شبهه
چرا بین آیاتی که پیرامون سرآغاز آفرینش انسان در قرآن آمده تفاوت هست؟
توضیح شبهه
انسان از چه مادهای آفریده شده است؟ در آیات 1و2 سوره علق آمده، از خون آفریده شده است و آیات 45 از سوره فرقان، 45 از سوره نور، 30 از سوره انبیا آفرینش از آب هست؛ و آیه 26 از سوره حجر میگوید از گل پخته و آیات 11 از سوره فاطر، 20 از سوره روم، 59 از سوره آلعمران سرآغاز آفرینش را خاک میداند، آیه 61 سوره هود میگوید از زمین و آیه 4 از سوره نحل و آیه 37 از سوره قیامت میگویند از یک قطرهای از آب غلیظ خلق شده است. این همه آیات با هم تناقض دارند چگونه میتوان آن آیات را توجیه کرد؟[1]
پاسخ
(a) درآمد
قرآن وحی الهی است[2] نه مکتوب بشری. از اینرو نه تحریف را میپذیرد[3] و نه اختلاف و تناقض مطالب را بر میتابد[4]. قرآن دارای تناقض، نمیتواند ادعای جهانی و جاودانگی نماید. تحدی (به مبارزه طلبیدن)[5]، معارف بلند، اعجازها (بلاغی، فصاحتی، ادبی، علمی و...) قرآن نشان از آن دارد تفکر بشری در تدوین و تنظیم آن دخالت نداشته، تا ادعای تناقض نماییم. اما برخیها با گزینش ظاهر بعضی آیات و عدم مراجعه به آیات دیگر و تفسیر و احادیث و... مغرضانه یا از روی غفلت برداشت تناقض از قرآن دارند. اما با اندک تأمل میتوان این ادعای تناقض را باطل کرد.
(b) آفرینش انسان از خاک
قرآن در بعضی از آیات آفرینش حضرت آدم را از خاک و در بعضی دیگر خلقت تمام بشر را از خاک میداند. برای مثال در سوره سجده میفرماید (وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ)[6] «و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد». در این آیه به آفرینش حضرت آدم اشاره دارد[7]، نه همه انسانها، امّا در آیات دیگر خلقت تمام انسانها را از خاک میداند (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِینٍ)[8]؛ «و به یقین، انسان را از چکیدهای از گِل آفریدیم».
در بعضی آیات از آفرینش انسان با «تراب» (إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن تُرَابٍ)[9]، «ما شما را از خاکی آفریدیم» و در برخی دیگر با واژه «طین»[10] و «صلصال» (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ)[11]؛ «و به یقین انسان را از گِل خشکیدهای که از گِل سیاه (بدبوی مانده) شکل یافته، گرفته شده بود، آفریدیم» و «الارض» (هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الْأَرْضِ)[12]؛ «او شما را از زمین پدید آورد» یاد شده است. این اختلاف ظاهری نیز موجب توهم شبهه تناقض میشود که با بررسی واژهها درمییابیم هیچگونه تناقضی با هم ندارند.
«عربی» به معنی «خاک آمیخته با آب، یا خاک مرطوب» است. از آیه (إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِن طِینٍ لاَّزِبٍ)[13]؛ «ما آنان را از گل چسبندهای آفریدیم» استفاده میشود که «طین» آمیختهای از آب و گل است که حالت چسبندگی دارد[14]. این واژه در قرآن 8 مرتبه و به صورت نکره درباره خلقت انسان آمده و به معنای گل مخصوص است. «تراب» به معنی خاک است. در معنای «مسکنة وخضوع» هم آمده است. تربالرجل یعنی فقیر شد (از شدت فقر خاکنشین شد). قرآن 6 بار از تراب به صورت نکره برای خلقت انسان استفاده کرده است[15]. واژه «صلصال» به معنای گل خشک، گل خالص آمیخته به خاک است که چون بخشکد (در وقت دست زدن) صدا میدهد[16] و چهار مرتبه در قرآن آمده است[17].
