پرسش:
چگونه ميتواناعجازهایعلمی و اشاراتعلمي قرآن را تشخيص داد؟
پاسخ:
اشارات علمي قرآن
قرآن كريم در بيش از هزار آيه به مباحث علوم مختلف اشاره كرده است.[1]
اين آيات به سه بخش تقسيم ميگردد.
الف: اشارات علمي اعجازآميز قرآن
معناي اعجاز علمي قرآن:
مقصود از اعجاز علمي قرآن آن است كه آياتي در قرآن وجود دارد كه در آن نوعي رازگويي علمي وجود دارد. يعني مطلبي علمي را كه كسي قبل از نزول آيه از آن اطلاع نداشته، بيان ميكند، و مدّتها بعد از نزول آيه آن مطلب علمي توسط دانشمندان علوم تجربي كشف ميشود، و اين مطلب علمي بطوري است كه با وسايل عادي كه در اختيار بشر عصر نزول بوده، قابل اكتساب نباشد.
پس اگر قرآن مطلبي علمي را بیان کند كه در كتابهاي آسماني گذشته بدان اشاره شده و يا در مراكز علمي يونان، ايران و... در لابلاي كتابهاي علمي و آرای دانشمندان آمده است و احتمال ميرود كه از راهي به محيط حجاز عصر نزول راه يافته و يا مطلبي بوده كه بطور طبيعي با وسايل آن زمان و يا بصورت غريزي قابل فهم بوده است، اين امور معجزهی علمي بشمار نميآيد.[2]
· تاريخچه
هرچند تفسير علمي قرآن عمري دراز دارد و از قرن سوم و چهارم هجري قمري در آثار مكتوب بوعلي سينا (370 ـ 438 ق) ديده ميشود[3] و با فراز و نشيبهايي تا قرن حاضر ادامه يافته است اما مبحث اعجاز علمي قرآن كه از دل تفسير علمي متولّد شد عمري كوتاه دارد، يعني در قرن اخير (قرن بيستم م، چهاردهم و پانزدهم هـ . ق) مورد توجّه مسلمانان و غيرمسلمانان قرار گرفته است و بسياري از دانشمندان مسلمان در اين مورد كتابها نوشته و ادعاي اعجاز علمي كردهاند.[4]
در ميان خاورشناسان، «دكتر موريس بوكاي» از كساني است که در كتاب «مقايسهاي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم» رويكردي مثبت به اشارات علمي قرآن دارد و در برخي موارد به صراحت اذعان میکند: قرآن مطالبی علمي را كه تا قرنها بعد، براي انسان ناشناخته بوده بیان کرده است.[5]
مواردي كه ادعاي اعجاز علمي شده عبارتند از:
1. نيروي جاذبه:
(اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا)[6]؛ «او خدایی است كه آسمانها را بدون ستون ديدني آفريد.»
این نکته در دو آيه قرآن (رعد/2 و لقمان/10) بيان شده كه خدا آسمانها را بدون ستون ديدني برافراشته و آفريده است.[7]
برخي دانشمندان و مفسران آيات فوق را اشاره به نيروي جاذبه و اعجاز علمي قرآن دانستهاند،[8] چراكه نيروي جاذبه توسط ابوريحان بيروني (440 ق)[9] و طبق مشهور توسط نيوتن (1643ـ727 م) در قرن هفدهم ميلادي كشف شد[10] پس اشاره قرآن به ستونهاي نامریي بين كرات آسماني نوعي رازگویي علمي قرآن است و برخي دانشمندان نيز آيات ديگر قرآن (مرسلات/ 25 و فاطر/ 41) را اشارهاي به نيروي جاذبه دانستهاند. [11]
با توجه به اينكه واژه «عمد» جمع و به معناي «ستونها» است ممكن است نيروي جاذبه يكي از مصاديق آيه باشد. يعني نيروها (= ستونها)ي متعدّد دیگری بين كرات آسماني وجود داشته باشد كه هنوز كشف نشده است.
البته پذيرش دلالت آيات (رعد/2 و لقمان/ 10) بر نيروي جاذبه متوقف بر آن است كه واژه «سماوات» به معناي كرات آسماني باشد. چون اين واژه در قرآن داراي معاني متعدد (مانند: جهت بالا، جوّ زمين، كرات آسماني، آسمان معنوي و...)[12] است، در اينجا ميتوان كرات آسماني را از مصاديق آيات فوق دانست.
بنابراين ميتوان گفت: آيات (رعد/2 و لقمان/10) به نيروي جاذبه اشاره دارد و با توجه به عدم آگاهي مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن، از نيروي جاذبه، عظمت بيانات قرآن و رازگویي و اعجاز علمي آن روشن ميشود.[13]
2. حركتهاي خورشيد:
(وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ)[14]؛ «و خورشيد تا قرار گاهش روان است؛ اين اندازهگيري (خداي) شكستناپذير داناست.»
