4ـ آیا قرآن بردهداری را پذیرفته است یا آیات بردهداری نسخ شده است؟
برای پاسخ به این مطلب لازم است که به چند نکته توجه شود.
الف) در قرآن چند دسته آیه در مورد بردگان وجود دارد.
قبل از ورود به بحث لازم است به شمارگان آیات مربوط به بردگان در قرآن اشاره کنیم که مجموعاً حدود 22 آیه است.
اول. آیاتی که واژه «عبد» و مشتقات به معنای بردگی کار رفته است 5 مورد؛ (بقره/ 178 و 221؛ نور/ 32؛ نحل/ 75 و شعراء/ 22)
دوم. آیاتی که از «رقبه» سخن گفته شده است 4 مورد؛
(نساء/ 92؛ مائده/ 89؛ مجادله/ 3 و بلد/ 13)
سوم. آیاتی که از ملکیت بردگان سخن گفته شده است 13 مورد؛
(نساء/ 3، 24، 25 و 36؛ نحل/ 71؛ مؤمنون/ 6؛ نور/ 31 ـ 33؛ روم/ 28؛ احزاب/ 50، 52 و 55 و معارج/ 30)
البته در قرآن تعبیر «اَمة و اماء» نیز وجود دارد که معمولاً با آیات فوق تداخل دارد.
1ـ به رسمیتشناختن حقوق انسانی بردگان
1/1ـ حق ازدواج دارند: Pوَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌO[1]؛ «و افراد بىهمسرتان و شايستگان از بندگانتان و كنيزانتان را به ازدواج (يكديگر) در آوريد؛ اگر نيازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر مىسازد؛ و خدا گشايشگرى داناست».
2/1ـ حق مهریه دارند: Pوَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّO[2]؛ «مَهرشان را به طور پسنديده (طبق عرف، به خود) ايشان بدهيد».
3/1ـ حق قصاص دارند: Pالْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِO[3]؛ «آزاد عوض آزاد، و بنده عوض بنده».
2ـ جلوگیری از بدرفتاری با کنیزان
1/2ـ کنیزان را به اعمال منافی عفت مجبور نکنید: Pوَلاَ تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناًO[4]؛ «كنيزان جوانسال خود را اگر پاكدامنى را مىخواهند، بر تجاوزكارى (= زنا) وامَداريد».
2/2ـ ازدواج کنیزان بدون اجازه اهل آنان نباشد: Pفَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّO[5]؛ «پس آنان را با رخصت خانوادهشان به همسرى در آوريد».
3ـ تخفیف در مجازات: (مجازات کنیزان نصف افراد آزاد است)
Pفَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِO[6]؛ «پس بر آنان نيمى از عذاب (و مجازاتى) است كه بر زنان پاكدامن (آزاد) است».
تذکر: شاید این مطلب به خاطر محدودیتها و مشکلات خاص آنها بوده است.
4 ـ قرار دادن راهکارهایی برای آزادی بردگان:
1/4ـ مکاتبه (خرید آزادی خویش یعنی آزادی برده بر اساس قرارداد بین او و مالکش)
PفَكَاتِبُوهُمْO[7]؛ «پس با آنان مكاتبه كنيد (= قرارداد ببنديد)».
2/4ـ آزادی بردگان کفاره قتل خطاء (نساء/ 92)
3/4ـ آزادی بردگان کفاره روزه (بقره/ 184)
4/4ـ آزادی بردگان کفاره قسم (مائده/ 89)
5/4ـ آزادی بردگان کفاره ظهار (مجادله/ 3)
6/4ـ آزادی بردگان از مصادیق نیکی است و ثواب دارد (بقره/ 177)
7/4ـ آزادی اسیران به صورت مجانی یا با پرداخت فدیه (عوض) (محمد/ 4) البته این عوض که از طرف رهبر مسلمانان مشخص میشود نوعی غرامت جنگی است و قرآن با این دستور سرچشمه اصلی پیدایش بردگان جدید را مسدود کرد.