واژه ارض در قرآن 461 بار در قرآن تکرار شده است و همیشه به صورت مفرد استعمال شده است و به معانی کره خاکی، قطعهای از زمین، و پهنای زمین آمده است[18]. «صلصال» با «حماء» (گل سیاه و بدبو)[19] فرق دارد و «حماء» نیز با «تراب» فرق دارد، هر چند تمام موارد ذکر شده، در جوهر اصلی آن، یعنی «تراب» ریشه دارد و حالتها و مراحل یاد شده هرکدام از «تراب» منشأ میگیرد[20].
قرآن در آیات متعدد، از خلقت انسان نقل میکند: انسان از صلصال (گل خشکیده همچون سفال) مثل فخّار خلق شده است یا از خاک خلق شده است که اینجا اشاره میکند به خلقت آدم. مستقیم یا غیر مستقیم[21].
اما سخن در این است که خلقت بشر بعد از آن حضرت چگونه بود؟ مفسران (هرچند بعضی اینگونه توجیه میکنند که آیات در بیان واسطههاست، یعنی انسانها با واسطه آدم از خاک آفریده شدند[22].) با کمک دانش جدید دریافتهاند که بنیان ساختمانی وجود انسان، از خاک است. تحقیقات نشان داده است اگر جسم انسان به اصل خود برگردانده شود، شباهت زیادی به یک معدن کوچک خواهد داشت که از ترکیب حدود 22 عنصر تشکیل یافته است:
با نگاه بیولوژیک (زیستشناسانه) نقش عناصر خاک در ایجاد و بقای انسان انکارناپذیر است. عناصر موجود در خاک از راه موادغذایی با منشأ نباتی یا حیوانی یا محلول در آبی که از منابع زیر زمینی یا جاری به دست میآید، به بدن انسان راه مییابد. برای مثال نیتروژن (N) همراه کربن، اکسیژن و هیدروژن عناصراصلی تشکیل دهنده پروتئینها، آنزیمها و هورمونها در بدن میباشند. نیتروژن مشخصه میزان پروتئین است و هر گرم نیتروژن معادل 25/6 گرم پروتئین در بدن به حساب میآید. نیتروژن در هوا فراوان است و بعضی گیاهان توان انتقال آن به خاک را دارند؛ اما انسان سالم نیتروژن مورد نیاز را از راه غذا و از منشاء خاک به دست میآورد. و سدیم (Na) یون مثبت (ca cion) که عامل اصلی باقی ماندن مایعات در داخل عروق است. ورودی آن بیشتر از راه غذا و نمک معدنی است و منیزیم (Mg) بیشتر از نصف آن در استخوان متمرکز است. منابع آن تغذیهای و بیشتر سبزیجات، غلات و گوشت است و آهن (Fe) نقش اساسی در خونسازی، رشد، ایمنی و عملکرد عصبی دارد که از منابع حیوانی مثل گوشت و جگر، و گیاهی مثل حبوبات و بعضیسبزیها به دست میآید. پس بدن همه موجودات از خاک است یا اصل وجود آنها مستقیماً از خاک آفریده شد مثل آدم7 یا با واسطه مواد غذایی از خاک آفریده شدهاند.
(c) آفرینش انسان از آب
یکی از مطالب شگفتانگیز قرآن این است که آفرینش موجودات زنده حتی انسان را از «آب» میداند. آب در بعضی از آیات به صورت مطلق آمده است. (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ)[23]؛ «و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم؟!» و در بعضی دیگر به آفرینش انسان از آب اشاره میکند، مانند: (وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً)[24]؛ «و او کسی است که از آب، بشری را آفرید و او را (دارای خویشاوندی) نَسَبی و دامادی قرار داد».
در آیات دیگر به آب با ویژگی مخصوص اشاره شده است.
(مِن سُلاَلَةٍ مِن مَاءٍ مَهِینٍ)[25]؛ «از چکیدهای از آبی پست»، (خُلِقَ مِن مَاءٍ دَافِقٍ)[26]؛ «از آبی جهنده آفریده شده است».
درباره خلقت انسان از آب دو دیدگاه میان دانشمندان وجود دارد
دیدگاه اوّل ـ خلقت از آب منظور این است که آب بیشترین ماده تشکیل دهنده بدن انسان است، حتی حیات همه موجودات زنده ـ گیاهان و حیوانات ـ به آب بستگی دارد.
