پرسش:

چگونه مي‏توان‌اعجازهای‌علمی و اشارات‌علمي قرآن را تشخيص داد؟

˜ پاسخ:

 

اشارات علمي قرآن

قرآن كريم در بيش از هزار آيه به مباحث علوم مختلف اشاره كرده است.[1]

اين آيات به سه بخش تقسيم مي‏گردد.
الف: اشارات علمي اعجازآميز قرآن

معناي اعجاز علمي قرآن:

مقصود از اعجاز علمي قرآن آن است كه آياتي در قرآن وجود دارد كه در آن نوعي رازگويي علمي وجود دارد. يعني مطلبي علمي را كه كسي قبل از نزول آيه از آن اطلاع نداشته، بيان مي‏كند، و مدّت‏ها بعد از نزول آيه آن مطلب علمي توسط دانشمندان علوم تجربي كشف مي‏شود، و اين مطلب علمي بطوري است كه با وسايل عادي كه در اختيار بشر عصر نزول بوده، قابل اكتساب نباشد.

پس اگر قرآن مطلبي علمي را بیان کند كه در كتاب‏هاي آسماني گذشته بدان اشاره شده و يا در مراكز علمي يونان، ايران و... در لابلاي كتاب‏هاي علمي و آرای دانشمندان آمده است و احتمال مي‏رود كه از راهي به محيط حجاز عصر نزول راه يافته و يا مطلبي بوده كه بطور طبيعي با وسايل آن زمان و يا بصورت غريزي قابل فهم بوده است، اين امور معجزه‌ی علمي بشمار نمي‏آيد.[2]
·            تاريخچه

هرچند تفسير علمي قرآن عمري دراز دارد و از قرن سوم و چهارم هجري قمري در آثار مكتوب بوعلي سينا (370 ـ 438 ق) ديده مي‏شود[3] و با فراز و نشيب‏هايي تا قرن حاضر ادامه يافته است اما مبحث اعجاز علمي قرآن كه از دل تفسير علمي متولّد شد عمري كوتاه دارد، يعني در قرن اخير (قرن بيستم م، چهاردهم و پانزدهم هـ . ق) مورد توجّه مسلمانان و غيرمسلمانان قرار گرفته است و بسياري از دانشمندان مسلمان در اين مورد كتاب‏ها نوشته و ادعاي اعجاز علمي كرده‏اند.[4]

در ميان خاورشناسان، «دكتر موريس بوكاي» از كساني است که در كتاب «مقايسه‏اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم» رويكردي مثبت به اشارات علمي قرآن دارد و در برخي موارد به صراحت اذعان می‌کند: قرآن مطالبی علمي را كه تا قرن‏ها بعد، براي انسان ناشناخته بوده بیان کرده است.[5]

مواردي كه ادعاي اعجاز علمي شده عبارتند از:

1. نيروي جاذبه:

(اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا)[6]؛ «او خدایی است كه آسمان‏ها را بدون ستون ديدني آفريد.»

این نکته در دو آيه قرآن (رعد/2 و لقمان/10) بيان شده كه خدا آسمان‏ها را بدون ستون ديدني برافراشته و آفريده است.[7]

برخي دانشمندان و مفسران آيات فوق را اشاره به نيروي جاذبه و اعجاز علمي قرآن دانسته‏اند،[8] چراكه نيروي جاذبه توسط ابوريحان بيروني (440 ق)[9] و طبق مشهور توسط نيوتن (1643ـ727 م) در قرن هفدهم ميلادي كشف شد[10] پس اشاره‌ قرآن به ستون‏هاي نامریي بين كرات آسماني نوعي رازگویي علمي قرآن است و برخي دانشمندان نيز آيات ديگر قرآن (مرسلات/ 25 و فاطر/ 41) را اشاره‏اي به نيروي جاذبه دانسته‏اند. [11]

با توجه به اينكه واژه‌ «عمد» جمع و به معناي «ستون‏ها» است ممكن است نيروي جاذبه يكي از مصاديق آيه باشد. يعني نيروها (= ستون‏ها)ي متعدّد دیگری بين كرات آسماني وجود داشته باشد كه هنوز كشف نشده است.

البته پذيرش دلالت آيات (رعد/2 و لقمان/ 10) بر نيروي جاذبه متوقف بر آن است كه واژه «سماوات» به معناي كرات آسماني باشد. چون اين واژه در قرآن داراي معاني متعدد (مانند: جهت بالا، جوّ زمين، كرات آسماني، آسمان معنوي و...)[12] است، در اينجا مي‏توان كرات آسماني را از مصاديق آيات فوق دانست.

بنابراين مي‏توان گفت: آيات (رعد/2 و لقمان/10) به نيروي جاذبه اشاره دارد و با توجه به عدم آگاهي مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن، از نيروي جاذبه، عظمت بيانات قرآن و رازگویي و اعجاز علمي آن روشن مي‏شود.[13]

2. حركت‏هاي خورشيد:

(وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ)[14]؛ «و خورشيد تا قرار گاهش روان است؛ اين اندازه‏گيري (خداي) شكست‏ناپذير داناست.»

