پاسخ
فهم و برداشت هر متن مقدمات، مباني، روش و شرايطي دارد كه اگر رعايت شود، فهم صحيح و معتبر از متن حاصل ميشود و اگر رعايت نشود، فهم را به بيراهه ميبرد و برداشت و تفسيري غير حقيقي از متن و مقصود نويسنده ارائه ميكند.
برداشت از قرآنكريم يا به عبارت ديگر فهم و تفسير متن مقدس مسلمانان نيز از اين قاعده مستثني نيست. بنابراين لازم است كه در پيريزي نظاموارهاي براي منطق فهم و تفسير قرآن باشيم. البته فقدان فهم و تفسير قرآن يا عدم رعايت آن موجب لغزشها و آسيبهايي ميشود، كه در برخي از تفسيرها شاهد آن بودهايم، بنابراين لازم است كه سنجشهاي فهم و تفسير روشن شود و آسيبها و موانع فهم مشخص گردد تا مفّسر قرآن گرفتار آن دامها نگردد.
منطق تفسير قرآن، موضوعي نو پديد است كه در حوزه تفسير مطرح شده است هر چند كه در مورد زير مجموعههاي آن در برخي كتابها مطالبي بيان شده و ريشههاي اصلي بحث را در برخي آيات و احاديث و برخي مقدمههاي تفسيرها و مقالات ميتوانيم پيدا كنيم. كه در ادامه به مناسبت به آنها اشاره ميكنيم.
منطق فهم و تفسير قرآن يا شيوه صحيح برداشت از قرآن
براي آنكه برداشت صحيحي از قرآن داشته باشيم، ناچاريم كه حداقل مراحل زير را طي كنيم.
اول) آماده سازي زير ساختهاي تفسير و كسب آمادگيها و مقدمات؛
1. بدست آوردن شرايط مفسر قرآن
تسلّط بر ادبيات عرب (صرف، نحو، لغت و...)، آگاهي از شأن نزول آيات، اطلاع از علوم قرآن، علم فقه، علم اصول فقه، آگاهي از احاديث و مراجعه به آنها، علم به قرائات قرآن، آگاهي از بينشهاي فلسفي، علمي، اجتماعي و اخلاقي، آشنايي با تفاسير از جمله: شرايط مفسر قرآن است.
البته روشن است كه تفسير قرآن همچون هر علم ديگر نيازمند تخصص است و كسيكه بدون شرايط لازم به سراغ تفسير قرآن برود همچون كسي است كه بدون تخصص به جراحّي قلب بپردازد كه البته كاري ناپسند در نظر عقلاء است و در نتيجه قرآن چنين كاري موجب تفسير به رأي ميگردد كه ممنوع است. براي اطلاع از كميت و كيفيت اين شرايط و ديدگاههاي ديگر در اين زمينه به كتابهاي زير مراجعه كنيد: الاتقان في علوم القرآن، سيوطي، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، دکتر محمدعلي رضايي اصفهاني، روششناسي تفسير، رجبي و ديگران، شروط و آداب تفسير و مفسر، كامران ايزدي.
2. تفكر و تعقّل و تدّبر در آيات قرآن
قرآنكريم در موارد متعدد افراد را به تفكر در آيات1 يعني انديشهورزي در جزييات، مقدمات، علل و زمينهها فرا ميخواند و در برخي از آيات افراد را به تعقّل در آيات2 يعني انديشهورزي در امور كلّي فرا ميخواند و گاهي افراد را به تدّبر يعني پيامدهاي امور فرا ميخواند.3 ـ4
البته هر سه مورد فوق براي فهم آيات و برداشت از آنها لازم است.
براي مثال اگر قرآن به سرگذشت عذابآلود قوم عاد اشاره ميكند ما بايد در مورد زمينهها و علل جزيي اين حادثه تفكر كنيم و نيز در مورد سنت و قانون كلي الهي در مورد اقوام سركش در طول تاريخ تعقّل نماييم و نيز در مورد پيامدهاي اين حادثه تاريخي و تأثير آن در سرنوشت افراد و ملتها تدّبر كنيم و در مجموع عبرتهاي اين حادثه را به دست آوريم و بيان كنيم. اين نوع برخورد با آيات منتهي به برداشتهاي جالب ميشود كه اگر با رعايت ضوابط صورت گيرد قابل انطباق با هر زمان و مكان مشابه است.