اکسیژن (O) و ئیدروژن (H) به صورت آب در بدن نقش اساسی
در حفظ حیات انسان دارند. میزان آب تمام بدن (total body water-TBW) در سنین مختلف متفاوت است. پیش از تولد و در حدود ماه چهارم جنین، حدود 90٪ و در زمان تولد حدود 80٪ وزن نوزاد آب است که این مقدار به مرور در 12 سالگی به حدود دو سوم وزن بدن میرسد. این کاهش در سنین بالاتر به حدود 60٪ در مردان و 55٪ در زنان میرسد.
آب نقش اساسی در توزیع نیازهای بدن و دفع مواد زائد و سمی از مسیر خون و ادرار دارد و کاهش سریع آب بدن (بیش از معادل10% وزن) بسیار خطرناک و در صورت جبران نشدن سریع، مرگآور یا دستکم بسیار آسیبرسان میباشد. در شرایط معمولی نیز کل مواد مورد نیاز بدن از طریق خون به سلولهای بدن میرسد و حدود60% حجم خون را پلاسما تشکیل میدهد که بیشتر از آب تشکیل شده است و در صورت بروز کم آبی، حرکت گلبولهای قرمز و مواد غذایی مختل میگردد. لذا وابستگی حیات کلّیه موجودات از جمله انسان به آب، قطعی است[27].
دیدگاه دوم ـ مقصود خلقت انسان از آب این است که انسان از منی و نطفه آفریده شده است. شاهد این دیدگاه آیه «(فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً)[28]؛ و او را (دارای خویشاوندی) نَسَبی و دامادی قرار داد» و «(ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِن مَاءٍ مَهِینٍ)[29]؛ «سپس نسل اورا از چکیدهای از آبی پست قرارداد»، «جعل» در اینجا به معنی آفرینش و «نسل» به معنی فرزندان و نوهها در تمام مراحل است و «سلالة» در اصل به معنی عصاره و فشرده خالص هر چیز است و منظور نطفه آدمی است که در حقیقت عصاره کل وجود او میباشد[30].
دیدگاه سوم ـ اصل آفرینش موجودات زنده از آب یعنی نخستین تکسلولیها در آب به وجود آمد[31].
نتیجه: ممکن است برخی آیات، با دیدگاه اوّل مطابقت داشته باشد و از نظر علمی نیز مورد تأیید است و برخی دیگر که در مورد همه آیات نمیتوان ادعا کرد باید مبهمتر گفت آفرینش انسان از آب منی است.
(d) نطفه؛ منشاء پیدایش انسان
قرآن در تبیین مراحل آفرینش انسان، نطفه را یکی از عوامل خلقت میداند. برای آشنایی با نطفه لازم است به تفسیر و لغت مراجعه کنیم و دستاورد آنها را با علم تجربی تطبیق دهیم.
لغت: نطفه از نطف، به معنای چکیدن همراه با صاف شدن و کمکم بودن میباشد؛ راغب اصفهانی در مفردات، نطفه را آب صاف شده و آب کم میداند: النطفة الماء الصافی والقلیل[32]، اما در اقرب الموارد آمده است: نطفه چه کم باشد چه زیاد، نطفه نامیده میشود[33]. در العین علاوه بر بیان موارد فوق، نطفه را به قطره آب تشبیه کرده است و عرب برای شبی که در آن قطره قطره باران ببارد «لیلة نطوف» میگوید[34].
مرحوم طبرسی;[35] میفرماید: نطفه به معنای آب کم از مذکر یا مونث است و هر آب صاف را نطفه میگویند. علامه طباطبایی; نطفه را به معنای آب کم و کاربرد آن را بیشتر در جنس نر میداند[36]. آیت الله معرفت نیز آن را شامل مرد، زن و مخلوط آن دو میداند[37]. از سوی دیگر نطفه در قرآن، شامل زن و مرد میشود (خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَة)[38]؛ «انسان را از آب اندکِ سیّالی آفرید».
