پاسخ
در آيات1 متعددي از قرآن موضوع تغيير قبله مطرح شده است. در مورد اين كه چرا مسلمانان به سوي بيتالمقدس نماز ميخواندند بايد گفت آري درست است كه كعبه كانون اوليه عبادت بشر در روي زمين بوده و از قداست خاصي برخوردار است، ولي آن زماني كه پيامبر اكرم9 به رسالت مبعوث شدند مشركان در مكه زندگي ميكردند و بتهايشان را در كعبه مستقر كرده بودند و لذا نماز خواندن به سوي كعبه، نوعي احترام به بتهاي آنها به شمار ميآمد، و چه بسا گمان ميكردند كه پيامبر اسلام در مقابل بتهاي آنها كُرنش و سجده ميكند. لذا از آن اول دستور آمد كه مسلمانها به طرف بيتالمقدس نماز بخوانند كه در حقيقت يكي از مساجد مهم و قبله بسياري از اديان الهي است. ولي هنگامي كه مسلمانها به مدينه هجرت كردند و حكومت اسلامي تشكيل داده شد و صفوف آنها از مشركان و يهوديان و مسيحيان جدا شد و به عنوان يك ملت ممتاز و مشخصي، مطرح شدند و ديگر احتمال اين نبود كه كسي فكر كند كه اينها بتپرست هستند، دستور داده شد كه به سوي كعبه نماز گذارند.
قرآن كريم در سوره بقره اين مطلب را به عنوان يك آزمايش مطرح ميكند و ميفرمايد:
«...و ما آن قبلهاي را كه قبلاً بر آن بودي، تنها براي اين قرار داديم كه افرادي كه از پيامبر پيروي ميكنند، از آنها كه به عقب باز ميگردند مشخص شوند. و مسلماً اين حكم جز بر كساني كه خداوند آنها را هدايت كرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد كه نمازهاي شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است؛) و خدا هرگز ايمان ]= نماز[ شما را ضايع نميگرداند زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است.»2
در حقيقت اين يك آزمايش بود براي مسلمانها كه صفوف مسلمانان واقعي را از مسلمانهاي ظاهري جدا كند. چه كساني پيرو راه خدا و پيامبر هستند و اگر گفتند: «به طرف بيتالمقدس نماز بخوانيد، بخوانند»، و اگر گفتند: «خداوند ميفرمايد: به طرف كعبه نماز بخوانيد، بخوانند.» در حقيقت با اين آزمايش صف مسلمانان واقعي از بهانهجويان و كساني كه در ظاهر مسلمانند ولي در واقع تسليم نيستند جدا ميشود.
نكته
دستورات خدا و پيامبر در حقيقت همچون نسخه پزشك است كه ممكن است يك روز اين دارو براي انسانها تجويز شود و روز ديگر داروي ديگري و نسخه تغيير كند. انساني كه ميخواهد سلامت خودش را باز يابد، سالم باشد و تكامل پيدا كند، بايد به اين پزشك اعتماد كند و از آنجا كه پيامبر اسلام در حقيقت پزشك معنوي است از اين رو لازم است به نسخههاي او عمل شود.
در اين موضوع هم بايد گفت که كعبه در حقيقت قديميترين مركز توحيد است، و اصل اين است كه ما به سوي آنجا نماز بخوانيم، و اگر يك مدتي به سوي بيتالمقدس نماز خوانده شد، در حقيقت يك دستور موقت بود و آن دستور نسخ شد3؛ يعني دستور و حكمي موقت صادر شد و تا مدتي اين حكم باقي بود، و هنگامي كه مصلحت تغيير كرد حكم جديد آمد.
و در آيه 150 سوره بقره ميفرمايد:
«و از هر جا خارج شدي، روي خود را به جانب مسجد الحرام كن، و هر جا بوديد روي خود را به سوي آن كنيد؛ تا مردم، جز ظالمان (كه دست از لجاجت بر نميدارند) دليلي بر ضد شما نداشته باشند؛ (زيرا از نشانههاي پيامبر كه در كتب آسماني پيشين آمده، اين است كه او، به سوي دو قبله، نماز ميخواند) از آنها نترسيد و (تنها) از من بترسيد! (اين تغيير قبله، به خاطر آن بود كه) نعمت خود را بر شما تمام كنم، شايد هدايت شويد.»4
در حقيقت مسلمانها بين دو راه قرار داشتند.
اگر به سوي بيتالمقدس نماز ميخواندند يهوديها بر آنها شماتت ميكردند و ميگفتند: شما مستقل نيستيد، و قبله شما، همان قبله ماست و نكته مهمتر اينکه در كتابهاي آسماني خودشان، در نشانههايي كه از پيامبراكرم9 خوانده بودند كه پيامبر موعود به طرف دو قبله نماز ميخواند ولي اين نشانه در وجود پيامبر9 تا آن زمان تحقق نيافته بود و لذا زبان به شماتت مسلمانها ميگشودند كه شايد آن پيغمبر موعودي كه در كتابهاي مقدس قبلي آمده است اين پيغمبر نيست. چون اين نشانه ]= به طرف دو قبله نماز خواندن[ را ندارد.
از طرف ديگر مشركان ايراد ميگرفتند كه اگر پيامبر اسلام ادعا ميكند كه براي احياء ابراهيم7 آمده پس چرا خانه كعبه را واگذاشته و به سوي بيتالمقدس نماز ميخواند؟ آيا كعبه و آيين ابراهيم را فراموش كرده است كه به طرف بيتالمقدس نماز ميخواند؟ در حقيقت هم مشركان او را سرزنش ميكردند و هم با بيان ديگري يهوديها شماتت ميكردند. و اين فرايند تغيير قبله، زبان هر دو گروه را بست.
در اين آيه به سه مورد از اسرار تغيير قبله اشاره شده است.
ـ توجه به مسجد الحرام جلوي بهانهجوييهاي دشمنان اسلام را گرفت.
ـ تغيير قبله موجب تكميل نعمتهاي الهي شد. «وَلأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيكُمْ»5 زيرا اين يك نوع تكامل تربيتي بود چون مسلمانها با انضباط اسلامي آشنا ميشدند.
ـ توجه مسلمانها به مسجد الحرام و كعبه، زمينهساز هدايت آنها شد و مسلمانها را از بركات معنوي راه ابراهيم برخوردار ساخت.
1. آيات 143 تا 150 سوره بقره.
2. (وَمَاجَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مِن يَتَّبِعُالرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ)، بقره/ 143.
3. چند نوع نسخ داريم: گاهي نسخ آيه قرآن به وسيله آيه قرآن است، كه اين همان نسخ مشهور است و گاهي اوقات هم نسخ سنت به وسيله آيه قرآن است. و اين نسخ از نوع دوم است. يعني سنت پيغمبر اكرم9 اين بود كه به سوي بيتالمقدس نماز بخوانند اما ناسخ اين سنت، يعني دستوري كه آمد و حكم اول را برداشت در قرآن در آيات مذكور آمده است.
4. (وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِالْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ).
5. بقره/ 150.