پرسش
آيا «قسمت بودن» در ازدواج از نظر اسلام صحيح است؛ يعنى مشخص است كه در آينده با چه فردى ازدواج مىكند؟
پاسخ:
بخش اول پرسش
1. مقصود از قسمت بودن
واژۀ «قسمت» كه در روايات از آن به «قضا و قدر» يا همان «تقدير و سرنوشت» تعبير مىشود، در بين مردم به معناى «توفيق» نيز به كار مىرود كه البته با دقتى در مورد آن، به همان معناى «تقدير و سرنوشت» است؛ براي مثال؛ به كسى مىگوييم: آيا به كربلا براى زيارت رفتهاى؟ مىگويد: «قسمت نبود».
2. راستى چرا برخى در هر جا و سر هر مسأله مىگويند: قسمت اين بود؟ پاسخ آن را از دو جهت مىتوان بررسى كرد:
نگاه اول: گاهى به خاطر كم كارى، بىاحتياطى و آگاهى نداشتن كلمۀ «قسمت» بر زبان آورده مىشود. با بىاحتياطى به ماشين شخصى مىزند، مىگويد قسمت بود، آگاهى از مسألهاى ندارد و به نوعى دچار گرفتارى مىشود، مىگويد قسمت اين بود و هزاران قسمت گفتن ديگر از اين قبيل.
آرى، درست است كه به نوعى تقدير الهى بوده است، ولى چرا او
دقت نكرده است؟! مىتوانست احتياط كند تا تصادف نكند، مىتوانست علم و آگاهى كسب كند تا گرفتار نشود؛ زيرا اراده انسان هم جزء تقدير الهى است.
حال در اين موارد چون شخص به ماشينى زده و دچار گرفتارى شده است، براى اينكه مقدارى از فشار عصبى و روحىاش كم شود، مىگويد: «قسمت بود و خدا اينطور خواسته بود» كه البته «انصاف» هم در اینجا به خوبى نمايان است؛ زيرا خداوند قوانين و سنتهاى هستى را به او معرفى كرده و به او علم و آگاهى و اراده داده بود و او بايد با «علم و آگاهى» و «اراده» خود راه صحيح را انتخاب مىكرد تا دچار مشكل نشود.
نگاه ديگر: تمام جوانب كار در نظر گرفته ميشود و با تحقيق، مشورت و نيز رعايت نكات مختلف ازدواج صورت ميپذيرد؛ آنگاه سخن از «قسمت بودن» نيز مطرح ميگردد؛ اين «قسمت» يعنى همان قضا و قدر صحيح؛ همان سرنوشتى كه برايمان رقم خورده است؛ يعني حال كه به تمام وظايف خود عمل كرده و هيچ كوتاهى نكردهايم، مىتوانيم ادعا كنيم كه «قسمت» بود.
و بالاخره همان سرنوشتى كه بايد بدان راضى باشيم؛ همانگونه كه امام حسين7 در آخرين لحظات عمر گرامياش فرمود: «صبراً على قضائك يا رب لا اله سواك»[1].
پینوشتها:
[1] . فرهنگ جامع سخنان امام حسين7، ص 572. «اي پروردگاري كه جز تو هيچ معبودي نيست، بر قضاي تو صبر ميكنم.»