قرآن در آيات متعددي (يس/ 38، انبياء/ 33، رعد/ 2، فاطر/ 13، زمر/5، لقمان/29 و ابراهيم/33) به حركتهاي خورشيد اشاره دارد و برخي صاحبنظران اين آيات را اعجاز علمي قرآن دانستهاند زیرا به حركتهاي مختلف خورشيد اشاره دارد كه بر خلاف تصورات رايج در محافل علمي عصر نزول بوده است. آنان آيات فوق را اشاره به حركتهاي زير ميدانند:
الف: حركت انتقالي مستقيم خورشيد درون كهكشان راه شيري، يعني حركت طولي خورشيد به سمت معين يا ستارهاي دور دست.[15] البته در اين تفسير (الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)[16]، «لام» به معناي «الي» (= به سوي) و «مستقر» اسم مكان ميباشد.[17] مفسران و صاحبنظران متعددي اين حركت انتقالی خورشيد را از قرآن برداشت كردهاند[18] و برخي ديگر آن را اعجاز علمي قرآن دانستهاند؛ زیرا اخترشناسان جديد همچون كوپر نيك (1544م) و كپلر (1650م) و گاليله به ثابت بودن خورشيد معتقد بودند[19] و حتي در ادعا نامهاي كه عليه گاليله در دادگاه قرائت شد او را متهم به اعتقاد به سكون خورشيد كردند. (كه بر خلاف گفته كتاب مقدس بود كه ميگفت: (خورشيد) مثل پهلوان از دويدن در ميدان، شادي ميكند.)[20] و گاليله حاضر نشد حركت خورشيد را بپذيرد.[21]
ولي سالهاي بعد حركتهاي واقعي متعدد (حركت انتقالي، وضعي، دروني) خورشید به اثبات رسید و «فلك» به معناي مجراي كرات آسماني[22] يا مسير دوراني آنها اطلاق ميشود،[23] يعني كرات آسماني در مسيري دوراني شناورند.[24]
البته اين مطلب قرآن (حركت خورشيد بر مدار) بر خلاف ديدگاه هيئت بطلميوسي[25] است كه در عصر نزول در محافل علمي رايج بوده و تا هفده قرن بر فكر بشر سايه افكنده بود. بر اساس هيئت قديم افلاك حركت ميكنند و ستارگان در فلك ثابت هستند ولي از آيه استفاده ميشود كه خورشيد حركت دوراني دارد و مداري شناور است.
ب: حركت وضعي خورشيد، يعني خورشيد به دور خود ميچرخد و در قرارگاه خود جريان دارد. (الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)[26]، البته اين معنا بنابراين است كه «لام» به معناي «في» (= در) باشد و «مستقر» به معناي اسم مكان باشد.
برخي صاحبنظران همين معنا را از آيات برداشت كرده[27] و برخي ديگر[28] اين مطلب را اعجاز علمي قرآن شمردهاند. زیرا حركت وضعي خورشيد از مطالبي است كه در عصر نزول قرآن كشف نشده بود.
ج: ادامه حيات خورشيد تا زمان معين يعني عمر خورشيد بر اثر انفجارات هستهاي و سوخت مواد دروني آن تا چند ميليارد سال ديگر به پايان ميرسد.[29] از اين رو برخي مفسّران (كُلٌّ يَجْرِي لاَِجَلٍ مُسَمّي)[30] را اشاره به همين مطلب علمي دانستهاند.[31]
د: حركات دروني خورشيد، يعني در خورشيد دائماً انفجارات هستهاي صورت ميگيرد تا انرژي نور و گرما توليد كند، و همين انفجارات باعث زير و رو شدن مواد مذاب داخل خورشيد و گاهي تا كيلومترها پرتاب ميشود.[32]
برخي محققان از تعبير «تجري» به معناي جريان داشتن و تفاوت آن با «تحرك» از آيه 38 سوره يس استفاده كردهاند كه خورشيد نه تنها حركت ميكند جريان هم دارد. يعني همچون آب در حال حركت، زير و رو ميشود و اين نكته علمی لطیفی است كه قرآن بدان اشاره دارد و در عصر جديد كشف شده است و ميتواند اعجاز علمي قرآن باشد. البته اگر «تجري» را كنايه از شناور بودن در فضا بدانيم.[33]
برخي محققان با نقد موارد فوق به اين نتيجه رسيدهاند كه اشارات قرآن به حركتهاي خورشيد نوعي رازگويي علمي است، اما در بخشي كه قبلاً توسط كتاب مقدس گزارش شده بود يعني حركت انتقالي دوراني خورشيد، اعجاز علمي نيست. اما در بخشهايي كه بر خلاف هيئت بطلميوسي رايج در زمان نزول بيان داشته است (مثل حركت انتقالي مستقيم، حركت وضعي و حركت تا زمان معين و حركت دروني خورشيد) اگر به قطعيت برسد، اعجاز علمي قرآن به شمار میآید.[34]
3. زوجيّت:
(وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ)[35]؛ «و از تمام ميوهها يك جفت آفريد»
در آيات متعددي به زوجيت ميوهها و گياهان و انسانها اشاره شده است
(رعد/ 2، شعراء/ 7 و يس/ 36 و همين مضمون در حج/ 5 و لقمان/ 10 و ق/ 7 و طه/ 53 و اعراف/ 189) و در برخي آيات به زوجيت چيزهايي اشاره ميكند كه انسان اطلاعي ندارد (يس/36) و در برخي آيات سخن از زوجيّت همه موجودات است:
(وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّکمْ تَذَكَّرُونَ)[36]؛ «و از هر چيز، جفت آفريديم باشد كه متذكّر شويد.»