اگر نطفه به معنای آب کم باشد؛ مقصود این است که انسان از آب کم آفریده شده و این گویای اعجاز و قدرت الهی است. اگر به معنای آب صاف شده باشد، یعنی نطفه چکیده و صاف شده وجود انسان است. مؤید این نظریه نکره بودن نطفه در قرآن (11مرتبه) است و نشان از صاف شده و چکیده بدن دارد.
روایتی از معصوم7 به این صورت نقل شده است:
«خلقه من قطرة من ماء منتن فیکون خصیماً متکلماً بلیغاً؛ خداوند انسان را از قطره آب بدبو آفرید و سرانجام سخنگوی بلیغی شد»[39]. در اصطلاح عبارت است از آنچه از مردان یا زنان برای لقاح و تشکیل جنین خارج میشود و در مردان منی (شامل میلیونها اسپرماتوزئیدها) و در زنان تخمک (اوول) نامیده میشود[40].
(e) نطفه در نگاه علم
نطفه ترکیبی از نطفه مرد (اسپرم) با نطفه زن (اووم) است. اسپرمها، کرمکهایی بسیار کوچک و ذرهبینیاند و در هر مرتبه انزال 2 تا 500 میلیون اسپرم وجود دارد[41].
نطفه زن الکتریسیته مثبت و نطفه مرد الکتریسیته منفی دارد، لذا به سوی هم کشیده میشوند، اما هنگامی که اسپرم وارد تخمک شد، بار الکتریکی آن را منفی میکند. به همین دلیل اسپرمهای بیشمار دیگر که در اطراف آن وجود دارند، از آن رانده میشوند. بعضی نیز گفتهاند با ورود اسپرم ماده شیمیایی مخصوصی ترشح میشود که اسپرمهای دیگر را میراند[42]. زمانی که اسپرمها در مهبل زن ریخته میشود، در یک مسابقه به طرف سوراخ ریز مهبل میروند. تعدادی از آنها از سوراخ میگذرند، طول رحم را طی میکنند و به لولههای رحم که ده تا چهارده سانتیمتر طول دارد، میرسند. آنها با سرعت 11میلیمتر در ساعت حرکت میکنند. از طرفی یک تخمک از جداره تخمدان زن جدا میشود و به وسیله دهانه لوله رحم که خاصیت مکنده دارد، بلعیده میشود. در لولههای رحم کرکهای بسیار ملایم و ظریفی وجود دارند که سرشان به سوی رحم تمایل دارد. تا تخمک بین آنها قرار میگیرد، به کمک ترشحات داخلی، لوله او را به سوی رحم میراند. ناگهان تخمک و اسپرمها به هم میرسند و هزاران کرمک (اسپرم) به وصال رسیده، تخمک را در بر میگیرند. این حالت بیشتر شبیه به جنگ و مسابقه است[43].
سلولهای جنسی انسان شامل 48 عدد کروموزم میباشد که هر کدام از ذرات متعددی به نام ژن ترکیب یافتهاند. این ژنها نقش مهمی در ساختمان سلول زنده دارند و بعضی از این ذرات بسیار ریز حاصل حالات و صفات پدر و مادر است[44].
(f) نطفه در قرآن
واژه نطفه با الف و لام یک مرتبه (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ)[45] و بدون الف و لام 11 مرتبه در قرآن آمده است. از این موارد بعضی به مطلق نطفه، برخی به مخلوط نطفه زن و مرد و تعدادی به منی اشاره دارند.
الف. مطلق نطفه: (خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ)[46]؛ «انسان را از آب اندکِ سیّالی آفرید؛ و آنگاه او دشمنی آشکار (و مدافعی روشنگر) شد»[47] آیه گویای آن است که جنس انسان از نطفه است طبیعتاً انسان از مرد تنها یا زن تنها خلق نشده بلکه از مجموع نطفه زن و مرد بهوجود آمده است[48].
ب. نطفه از جنس منی: (مِن نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَی)[49]؛ «از نطفهای که خارج میشود (و در رحم میریزد) از نطفهای چون فرو ریخته شود». با توجه به اینکه منی در لغت به «ماء الرجل» معنا شده است، آیه بالا نیز نطفه را از جنس منی میداند، میتوان آن را قرینه نطفه به حساب آورد که نطفه در این آیه، منی مرد است[50].