آیت الله مکارم شیرازی در مورد آیات بردگان در قرآن مینویسند: «گرچه در قرآن مجید، مسأله «استرقاق» (بردهگیری و بردهداری) به عنوان یک دستور حتمی در مورد اسیران جنگی نیامده است ولی انکار نمیتوان کرد که احکامی در قرآن برای بردگان ذکر شده است».[8]
ب) نسخ به چند معناست
1ـ نسخ در اصطلاح علوم قرآن، که به معنای جایگزین شدن حکم جدید به جای حکم قبلی است (زمان حکم اول به اتمام رسیده است) مثل تغییر قبله که در قرآن آمده است و آیه دستور میدهد به طرف مسجد الحرام نماز بخوانید و این حکم جایگزین حکم قبلی شد که در سنت پیامبر9 در اوایل اسلام وجود داشت و مسلمانان به طرف بیت المقدس نماز میخواندند.
Pقَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَO[9]؛ «به يقين روى چرخاندنت در آسمان (و نگاههاى انتظارآميزت) را مىبينيم و مسلماً تو را به [سوى] قبلهاى كه از آن خشنودى، بازمىگردانيم؛ پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن؛ و هر جا بوديد، پس روى خود را به [سوى] آن كنيد. و در حقيقت كسانى كه كتاب [الهى] به آنها داده شده، مسلماً مىدانند كه اين [تغيير قبله، فرمان] حقّى است از جانب پروردگارشان و خدا از آنچه مىكنند، غافل نيست».
لازم به یادآوری است که نسخ اصطلاحی نزد قرآنپژوهان سه معنا وجود دارد (نسخ حکم بدون آیه ـ نسخ آیه بدون حکم ـ نسخ آیه و حکم) که مورد اول پذیرفته شده و دو مورد دیگر مردود اعلام شده است.
و نیز وجود آیه ناسخ در قرآن مورد قبول مفسران است (مثل آیه قبله که ذکر شد) اما در مورد وجود منسوخ اختلاف نظر هست و برخی افراد وجود این گونه نسخ را تا دهها مورد پذیرفتهاند و برخی یک مورد را قبول کردهاند و برخی به کلی وجود آن را در قرآن منکر هستند.[10]
تذکر: این معنای نسخ در مورد آیات بردگان را کسی ادعا نکرده است.
2ـ نسخ تمهیدی؛ نسخ در این اصطلاح به معنای آن است که قرآن یک عادت، روش و سنت غلط را به شیوه گام به گام از جامعه بر میدارد. این معنای نسخ مورد قبول آیت الله معرفت قرار گرفته و در مورد آیات بردگان پذیرفتهاند.[11]
به این معنا که قرآن در شرایطی نازل شد که مسأله بردگی در نظام اقتصادی، نظامی و اجتماعی عربستان بلکه در سطح جهان آن روز حضور مؤثر داشت و حذف یکباره آن موجب تنشهای اجتماعی، اقتصادی و نظامی میشد. چرا که از طرفی بخش اعظم نیروی کار جامعه را بردگان تشکیل میدادند و بخش عظیمی از سرمایه ثروتمندان جامعه به شمار میآمدند و اسیران جنگی و عدم امکان نگهداری آنها در یک جا و نیاز غذا، مسکن و پوشاک بردگان و اسیران یک واقعیت بود که یکبار حل نمیشد. از اینرو قرآن کریم با اتخاذ سیاست گامبهگام در چند مرحله با مسأله بردهداری برخورد کرد.
اول حقوق بردگان را به رسمیت شناخت؛ دوم از ظلم به آنها جلوگیری کرد؛ سوم برای آنها تسهیلاتی قرار داد؛ چهارم آزادی آنها را کفاره گناهان قرار داد؛ پنجم مسلمانان را تشویق به آزادی آنان کرد.
این مطلب در سنت پیامبر9 و اهل بیت: نیز به صورتهای مختلف وجود داشته است. به این صورت که آنان نیز به رفتار نیکو با بردگان سفارش کرده و مکرر اقدام به آزادی بردگان کردهاند.[12]
نتیجه این اقدامات آن شد که طی چند قرن مسأله بردهداری از جامعه مسلمانان رخت بر بست بدون این که نیاز به قیام و خونریزی بردگان و قانون منع بردهداری باشد. (در حالی که در قیام بردگان حدود شش میلیون برده کشته شدند و تا سال 1840م در انگلستان و تا سال 1848م در فرانسه و در سال 1865م در آمریکا بردهداری وجود داشت و در سال 1890م در کنگره بروکسل اعلامیه الغای بردگی در سراسر جهان اعلام شد.[13]
3ـ نسخ مشروط؛ نسخ در این اصطلاح به این معناست که یکی از احکام قرآن در شرایطی فعلیت دارد و در شرایط دیگر بالقوه میشود و حکم دیگری جاری میشود و هرگاه شرایط نخستین بازگشت حکم اول جاری میشود. برای مثال در شرایط مکه که مسلمانان در ضعف هستند قرآن دعوت به «گذشت» (صفح) نسبت به مشرکان میکند.
Pوَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِندِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌO[14]؛ «بسيارى از اهل كتاب، بعد از آنكه حق برايشان آشكار شد، از روى حسدى كه در جانشان بود، آرزو مىكردند كه شما را بعد از ايمان آوردنتان، به [حال] كفر بازگردانند؛ پس [آنها را] ببخشيد و درگذريد، تا خدا فرمان خويش را بياورد؛ كه خدا بر هر چيزى تواناست».
و در شرایط مدینه که مسلمانان با قدرت هستند. مسلمانان را به دفاع و جهاد با مشرکان فرا میخواند. Pوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلاَ تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُم وَلاَ تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيّاً وَلاَ نَصِيراO[15]؛ «[منافقان] آرزو دارند، كه [شما] كافر شويد ـ همانگونه كه [خود] كفر ورزيدند ـ و مساوى يكديگر شويد؛ بنابراين، از ميان آنان دوستانى مگيريد، تا اينكه در راه خدا هجرت نمايند. و اگر (از هجرت) روى برتافتند، پس هر كجا آنان را يافتيد، ايشان را (به اسارت) بگيريد و (در صورت ضرورت) آنان را بكشيد؛ و از بين آنان، هيچ دوست و ياورى مگيريد».
یعنی هر دو حکم مشروط است اگر هرگاه شرایط مکه برای مسلمانان وجود داشت حکم آیات صفح اجرا میشود و اگر شرایط مدینه وجود داشت حکم آیات قتال جاری میشود.
در مورد بردهداری نیز اصل حکم بردهداری نسخ (به اصطلاح علوم قرآنی سنتی) نشده است بلکه نسخ مشروط شده است یعنی اگر شرایطی مثل شرایط صدر اسلام دوباره بر جهان حاکم شود و کفار اسیران جنگی مسلمانان را به بردگی بگیرند (با اینکه روح تعالیم قرآن بر اساس آزادی انسان و نفی بردگی است اما) به اقتضای شرایط همان قوانین بردگی صدر اسلام در مورد اسیران کافران حربی اجرا میشود.
نتیجه
در قرآن از بردهگیری ذکری به میان نیامده است و در مورد برده دارای نیز با اصل آن مخالف است هر چند که آن را به عنوان یک واقعیت اجتماعی پذیرفته است و آن را بیماری اجتماعی میداند که نمیتوان یکباره معالجه کرد از اینرو با نسخ تمهیدی کمکم آن را بر طرف کرد. یعنی بردهداری را پذیرفت و قانونمند کرد تا به تدریج آن را ریشهکن کند.
[1]. نور/32.
[2]. نساء/25.
[3]. بقره/178.
[4]. نور/33.
[5]. نساء/25.
[6]. همان.
[7]. نور/33.
[8]. تفسیر نمونه، ج 21، ص 431.
[9]. بقره/144.
[10]. ر.ک: البیان، آیت الله خویی؛ التمهید، آیت الله معرفت و کتب علوم قرآن دیگر.
[11]. شبهات و ردود، آیت الله معرفت، ص 150ـ170.
[12]. عن ابي عبدالله7: ولقد اعتق علي7 الف مملوك لوجه الله عزوجل. وسائل الشيعه، ج 23، ص 10.
[13]. تفسیر نمونه، ج 21، ص 432.
[14]. بقره/109.
[15]. نساء/89.
4ـ آیا قرآن بردهداری را پذیرفته است یا آیات بردهداری نسخ شده است؟
- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ آیا قرآن بردهداری را پذیرفته است یا آیات بردهداری نسخ شده است؟
- بازدید: 5486