واژه زوج در عالم حيوانات به نر و ماده گفته ميشود و در غير حيوانات هر دو چيزي كه قرينه يكديگرند را زوج مینامند و به چيزهاي مقارن مشابه و متضاد نيز زوج اطلاق ميشود.[37] از اينرو برخي واژه زوج را در مورد ذرات درون اتم (الكترون، پروتون) و نيروهاي مثبت و منفي به كار بردهاند.[38]
بسياري از مفسّران و صاحبنظران با شگفتي، آيات فوق را از اشارات علمي قرآن به مسأله زوجيت گياهان و زوجيّت عام موجودات دانستهاند[39] و برخي ديگر اين مطلب را اعجاز علمي قرآن دانستهاند[40] چرا كه انسانها از قديم از زوجیّت برخي گياهان مثل «نخل» با خبر بودهاند و مسأله زوجيّت گياهان توسط كارل لينه (1707ـ1787 م) گياهشناس معروف سوئدي در سال 1731 م) ابراز شد.
بنابراين مردم عصر نزول قرآن از زوجيّت همه گياهان اطلاع نداشتند.
ولي قرآن نه تنها به اين مطلب اشاره كرده. (رعد/3، شعراء/7 و...) بلكه به زوجيّت همه موجودات نیز اشاره دارد (ذاريات/49) كه تا قرن اخير كسي از آن اطلاع نداشت[41]. در نتیجه، اشاره علمي قرآن به زوجيت گياهان و زوجيت عام موجودات نوعي رازگويي قرآن است كه حكايت از اعجاز علمي اين كتاب مقدس دارد. البته برخي محققان برآنند كه هر چند این اشارات علمي قرآن ميتواند اعجاز علمي بشمار آيد اما تطبيق آيه (ذاريات/49) با مواردي همچون الكترونها، پروتونها و كواركها قطعي نيست و حداكثر اين موارد ممكن است از مصاديق آيه مذكور بشمار آيد.[42]
4. لقاح (بارور كردن گياهان و ابرها توسط بادها)
(وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً)[43]؛ «و بادها را بارور كننده (ابرها و گياهان) فرستاديم، و از آسمان آبي فرو فرستاديم.»
مفسّران و صاحبنظران آيه فوق را به دو صورت تفسير كردهاند:
الف: اين آيه به لقاح گياهان اشاره دارد يعني ابرها فرستاده ميشوند تا گردههاي گياهان نر را به گياهان ماده برسانند و آنان را بارور كنند[44] و برخي صاحبنظران اين مطلب را اعجاز قرآن دانستهاند زیرا بشريت در اواخر قرن هيجدهم يا اوايل قرن نوزدهم به مسألهی تلقيح پي برد، درحالي كه قرآن قرنها قبل بدان اشاره داشته است.[45]
ب: برخي صاحبنظران و مفسّران دیگر آيه فوق را اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آنها دانستهاند[46] چرا كه در ادامه آيه مسأله نزول باران را مطرح ميكند كه نتيجه لقاح ابرهاست و «احمد امين» اين آيه را يك معجزه جاوداني ميداند كه حدود هزار و سيصد و نود سال پيش موضوعي را بيان كرده كه عصاره و نتيجه تحقيقات جديد است و منظور آيه همان تأثيري است كه باد در اتحاد الكتريسته مثبت و الكتريسته منفي در دو قطعه ابر و آميزش و لقاح آنها دارد.[47] البته میتوان آيه فوق را اشاره به لقاح ابرها و گياهان مرده نیز دانست[48] زیرا بخش اوّل آيه يك مطلب كلي را (بارورسازی بادها) كه اعم از لقاح ابرها و گياهان است مطرح میکند ولي در ادامهی آيه يكي از نتايج اين لقاح را تذكّر ميدهد كه همان نزول باران از ابر است. همانطور كه لقاح گياهان نيز يكي از مصاديق آنها است.[49]
اشاره علمي قرآن به لقاح ابرها، اعجاز علمي قرآن به شمار میآید زیرا این مطلب تا سالهاي اخير براي بشر كشف نشده بود. امّا اشاره قرآن به لقاح گياهان هرچند شگفتانگيز است؛ اما اعجاز علمي قرآن بشمار نميآيد زیرا انسانهاي صدر اسلام بطور اجمالي از تأثير گردهافشاني برخي گياهان (همچون خرما) اطلاع داشتهاند.[50]
5. چينش مراحل آفرينش انسان:
(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ)[51]؛ «و بيقين انسان را از چكيدهاي از گِل آفريديم؛ سپس او را آب اندك سيّالي در جايگاه استوار [= رحم] قرار داديم؛ سپس آب اندك سيّال را بصورت [خون بسته] آويزان آفريديم، و [خون بسته] آويزان را بصورت (چيزي شبيه) گوشت جويده شده آفريديم و گوشت جويده شده را بصورت استخوانهايي آفريديم؛ و بر استخوانها گوشتي پوشانديم؛ سپس آن را بصورت آفرينش ديگري پديد آورديم؛ و خجسته باد خدا، كه بهترين آفرينندگان است!»