قرآن در آيات متعددي (يس/ 38، انبياء/ 33، رعد/ 2، فاطر/ 13، زمر/5، لقمان/29 و ابراهيم/33) به حركت‏هاي خورشيد اشاره دارد و برخي صاحبنظران اين آيات را اعجاز علمي قرآن دانسته‏اند زیرا به حركت‏هاي مختلف خورشيد اشاره دارد كه بر خلاف تصورات رايج در محافل علمي عصر نزول بوده است. آنان آيات فوق را اشاره به حركت‏هاي زير مي‏دانند:

الف: حركت انتقالي مستقيم خورشيد درون كهكشان راه شيري، يعني حركت طولي خورشيد به سمت معين يا ستاره‏اي دور دست.[15] البته در اين تفسير (الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)[16]، «لام» به معناي «الي» (= به سوي) و «مستقر» اسم مكان مي‏باشد.[17] مفسران و صاحبنظران متعددي اين حركت انتقالی خورشيد را از قرآن برداشت كرده‏اند[18] و برخي ديگر آن را اعجاز علمي قرآن دانسته‌اند؛ زیرا اخترشناسان جديد همچون كوپر نيك (1544م) و كپلر (1650م) و گاليله به ثابت بودن خورشيد معتقد بودند[19] و حتي در ادعا نامه‏اي كه عليه گاليله در دادگاه قرائت شد او را متهم به اعتقاد به سكون خورشيد كردند. (كه بر خلاف گفته كتاب مقدس بود كه مي‏گفت: (خورشيد) مثل پهلوان از دويدن در ميدان، شادي مي‏كند.)[20] و گاليله حاضر نشد حركت خورشيد را بپذيرد.[21]

ولي سالهاي بعد حركت‏هاي واقعي متعدد (حركت انتقالي، وضعي، دروني) خورشید به اثبات رسید و «فلك» به معناي مجراي كرات آسماني[22] يا مسير دوراني آنها اطلاق مي‏شود،[23] يعني كرات آسماني در مسيري دوراني شناورند.[24]

البته اين مطلب قرآن (حركت خورشيد بر مدار) بر خلاف ديدگاه هيئت بطلميوسي[25] است كه در عصر نزول در محافل علمي رايج بوده و تا هفده قرن بر فكر بشر سايه افكنده بود. بر اساس هيئت قديم افلاك حركت مي‏كنند و ستارگان در فلك ثابت هستند ولي از آيه استفاده مي‏شود كه خورشيد حركت دوراني دارد و مداري شناور است.

ب: حركت وضعي خورشيد، يعني خورشيد به دور خود مي‏چرخد و در قرارگاه خود جريان دارد. (الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)[26]، البته اين معنا بنابراين است كه «لام» به معناي «في» (= در) باشد و «مستقر» به معناي اسم مكان باشد.

برخي صاحبنظران همين معنا را از آيات برداشت كرده[27] و برخي ديگر[28] اين مطلب را اعجاز علمي قرآن شمرده‌اند. زیرا حركت وضعي خورشيد از مطالبي است كه در عصر نزول قرآن كشف نشده بود.

ج: ادامه‌ حيات خورشيد تا زمان معين يعني عمر خورشيد بر اثر انفجارات هسته‏اي و سوخت مواد دروني آن تا چند ميليارد سال ديگر به پايان مي‏رسد.[29] از اين رو برخي مفسّران (كُلٌّ يَجْرِي لاَِجَلٍ مُسَمّي)[30] را اشاره به همين مطلب علمي دانسته‏اند.[31]

د: حركات دروني خورشيد، يعني در خورشيد دائماً انفجارات هسته‏اي صورت مي‏گيرد تا انرژي نور و گرما توليد كند، و همين انفجارات باعث زير و رو شدن مواد مذاب داخل خورشيد و گاهي تا كيلومترها پرتاب مي‏شود.[32]

 برخي محققان از تعبير «تجري» به معناي جريان داشتن و تفاوت آن با «تحرك» از آيه 38 سوره يس استفاده كرده‏اند كه خورشيد نه تنها حركت مي‏كند جريان هم دارد. يعني همچون آب در حال حركت، زير و رو مي‏شود و اين نكته‏ علمی لطیفی است كه قرآن بدان اشاره دارد و در عصر جديد كشف شده است و مي‏تواند اعجاز علمي قرآن باشد. البته اگر «تجري» را كنايه از شناور بودن در فضا بدانيم.[33]

برخي محققان با نقد موارد فوق به اين نتيجه رسيده‏اند كه اشارات قرآن به حركت‏هاي خورشيد نوعي رازگويي علمي است، اما در بخشي كه قبلاً توسط كتاب مقدس گزارش شده بود يعني حركت انتقالي دوراني خورشيد، اعجاز علمي نيست. اما در بخش‏هايي كه بر خلاف هيئت بطلميوسي رايج در زمان نزول بيان داشته است (مثل حركت انتقالي مستقيم، حركت وضعي و حركت تا زمان معين و حركت دروني خورشيد) اگر به قطعيت برسد، اعجاز علمي قرآن به شمار می‌آید.[34]

3. زوجيّت:

(وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ)[35]؛ «و از تمام ميوه‏ها يك جفت آفريد»

در آيات متعددي به زوجيت ميوه‏ها و گياهان و انسان‏ها اشاره شده است
(رعد/ 2، شعراء/ 7 و يس/ 36 و همين مضمون در حج/ 5 و لقمان/ 10 و ق/ 7 و طه/ 53 و اعراف/ 189) و در برخي آيات به زوجيت چيزهايي اشاره مي‏كند كه انسان اطلاعي ندارد (يس/36) و در برخي آيات سخن از زوجيّت همه موجودات است:

(وَمِن كُلِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّکمْ تَذَكَّرُونَ)[36]؛ «و از هر چيز، جفت آفريديم باشد كه متذكّر شويد.»

