پرسش
تحليل روانشناختي ـ قرآني رابطه ميان دختر و پسر چيست؟
پاسخ
درآمد
عقل و عاطفه دو نیروی ضروری برای زندگی بشری هستند که به انسان عطا شدهاند. خالق هستی به اقتضای شرایط و شرح وظایف زن و مرد، آن دو را حکیمانه میان آنها تقسیم کرده است که هر یک با تفاوتهای طبیعی موقعیتهای ویژهای را برای زندگی انسانی فراهم آورند.
در مورد وجود این تفاوتها، میان روان شناسان دیدگاههای متفاوتی ارایه شده است. برخی ميگویند: از نظر روانی بین زن و مرد تفاوتهای قابل ملاحظهای دیده ميشود، به طور کلی مرد برونگر است، او فعال و مایل است بر دنیای اطراف چیره شود؛ در نتیجه فکر و ملموسات در او بیش از شور و احساس رشد ميکند، در حالی که زن بیشتر درونگرا و غیر فعال است و احساس بر او چیره است[1].
در مورد نوع رابطه میان زن و مرد از نظر یونگ ـ روانکاو مشهور ـ مسأله «جبران» مطرح است. توضیح اینکه: میان رابطه زن و مرد حالتی مکملگونه وجود دارد تا تضاد گونه. او بیان ميکند که مردان و زنان اگر در درون خود حالتهای تضاد، مثلاً مرد حالت زنانگی و زن حالت مردانگی، داشته باشد، نه تنها باعث جذب و عشق نمیشود بلکه باعث همرنگ شدن ميگردد؛ از این رو، آنچه در خارج با آن رو به رو هستیم، رابطهای تکمیلی است که توسط دوست داشتن میان دو جنس مخالف حاصل ميشود و تمام کمبودهای وجودی را نیز برطرف ميکند[2].
به هر حال وجود مرد و زن در کنار یکدیگر در صورتی که همراه با ارتباطی سالم به دور از اضطراب باشد، خود عاملی در برقراری اعتدال روحی ـ روانی است که باعث ميشود افراد از زندگی خود لذت ببرند.
آلپورت ميگوید: «داشتن هدفهای دراز مدت، اکنون وجود آدمی را تشکیل ميدهد و شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز ميسازد. «رابطه» مهمترین نقش را در زندگی آدمی ایفا ميکند. شاید هیچیک از ابعاد تجارب زندگی انسان به اندازة رابطه دو نفر سرشار از عاطفه و هیجان نباشد؛ همچنین است توانایی در برقراری روابط محبت آمیز. از نشانههای شخصیت سالم است.»[3]
مفهوم شناسی
تعریف: پژوهش در رابطه با ارتباط میان فردی، از دیرباز مورد توجه دانشمندان و صاحب نظران تربیتی بوده است. برای روشن شدن موضوع به بررسی این واژه ارتباط میپردازیم.
1. ارسطو درباره این مفهوم چنین ميگوید: ارتباط (ریطوریقا) جستجو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران است. ایشان مفهوم ارتباط را معادل فعالیت و عملیاتهای انفعالی دانسته است و بعید نیست آنچه در نظر این دانشمند بوده، ارتباط در صحنههای سیاسی و اقتصادی باشد.
2. از نگاه روانشناسان اجتماعی و دانشمندان علوم ارتباطات انسانی، ارتباط میان فردی، فرایندی است که طی آن اطلاعات، معانی و احساسات از طریق پیامهای کلامی و غیر کلامی با دیگران در میان گذارده ميشود؛ یعنی همان فرایند ارسال و دریافت پیام است. طبق این تعریف، ارتباط یک مفهوم دو سویه است و بر تاثیر و تأثّر ارتباط برقرار کنندگان بر یکدیگر در یک سیستم دو سویه تاکید ميکند.
3. در تعریفی دیگر چنین آمده است: ارتباط میان فردی، یک تعامل گزینشی نظاممند، منحصر به فرد و رو به پیشرفت است که سازنده شناخت طرفین از یکدیگر میباشد و محصول این شناخت، خلق معانی مشترک بین اعضا و طرفین ارتباط است[4].