قرآنكريم در آيات متعددي از آفرينش انسان و مراحل آن ياد كرده است (مؤمنون/12ـ 14، حج/ 5، غافر/ 67، قيامت/ 37ـ 39، علق/2، طارق/6، دهر/2، سجده/6ـ9و...) از اين آيات ميتوان استفاده كرد كه مراحل زندگي انسان پانزده مرحله است كه عبارتند از:
1. مرحله خاك (يعني تراب وطين، حج/ 5، مؤمنون/12، غافر/ 67)؛[52]
2. مرحله آب (يعني ماء، ماء دافق، ماه مهين، طارق/ 6، سجده/ 6ـ 9)؛[53]
3. مرحله مني (نطفة من مني، قيامت / 37 - 39)؛
4. مرحله نطفه مخلوط (نطفه امشاج، دهر / 2)؛
5. مرحله علقه (مؤمنون / 12ـ14، حج / 5، غافر/ 67)؛
6. مرحله مضغه (مؤمنون / 12ـ14 و حج / 5)؛
7. مرحله تنظيم و تصوير و شكلگيري (سجده/ 6 ـ 9)؛
8. مرحله شكلگيري استخوانها (مؤمنون/ 12 ـ 14)؛
9. مرحله پوشاندن گوشت بر استخوانها (همان)؛
10. مرحله آفرينش جنس جنين (قيامت / 37 ـ 39)؛
11. مرحله آفرينش روح يا دميدن جان در انسان و پيدايش گوش و چشم (سجده / 6ـ9 و مؤمنون / 14)؛
12. مرحله تولد طفل (غافر / 67)؛
13. مرحله بلوغ (مؤمنون / 12ـ14، حج / 5 و غافر / 67)؛
14. مرحله كهنسالي (حج / 5 و غافر / 67)؛
15. مرحله مرگ (همانها)؛[54]
البته هر كدام از اين مراحل بر اساس آيات قرآن و علوم پزشكي نياز به شرح و توضيح دارد. اين آيات اشارات علمي ارزندهاي را در بردارد كه برخي پزشكان را به حيرت آورده است و آنها را دليل اعجاز علمي قرآن بلكه اعجاز بلاغي قرآن دانستهاند.[55]
برخي صاحبنظران غربي همچون دكتر موريس بوكاي معتقدند:
«بايد همه بيانات قرآني را با معلومات اثباتشده عصر جديد مقايسه كرد، موافق بودنشان با اينها واضح است ليكن همچنين بينهايت مهم است كه آنها را با عقايد عمومي كه در اين خصوص در جريان دوره وحي قرآني شايع بود مواجهه داد تا معلوم گردد انسانهاي آن زمان تا چه اندازه از نظراتي شبيه آنچه در قرآن درباره اين مسائل عرضه شده دور بودهاند.
در واقع اين فقط در جريان قرن نوزدهم است كه ديد تقريباً روشني از اين مسائل پيدا ميكنيم. در تمام دوران قرون وسطي، اساطير و نظرات صوري بيپايه، منشأ متنوعترين آراء شد که تا چندين قرن پس از آن ساري و جاري بود.
آيا ميدانيد كه مرحلهاي اساسي در تاريخ جنينشناسي تصديق «هاروي»[56] در سال 1651 م بود مشعر به اينكه «هر چيزي كه ميزايد در آغاز از تخمي ميآيد.» و جنين بتدريج بخشي پس از بخشي درست ميشود؟ [...] اين بيش از هزارهاي پيش از آن عصر است، كه در آن عقايدي تخيلي شايع بود و انسانها قرآن را ميشناختند. بيانات قرآن در باب توليد مثل انسان، حقايق اساسي را كه انسانها قروني چند براي كشف آن گذراندند، با اصطلاحات ساده اشعار داشته است.»[57]
برخي محققان نيز برآنند كه هرچند بيان هر یک از اين مراحل آفرينش انسان به تنهایي نميتواند دليل مستقلي بر اعجاز علمي قرآن باشد ولي با توجه به گواهي دانشمندان بر عدم آگاهی مردم عصر نزول قرآن، از اين مطلب، نظم و چينش مراحل آفرينش انسان نوعي رازگويي علمي است كه ميتواند اعجاز علمي قرآن بشمار آيد.[58]
· ب: اشارات علمي شگفتآور قرآن
برخي آيات قرآن به مطالب علمي جهان و قوانين آنها اشاره ميكند كه، شگفتي هر خوانندهاي را بر ميانگيزد. زیرا نوعي مخالفت با ديدگاهها و نظريههاي مشهور در علوم آن عصر بشمار ميآيد كه شگفتآور است و دلالت بر عظمت علمي قرآن دارد.[59] آري، عرب صدر اسلام از مراكز علم و تمدن آن عصر (جندي شاپور ايران و يونان) دور بودند و اطلاعات علمي قابل توجهي نداشتند بلكه در عصر جاهليت به سر ميبردند.
اما قرآن كريم در همان محيط به مباحث كيهانشناسي، زمينشناسي، علوم پزشكي و... اشاره كرده است، كه برخي مطالب علمي آن تا صدها سال بعد مورد پذیرش عموم مراكز علمي جهان نبود. براي مثال به موارد زير توجه كنيد:
1. آغاز جهان و چگونگي پيدايش آن جهان از تودهاي به هم پيوسته و گازي شكل: (ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّماءِ وَهِيَ دُخَانٌ) (فصلت / 11)؛ «سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالي كه بصورت دود بود.»
بسياري از دانشمندان مطالب قرآن در مورد آغاز جهان را از اخبار غيبي و مطالب شگفتانگيز علمي قرآن ميدانند،[60] زیرا با نظريهی انفجار بزرگ (مهبانگ)[61] و جدا شدن جهان آسمان و زمين از همديگر و توده گازي شكل بودن (دخان) هماهنگ است. ظاهر آيات قرآن با نظريه مشهور مهبانگ بطور شگفتانگيزي همخوان است و برخي مفسران بدان اذعان دارند.[62] امّا برخي محققان اعجاز علمي قرآن را در اين مورد نميپذيرند زیرا نظريه مهبانگ قطعي نيست و نظريههاي رقيب (همچون نظريه مهبانگ و جهان پلاسما و حالت پايدار) در اين مورد وجود دارد.[63] و در مورد آيات فوق تفسيرها و روايات ديگري نيز وجود دارد.[64]
2. حركت زمين:
(وَتَرَي الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ)[65]؛ «و كوهها را ميبيني و آنها را ساكن و جامد ميپنداري.»