واژه‌ زوج در عالم حيوانات به نر و ماده گفته مي‏شود و در غير حيوانات هر دو چيزي كه قرينه يكديگرند را زوج می‌نامند و به چيزهاي مقارن مشابه و متضاد نيز زوج اطلاق مي‏شود.[37] از اين‌رو برخي واژه‌ زوج را در مورد ذرات درون اتم (الكترون، پروتون) و نيروهاي مثبت و منفي به كار برده‏اند.[38]

بسياري از مفسّران و صاحبنظران با شگفتي، آيات فوق را از اشارات علمي قرآن به مسأله زوجيت گياهان و زوجيّت عام موجودات دانسته‏اند[39] و برخي ديگر اين مطلب را اعجاز علمي قرآن دانسته‌اند[40] چرا كه انسان‏ها از قديم از زوجیّت برخي گياهان مثل «نخل» با خبر بوده‌اند و مسأله زوجيّت گياهان توسط كارل لينه (1707ـ1787 م) گياه‏شناس معروف سوئدي در سال 1731 م) ابراز شد.

بنابراين مردم عصر نزول قرآن از زوجيّت همه گياهان اطلاع نداشتند.
ولي قرآن نه تنها به اين مطلب اشاره كرده. (رعد/3، شعراء/7 و...) بلكه به زوجيّت همه موجودات نیز اشاره دارد (ذاريات/49) كه تا قرن اخير كسي از آن اطلاع نداشت[41]. در نتیجه، اشاره علمي قرآن به زوجيت گياهان و زوجيت عام موجودات نوعي رازگويي قرآن است كه حكايت از اعجاز علمي اين كتاب مقدس دارد. البته برخي محققان برآنند كه هر چند این اشارات علمي قرآن مي‏تواند اعجاز علمي بشمار آيد اما تطبيق آيه (ذاريات/49) با مواردي همچون الكترون‏ها، پروتون‏ها و كوارك‏ها قطعي نيست و حداكثر اين موارد ممكن است از مصاديق آيه مذكور بشمار آيد.[42]

4. لقاح (بارور كردن گياهان و ابرها توسط بادها)

(وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً)[43]؛ «و بادها را بارور كننده (ابرها و گياهان) فرستاديم، و از آسمان آبي فرو فرستاديم.»

مفسّران و صاحبنظران آيه‌ فوق را به دو صورت تفسير كرده‏اند:

الف: اين آيه به لقاح گياهان اشاره دارد يعني ابرها فرستاده مي‏شوند تا گرده‏هاي گياهان نر را به گياهان ماده برسانند و آنان را بارور كنند[44] و برخي صاحب‏نظران اين مطلب را اعجاز قرآن دانسته‌اند زیرا بشريت در اواخر قرن هيجدهم يا اوايل قرن نوزدهم به مسأله‌ی تلقيح پي برد، درحالي كه قرآن قرن‏ها قبل بدان اشاره داشته است.[45]

ب: برخي صاحبنظران و مفسّران دیگر آيه‌ فوق را اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آنها دانسته‏اند[46] چرا كه در ادامه آيه مسأله نزول باران را مطرح مي‏كند كه نتيجه لقاح ابرهاست و «احمد امين» اين آيه را يك معجزه‌ جاوداني مي‏داند كه حدود هزار و سيصد و نود سال پيش موضوعي را بيان كرده كه عصاره و نتيجه تحقيقات جديد است و منظور آيه همان تأثيري است كه باد در اتحاد الكتريسته مثبت و الكتريسته منفي در دو قطعه ابر و آميزش و لقاح آنها دارد.[47] البته می‌توان آيه فوق را اشاره به لقاح ابرها و گياهان مرده نیز دانست[48] زیرا بخش اوّل آيه يك مطلب كلي را (بارورسازی بادها) كه اعم از لقاح ابرها و گياهان است مطرح می‌کند ولي در ادامه‌ی آيه يكي از نتايج اين لقاح را تذكّر مي‏دهد كه همان نزول باران از ابر است. همانطور كه لقاح گياهان نيز يكي از مصاديق آنها است.[49]

اشاره‌ علمي قرآن به لقاح ابرها، اعجاز علمي قرآن به شمار می‌آید زیرا این مطلب تا سالهاي اخير براي بشر كشف نشده بود. امّا اشاره قرآن به لقاح گياهان هرچند شگفت‏انگيز است؛ اما اعجاز علمي قرآن بشمار نمي‏آيد زیرا انسان‏هاي صدر اسلام بطور اجمالي از تأثير گرده‏افشاني برخي گياهان (همچون خرما) اطلاع داشته‌اند.[50]

5. چينش مراحل آفرينش انسان:

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ)[51]؛ «و بيقين انسان را از چكيده‏اي از گِل آفريديم؛ سپس او را آب اندك سيّالي در جايگاه استوار [= رحم‏] قرار داديم؛ سپس آب اندك سيّال را بصورت [خون بسته‏] آويزان آفريديم، و [خون بسته] آويزان را بصورت (چيزي شبيه) گوشت جويده شده آفريديم و گوشت جويده شده را بصورت استخوان‏هايي آفريديم؛ و بر استخوان‏ها گوشتي پوشانديم؛ سپس آن را بصورت آفرينش ديگري پديد آورديم؛ و خجسته باد خدا، كه بهترين آفرينندگان است!»

قرآن‌كريم در آيات متعددي از آفرينش انسان و مراحل آن ياد كرده است (مؤمنون/12ـ 14، حج/ 5، غافر/ 67، قيامت/ 37ـ 39، علق/2، طارق/6، دهر/2، سجده/6ـ9و...) از اين آيات مي‏توان استفاده كرد كه مراحل زندگي انسان پانزده مرحله است كه عبارتند از:

1. مرحله‌ خاك (يعني تراب وطين، حج/ 5، مؤمنون/12، غافر/ 67)؛[52]

2. مرحله‌ آب (يعني ماء، ماء دافق، ماه مهين، طارق/ 6، سجده/ 6ـ 9)؛[53]

