدگاه را مردود ميدانيم و معتقديم كه قرآن سخن خداست و صاحب سخن از الفاظ آن به طور مشخص معاني و مفاهيمي را ارايه كرده كه مفسر بايد بكوشد آن را به دست آورد.
بيشتر چه كتابهايي ميخوانيد؟
بيشتر كتابهايي كه در حوزه قرآن و حديثاند، كتابهاي مربوط به كلام، عرفان، سيره اهلبيت و كتابهاي تاريخي را ميخوانم. در اين بين به كتابهاي تاريخي علاقه بسيار دارم، خصوصاً تاريخ ايران معاصر. خواندن زندگي رجال بزرگ سياسي و اجتماعي درسهاي بسياري دارد و معتقدم بايد مطالعات تاريخي را حفظ كرد. مجلاتي كه برايم ارسال ميشوند، بخش ديگر مطالعاتم را تشكيل ميدهند. و نيز مطالب و محتواي سايتهاي مفيد را نيز مورد مطالعه قرار ميدهم.
به شعر هم علاقهمنديد؟
بسيار زياد.
كدام شاعر را دوست داريد؟
حافظ و سعدي و مولوي؛ خصوصاً سعدي.
خودتان هم شعر ميگوييد.
دوران طلبگي و جواني ميگفتم اما مدتهاست كه نميگويم.
چقدر در روز مطالعه ميكنيد.
در طول سال، تعطيلي به معناي كنار گذاشتن كتاب و دفتر ندارم. حتي در بسياري از مسيرهاي رفت و آمد كارهاي علمي انجام ميدهم و مشغول نوشتن مقاله با دستگاه رايانهام هستم. فكر ميكنم عمر كوتاه است و بايد تا آنجايي كه ميشود از آن استفاده كرد. حتي عموماً مقابل تلويزيون هم مطالعه ميكنم، زماني هم كه در مؤسسه خود يا دانشگاه مشغول مطالعه و تحقيقم، راديو روشن است.
آثارتان را آسيبشناسي هم كردهايد؟
هنوز خير، اما ميدانم كه از لحاظ استقبال از آثارم، برخي از كتابهايم، كتاب درسياند و بعضي ديگر مثل "هنر در قرآن" نيز از اقبال خوبي برخوردار بودهاند. در فكر اين كار هستم كه بعضي از قسمتهاي كتابهايم را بازشناسي و بازنويسي كنم.