در تعریف سوم، انتخابگری جزء مقومات تعریف است. این تعریف بر این تأکید دارد که نتیجه یک ارتباط، رسیدن به شناخت طرفینی از یکدیگر و یک پیشرفت اجتماعی ميباشد. در ضمن در این گونه ارتباطات، معانی جدید و قابل قبول طرفین خلق ميشود.
4. مقصود از دوستی دختر و پسر، رابطهای نسبتاً صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی است که از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه و یا برقرار ساختن ارتباط تلفنی بین دختر و پسر ایجاد ميشود[5].
جمعبندی
آنچه در این مقال مورد نظر است، مطلق برخوردهای میان دختر و پسر و برقرار کردن رابطه اعم از گفتاری و غیره میباشد که همراه با اهداف متفاوتی صورت ميپذیرد.
از آنجا که بشر موجودی بالطبع اجتماعی است و لازمه جدایی ناپذیر زندگی انسان، ورود به عرصة اجتماع و برقرار کردن تعاملات میان افراد است، در نظام ترسیم شده در قرآن کریم نیز بدان پرداخته شده و رابطة آنها به عنوان دو نیمه مکمل هم در نظام آفرینش جایگاهی را به خود اختصاص داده است. ولی در اینجا پرسشی مطرح میشود که آیا جامعة مورد نظر قرآن بسته و منحصر به حضور مرد در عرصه اجتماع است و یا جامعهای باز و رها شده بوده و با هرگونه ایجاد رابطه میان افراد موافق است و یا این که جامعه مورد نظر آن جامعهای همراه با ارتباطاتی نظاممند و کارشناسی شده و هدفمند ميباشد که بر اساس همین هدفمندی، احکام اجتماعی و فردی آن انشا شده است؟
در مواردی از آیات قرآن، چگونگی ارتباط میان افراد جامعه، زن و مرد، به گونهای حکیمانه بیان شده است که با بررسی آنها ميتوان دربارة نگاه قرآن به موضوع، به جمعبندی مناسبی دست یافت. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که از نگاه قرآن کریم رابطة سالم میان زن و مرد باعث ایجاد آرامش و سکون نفس ميگردد؛ آرامشی که تمام دانشمندان مختلف تربیتی سالها برای رسیدن به قاعدهای که به آن بینجامد، فعالیت ميکنند، ولی بر اثر تکبعد نگری نسبت به انسان تاکنون راه حلی نهایی ارایه ننمودهاند. در آیهای از قرآن کریم چنین آمده است: (وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا)[6].
در این آیه شریفه، رسیدن به آرامش نتیجه یک تعامل سالم میان مرد و زن به نام ازدواج دانسته شده است. از سوی دیگر، از نگاه قرآن، با توجه به آیه یاد شده، یکی از مهم ترین اهداف خلقت بشر به دوگونة زن و مرد، آرامش بخشیدن و ماندگاری نسل انسانی است؛ از این رو، قوانین مطرح در این نظام الهی نباید با این هدف اولیه خلقت مغایر باشد، بلکه باید تکمیل کننده و در راستای این هدف تعریف و انشا شود.
طرح آیات ارتباط
1. (قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ).[7]
خداوند در این آیه به تمام مؤمنان دستور میدهد که در هنگام ارتباط با زنان از نگاه مستقیم بر حذر باشند. میفرماید: (ای پیامبر)، به مردان مؤمن بگو: «چشمهایشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامانشان را (در امور جنسی) حفظ کنند.»