ج. نطفه مخلوط: (إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ)[51]؛ «در حقیقت، ما انسان را از آب اندک سیّال مخلوط آفریدیم، در حالی که او را میآزماییم».
مَشَج، مِشَج، مشیج، امشاج به معنای آمیخته و درهم آمده است و نطفه امشاج یعنی آب مرد آمیخته به آب زن و خون آن است. (المنجد، احمد سیاح، ذیل ماده مشج) مفسران درباره این آیه احتمالهای مختلفی ذکر کردهاند. ما چند احتمال را یادآوری میکنیم. آیتالله مکارمشیرازی درباره (نطفة امشاج) چهار احتمال را مطرح میکند.
1. ترکیب نطفه مرد (اسپرم) و نطفه زن (اوول): احادیث زیادی در این به اره نقل شده است.
2. استعدادهای مختلف در نطفه از نظر عامل وراثت.
3. اختلاط مواد مختلف ترکیبی نطفه.
4. اختلاط همه اینها با همدیگر. ایشان احتمال چهارم را مناسب و جامع میداند. علامه طباطبایی; بعد از بیان معنای لغوی نطفه، میفرماید: «وصف امشاج (مخلوط) برای نطفه یا به اعتبار اجزاء نطفه است که مختلف است یا به اعتبار اختلاط آب مرد و زن است و ابتلاء (که در آیه آمده: «نبتلیه») به معنی تبدیل حالات چیزی از حالی به حالی و از صورتی به صورتی است، مثل تغییر حالت طلا در کوره و مقصود از ابتلاء خداوند به خلقت انسان از نطفه، همان است که در آیات دیگر بیان شده که نطفه را علقه و علقه را مضغه و... میکند»[52].
نتیجه: صاحبنظران[53] معتقدند: امشاج به معنای مخلوط شدن نطفه مرد و زن است و طبیعتاً به دلیل این آمیختگی، صفات پدر و مادر ـ که به واسطه 46 عامل وراثت و هر عامل بین ده هزار تا صد هزار نشانه و اطلاعات مخصوص، عناصر انسان که متراکم است، آمیختگی رنگهای نطفه، و... که تمام این احتمالها جامع و مناسب است، چون همه آنها در نطفه جمع شده است.
(g) آفرینش انسان از منی
بعضی دیگر از آیات قرآن منشاء آفرینش انسان را «منی» میدانند، مانند: (وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَی مِن نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَی)[54]؛ «و اینکه او دو جفت نر و ماده آفرید؛ از آب اندک سیّال هنگامی که ریخته میشود».
منی در لغت و اصطلاح: «منی» (بر وزن فلس) به معنی «تقدیر و اندازهگیری» است. «منی لک المانی؛ اندازهگیر برای تو اندازهگیری کرد». به مرگ «منیه» میگویند؛ چون مقدر و اندازهگیری شده است. «تمنی» نیز به معنی آرزوکردن (در ذهن) است. به نطفه نیز منی میگویند، چون با قدرت خداوند اندازهگیری شده است[55]. در اصطلاح نیز به مایعی که از مردان هنگام نزدیکی (یا انزال) خارج میشود، منی میگویند.
(h) منی در نگاه علم
مایع منی از ترشحات مختلفی از غدد زیر ناشی میشود:
1. بیضهها: ترشح اسپرما تزوئیدها، (سلولهای تاژکدار هستند و در مایعی غوطهورند) را بر عهده دارند.
2. کیسههای منی: این عضوها نزدیک پروستات قرار گرفتهاند، ترشح خاصی بدون عناصر بارورکننده دارند.
3. پروستات: مایعی ترشح میکند که ظاهر لزج و بوی ویژه به منی میدهد.
4. غدد ملحق به مجاری ادرار: غدد کوپر (cooper) یا غدد مری (mery) مترشح مایعی سیال و غدد لیتره (Littre) ماده مخاطی ترشح میکنند[56].
منی از جمله مواد آلی حیوانی و ازتی میباشد. مثل خون سریع فاسد میشود، کانون جذب میکروبها است. تغییر رنگ میدهد و از عصاره هر بیست گرم خون، یک گرم منی تولید میگردد. یک قطره منی حاوی200 تا 300 میلیون اسپرماتوزئید است. گاهی به نطفه مرد کرمک گفته میشود؛ کرمکها درازند و طول آنها 10 تا 100 مو (هر مو یک میلیونم متر) میباشد. سر و گردن و دم بسیار متحرکی دارند که با آن در هر ثانیه 14 تا 23 میکرون حرکت میکنند.