3. مرحله مني (نطفة من مني، قيامت / 37 - 39)؛

4. مرحله نطفه مخلوط (نطفه امشاج، دهر / 2)؛

5. مرحله علقه (مؤمنون / 12ـ14، حج / 5، غافر/ 67)؛

6. مرحله مضغه (مؤمنون / 12ـ14 و حج / 5)؛

7. مرحله‌ تنظيم و تصوير و شكل‏گيري (سجده/ 6 ـ 9)؛

8. مرحله شكل‏گيري استخوان‏ها (مؤمنون/ 12 ـ 14)؛

9. مرحله‌ پوشاندن گوشت بر استخوان‏ها (همان)؛

10. مرحله‌ آفرينش جنس جنين (قيامت / 37 ـ 39)؛

11. مرحله‌ آفرينش روح يا دميدن جان در انسان و پيدايش گوش و چشم (سجده / 6ـ9 و مؤمنون / 14)؛

12. مرحله‌ تولد طفل (غافر / 67)؛

13. مرحله‌ بلوغ (مؤمنون / 12ـ14، حج / 5 و غافر / 67)؛

14. مرحله‌ كهنسالي (حج / 5 و غافر / 67)؛

15. مرحله مرگ (همان‏ها)؛[54]

البته هر كدام از اين مراحل بر اساس آيات قرآن و علوم پزشكي نياز به شرح و توضيح دارد. اين آيات اشارات علمي ارزنده‏اي را در بردارد كه برخي پزشكان را به حيرت آورده است و آنها را دليل اعجاز علمي قرآن بلكه اعجاز بلاغي قرآن دانسته‏اند.[55]

برخي صاحبنظران غربي همچون دكتر موريس بوكاي معتقدند:

«بايد همه بيانات قرآني را با معلومات اثبات‌شده‌ عصر جديد مقايسه كرد، موافق بودنشان با اينها واضح است ليكن همچنين بي‏نهايت مهم است كه آنها را با عقايد عمومي كه در اين خصوص در جريان دوره وحي قرآني شايع بود مواجهه داد تا معلوم گردد انسان‏هاي آن زمان تا چه اندازه از نظراتي شبيه آنچه در قرآن درباره اين مسائل عرضه شده دور بوده‏اند.

در واقع اين فقط در جريان قرن نوزدهم است كه ديد تقريباً روشني از اين مسائل پيدا مي‏كنيم. در تمام دوران قرون وسطي، اساطير و نظرات صوري بي‏پايه، منشأ متنوع‏ترين آراء شد که تا چندين قرن پس از آن ساري و جاري بود.

آيا مي‏دانيد كه مرحله‏اي اساسي در تاريخ جنين‏شناسي تصديق «هاروي»[56] در سال 1651 م بود مشعر به اينكه «هر چيزي كه مي‏زايد در آغاز از تخمي مي‏آيد.» و جنين بتدريج بخشي پس از بخشي درست مي‏شود؟ [...] اين بيش از هزاره‏اي پيش از آن عصر است، كه در آن عقايدي تخيلي شايع بود و انسان‏ها قرآن را مي‏شناختند. بيانات قرآن در باب توليد مثل انسان، حقايق اساسي را كه انسان‏ها قروني چند براي كشف آن گذراندند، با اصطلاحات ساده اشعار داشته است.»[57]

برخي محققان نيز برآنند كه هرچند بيان هر یک از اين مراحل آفرينش انسان به تنهایي نمي‏تواند دليل مستقلي بر اعجاز علمي قرآن باشد ولي با توجه به گواهي دانشمندان بر عدم آگاهی مردم عصر نزول قرآن، از اين مطلب، نظم و چينش مراحل آفرينش انسان نوعي رازگويي علمي است كه مي‏تواند اعجاز علمي قرآن بشمار آيد.[58]
·            ب: اشارات علمي شگفت‏آور قرآن

برخي آيات قرآن به مطالب علمي جهان و قوانين آنها اشاره مي‏كند كه، شگفتي هر خواننده‏اي را بر مي‏انگيزد. زیرا نوعي مخالفت با ديدگاهها و نظريه‏هاي مشهور در علوم آن عصر بشمار مي‏آيد كه شگفت‏آور است و دلالت بر عظمت علمي قرآن دارد.[59] آري، عرب صدر اسلام از مراكز علم و تمدن آن عصر (جندي شاپور ايران و يونان) دور بودند و اطلاعات علمي قابل توجهي نداشتند بلكه در عصر جاهليت به سر مي‏بردند.

اما قرآن كريم در همان محيط به مباحث كيهان‏شناسي، زمين‏شناسي، علوم پزشكي و... اشاره كرده است، كه برخي مطالب علمي آن تا صدها سال بعد مورد پذیرش عموم مراكز علمي جهان نبود. براي مثال به موارد زير توجه كنيد:

1. آغاز جهان و چگونگي پيدايش آن جهان از توده‏اي به هم پيوسته و گازي شكل‏: (ثُمَّ اسْتَوَي‏ إِلَي السَّماءِ وَهِيَ دُخَانٌ) (فصلت / 11)؛ «سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالي كه بصورت دود بود.»

بسياري از دانشمندان مطالب قرآن در مورد آغاز جهان را از اخبار غيبي و مطالب شگفت‏انگيز علمي قرآن مي‏دانند،[60] زیرا با نظريه‌ی انفجار بزرگ (مهبانگ)[61] و جدا شدن جهان آسمان و زمين از همديگر و توده گازي شكل بودن (دخان) هماهنگ است. ظاهر آيات قرآن با نظريه مشهور مهبانگ بطور شگفت‏انگيزي همخوان است و برخي مفسران بدان اذعان دارند.[62] امّا برخي محققان اعجاز علمي قرآن را در اين مورد نمي‏پذيرند زیرا نظريه‌ مهبانگ قطعي نيست و نظريه‏هاي رقيب (همچون نظريه مهبانگ و جهان پلاسما و حالت پايدار) در اين مورد وجود دارد.[63] و در مورد آيات فوق تفسيرها و روايات ديگري نيز وجود دارد.[64]

2. حركت زمين:

(وَتَرَي الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ)[65]؛ «و كوه‏ها را مي‏بيني و آنها را ساكن و جامد مي‏پنداري.»