در این آیه، حفظ فرج به معنای جلوگیری از نظر افکندن به آن است[8]. ذکر حفظ فرج پس از فرو بستن چشم ذکر معلول بعد از علت است؛ زیرا هر کس به چشم چرانی عادت داشته باشد، بدون شک آثار سوء آن از جمله از دست دادن عفت دامن گیر او خواهد شد، و چون به غض بصر (پوشاندن چشم) عادت کنند، بدون شک اثر آنکه حفظ فرج باشد، به دنبال آن خواهد آمد[9]. در ادامه آیه، حکمت این حکم بیان شده که این کار برای آنها پاکیزهتر است و این پاکیزگی هم برای فرد است و هم اجتماع. در ادامه بحث برای این که کسی گمان نکند خداوند راضی ميشود محیط سالم اجتماع به انحطاط کشیده شود و یا روح و روان افراد دستخوش افکار ناسالم گردد، با یک جمله تهدیدآمیز ميفرماید: «خداوند به آنچه ميسازید، آگاه تر است». تعبیر به ساختن به جای «یعملون» ميتواند اشاره به بازتاب این عمل در اجتماع باشد؛ یعنی آنچه شما انجام ميدهید، باعث بروز و ظهور یک انحراف اجتماعی است و خداوند نسبت به آن آگاهی کامل دارد.
2. (وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَيُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا....)[10]؛ در ادامة دستور به مردان، برای چگونه ارتباط برقرار کردن، روی سخن را به نیمه دیگر افراد اجتماع کرده و وظایف مفصلتری را برای آنها بر ميشمارد:
الف) (قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ)
این قسمت، زنان مؤمن را به بازداشتن چشم خود از نگاه به مردان نامحرم امر ميکند؛ زیرا نظر افکندن به محیطهای شهوت آلود باعث ایجاد اختلال در سیستم عصبی شده و ذهن بیننده را برای مدتی به خود مشغول ميکند و همان گونه که در آیه قبل بیان شد، بازتاب و آثار این عمل، زیر پا گذاشتن عفت و سلامت انسانی است.
همان گونه که گذشت، نگاه از جمله عواملی است که ميتواند غریزه جنسی را به حرکت در آورد. «فروید» منشأ تمام بیماریهای عصبی را غریزه جنسی میداند و تظاهرات مرضی در این گونه بیماران را فعالیتهای جنسی بیمار گونه آنها بیان میکند[11]. از دیدگاه این روانکاو، عوامل بر انگیختگی میل جنسی مشتمل بر عوامل بیرونی و درونی است. فکر زیاد، دقت زیاد و بیش از اندازه بر یک موضوع جنسی از جمله عوامل درونی تحریک میل جنسی به شمار ميآید؛ این همان چیزی است که در این آیه شریفه در دو کلمه پر مغز بیان شده است که عمل به آن بیمه شدن جامعه انسانی در برابر انحراف را به دنبال دارد.
از جمله عوامل بیرونی در تحریک جنسی افراد، جذبههای موجود در جنس مخالف است؛ به عبارت دیگر، آنچه باعث جلب نظر ميشود، زیبایی جنس مخالف و بروز دادن و در معرض قرار دادن این زیبایی است. این لذت در نگاه، که به علت زیبایی فرد مقابل ایجاد ميشود، به مرور زمان حالت صعودی پیدا ميکند و اگر این حالت به ناامیدی بینجامد، چیزی جز درد و اندوه درونی را به دنبال نخواهد داشت[12].
با توجه به این بیان معنا و هدف آیه از بیان «غض بصر» و «حفظ فرج» به نهایت وضوح ميرسد و معلوم ميشود که این حکم نیز در راستای همان هدف کلی خلقت که رساندن جامعه به آرامش روانی است، وضع شده است.
ب) (وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا).
زنان مؤمن باید دربارة آشکار شدن زینتها نهایت دقت را به کار بندند. آنچه در این مسأله مهم است و برخی مفسران نیز بر آن تأکید دارند، این است که اظهار محل زینت؛ مراد از نهی خداوند است نه خود زینت، زیرا اظهار زینت حرام نیست، بلکه آنچه حرام است، به نمایش گذاردن محل آنهاست[13].
علت بیان این حکم بعید نیست که ناظر به یکی از غرایز مهم نهفته در زنان به نام «تبرج» و «خودآرایی» باشد. همه زنان به طور طبیعی به خودآرایی و دلربایی تمایل دارند. به این مسأله در آیه دیگر چنین اشاره شده است:
ج) (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى)[14].
شهید مطهری در این باره ميگوید: «اما علت اینکه در اسلام پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی؛ هم چنانکه از نظر تصاحب جسم و تن زن شکار است و
مرد شکارچی.
میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی ميشود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود ميخواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و به دام خود اسیر کند.»[15]
وجود غریزه تبرج و آثار آن از دید دانشمندان روانشناس نیز پنهان نمانده است. «لمبروزو»ـ روانشناس معروف ایتالیایی ـ در این باره ميگوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مایه خرسند شدن بسیار شدید است.» در جای دیگر ميگوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع قرار گرفته، احساسات آنها را تحریک و روحشان را مجذوب سازد.»[16]
پس وجود غریزه خودآرایی در زنان امری مسلم ميباشد. حال خداوند حکیم از آنجا که به این مسأله علم و آگاهی داشته و پیامد آن را در اجتماع انسانی ميدانسته است، با یک حکم «منع اظهار زینت» جامعه رو به سعادت بشری را از خطر انحراف جنسی و درنتیجه بروز اختلالات روانی نجات داده است؛ البته در این مورد راه افراط را در پیش نگرفته و جایی را که احتمال ریبه و خطر انحراف نبوده، استثنی کرده است.
د) (وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ)
در ادامه آیه خداوند موضوع پوشش را مطرح کرده و ميفرماید: باید اطراف مقنعه خود را بر سینهها انداخته و فضاهای خالی را پر کند. از نظر اسلام تمام بدن زن جزء عورت او به شمار میرود؛ یعنی تمام اندام زن باعث تحریک جنس مخالف ميشود. فیزیولوژیستها و روانشناسان در مقام مقایسه زن و مرد به این مطلب تصریح کرده و گفتهاند: میان زن و مرد در تمام سلولهای آنها تفاوت وجود دارد. در توضیح آیه باید گفت:
«زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است و طبعاً بیش از مرد در معرض چشم چرانی قرار ميگیرد. جهت حفظ سلامت روانی جامعه بر حفظ پوشش و عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی تاکید شده است. اینکه در آخر آیه ميفرماید: «لعلکم تفلحون» نشانگر این مهم است که عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی به رستگاری و سعادت افراد جامعه ميانجامد.»[17]
ﻫ ) (وَلاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَايُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ).
زنان مؤمن نباید به گونهای پا بر زمین بکوبند که زینتهای آنها به صدا در آید و باعث جلب نظر افراد اجتماع گردد. این نیز در راستای غریزة تبرج و خودآرایی صادر گردیده و باعث نوعی پیشگیری از اختلالات روانی در اجتماع است.
3. (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً)؛[18] در این آیه، خداوند شرط دیگر را در رابطه میان فردی بیان ميکند. در مورد ارتباط زن و مرد آنچه مهم به نظر ميرسد، این است که با توجه به ویژگیهای خاص زنان در لطافت و ظرافتهای جسمی و روحی و ... نباید در روابط اجتماعی و سازمانی، جذابیت زن واسطه ارتباط قرار گیرد، چه جذابیت چهره و چه جذابیت کلامی. برای رعایت این امر، قرآن کریم در این آیه چگونگی ارتباط کلامی زنان با مردان را مطرح کرده است؛ البته ممکن است کسی گمان کند که این آیات خاص زنان پیغمبر اسلام9 است، ولی این برداشت به چند دلیل مردود و آنچه مورد نظر آیه است، عمومیت حکم میباشد؛ زیرا
اولاً: در آیه علت حکم بیان شده و توسعه و محدوده حکم، دار و مدار دلیل حکم است و دلیل مذکور در آیه دلیل عام و گسترده میباشد. ميفرماید: (فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ) که تعمیم آن نشان میدهد احکام مذکور به زنان پیامبر9 اختصاص ندارد.
ثانیاً: اینکه خداوند زنان پیامبر9 را مخاطب قرار داده نشان از غلظت و شدت حکم نسبت به زنان دیگر است؛ زیرا زنان پیامبر9 از لحاظ حقوقی حکم مادر مؤمنان را دارند؛ از این رو، اساساً بعد از پیامبر9 ازدواج با آنها حرام است.