کرمکها (اسپرمها) در مهبل زن ریخته میشوند و با مقداری از ترشحات (مذی ـ وذی وذی با منی فرق دارد. وذی رطوبت مختصری است که از غدد مخصوص، پس از آمدن منی، ترشح میشود و خاصیت ضدسمی دارد. چون موقع خروج منی از مجاری، آثاری از سموم باقی میماند، رطوبت وذی آن آثار را دفع میکند، و از بین میبرد. شرع مقدس منی را نجس و وذی را پاک میداند[57]. ترشحات غدههای پروستات و غدد داخلی) در مهبل میمانند و بیشتر آنها از مخاط مهبل جذب میشوند و وارد دستگاه گردش خون میگردند و طراوت و تازگی خاصی به زن میدهند. از این اسپرمها فقط 300 تا 500 عدد به ناحیه باروری میرسند که تنها یکی برای باروری مورد نیاز است[58]. بعضی از مترجمان آیه (مِن نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَی) را چنین ترجمه کردهاند؛ «از نطفهای که خارج میشود و در قرارگاه رحم میریزد»[59]، اما منی مرد در مهبل یا مجرای تناسلی زن ریخته میشود؛ نه در رحم او. پس از ریختن منی در مهبل، اسپرمها با تلاش فراوان و با کمک مایعی که از دهانه رحم ترشح میشود و از لوله رحم عبور میکنند تا به تخمک برسند و پس از لقاح برای لانه گزینی به دیواره رحم میروند[60].
نتیجه: قرآن منشاء آفرینش انسان را آب، نطفه، منی و خاک میداند؛ میتوان گفت یکی از مصداقهای آب، نطفه و همان منی است که با سه لفظ بیان شده است و هرکدام گوشهای از اسرار علمی آفرینش انسان را به نمایش میگذارند که از اشارات علمی قرآن به حساب میآیند.
(i) آفرینش انسان از علقه
خداوند در آیات مختلف قرآنکریم به مراحل آفرینش انسان اشاره میکند که یکی از آنها «علق» است. واژه «علق» شش بار[61]، در پنج آیه به صورتهای مختلف به کار رفته است. همچنین سورهای با همین نام نازل شده است (اقْرَأْ به اسم رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ...)؛ «بخوان به نام پروردگارت که (همه چیز را) آفرید؛ انسان را از خون بسته آویزان آفرید». «علق» جمع «عَلَقَه» و در اصل به معنای چیزی است که به چیز بالاتر آویزان شود. کاربرد آن در خون بسته، زالو، خون منعقد که در اثر رطوبت به هرچیز میچسبد کرم سیاه که به عضو آدمی میچسبد و خون را میمکد و... میباشد[62]. پس میتوان گفت در مواردی که علق به کار رفته «چسبندگی» و «آویزان بودن» لحاظ شده است، مانند: زالو، خون بسته و کرمی که به عضو بدن میچسبد و آویزان میشود.
(j) علق از نگاه علم
«علق» همان خون بستهای است که از ترکیب اسپرم مرد با اوول زن حاصل و به رحم زن داخل میشود و خود را به آن آویزان میکند. پس از پیوستن نطفه مرد به تخمک زن، تکثیر سلولی آغاز میشود و به صورت یک توده سلولی که به شکل توت است در میآید (در اصطلاح به آن مرولا Marula گویند) و در رحم لانه میگزیند، یعنی سلولهای تغذیه کننده به درون لایه مخاطی رحم نفوذ میکنند و به آن آویزان (نه کاملاً چسبیده به رحم) میشوند. قرآن این مطلب را با واژة زیبای «علق» بیان کرده است[63].
اگر واژه «علق» را به معنای خون بسته بپذیریم، میتوانیم تناسب آن را با موارد کاربردش اینگونه بیان کنیم.