برخي مفسران از این آيه حركت زمين را برداشت كرده و آن را از آيات علمي و اعجازآميز قرآن دانسته‏اند[66] و برخي و صاحبنظران از آيات ديگر قرآن (زخرف/10، طه/ 53، نبأ/ 6) حركت زمين[67] و برخي ديگر از سوره‌ شمس/4 و نازعات/ 30 حركت‏هاي وضعي و انتقالي زمين را برداشت كرده‏اند.[68]

صرف‏نظر از اشكالاتي كه به برداشت‏هاي فوق از آيات گرفته شده،[69] قرآن بر خلاف نظريه حاكم و مشهور عصر نزول، از حركت زمين خبر داده است زیرا نظريه‌ بطلميوس مبني بر سكون و مركزيت زمين در محافل علمي عصر نزول مشهور[70] و حاكم بود[71] و اين بیانگر عظمت قرآن است.

3. پيدايش حيات از آب:

(وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ) (انبياء/30)؛ «و هر چيز زنده‏اي را از آب قرار داديم.» برخي صاحبنظران با استناد به سوره نور / 45 كه منشأ پيدايش موجودات را آب معرفي مي‏كند، آن را مطلب شگفت‏انگيز بلكه اعجازآميز علمي قرآن مي‏دانند.[72] و گروهی ديگر از مفسّران و دانشوران نيز به انطباق يافته‏هاي علوم تجربي با اين آيات اعتراف كرده‏اند.[73] البته مفسران در مورد اين آيات معاني متعددي بيان كرده و گفته‌اند ممكن است مقصود از «آب» در اين اينجا مني و نطفه يا ماده اصلي بدن موجودات زنده، يا مايع آب گونه‏اي كه خلقت جهان از آن پديد آمده يا منشأ پيدايش نخستين موجود از آب باشد.[74] البته قبل از اسلام برخي فلاسفه يونان (مثل تالس)[75] يادآور شده بودند كه اصل هستي از آب است. پس مطالب آيات فوق شگفت‏انگيز بوده و عظمت قرآن را مي‏رساند ولي اعجاز علمي آن را اثبات نمي‏كند.[76]

4. ممنوعيت شرابخواري و اعلام زيان‏ها:

(يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهَما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَفْعِهِمَا)[77]؛ «درباره شراب و قمار از تو سوال مي‏كنند، بگو در آنها گناه (و زيان) بزرگي است، و منافعي براي مردم در بردارد. [ولي‏] گناه آن‏ها از نفعشان بيشتر است.»

در برخي آيات قرآن ممنوعيت نوشيدن شراب به صراحت اعلام شده[78] و در برخي به ضررهاي آن اشاره شده[79] و در برخي به اشاره از آن نهي شده است[80].

بسياري از پزشكان، صاحبنظران و مفسّران در مورد زيان‏هاي شراب و شرابخواري مطالب فراوانی نوشته و با شگفتي از اين مطلب قرآن ياد كرده‏اند[81] زیرا قبل از اسلام شرابخواري يك عادت بشري بوده همانطور كه در عصر حاضر در بسياري از كشورهاي غير مسلمان اينگونه است و حتي تورات و انجيل كنوني نيز به نوعي شرابخواري را تشويق كرده است.[82] ولي اسلام با اين پديده زيان‏آور برخورد كرد و اين يكي از خدمات اعجازآميز قرآن به بشريت بود.

5. ممنوعيت آميزش با زنان در حالت عادت ماهيانه:

(وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ المَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذي فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّي‏ يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ)[83].

قرآن كريم در آيه‌ فوق به مردان دستور مي‏دهد در حالت عادت ماهيانه از نزديكي با زنان دوري كنيد و آن را زيانبار معرفي مي‏كند. برخي از پزشكان، صاحبنظران و مفسران نيز زيان‏هاي اين كار را برشمرده و با ديده‌ اعجاب به قرآن نگريسته‏اند.[84]

6. برخي موارد ديگر از آيات قرآن نيز اشاره علمي شگفت‏آميزي در بردارد؛ از جمله: در مورد واژه‌ «صمد» (توحيد/2) و ارتباط آن با فضاي خالي داخل اتم‏ها[85] و نيز نكته‌ شگفت‏آميز علمي قرآن در مورد صفت «لطيف» و خلق موجودات ريز كه با چشم درك نمي‏شوند،[86] نكته اعجازآميز علمي قرآن در مورد آتش درون شاخه‏هاي سبز درختان (يس/80)[87] و نكته علمي قرآن در مورد اينكه آسمان دنيا محل كرات آسماني است كه برخلاف ديدگاه هيئت بطلميوسي بوده است[88] و در مورد تشبيه شرح صدر به صعود در آسمان و تنگي نفس در اثر كمبود هوا (انعام/125)،[89] در مورد اينكه كوهها همچون ميخ و زره محكم زمين را از لرزش حفظ مي‏كنند[90]؛ (نحل/ 15) اشاره نمود.