برخي مفسران از این آيه حركت زمين را برداشت كرده و آن را از آيات علمي و اعجازآميز قرآن دانستهاند[66] و برخي و صاحبنظران از آيات ديگر قرآن (زخرف/10، طه/ 53، نبأ/ 6) حركت زمين[67] و برخي ديگر از سوره شمس/4 و نازعات/ 30 حركتهاي وضعي و انتقالي زمين را برداشت كردهاند.[68]
صرفنظر از اشكالاتي كه به برداشتهاي فوق از آيات گرفته شده،[69] قرآن بر خلاف نظريه حاكم و مشهور عصر نزول، از حركت زمين خبر داده است زیرا نظريه بطلميوس مبني بر سكون و مركزيت زمين در محافل علمي عصر نزول مشهور[70] و حاكم بود[71] و اين بیانگر عظمت قرآن است.
3. پيدايش حيات از آب:
(وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ) (انبياء/30)؛ «و هر چيز زندهاي را از آب قرار داديم.» برخي صاحبنظران با استناد به سوره نور / 45 كه منشأ پيدايش موجودات را آب معرفي ميكند، آن را مطلب شگفتانگيز بلكه اعجازآميز علمي قرآن ميدانند.[72] و گروهی ديگر از مفسّران و دانشوران نيز به انطباق يافتههاي علوم تجربي با اين آيات اعتراف كردهاند.[73] البته مفسران در مورد اين آيات معاني متعددي بيان كرده و گفتهاند ممكن است مقصود از «آب» در اين اينجا مني و نطفه يا ماده اصلي بدن موجودات زنده، يا مايع آب گونهاي كه خلقت جهان از آن پديد آمده يا منشأ پيدايش نخستين موجود از آب باشد.[74] البته قبل از اسلام برخي فلاسفه يونان (مثل تالس)[75] يادآور شده بودند كه اصل هستي از آب است. پس مطالب آيات فوق شگفتانگيز بوده و عظمت قرآن را ميرساند ولي اعجاز علمي آن را اثبات نميكند.[76]
4. ممنوعيت شرابخواري و اعلام زيانها:
(يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهَما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَفْعِهِمَا)[77]؛ «درباره شراب و قمار از تو سوال ميكنند، بگو در آنها گناه (و زيان) بزرگي است، و منافعي براي مردم در بردارد. [ولي] گناه آنها از نفعشان بيشتر است.»
در برخي آيات قرآن ممنوعيت نوشيدن شراب به صراحت اعلام شده[78] و در برخي به ضررهاي آن اشاره شده[79] و در برخي به اشاره از آن نهي شده است[80].
بسياري از پزشكان، صاحبنظران و مفسّران در مورد زيانهاي شراب و شرابخواري مطالب فراوانی نوشته و با شگفتي از اين مطلب قرآن ياد كردهاند[81] زیرا قبل از اسلام شرابخواري يك عادت بشري بوده همانطور كه در عصر حاضر در بسياري از كشورهاي غير مسلمان اينگونه است و حتي تورات و انجيل كنوني نيز به نوعي شرابخواري را تشويق كرده است.[82] ولي اسلام با اين پديده زيانآور برخورد كرد و اين يكي از خدمات اعجازآميز قرآن به بشريت بود.
5. ممنوعيت آميزش با زنان در حالت عادت ماهيانه:
(وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ المَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذي فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّي يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ)[83].
قرآن كريم در آيه فوق به مردان دستور ميدهد در حالت عادت ماهيانه از نزديكي با زنان دوري كنيد و آن را زيانبار معرفي ميكند. برخي از پزشكان، صاحبنظران و مفسران نيز زيانهاي اين كار را برشمرده و با ديده اعجاب به قرآن نگريستهاند.[84]
6. برخي موارد ديگر از آيات قرآن نيز اشاره علمي شگفتآميزي در بردارد؛ از جمله: در مورد واژه «صمد» (توحيد/2) و ارتباط آن با فضاي خالي داخل اتمها[85] و نيز نكته شگفتآميز علمي قرآن در مورد صفت «لطيف» و خلق موجودات ريز كه با چشم درك نميشوند،[86] نكته اعجازآميز علمي قرآن در مورد آتش درون شاخههاي سبز درختان (يس/80)[87] و نكته علمي قرآن در مورد اينكه آسمان دنيا محل كرات آسماني است كه برخلاف ديدگاه هيئت بطلميوسي بوده است[88] و در مورد تشبيه شرح صدر به صعود در آسمان و تنگي نفس در اثر كمبود هوا (انعام/125)،[89] در مورد اينكه كوهها همچون ميخ و زره محكم زمين را از لرزش حفظ ميكنند[90]؛ (نحل/ 15) اشاره نمود.
يادآوري: موارد فوق مطالب و اشارات علمي شگفتآميزي است كه در محيط عرب جاهلي صدر اسلام و توسط يك پيامبر درس ناخوانده بيان شده است، از اين رو تعجب هر خوانندهاي را بر ميانگيزد و او را به تحسين قرآن واميدارد.
· ج: اشارات علمي انديشهساز قرآن:
آياتي كه اشاره به آسمان، زمين، انسان، حيوانات و طبيعت ميكند و انسان را به تفكر در آنها دعوت ميكند و گاهي آنها را نشانه خدا و معاد ميشمرد. ولي مطلب شگفتآميز يا اعجازآميزي از ظاهر آيات قابل استفاده نيست، اينگونه آيات توجه انسان را به نمودهاي آفرينش زيباي الهي جلب ميكند و زمينه را برای رشد علمي بشر، به ويژه در علومتجربي فراهم ميسازد.
