پاسخ
براي آزادي از اين نوع آرزوها در منابع ديني راههايي عنوان شده كه برخي از آنها را ذكر ميكنيم.
اول. دوري از دنيازدگي
از آيه 46 سوره كهف به دست ميآيد كه دوري از دنيازدگي يكي از راههاي مبارزه با آرزوهاي طولاني است زيرا اول آيه ميفرمايد: (الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَالْبَاقِياتُ الصَّالِحَاتُ خَيرٌ) اين دو را در مقابل هم قرار ميدهد يعني انسان نبايد دنيا را هدف خودش قرار بدهد و دنيا زده بشود بلكه در مقابل بيشتر به آخرت، باقيات و صالحات توجه كند. از مواهب دنيايي استفاده نمايد ولي دنيا زده نشود يا به عبارت ديگر «دنيا اصل و هدف او قرار نگيرد.»
دوم. توجه به آخرت
يك حساب بانكي در آخرت براي خودش باز كند و زندگي خود را طوري تنظيم كند كه به اين حساب آخرت مرتب اضافه شود. با انجام كارهاي خيري كه براي انسان باقي ميماند (باقيات الصالحات) اعم از مسائل علمي، مادي يا بخشش و يا تربيت فرزند خوب و... توجه به آخرت و اصلاح عقيده و عمل در آن راستا انسان را واقعگرا ميكند؛ و انس با آخرت و مسائل معنوي به او آرامش ميدهد؛ و بالعكس اگر انسان دنيازده شود در روايات حكايت شده: «مثل تشنهاي است كه هرچه از آب شور ميخورد باز هم تشنهتر ميشود.»1
سوم. واقعبيني
براي نجات از اين نوع آرزوها و خيالبافيها بايد از اوهام و آرزوهاي طولاني و غيرواقعي بپرهيزد و به واقعيتها و امكانات خودش توجه نمايد كه چه استعدادهايي دارد و در زندگي چه امكاناتي در اختيارش است و سپس براساس آنها برنامهريزي كند، نه اينکه براساس خيالات و آرزوها و توهمها برنامهريزي و آرزوپردازي كند كه در اين صورت است كه شخص فريب نفس خودش و يا فريب شيطان را خورده و فرصتها از دست او رفته و متاعي نخريده.
مثلاً: جواني ميخواهد براي زندگي خودش برنامهريزي كند، يك حالت اين است كه به صورت واقع بينانه زندگي فعلي خودش را در نظر ميگيرد امكانات و استعدادهاي خود و امكانات پدر و مادرش كه ميتوانند به او كمك كنند و وضعيت فعلي جامعه را در نظر ميگيرد و يك برنامهريزي واقعبينانه انجام ميدهد و از عمرش بهترين استفاده را ميكند و طي اين برنامهريزي به اهداف كوتاه مدت و بلند مدت خودش ميرسد و زندگي خوب و سعادتمندي را براي خودش رقم ميزند.
اما همين جوان ميتواند گرفتار آرزو انديشي و خيال بافي شود كه اي كاش من ميلياردها تومان پول داشتم، اي كاش فلان قدرت و مقام را داشتم، در حاليكه الان امكانات، استعداد و ظرفيت و زمينه اين كارها براي او فراهم نيست.
آري، وقتي انسان اسير اينگونه آرزوها شود با برنامهريزيهاي غيرواقع بينانه، ناكاميهاي مكرر نصيب او ميشود و سرخورده و ناموفق نسبت به همرديفان خود باقي ميماند و گاهي براي به دست آوردن و نائل شدن به آرزوهايش، به صورت طبيعي نميتواند برنامهريزي كند و از برنامههاي غيرطبيعي كمك ميگيرد و مسير انحرافي خود را آغاز ميكند و انساني كه در بيراهه افتاد هر لحظه و هر روز كه ميگذرد از مسير اصلي و صراط مستقيم فاصله ميگيرد، تا آنكه گرفتار مشكلاتي مانند سرقت و مسائل بدتر از آن ميشود؛ زيرا ويژگي هر انحرافي اين است كه انحرافات بعدي را به دنبال ميآورد، تا آنجا كه آخرت را به كلي فراموش ميكند و سعادت دنيا و آخرت خود را از دست ميدهد.
1. عن الكاظم7: مثل الدنيا مثل ماء البحر كلمّا شرب منه العطشان ازداد عطشاً حتي يقتله (بحارالانوار، ج 78، ص 311)