افزون بر آن، هیبت پیامبر خدا9 بر همسرانش سایه افکن است و لذا کسی جرأت نمیکند خیال هوسرانی در ارتباط با آنها در سر بپروراند؛ از اینرو، ضعیفترین موردی که احتمال سوء استفاده در مورد آن مطرح ميشود، زنان پیامبر9 است و خداوند با مورد خطاب قرار دادن آنها حکم را به طریق اولویت به همه جامعه سرایت داده است[19].
در این آیه، خداوند از خضوع و طنازی زنان در گفتار با غیر محارم که ممکن است در قالب شوخی و لطیفهگویی مصداق پیدا کند، نهی کرده است؛ زیرا این گونه ارتباط باعث حرکت شهوانی گردیده و افکار اجتماع را به خود مشغول ميکند و همان گونه که گفته شد، برخی روانشناسان این گونه رفتارها را باعث ایجاد فکر زیاد و دقت بیش از اندازه دانسته و معتقدند که موجب فعالیتهای جنسی و در نتیجه اضطراب و تشویش روانی ميگردد، و جامعهای این چنین، بیمار، راکد و به دور از هرگونه فعالیت رو به رشدی است که با هر عامل بیرونی آسیب میپذیرد.
با توجه به این آیات که قوانین و مقررات مربوط به پوشش زن و شیوة رفتار او در اجتماع را مطرح کرده و نیز با توجه به احکامی که مالکیت زن را به رسمیت شناخته و بسیاری از حوادث تاریخی مستند، از زمان حکومت نبوی و علوی و دیگر ائمه که در تاریخ بیان گردیده، اصل ارتباط میان زن و مرد از نگاه قرآن امری مسلم و ثابت شده است[20] و نگاه دین نگاهی اعتدالی، و قرار دادن شرایط ارتباط به هدف جلوگیری از هرج و مرجهای روحی ـ روانی اجتماع ميباشد.
بررسی مؤلفههای ارتباط
هر ارتباطی مؤلفههایی دارد که برخی از آنها عبارتاند از:
1. برقرار کنندگان ارتباط؛
2. پیام: همان محتوای ارتباط است که منظور ارتباطکنندگان را روشن ميکند.
3. رسانه: منظور شیوة خاص برقراری ارتباط است.
4. کانال: آنچه ارتباط برقرار کنندگان را به هم پیوند ميدهد و رسانه را در خود جای ميدهد.
5. انگیزه ارتباط: در این بحث ميتواند عشقورزی و ابراز علاقه باشد.
وجود این مؤلّفهها نشان دهندة ارتباطی هدفمند است.
آنچه از آیات شریف استفاده شد، شرایط برقرار کنندگان ارتباط است، ولی از فحوای این آیات فهمیده ميشود که پیام ارتباط نیز نباید به گونهای باشد که باعث تحریک شهوات جنسی گردد؛ زیرا در غیر این صورت هدف از وجود شرایط تأمین نمیگردد.
از برخی آیات استفاده ميشود که تعدادی از شرایط یاد شده مانند پوشش زن، ناظر به ارتباط حضوری زن و مرد است و شرایطی مانند نوع سخن گفتن ميتواند ناظر به ارتباط اعمی (حضوری و تلفنی) باشد؛ البته بیان علت حکم ميتواند ناظر به محتوای ارتباطات نامهای نیز باشد؛ زیرا به کار بردن جملات شهوت انگیز نیز مشمول نهی یاد شده ميشود.
به هر حال آنچه از نگاه قرآن مهم است، سالم سازی جامعه است، لذا باید از هرگونه ارتباطی که منجر به از بین رفتن آرامش روحی افراد اجتماع ميگردد خودداری شود.