مثال: (أَفَلاَ يَنظُرُونَ إِلَي الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ)[91]؛ «و آيا به شتر نظر نميكنند كه چگونه آفريده شده است؟!»
و نيز در آيات 5، 6، 7، 10، 11، 13، 14 سورة نحل به منافع حيوانات، نزول باران، رويش گياهان رنگارنگ، درياها و كشتيراني در آنها و فوايد غذايي و زيورآلاتي كه از آنها بدست ميآيد، به عنوان نشانههايي براي انديشمندان اشاره ميكند تا به آفرينشگر جهان پي ببرند و سپاسگزاري كنند.[92]
پینوشتها:
[1]. شمارگان اين آيات را برخى نويسندگان 1322 آيه شمردهاند و آنها را در زمينه علوم مختلف ليست كردهاند. (نك: العلوم فى القرآن، مجهد جميل الحبّال ومقداد مرعى الجوارى،ص 36ـ35)
[2]. نك: پژوهشى در اعجاز علمی قرآن، پيشين، ص 85.
[3]. نك: رسائل ابن سينا، ص 128ـ129 و التفسير والمفسرون، دكتر ذهبى، ج2، ص419 و درآمدى بر تفسير علمى قرآن، رضاییاصفهانی، ص 293 به بعد.
[4]. به مبحث پايانى نوشتار، منابع جهت مطالعه بيشتر مراجعه فرماييد.
[5]. مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبيحاللَّه دبير، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ سوم، سال 1365 ش، ص 7 ـ 226، (اين كتاب به زبانهاى متعدد ترجمه و با چاپهاى گوناگون منتشر شده است.)
[6]. رعد/ 2.
[7]. البته اين تفسير بنابراین كه جمله «ترونها» را صفت «عمد» بدانيم ولى اگر بغير عمد متعلق به ترونها باشد معنا مىشود: (همانگونه كه) مىبينيد آسمانها را بدون ستون آفريد.» بنابراين معناى دوم آسمانها اصلاً ستون ندارد تا ديده شود. ولى معناى اول با ظاهر آيه سازگارتر است چون تقديم و تأخير لازم نمىآيد و توسط روايت امام رضا7 (ثم عمد ولكن لاترونها ـ برهان، ج 2، ص 278) تقويت مىشود.
[8]. همچون آيتاللَّه مكارم شيرازى (نمونه، ج 17، ص 29 و ج 10، ص 110ـ111 و پيام قران، ج 8، ص 146 و آيتاللَّه حسين نورى (دانش عصر فضا، ص 55 - 56)
البته برخى صاحب نظران نيز آيات فوق را اشاره به نيروى جاذبه دانستهاند اما نسبت به اعجاز علمى آن سكوت كردهاند: نك: معارف قرآن، استاد مصباح يزدى، ص 247ـ248 و مطالب شگفتانگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 41ـ46 و المعجزة القرآنية، دكتر محمد حسن هيتو، ص 180 و التمهيد فى علوم القران، آيةاللَّه معرفت، ج6، ص122ـ 128 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، لطيف راشدى، ص 50.
[9]. مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 41.
[10]. تاريخ علوم، ص 264، (البته برخى نويسندگان در اينكه مبتكر نيروى جاذبه نيوتن باشد و درصحت داستان سيب ترديد مىكنند، نك: دانش عصر فضا، ص 44.
[11]. اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، يداللَّه نيازمند شيرازى، ص 88 ـ 99 و الفرقان فى تفسير القران دكتر صادقى، ج 21، ص 341 و مطالب شگفتانگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 43 و دانش عصر فضا، نورى، ص 55 و نمونه، ج 18، ص 187.
[12]. نك: التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، مصطفوى، ماده سمو و نمونه، ج 1، ص 65 و پژوهش در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 126.
[13]. نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 155.
[14]. یس/ 38.
[15]. نام اين ستاره را «وِگاه» (نمونه، ج 18، ص 382) يانس ثابت (الميزان، ج 17، ص 89 و مطالب شگفتانگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 25 - 26) و يا مجموعه نجوم هركپل يا ستارهاى بر ران راست «جائى» (اسلام و هيئت، ص 181) بيان كردهاند.
[16]. یس/ 38.
[17]. لام در آيه (لمستقر لها) ممكن است به معناى الى ـ فى ـ تأكيد باشد و «مستقر» مىتواند مصدر ميمى، اسم زمان يا اسم مكان باشد (نك: الميزان، ج 17، ص 79 و ص 89 و اسلام و هيئت ص 184 و نمونه، ج 18، ص 382.
[18]. الميزان، نمونه، اسلام و هيئت، همانها و دانش عصر فضا، پيشين، ص 25 - 36 و الجواهر فى تفسير القرآن، طنطاوى، ج 9، ص 172 و زنده جاويد و اعجاز قرآن، مهندس محمدعلى سادات، ص 28ـ39 و قرآن و آخرين پديدههاى علمى، مهندس جعفر رضايىفر، ص 131 و القرآن الكريم و العلم الحديث، دكتر منصور محمد حسب النبى، ص 264.
[19]. نمونه، ج 18، ص 6ـ 389؛ مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 24 و راه تكامل، احمد امين، ج 5، ص 9 و اسلام و هيئت، شهرستانى، ص 179. و نيز نك: مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، دكتر موريس بوكاى، ترجمه دبير، ص 215 - 216 و دانش عصر فضا، حسين نورى، ص 26 و ص 35 ـ 36 و معارف قرآن، مصباح يزدى، ص 252.