يادآوري: موارد فوق مطالب و اشارات علمي شگفت‏آميزي است كه در محيط عرب جاهلي صدر اسلام و توسط يك پيامبر درس ناخوانده بيان شده است، از اين رو تعجب هر خواننده‏اي را بر مي‏انگيزد و او را به تحسين قرآن وامي‏دارد.
·            ج: اشارات علمي انديشه‏ساز قرآن:

آياتي كه اشاره به آسمان، زمين، انسان، حيوانات و طبيعت مي‏كند و انسان را به تفكر در آنها دعوت مي‏كند و گاهي آنها را نشانه‌ خدا و معاد مي‏شمرد. ولي مطلب شگفت‏آميز يا اعجازآميزي از ظاهر آيات قابل استفاده نيست، اينگونه آيات توجه انسان را به نمودهاي آفرينش زيباي الهي جلب مي‏كند و زمينه را برای رشد علمي بشر، به ويژه در علوم‌تجربي فراهم مي‏سازد.

مثال: (أَفَلاَ يَنظُرُونَ إِلَي‏ الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ)[91]؛ «و آيا به شتر نظر نمي‏كنند كه چگونه آفريده شده است؟!»

و نيز در آيات 5، 6، 7، 10، 11، 13، 14 سورة نحل به منافع حيوانات، نزول باران، رويش گياهان رنگارنگ، درياها و كشتي‏راني در آنها و فوايد غذايي و زيورآلاتي كه از آنها بدست مي‏آيد، به عنوان نشانه‏هايي براي انديشمندان اشاره مي‏كند تا به آفرينشگر جهان پي ببرند و سپاسگزاري ‏كنند.[92]

پی‌نوشت‌ها:
[1]. شمارگان اين آيات را برخى نويسندگان 1322 آيه شمرده‏اند و آنها را در زمينه علوم مختلف ليست كرده‏اند. (نك: العلوم فى القرآن، مجهد جميل الحبّال ومقداد مرعى الجوارى،ص 36ـ35)

[2]. نك: پژوهشى در اعجاز علمی قرآن، پيشين، ص 85.

[3]. نك: رسائل ابن سينا، ص 128ـ129 و التفسير والمفسرون، دكتر ذهبى، ج2، ص419 و درآمدى بر تفسير علمى قرآن، رضایی‌اصفهانی، ص 293 به بعد.

[4]. به مبحث پايانى نوشتار، منابع جهت مطالعه بيشتر مراجعه فرماييد.

[5]. مقايسه‏اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبيح‏اللَّه دبير، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ سوم، سال 1365 ش، ص 7 ـ 226، (اين كتاب به زبان‏هاى متعدد ترجمه و با چاپ‏هاى گوناگون منتشر شده است.)

[6]. رعد/ 2.

[7]. البته اين تفسير بنابراین كه جمله «ترونها» را صفت «عمد» بدانيم ولى اگر بغير عمد متعلق به ترونها باشد معنا مى‏شود: (همانگونه كه) مى‏بينيد آسمانها را بدون ستون آفريد.» بنابراين معناى دوم آسمانها اصلاً ستون ندارد تا ديده شود. ولى معناى اول با ظاهر آيه سازگارتر است چون تقديم و تأخير لازم نمى‏آيد و توسط روايت امام رضا7 (ثم عمد ولكن لاترونها ـ برهان، ج 2، ص 278) تقويت مى‏شود.

[8]. همچون آيت‌اللَّه مكارم شيرازى (نمونه، ج 17، ص 29 و ج 10، ص 110ـ111 و پيام قران، ج 8، ص 146 و آيت‌اللَّه حسين نورى (دانش عصر فضا، ص 55 - 56)

البته برخى صاحب نظران نيز آيات فوق را اشاره به نيروى جاذبه دانسته‏اند اما نسبت به اعجاز علمى آن سكوت كرده‏اند: نك: معارف قرآن، استاد مصباح يزدى، ص 247ـ248 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 41ـ46 و المعجزة القرآنية، دكتر محمد حسن هيتو، ص 180 و التمهيد فى علوم القران، آيةاللَّه معرفت، ج6، ص122ـ 128 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، لطيف راشدى، ص 50.

[9]. مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 41.

[10]. تاريخ علوم، ص 264، (البته برخى نويسندگان در اينكه مبتكر نيروى جاذبه نيوتن باشد و درصحت داستان سيب ترديد مى‏كنند، نك: دانش عصر فضا، ص 44.

[11]. اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، يداللَّه نيازمند شيرازى، ص 88 ـ 99 و الفرقان فى تفسير القران دكتر صادقى، ج 21، ص 341 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 43 و دانش عصر فضا، نورى، ص 55 و نمونه، ج 18، ص 187.

[12]. نك: التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، مصطفوى، ماده سمو و نمونه، ج 1، ص 65 و پژوهش در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 126.

[13]. نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 155.

[14]. یس/ 38.

[15]. نام اين ستاره را «وِگاه» (نمونه، ج 18، ص 382) يانس ثابت (الميزان، ج 17، ص 89 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 25 - 26) و يا مجموعه نجوم هركپل يا ستاره‏اى بر ران راست «جائى» (اسلام و هيئت، ص 181) بيان كرده‏اند.

[16]. یس/ 38.

[17]. لام در آيه (لمستقر لها) ممكن است به معناى الى ـ فى ـ تأكيد باشد و «مستقر» مى‏تواند مصدر ميمى، اسم زمان يا اسم مكان باشد (نك: الميزان، ج 17، ص 79 و ص 89 و اسلام و هيئت ص 184 و نمونه، ج 18، ص 382.

[18]. الميزان، نمونه، اسلام و هيئت، همان‏ها و دانش عصر فضا، پيشين، ص 25 - 36 و الجواهر فى تفسير القرآن، طنطاوى، ج 9، ص 172 و زنده جاويد و اعجاز قرآن، مهندس محمدعلى سادات، ص 28ـ39 و قرآن و آخرين پديده‏هاى علمى، مهندس جعفر رضايى‏فر، ص 131 و القرآن الكريم و العلم الحديث، دكتر منصور محمد حسب النبى، ص 264.