نگاه افراطی به ارتباط
در مورد ارتباط میان دختر و پسر در محیط اجتماع و عرف مردم ضربالمثلی وجود دارد که دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند ميکند که بدون شک در صورت نزدیک شدن آن دو به یکدیگر، پنبه شعلهور میشود. این ضربالمثل به عنوان یک گزاره رفتاری و یک الگوی اجتماعی در میان افراد جامعه وجود دارد. خانوادهها با این گزاره رفتاری به تربیت و خطدهی فرزندان اهتمام ميورزند، در حالی که این سخن به معنای نادیده گرفتن اراده و اختیار انسان و پایین آوردن شخصیت والای انسانی افراد در حد جمادات است که امری غیر صحیح و به دور از دلیل میباشد. آنچه مهم مینماید این است که باید رفتارها و ارتباطات دارای مرز و همراه با رعایت اصول برخاسته از شرع باشد که در این فرض، ارتباط هیچ منعی ندارد. در تربیت فرزند مهم این است که معرفت بخشی مناسب و بهجا انجام پذیرد؛ یعنی والدین باید تلاش کنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهداری، بصیرت لازم ببخشند[21]؛ یعنی لازم است والدین علت نهی و یا امر خود را در مورد رفتارهای مختلف بیان کنند تا فرزند در یک سردرگمی تربیتی قرار نگیرد؛ امری که در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن کریم بوده و به عنوان اصلی متقن مورد اشاره قرار گرفته است. قرآن در هر زمینهای نخست معرفت بخشی میکند و در مرحله بعد، حکم خاص آن را بیان مينماید[22].
در نتیجه لازم است برای ساختن جامعهای سالم و متعادل در وهله اول به افراد شناخت و بینش رفتاری صحیح داده شود تا رفتارها کورکورانه و آسیب پذیر نباشد.
پیامد دور شدن از واقعیت
دور شدن از واقعیت موجود میان تفاوتهای فردی در بین زن و مرد و پیروی از اصول غیر متقن و تکبعد نگری افراد در میان جوامع غربی پیامدهای جبران ناپذیری را برای زنان جامعه به همراه داشته است. توضیح اینکه:
جنبش اجتماعی دهه 1960 م به تغییرات بنیادی در کیان خانواده انجامید. جنبش آزادی زنان آنها را به کار بیرون از خانه ترغیب نمود. جنبش ضد فرهنگی، رهیافتهای جدیدی در روابط جنسی مطرح کرد که در نتیجه آن، زوجهای بسیاری بدون ازدواج با هم زندگی ميکردند. در این زمان، خانوادههای نامتعارفی از قبیل خانوادههای تک والدینی و زندگی همجنسگراها به پدیده شایع تبدیل گردید. برخی پیامدهای این خانوادهها در غرب عبارتاند از:
1. افزایش چشمگیر شمار کودکان نامشروع؛
2. افزایش چشمگیر مسائل روانپریشی بین کودکان و والدین مجرد؛
3. افزایش خط خشونت و آزار کودکان؛
4. افزایش مشکلات مربوط به سلامت کودکان و والدین مجرد؛
5. افزایش آسیبهای آموزشی و تحصیلی؛
6. افزایش احتمال استفاده از مواد مخدر همراه با هزینههای اجتماعی آن؛
7. افزایش میزان جرایم اجتماعی[23].
باید تذکر داد که این گونه پیامدها، بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی بر دولتهای تحمیل کرده است.
علت برقراری روابط دوستانه ناسالم دختر و پسر
برقراری این گونه ارتباطات فرایند عوامل گوناگونی است که برخی از آنها عبارتاند از:
1. ضعف بینش مذهبی
نوجوان یا جوانی که از لحاظ بینشی قائل به مرز بین محرم و نامحرم نیست، آمادگی بیشتری برای گرفتار آمدن در چنین دامی را دارد. این مشکل در صورتی رفع میشود که والدین به بینشدهی صحیح به فرزند رو کنند و اوامر و نواهی خود را با دلایلی همراه سازند.
2. عدم رعایت حجاب
ضعف بینش مذهبی در دختران باعث بیتوجهی به مسأله پوشش و حجاب سالم ميگردد. از آن جا که غریزه تبرج امری طبیعی در دختران است و از سوی دیگر، دختر جوان توجهی به مهار و کنترل این غریزه از نگاه شرع ندارد، بیحجابی در جامعه امری رو به رشد ميگردد که پیامد اولیه آن چیزی جز ارتباطهای غیر اخلاقی چیزی نیست.