[20]. كتاب مقدس، مزامير، زبور داود، مزمور 19/ 5.
[21]. خوابگردها، آرتور كوستلر، ترجمه منوچهر روحانى، ص 590.
[22] مفردات راغب، ماده فلك.
[23]. نمونه، ج 18، ص 387.
[24]. مفردات راغب، ماده سبح.
[25]. بطلميوس، از دانشمندان قرن دوم ميلادى (فرهنگ دانستنيها، محمدنژاد، ج 1، ص 752) البته برخى يادآورد شدهاند كه در تاريخ سه دانشمند يونانى به نام بطلميوس خوانده مىشدند كه عبارتند از: بطلميوس غريب، بطلميوس داس و بطلميوس قلوذى كه اين سومى همان است كه هيئت بطلميوسى به نام اوست و متولد 140 قبل از ميلاد است (اسلام و هيئت، گفتار سوم (كج) و ص 5.
[26]. یس/ 38.
[27]. نمونه، ج 18، ص 382 و اسلام و هيئت، ص 186 و دانش عصر فضا، ص 26 و ص 5 - 36 و پيشگوئيهاى علمى قرآن، مصطفى زمانى، ص 34.
[28]. القرآن و العلم، احمد محمد سليمان، ص 6 - 35.
[29]. عمر خورشيد را كلاً ده ميليارد سال تخمين مىزنند كه پنج ميليارد سال آن سپرى شده است (نك: فيزيك نوين، دكتر اريك اوبلاتر، ص 21 - 20، ترجمه بيضاوى و...).
[30]. رعد/ 2.
[31]. دانش عصر فضا، پيشين، ص 35.
[32]. در خورشيد هستههاى اتمهاى هيدروژن به هليوم تبديل مىشود كه ذوب هستهاى با جوشش هستهاى نام دارد. خورشيد در هر دو ساعت و چهل دقيقه سطح آن با سرعت شش كيلومتر به داخل و خارج مىرود و قطر آن ده كيلومتر تغيير مىكند و اين تپش خورشيد است و در اثر ميدانهاى مغناطيسى اطراف لكهها بوجود مىآيد و با سرعت 1600000 كيلومتر در ساعت از خورشيد فوران مىكند و به سرعت خاموش مىشود. (نك: فيزيك نوين، پيشين، ص20 و مجله اطلاعات علمى، ش 193).
[33]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ج 1، ص 168.
[34]. همان، ص 169.
[35]. رعد/ 3.
[36]. ذاریات/ 49.
[37]. نك: مفردات راغب اصفهانى، ماده زوج و نمونه، ج 18، ص 377 ـ 378.
[38]. نك: نمونه، همان و اعجاز قرآن، علامه طباطبایى، ص 15 ويراسته عليرضا ميرزا محمد، رابطه علم و دين، عباسعلى سرفرازى، ص 35ـ36 و مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 57 و 60 و القرآن والطب، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ص27 و 28 و زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 39ـ43 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، پيشين، ص 24.
[39]. نك: نمونه، همان و اعجاز قرآن، علامه طباطبایى، ص 15 ويراسته عليرضا ميرزا محمد، رابطه علم و دين، پيشين، ص 35ـ36 و مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 57 و 60 و القرآن والطب، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ص27 و 28 و زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 39ـ43 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، پيشين، ص 24.
[40]. تفسير نوين، محمدتقى شريعتى، ص 11.
[41]. وجود ذرات درون اتم با بار منفى و پروتون با بار مثبت، را ماكس پلانك فيزيكدان نامى
قرن بيستم كشف كرد. (نك: ماكس پلانك، تصوير جهان در فيزيك جديد، ترجمه مرتضى صابر، ص 95)
[42]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 283.
[43]. حجر/22.
[44]. منهجالصادقين، ملا فتحاللَّه كاشانى، ج 5، ص 158 و رابطه علم و دين، پيشين، ص 36 و رهبران راستين، عبدالكريم هاشمىنژاد، ص 256- 263 و فروغ دانش جديد در قرآن و حديث، م، حقيقى، ج 2، ص 23 و مرزهاى اعجاز، سيد ابوالقاسم خوئى، ترجمه جعفر سبحانى، ص 118 و الفرقان و القرآن، خالد عبدالرحمن العك، ص 511.
[45]. القرآن و الطب، ص 24 - 26 و نمونه، ج 11، ص 61 و قرآن و آخرين پيامبر، ص 179.
[46]. مجمعالبيان، ج 3، ص 334 و باد و باران در قرآن، مهندس بازرگان، ص 59 و 126 و نمونه، ج11، ص61 و التفسير العلمى فى الميزان، احمد عمر ابو حجر، ص 461 - 463.
[47]. راه تكامل، احمد امين، ص 57.
[48]. مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 62 و پيشگوئىهاى علمى قرآن، مصطفى زمانى، ص 91ـ93.
[49]. نك: زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 35 و 36.
[50]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 293، پيشين.
[51]. مؤمنون/ 12 ـ 14.