[19]. نمونه، ج 18، ص 6ـ 389؛ مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 24 و راه تكامل، احمد امين، ج 5، ص 9 و اسلام و هيئت، شهرستانى، ص 179. و نيز نك: مقايسه‏اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، دكتر موريس بوكاى، ترجمه دبير، ص 215 - 216 و دانش عصر فضا، حسين نورى، ص 26 و ص 35 ـ 36 و معارف قرآن، مصباح يزدى، ص 252.

[20]. كتاب مقدس، مزامير، زبور داود، مزمور 19/ 5.

[21]. خوابگردها، آرتور كوستلر، ترجمه منوچهر روحانى، ص 590.

[22] مفردات راغب، ماده فلك.

[23]. نمونه، ج 18، ص 387.

[24]. مفردات راغب، ماده سبح.

[25]. بطلميوس، از دانشمندان قرن دوم ميلادى (فرهنگ دانستنيها، محمدنژاد، ج 1، ص 752) البته برخى يادآورد شده‏اند كه در تاريخ سه دانشمند يونانى به نام بطلميوس خوانده مى‏شدند كه عبارتند از: بطلميوس غريب، بطلميوس داس و بطلميوس قلوذى كه اين سومى همان است كه هيئت بطلميوسى به نام اوست و متولد 140 قبل از ميلاد است (اسلام و هيئت، گفتار سوم (كج) و ص 5.

[26]. یس/ 38.

[27]. نمونه، ج 18، ص 382 و اسلام و هيئت، ص 186 و دانش عصر فضا، ص 26 و ص 5 - 36 و پيشگوئيهاى علمى قرآن، مصطفى زمانى، ص 34.

[28]. القرآن و العلم، احمد محمد سليمان، ص 6 - 35.

[29]. عمر خورشيد را كلاً ده ميليارد سال تخمين مى‏زنند كه پنج ميليارد سال آن سپرى شده است (نك: فيزيك نوين، دكتر اريك اوبلاتر، ص 21 - 20، ترجمه بيضاوى و...).

[30]. رعد/ 2.

[31]. دانش عصر فضا، پيشين، ص 35.

[32]. در خورشيد هسته‏هاى اتم‏هاى هيدروژن به هليوم تبديل مى‏شود كه ذوب هسته‏اى با جوشش هسته‏اى نام دارد. خورشيد در هر دو ساعت و چهل دقيقه سطح آن با سرعت شش كيلومتر به داخل و خارج مى‏رود و قطر آن ده كيلومتر تغيير مى‏كند و اين تپش خورشيد است و در اثر ميدان‏هاى مغناطيسى اطراف لكه‏ها بوجود مى‏آيد و با سرعت 1600000 كيلومتر در ساعت از خورشيد فوران مى‏كند و به سرعت خاموش مى‏شود. (نك: فيزيك نوين، پيشين، ص20 و مجله اطلاعات علمى، ش 193).

[33]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ج 1، ص 168.

[34]. همان، ص 169.

[35]. رعد/ 3.

[36]. ذاریات/ 49.

[37]. نك: مفردات راغب اصفهانى، ماده زوج و نمونه، ج 18، ص 377 ـ 378.

[38]. نك: نمونه، همان و اعجاز قرآن، علامه طباطبایى، ص 15 ويراسته عليرضا ميرزا محمد، رابطه علم و دين، عباسعلى سرفرازى، ص 35ـ36 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 57 و 60 و القرآن والطب، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ص27 و 28 و زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 39ـ43 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، پيشين، ص 24.

[39]. نك: نمونه، همان و اعجاز قرآن، علامه طباطبایى، ص 15 ويراسته عليرضا ميرزا محمد، رابطه علم و دين، پيشين، ص 35ـ36 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 57 و 60 و القرآن والطب، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ص27 و 28 و زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 39ـ43 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، پيشين، ص 24.

[40]. تفسير نوين، محمدتقى شريعتى، ص 11.

[41]. وجود ذرات درون اتم با بار منفى و پروتون با بار مثبت، را ماكس پلانك فيزيكدان نامى
قرن بيستم كشف كرد. (نك: ماكس پلانك، تصوير جهان در فيزيك جديد، ترجمه مرتضى صابر، ص 95)

[42]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 283.

[43]. حجر/22.

[44]. منهج‏الصادقين، ملا فتح‏اللَّه كاشانى، ج 5، ص 158 و رابطه علم و دين، پيشين، ص 36 و رهبران راستين، عبدالكريم هاشمى‏نژاد، ص 256- 263 و فروغ دانش جديد در قرآن و حديث، م، حقيقى، ج 2، ص 23 و مرزهاى اعجاز، سيد ابوالقاسم خوئى، ترجمه جعفر سبحانى، ص 118 و الفرقان و القرآن، خالد عبدالرحمن العك، ص 511.

[45]. القرآن و الطب، ص 24 - 26 و نمونه، ج 11، ص 61 و قرآن و آخرين پيامبر، ص 179.

[46]. مجمع‏البيان، ج 3، ص 334 و باد و باران در قرآن، مهندس بازرگان، ص 59 و 126 و نمونه، ج11، ص61 و التفسير العلمى فى الميزان، احمد عمر ابو حجر، ص 461 - 463.

[47]. راه تكامل، احمد امين، ص 57.

[48]. مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 62 و پيشگوئى‏هاى علمى قرآن، مصطفى زمانى، ص 91ـ93.

[49]. نك: زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 35 و 36.

[50]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 293، پيشين.

[51]. مؤمنون/ 12 ـ 14.