3. آرایشهای غیر مناسب دختران
دختر خود موجودی جذاب و ذاتاً باعث تحریک نگاههاست. اگر این شخص به آرایش ظاهری مبادرت ورزد و در اجتماع ظاهر گردد، این جذابیت دو چندان شده و باعث جلب توجه جنس مخالف ميشود، و نهی شارع مقدس از نمایان کردن آرایش زنان در اجتماع، حکمی برای کنترل ارتباطات نامشروع ميباشد که باید به آن بیشتر توجه شود.
4. وجود الگوهای منحرف
سن نوجوانی و زمان گذر از آن، حساسترین دوران زندگی هر فرد به شمار ميآید. در این دوران، هر نوجوان به دنبال معیار و الگویی برای رفتار خود است، و چنانچه در این الگوگیری مشورت داده نشود، ممکن است الگویی را برگزیند که او را به سوی انحراف سوق دهد. قرآن کریم نیز به این مهم توجه نموده و در چند مورد به معرفی الگوهای رفتاری مناسب اقدام کرده است. آیاتی که حضرت ابراهیم7، پیامبر اکرم9 و زنان فرعون و حضرت مریم3 را معرفی ميکند، از این قبیل است.
عوامل دیگری نیز در این روند ارتباطی مؤثر است؛ عواملی از قبیل سهل انگاری برخی مادران و بی خبری پدران، اشتغالات فراوان والدین، وجود مشکلات عاطفی در خانواده و دلایل جنسی و زیاد شدن سن ازدواج[24].
پیامدهای دوستی ناسالم دختر و پسر
ارتباطهایی که از راه غیرصحیح و به دور از اصول مطرح در این گونه ارتباطات ایجاد ميشود ممکن است در پی دارندة پیامدهایی باشد که جبران آن برای افراد ممکن نباشد. در یک نگاه اجمالی برخی از این پیامدها را ميتوان چنین برشمرد:
1. نگرانی برملا شدن این ارتباط
این گونه روابط از آن جا که به دور از چشم والدین برقرار شده است، در هر دو طرف یک حالت ترس و اضطراب به خاطر آشکار شدن آن به وجود ميآید که ميتواند در روند سالم زندگی فردی شخص تأثیری منفی بر جای گذارد.
2. نگرانی والدین
این نگرانی پس از آشکار شدن ارتباط فرزند با دیگران برای آنها حاصل ميشود و باعث روانپریشی افراد خانواده ميگردد و زندگی سالم آنها را دچار نگرانی و اضطراب ميکند.
3. افت آموزشی و ترک تحصیل
با توجه به آزمایشهای میدانی که صورت گرفته، این گونه ارتباطات باعث بروز عشق و عاشقی و افتادن به ورطه خیال ميشود که نتیجه آن در اغلب موارد افت شدید تحصیل و در مواردی نیز ترک تحصیل است.
4. ابتلا به افسردگی
برقراری عاطفی این گونه روابط در سن نوجوانی از آن جا که اغلب به ازدواج نمیانجامد، فرد را دچار افسردگی ميکند. اسلام با انشای حکم ازدواج موقت به عنوان حکمی ثانوی و همراه با شرایط خاص، این معضل را معالجه کرده که لازم است در این زمینه تحقیقی مستقل ارائه شود.
5. خودکشی
6. انجام ازدواجهای عشقی
اینگونه ازدواجها جنبه عقلانی ندارد و صرفاً عملی عاطفی محسوب ميگردد و به گفته بسیاری از روانشناسان عشق اولیه معمولاً پایدار نمیماند؛ از این رو، در بیشتر موارد به طلاق و جدایی ميانجامد؛ به گفته مولوی:
عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود
7. برقراری ارتباطات جنسی نامشروع
8. احتمال استمرار جنسی نامشروع بعد از ازدواج[25].
ذکر نمونه قرآنی از یک ارتباط سالم
در پایان به جاست که به یک نمونه قرآنی در مورد ارتباط سالم بین دختر و پسر اشاره شود. در این داستان جوانی است به نام موسی7 که به شهر مدین وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر ميرود و گروهی از مردم را ميبیند که برای آب دادن به چهارپایان خود جمع شدهاند. در این هنگام دو دختر را ميبیند که کناری ایستاده و از گوسفندان خود مراقبت ميکنند و به چاه نزدیک نمیشوند. در این حال جوان به سوی آنها گام برميدارد و علت کنارهگیری آنها را جویا ميشود. ميگویند: ما به گوسفندان خود تا زمانی که همه مردان چوپان کنار نروند، آب نمیدهیم و بیان ميکنند که علت حضور ما در اینجا این است که پدرمان فردی کهنسال است.