1. چسبنده بودن آن[64] (کرمی که برای مکیدن خون به بدن میچسبد)؛
2. آویزان شدن آن به جداره رحم؛ 3. شباهت به زالو (زالو هر بار میتواند به اندازه یک فنجان قهوه، خون انسان یا حیوان را بمکد.) نطفه در رحم، به صورت زالو وار به رحم میچسبد و از خون تغذیه میکند[65]. همچنین در وجه تشبیه به زالو گفتهاند که در مرحله ایجاد جنین، از هر دو مادهای به نام «هپارین» ترشح میشود تا اینکه خون در موضع منعقد نشود و تغذیهپذیر باشد[66]. شکل علقه مانند زالو کاملاً مسطح است و این حالت در چهار هفته اول ادامه دارد[67].
4. تغذیه از خون. (حضرت آیتالله معرفت بعد از پذیرفتن این نظریه که «علق خون بسته است» میگوید: علقه در روز هفتم به جداره رحم میچسبد[68]).
نتیجه: با توجه به دیدگاه دانشمندان، مفسران و اهل لغت، «علق» به معنای «خونبسته» آویزان به رحم است؛ به ویژه آنکه این مرحله از آفرینش انسان را در علم جنینشناسی جدید واسطه بین نطفه و مضغه (گوشتشدن) میشمارند.
خداوند میتوانست با بیان «الدم المنقبضه؛ خون بسته» مطلب را ذکر نماید، اما با آوردن واژه «علق» دو موضوع «خون بسته» و «آویزان بودن» را مورد توجه قرار میدهد که با نظریات جدید پزشکی نیز همخوانی دارد.
با توجه به پیشرفته نبودن علم پزشکی در 14 قرن پیش، مسأله مذکور را میتوان از شگفتیهای علمی قرآن دانست که بعد از 14 قرن کشف شده است[69].
جمعبندی: با توجه به مطالب گذشته تعبیرات قرآن در مورد خلقت انسان از خاک، آب، خون و... با همدیگر تعارضی ندارد و هرکدام به مرحلهای از آفرینش انسان اشاره دارد.
[1]. http://answering-islam.org.uk/Quran/contra/;Ábdallah Ábd al-Fadi. عبدالله عبدالفادی در مقاله خود تحت عنوان «تناقضات در قرآن» المراجع الاجنبیة تحت واژه (Levy) اسم مستشرق: به نقل از کتاب الاستشراق والقرآن العظیم، ص 160.
[2]. شوری/ 7.
[3]. فصلت / 42.
[4]. زمر / 28.
[5]. بقره/ 23.
[6]. سجده/ 6.
[7]. تفسیر المیزان، ج 16، ص 374.
[8]. مؤمنون/ 12؛ حج/ 5؛ غافر/ 67.
[9]. حج/ 5 و غافر/ 67.
[10]. سجده/ 6.
[11]. حجر/ 26.
[12]. هود/ 61.
[13]. صافات/ 11.
[14]. التحقیق، ذیل واژه «طین».
[15]. التحقیق، مصطفوی؛ راغباصفهانی مفردات؛ لسانالعرب، ابنمنظور؛ قاموس قرآن، قرشی، ذیل ماده طین و تراب.
[16]. العین، و قاموس قرآن، ذیل واژه صلصل.
[17]. حجر/ 26، 27، 33 و رحمن/ 14.
[18]. التحقیق، مصطفوی، ذیل واژه ارض.
[19]. العین، ذیل واژه حماء.
[20]. محمد هادی معرفت، شبهات و ردود، ص 249.
[21]. ر.ک: پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج 2، ص 249 به بعد.
[22]. معارف قرآن، مصباح یزدی، ص 330.
[23]. انبیاء/ 30 و نور/ 45.
[24]. فرقان/ 54.
[25]. سجده/ 8 و مرسلات/ 20.
[26]. طارق/ 6.
[27]. ر.ک: طب در قرآن، دکتر قرقوز و دکتر دیاب.
[28]. فرقان/ 54.
[29]. سجده/ 8.
[30]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج17، ص126. ر.ک. به، مقایسهای بین تورات، انجیل، قرآن و علم، دکتر بوکائی، ص25؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رضایی اصفهانی، ج2، ص 445 ـ 437.