[52]. در مورد آفرينش انسان از خاك، دو احتمال وجود دارد، يكى اينكه منظور آفرينش انسان اولى (= آدم) از خاك باشد يا تشكّل انسان از خاك يعنى عناصر خاك در بدن انسان وجود دارد. (نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، نگارنده، ج 2، ص 434 به بعد و نيز تفسير نمونه، ج 20، ص 165 و ج 14، ص 23)
[53]. در مورد آفرينش انسان از آب، چند احتمال وجود دارد، يكى اينكه حيات همه موجودات زنده بستگى به آب دارد و يا اينكه قسمت عمده بدن انسان و بسيارى از حيوانات را آب تشكيل مىدهد و يا اينكه مقصود آفرينش انسان اوليه (آدم) از آب بوده است. (نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، نگارنده، ص 438 به بعد و نيز تفسير نمونه، ج 13، ص 396 و ج 15، ص 126 و معارف قرآن، مصباح يزدى، ص 329 و ص 330)
[54]. اين دستهبندى را از كتاب پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 432 آورديم ولى برخى از مفسران و پزشكان آيات و مراحل فوق را به گونهاى ديگر دستهبندى كردهاند و مراحل خلقت انسان را هفت مرحله دانستهاند (نك: نمونه، ج 20، ص 165 و ج 14، ص 23 و الفرقان و القرآن، پيشين، ص 493 و التمهيد فى علوم القرآن، محمدهادى معرفت، ج 6، ص 80.
[55]. طب در قرآن، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ترجمه على چراغى، ص 84.
[56]. Harvey پزشك انگليسى (1576 - 1657 م).
[57]. مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 276 - 277 با تلخيص.
[58]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 564.
[59]. البته از آنجا كه اين مطالب بصورت ديدگاههاى غيرمشهور در مراكز علمى توسط برخى دانشمندان مطرح شده بود، اعجاز علمى قرآن بشمار نمىآيد.
[60]. طنطاوى (الجواهر، ج10، ص 99) عبدالرزاق نوفل (القرآن والعلم الحديث، ص 2ـ163) و احمد محمد سليمان (القرآن والعلم، ص 3ـ54) و محمد سامى محمد على (الاعجاز العلمى فى القرآن الكريم، ص 34) و محمد كامل عبدالصمد (الاعجاز العلمى فى الاسلام (القرآن الكريم) ص 47).
[61]. براى اطلاع از نظريه مهبانگ و ديدگاه مقابل آن نك: تاريخچه زمان، استفن ويليام هاولينگ، ترجمه دادفرما، ص 145ـ149، انتشارات كيهان، 1372 ش.
[62]. نمونه، ج 20، ص 228 و ج13، ص 394ـ395 والتمهيد فى علومالقرآن، ج6، ص129ـ 139.
[63]. نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، نگارنده، ص 5 - 104.
[64]. نك: الميزان، ج 14، ص 278 - 279 و صافى، ج 3، ص 347 و نمونه، 13، ص 396.
[65]. نمل/ 89.
[66]. نمونه، ج 15، ص 568ـ569.
[67]. نك: مرزهاى اعجاز، پيشين، ص 119، مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 35ـ36، اعجاز قرآن، پيشين، ص 13، القرآن يتجلى من عصر العلم، شيخ نزيه القميحا، ص 149 و...
[68]. پرتوى از قرآن، سيدمحمود طالقانى، ج 2، ص 110.] و برخى ديگر از سوره مرسلات/ 35 حركتهاى متعدد زمين را استفاده كردهاند. [اعجاز قرآن، از نظر علوم امروزى، پيشين، ص80 به بعد.
[69]. نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 170 به بعد.
[70]. قبل از اسلام برخى دانشمندان همچون فيثاغورس، فلوتهخوس، ارشميدس، استرخوس ساموسى و كليانتوس آسوسى كه قبل از بطلميوس زندگى مىكردهاند قائل به حركت زمين بودهاند. (اسلام و هيئت، سيدهبةالدين شهرستانى، ص 44.)
[71]. تاريخ علوم، پىير روسو، ص 193 به بعد و خوابگردها، آرتور كوستلر، ص 161 به بعد.
[72]. التمهيد فى علوم القرآن، پيشين، ج 6، ص 34، فروغ دانش جديد در قرآن و حديث، پيشين، ج 1، ص 104.
[73]. نك: اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، پيشين، ج1، ص135ـ144 و فى ظلالالقرآن، سيد قطب، ج 6، ص 111.
[74]. نك: نمونه، ج13، ص 396 و ج 14، ص 508 ـ 509 و الكون والانسان بن العلم والقرآن، بسام دفضع، ص 122ـ 123، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 242.
[75]. فلسفه يونان، محمد غلاب، ج1، ص 8 و قرآن و علم امروز، عبدالغنى الخطيب، ترجمه مبشرى، ص 69ـ70.
[76]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 243.
[77]. بقره/ 219.
[78]. مائده/ 90 ـ 91.
[79]. بقره/ 219.
[80]. نحل/ 67 و نساء/ 43.
[81]. نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 347.
[82]. نك: كتاب مقدس، سفر تثينه، باب 14، شماره 26 و انجيل متى، باب 26، شماره 29.
[83]. بقره/ 222.
[84]. تفسير نمونه، ج 2، ص 93ـ94 و طب در قرآن، ص 50 ـ 51.
[85]. نمونه، ج 27، ص 440.
[86]. همان، ج 5، ص 6 - 387.
[87]. همان، ج 18، ص 4 - 466.
[88]. همان، ج 19، ص 16 - 17.
[89]. همان، ج ، ص 435.
[90]. همان، ج 11، ص 183.
[91]. غاشيه/ 17.
[92]. البته در ميان آيات 5 - 17 سوره نحل برخى نكات علمى شگفتآور دیگری نيز وجود دارد.