جوان به یاری آنها میشتابد و پس از سیراب کردن گوسفندان آنها برای استراحت به زیر درختی ميرود و در برابر خداوند ابراز نیازمندی ميکند. در این هنگام ناگهان یکی از آن دو دختر به طرف جوان میآید. قرآن نوع حضور این دختر را چنین بیان ميکند: (فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا).[26]
این دختر در هنگام گام برداشتن، حیا را فراموش نمیکند[27]. بیان دعوت را از زبان پدر ميگوید تا شائبه میل فردی در مخاطب ایجاد نگردد. در این داستان نکات زیر قابل تامل است:
1. حضور دختران دراجتماع به علت ضرورت خانوادگی؛
2. برقراری ارتباط سالم با افراد؛
3. عدم اختلاط دختران با مردان؛
4. توجه به حیای فردی در نوع راه رفتن؛
5. سخن گفتن با جوان بدون ایجاد ریبه و شهوت؛
6. نتیجه ارتباط ازدواج سالم و به پیشنهاد پدر دختران به جوان.
آنچه گذشت، بیان داستانی قرآنی از یک رابطه انسانی است که اصل ارتباط میان پسر و دختر را در صورت حفظ شرایط ارتباط تایید ميکند. ذکر این نکته لازم است که این حفظ حریم شخصی در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند. و در نهایت، این پاکی جوان باعث بعثت او به نبوت الهی گردید که خود ميتواند درسی سازنده برای جوانان مؤمن باشد.
پینوشتها:
[1]. روان شناسی عشق ورزیدن، اینیاس لپ، ترجمه کاظم سامی و محمود ریاحی، ص 26.
[2] . همان.
[3] . مجله معرفت، مقاله «سلامت روان در پرتو التزام عملی به آموزه های دینی»، محمد مهدی صفورایی پاریزی وسلیمان قاسمی، ش 97 سال چهاردهم.
[4] . مجله کتاب زنان، «اسلام و روابط دختر و پسر»، علی زینتی، ش 24، سال 1383.
[5] . تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران، دکتر علی اصغر احمدی، ص 69.
[6] . روم / 21.
[7]. نور/ 30.
[8]. ر.ک: المیزان، ذیل آیه 30 سوره نور.
[9]. التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی، ج 7، ص 236.
[10] . نور / 31.
[11] . رفتارهای جنسی انسان، دکتر علی اسلامی نسب، ص 64 و 65.
[12] . همان.
[13] . ر.ک: المیزان، ذیل آیه.
[14]. احزاب/ 33.
[15] . مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 19، ص 436.
[16] . مجله معرفت، «حیاء و خودآرایی و نقش آنها در سلامت روانی زن»، عباس رجبی، ش 87.
[17] . بررسی تاریخ منزلت زن از دیدگاه اسلام، دکتر ثریا مکنون و مریم صانع پور، ص 204.
[18]. احزاب/ 32.
[19] . مدیریت در اسلام، دکتر ولی الله نقی پورفر، ص 221.
[20] . بررسی تاریخی منزلت زن از دیدگاه اسلام و ...، همو، ص 81.
[21] . تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر، همو، ص 69.
[22] . روزنامه کیهان، «تصویر قرآن از جوامع نابهنجار»، علیرضا نوبری. ش18395، تاریخ 10 آذر 84.
[23] . مجله کتاب زن، «افول خانواده در آمریکا و انگلیس»، ترجمه و تدوین سید محمد کمال سروریان. ش 26، زمستان 1383، س هفتم.
[24] . ماهنامه اصلاح و تربیت، «بررسی تحلیلی از روابط دختر و پسر»، دکتر محسن ایمانی، ش 29.
[25] . همان.
[26]. قصص/ 25.
[27]. تفسیر نمونه، ج 16، ص 34.