[31]. ر.ک: پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج 2، ص 437 به بعد.
[32]. مفردات راغب اصفهانی، ذیل واژه نطف.
[33]. اقرب الموارد، ذیل واژه نطف.
[34]. به نقل از: لسان العرب، ابن منظور، ذیل ماده نطف.
[35]. مجمع البیان، طبرسی، ذیل حج / 5.
[36]. المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسینی طباطبایی، ج 20، ص 209.
[37]. التمهید، محمد هادی معرفت، ج 6، ص 81.
[38]. نحل/ 4 و فاطر/ 11.
[39]. نورالثقلین، الحویزی، ج 3، ص 39؛ بحارالانوار، مجلسی، ج 57، ص 375.
[40]. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، دکتر رضایی اصفهانی، ج 2، ص 469.
[41]. اولین دانشگاه آخرین پیامبر، پاک نژاد، ج 1، ص 241.
[42]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 25، ص 334.
[43]. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، همان، ج 1، ص 243.
[44]. گذشته و آینده جهان، شیرازی، ص 57.
[45]. مؤمنون/ 14، «سپس آب اندک سیّال را به صورت [خون بسته] آویزان آفریدیم».
[46]. نحل/ 4.
[47]. حج / 5. به همین مضمون: غافر/ 67؛ کهف/ 37 و فاطر/ 11.
[48]. مؤمنون/ 13 ـ 14 و عبس/ 19.
[49]. نجم/ 46.
[50]. من علم طب القرآنی، ص 37.
[51]. انسان/ 2.
[52]. المیزان، همان، ج 20، ص 209 و ر.ک: اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 244.
[53]. خلقت انسان، یدالله سحابی، ص 147؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رضایی اصفهانی، ص 481؛ پیشگوییهای علمی قرآن، مصطفی زمانی، ص 117.
[54]. نجم/ 46 ـ 45؛ واقعه/ 59 ـ 58 و قیامت/ 37.
[55]. راغب اصفهانی، مفردات؛ مقاییس اللغة، ابنفارس؛ قاموس قرآن، قرشی، ذیل ماده «منی».
[56]. مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن، علم، بوکانی، ص 272 – 271.
[57]. فلسفه احکام، احمد اهتمام، ص 152.
[58]. ر.ک. به: رویان شناسی لانگمن، پروفسور توماس، ترجمه دکتر بهادری و شکور، ص 30؛ اولین دانشگاه آخرین پیامبر، پاک نژاد، ج1، ص 241؛ طب در قرآن، ص 81؛ گذشته و آینده، جهان، ص 56؛ تفسیر نمونه، ج 22، ص 241.
[59]. ترجمه فولادوند؛ سوره نجم، آیه 46.
[60]. ر.ک. به: پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رضایی اصفهانی، ج 2، ص 461 ـ 457.
[61]. علق/ 1 ـ 2؛ حج/ 5؛ مؤمنون/ 14؛ غافر/ 67 و قیامت / 38.
[62]. التحقیق فی کلمات قرآن کریم، حسن مصطفوی؛ مفردات راغب اصفهانی، ذیل ماده «علق»؛ ر.ک. به: قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ذیل ماده «علق».
[63]. طب در قرآن، دکتر دیاب و قرقوز، ترجمه چراغی، ص 86.
[64]. تفسیر نمونه، همان، ج 27، ص 156.
[65]. مطالب شگفتانگیز قرآن، گودرز نجفی، ص 99.
[66]. اولین پیامبر آخرین دانشگاه، دکتر پاکنژاد، ج 11، ص 110.
[67]. اسلام و طب جدید یا معجزات علمی قرآن، دکتر عبدالعزیز اسماعیل پاشا، ترجمة سید غلامرضا سعیدی، ص 182.
[68]. التمهید، محمدهادی معرفت، ج 6، ص 82.
[69]. ر.ک. به: پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی، ج 2، ص 487 ـ 481.
چرا بین آیاتی که پیرامون سرآغاز آفرینش انسان در قرآن آمده تفاوت هست؟
- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ چرا بین آیاتی که پیرامون سرآغاز آفرینش انسان در قرآن آمده تفاوت هست؟
- بازدید: 3107