[52]. در مورد آفرينش انسان از خاك، دو احتمال وجود دارد، يكى اينكه منظور آفرينش انسان اولى (= آدم) از خاك باشد يا تشكّل انسان از خاك يعنى عناصر خاك در بدن انسان وجود دارد. (نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، نگارنده، ج 2، ص 434 به بعد و نيز تفسير نمونه، ج 20، ص 165 و ج 14، ص 23)

[53]. در مورد آفرينش انسان از آب، چند احتمال وجود دارد، يكى اينكه حيات همه موجودات زنده بستگى به آب دارد و يا اينكه قسمت عمده بدن انسان و بسيارى از حيوانات را آب تشكيل مى‏دهد و يا اينكه مقصود آفرينش انسان اوليه (آدم) از آب بوده است. (نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، نگارنده، ص 438 به بعد و نيز تفسير نمونه، ج 13، ص 396 و ج 15، ص 126 و معارف قرآن، مصباح يزدى، ص 329 و ص 330)

[54]. اين دسته‏بندى را از كتاب پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 432 آورديم ولى برخى از مفسران و پزشكان آيات و مراحل فوق را به گونه‏اى ديگر دسته‏بندى كرده‏اند و مراحل خلقت انسان را هفت مرحله دانسته‏اند (نك: نمونه، ج 20، ص 165 و ج 14، ص 23 و الفرقان و القرآن، پيشين، ص 493 و التمهيد فى علوم القرآن، محمدهادى معرفت، ج 6، ص 80.

[55]. طب در قرآن، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ترجمه على چراغى، ص 84.

[56]. Harvey پزشك انگليسى (1576 - 1657 م).

[57]. مقايسه‏اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 276 - 277 با تلخيص.

[58]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 564.

[59]. البته از آنجا كه اين مطالب بصورت ديدگاه‏هاى غيرمشهور در مراكز علمى توسط برخى دانشمندان مطرح شده بود، اعجاز علمى قرآن بشمار نمى‏آيد.

[60]. طنطاوى (الجواهر، ج10، ص 99) عبدالرزاق نوفل (القرآن والعلم الحديث، ص 2ـ163) و احمد محمد سليمان (القرآن والعلم، ص 3ـ54) و محمد سامى محمد على (الاعجاز العلمى فى القرآن الكريم، ص 34) و محمد كامل عبدالصمد (الاعجاز العلمى فى الاسلام (القرآن الكريم) ص 47).

[61]. براى اطلاع از نظريه مهبانگ و ديدگاه مقابل آن نك: تاريخچه زمان، استفن ويليام هاولينگ، ترجمه دادفرما، ص 145ـ149، انتشارات كيهان، 1372 ش.

[62]. نمونه، ج 20، ص 228 و ج13، ص 394ـ395 والتمهيد فى علوم‌القرآن، ج6، ص129ـ 139.

[63]. نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، نگارنده، ص 5 - 104.

[64]. نك: الميزان، ج 14، ص 278 - 279 و صافى، ج 3، ص 347 و نمونه،  13، ص 396.

[65]. نمل/ 89.

[66]. نمونه، ج 15، ص 568ـ569.

[67]. نك: مرزهاى اعجاز، پيشين، ص 119، مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 35ـ36، اعجاز قرآن، پيشين، ص 13، القرآن يتجلى من عصر العلم، شيخ نزيه القميحا، ص 149 و...

[68]. پرتوى از قرآن، سيدمحمود طالقانى، ج 2، ص 110.] و برخى ديگر از سوره مرسلات/ 35 حركت‏هاى متعدد زمين را استفاده كرده‏اند. [اعجاز قرآن، از نظر علوم امروزى، پيشين، ص80 به بعد.

[69]. نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 170 به بعد.

[70]. قبل از اسلام برخى دانشمندان همچون فيثاغورس، فلوته‏خوس، ارشميدس، استرخوس ساموسى و كليانتوس آسوسى كه قبل از بطلميوس زندگى مى‏كرده‏اند قائل به حركت زمين بوده‏اند. (اسلام و هيئت، سيدهبةالدين شهرستانى، ص 44.)

[71]. تاريخ علوم، پى‏ير روسو، ص 193 به بعد و خوابگردها، آرتور كوستلر، ص 161 به بعد.

[72]. التمهيد فى علوم القرآن، پيشين، ج 6، ص 34، فروغ دانش جديد در قرآن و حديث، پيشين، ج 1، ص 104.

[73]. نك: اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، پيشين، ج1، ص135ـ144 و فى ظلال‌القرآن، سيد قطب، ج 6، ص 111.

[74]. نك: نمونه، ج13، ص 396 و ج 14، ص 508 ـ 509 و الكون والانسان بن العلم والقرآن، بسام دفضع، ص 122ـ 123، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 242.

[75]. فلسفه يونان، محمد غلاب، ج1، ص 8 و قرآن و علم امروز، عبدالغنى الخطيب، ترجمه مبشرى، ص 69ـ70.

[76]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 243.

[77]. بقره/ 219.

[78]. مائده/ 90 ـ 91.

[79]. بقره/ 219.

[80]. نحل/ 67 و نساء/ 43.

[81]. نك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 347.

[82]. نك: كتاب مقدس، سفر تثينه، باب 14، شماره 26 و انجيل متى، باب 26، شماره 29.

[83]. بقره/ 222.

[84]. تفسير نمونه، ج 2، ص 93ـ94 و طب در قرآن، ص 50 ـ 51.

[85]. نمونه، ج 27، ص 440.

[86]. همان، ج 5، ص 6 - 387.

[87]. همان، ج 18، ص 4 - 466.

[88]. همان، ج 19، ص 16 - 17.

[89]. همان، ج ، ص 435.

[90]. همان، ج 11، ص 183.

[91]. غاشيه/ 17.

[92]. البته در ميان آيات 5 - 17 سوره نحل برخى نكات علمى شگفت‏آور دیگری نيز وجود دارد.