پرسش:

  هرچند كه مدت زيادي است كه از اين روش استفاده مي‏شود، بسياري از مفسرين معاصر نيز از اين روش استفاده مي‏كنند و حق هم همين است كه ما در فهم حدود 1322 آيه ـ كه برخي از معاصرين مصري، ليست كرده‏اند‌ ـ آياتي كه اشاره به طبيعت، كيهان‏شناسي، انسان‏شناسي و مانند آن‌ها دارد، ناچاريم كه از مطالب قطعي علمي استفاده كنيم و نمونه‏هاي زيادي هم در اين مسأله هست.
  مثلاً در مورد آيه‏ شريفه‏ (رَفَعَ السَّماوَاتِ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا)1 گفته شده است كه اين آيه اشاره به نيروي جاذبه دارد، در حالي‌كه نيروي جاذبه قرن 17 و 18 با ظهور نيوتن كشف شد. ولي قرآن حدود ده قرن قبل به اين موضوع اشاره كرده و فرموده: «خداوند آسمان‏ها را بدون ستون ديدني آفريد.»
  و در روايتي هم ذيل اين آيه از امام رضا7 نقل شده كه «آنجا، ستون‏هايي است منتها شما اين ستون‏ها را نمي‏بينيد.»2
  بنابراين آيه شريفه اشاره دارد كه بين كرات آسماني و بين آسمان‏ها ستون‏هايي است كه ما آن ستون‏ها را نمي‏بينيم و حداقل آن اشاره به نيروي جاذبه دارد كه هم‌چون ستون‏هايي اين كرات آسماني را بر هم‌ديگر نگه مي‏دارد، زمين به دور خورشيد مي‏چرخد زيرا نيروي جاذبه هم‌چون ستوني زمين را به خورشيد وصل كرده است. در صدر اسلام اگر مي‏خواستند تعبيري براي ما به كار ببرند كه نيروي جاذبه را بفهميم شايد از اين تعبير زيباتر ممكن نبود.
  حتي اين اعجاز علمي قرآن هم هست كه قرن‏ها قبل از تولد نيوتون اشاره به نيروي بين كرات آسماني كرده؛ از اين نمونه‏ها ما در فهم آيات قرآن داريم كه ناگزير به مسائل علمي مراجعه كنيم.
  


1. رعد/ 2 و مشابه آن در لقمان/ 10.
2. البته در اين آيه نكات ادبى در مورد «بغير عمد» و نيز نكات تفسيرى وجود دارد كه در جاى خود مورد بحث قرار گرفته است. (ر.ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ج 1، ص 148 به بعد)