پرسش
ظاهراً در مواردي كه تفسير حرام مي‏شود آن را تفسير به رأي ناميده‏اند در مورد تفسير به رأي توضيحي بفرمایید؟
پاسخ
تفسير به رأي يكي از مباحثی است كه در روايات اهل‌بيت: مكرر از آن ياد شده هم‌چنين در روايات پيامبر اكرم9 از طريق اهل‌سنت و از طريق شيعه روايات متعددي وارد شده كه تفسير به رأي حرام است.
نمونه‏هايي از اين روايات جلب:
در مقدمه تفسير برهان حكايت شده: هر كس قرآن را به رأي خويش تفسير كند جايگاهي از آتش براي خود فراهم كرده است.
و از اهل سنت هم شبيه همين روايت نقل شده كه پيامبر اكرم‏9 فرمودند: «مَن قال في القرآن برايه» كسي كه در مورد قرآن به رأي خودش سخن بگويد، جايگاهي از آتش دارد كه اين روايت در سنن ترمذي و منابع ديگر اهل سنت آمده و حتي از آن به عنوان «حديث حسن» ياد كرده‏اند.[1]
در منابع شيعه بهترين روايتي كه در اين زمينه هست حديث قدسي از امام‌ رضا7 مي‏باشد كه از پدرانشان از اميرالمؤمنين7 از پيغمبراكرم9 از خداوند تبارك و تعالي نقل مي‏كند كه مي‏فرمايد:
«ما آمن بي مَن فَسَّر برأيه كلامي»؛[2] «كسي كه كلام من را، (و مهم‌تر كلام خدا را) به رأي خودش تفسير كند، به من ايمان ندارد.»
البته روايات در اين زمينه با عبارات متعدد فراوان است. برخي فرمودند: هر كس، بدون علم، در مورد قرآن چيزي بگويد اين تفسير به رأي است.
برخي هم به آيات قرآن در اين مورد تمسك كرده‏اند از جمله، به آيه‏ 33 سوره‏ اعراف كه مي‏فرمايد: «پروردگار كارهاي زشت را چه ظاهر چه باطن حرام كرده» و در آخر آيه آمده: «و يكي از چيزهايي كه حرام شده اين است كه انسان چيزي را كه نمي‏داند به خدا نسبت بدهد.»[3] و تفسير به رأي عبارت است از چيزي كه انسان نمي‏داند، و به خدا نسبت مي‏دهد، به عبارت ديگر كسي بدون این‌که به تفاسير و منابع روايي رجوع كند و ببيند چه رواياتي در مورد اين آيه از پيامبر و اهل‌بيت: آمده است رأي و نظر خود را به جاي تفسير قرآن، به ديگران ارائه كند (= تفسير بدون توجه به قراین نقلي و عقلي) اين تفسير به رأي است.
برخي افراد، از رواياتي كه براي تفسير به رأي وعده آتش داده، استفاده كرده‏اند كه تفسير به رأي از گناهان كبيره است.
بعد از دلایلي كه بر حرمت تفسير به رأي از قرآن و روايات بيان شد به نظر مي‏رسد دليل ديگري براي حرمت تفسير به رأي وجود دارد و آن هم بنا عقلا است. توضيح این‌که روش عقلا در عالم اين است كه براي هر كاري به متخصص آن رجوع مي‏كنند مثلاً اگر كسي بيماري قلبي داشته باشد براي معالجه نزد متخصص قلب مي‏رود و اگر كسي در مورد قلب تخصص نداشته باشد، و به معالجه‏ بيمار قلبي اقدام كند، اگر هم به طور اتفاقي اين شخص درمان شود، باز هم مستحق سرزنش است زيرا در كاري كه تخصص نداشته دخالت كرده است. چنين دخالت‏هايي غالباً خسارت‏هاي جبران ناپذيري به بار مي‏آورد و گاهي به مرگ افراد مي‏انجامد.
از اين‌رو عقلاي عالم و خردمندان جهان آن را سرزنش مي‏كنند و در چنين مواردي مراجع ذيصلاح او را به دادگاه مي‏برند، محاكمه مي‏كنند و با او برخورد قانوني مي‏كنند و مجازات‏هاي مناسبي براي او در نظر مي‏گيرند؛ چرا اينقدر سخت‏گيري مي‏كنند؟! چون كسي كه تخصص در كاري ندارد حق دخالت در آن گستره كاري را ندارد؛ موقعيت تفسير به رأي نيز چنين است آري كسي كه متخصص تفسير نيست و آگاهي از مباحث تفسيري ندارد يا به منابع و قراین معتبر عقلي و نقلي مراجعه نكرده حق دخالت در تفسير قرآن و اظهار نظر ندارد برای همين فرمودند: «تفسير به رأي حرام است».[4]
پی‌نوشت‌ها:
[1] سنن ترمذى، جلد 5، ص 199.
[2] عيون اخبار رضا، ج 1، ص 116 و بحارالانوار، ج 89، ص 107. سند اين حديث در منابع شيعه صحيح است.
[3] (قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَاظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ)، اعراف/ 33.
[4] براى اطلاع بیش‌تر در اين زمينه به كتاب «منطق تفسير قرآن» (درسنامه روش‏ها و گرايش‏هاى تفسير قرآن) از دكتر محمدعلى رضايى‏اصفهانى مراجعه كنيد.