دوم) انتخاب مباني در تفسير
در اين مورد لازم است به اين پرسشهاي اساسي پاسخ داده شود.
1. آيا تفسير قرآن جايز است؟ (جواز به معني امكان يا جواز به معناي جواز شرعي).
2. آيا ظواهر قرآن حجّت است؟
3. آيا قرآن علاوه بر ظاهر، باطن يا باطنهايي دارد، يعني آيا قرآن داراي ساحتهاي معرفتي و چند لايه است يا يك ساحت دارد؟
4. آيا قرآن تحريف شده است يا از تحريف مصون مانده است؟
5. آيا استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا جايز است؟
6. كدام منابع در تفسير قرآن معتبر است؟ مثل قرآن، سنت پيامبر9 و اهلبيت:، عقل، شهود، اجماع، اقوال صحابه، تابعين و... .
7. آيا خبر واحد در ضوابط تفسير قرآن (همچون فقه) حجّت است يا نه؟
8. آيا قرآن كلامي منسجم و حكيمانه است و در هر سوره اهداف مشخصي را دنبال ميكنند؟
انتخاب يك نظر و مبنا در مورد هريك از موارد بالا، براي مفسّر لازم است، چراكه خط اساسي او را در تفسير و برداشتهاي قرآني مشخص ميسازد و اين مبنا همچون پيش فرض در تمام مراحل يك مفسّر ياري ميرساند. براي مثال اگر كسي ظاهر قرآن را حجّت نداند و فقط تفسير را منحصر به معصوم بداند در نتيجه هر كجا كه قراين روايي وجود ندارد، نميتواند با استفاده از قراين عقلي تفسير كند و از آيات برداشت نمايد.
مثال ديگر اگر كسي شهود عرفاني، اجماع، اقوال صحابه و تابعين را در تفسير معتبر و حجّت بداند، تفسير او رنگ خاصي به خود ميگيرد اما اگر اينها را معتبر نداند و در پي قراين عقلي و سنت پيامبر9 و اهلبيت: اشد تفسير و برداشت او جهت و رنگ ديگري ميگيرد.
براي اطلاع از مباني تفسير و ديدگاهها در اين زمينه به كتابهاي زير مراجعه شود: روششناسي تفسير، رجبي و ديگران، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، اصول التفسير وقواعده، شيخ خالد عبدالرحمن العك و مباني و روشهاي تفسير، دكتر محمد كاظم شاكر.
سوم) قواعد فهم و ضوابط تفسير قرآن
قبل از برداشت و تفسير قرآن لازم است قواعد تفسيري يا مؤثر در تفسير قرآن را بشناسيم تا بتوانيم فهم معتبري از قرآن داشته باشيم؛ از جمله:
1. قاعده سياق يعني فضاي حاكم بر آيه با توجه به آيات مرتبط قبل و بعد كه در فهم آيه و تفسير آن مؤثر است.
2. قواعد ادبي كه معمولاً در علوم صرف و نحو و معاني و بيان، تبين ميشود.
3. قواعد اصول الفقه مثل عام و خاص، مجمل و مبين، مطلق و مقيد و... كه معمولاً در علم اصول الفقه توضيح داده ميشود.
4. قواعد فقهي و معلومات فقهي براي فهم آيات الاحكام.
5. قاعده ممنوعيت كاربرد اسرائيليات در تفسير، يعني مفسر حق ندارد از مطالب يهود و مسيحيت براي تفسير آيات كمك بگيرد. همانگونه كه كعب الاحبارها در طول تاريخ اين كار را كردهاند و در برخي تفاسير مثل تفسير طبري وارد شده است5.
6. قاعده عدم جواز كاربرد غير علم (عادي) در تفسير چرا كه تفسير بيان كلام خداست و نسبت امور غير علمي به خدا جايز نيست. از اين رو برخي مفسران تفسير قرآن با خبر واحد ظني را معتبر ندانستهاند6.
7. ضوابط فهم تفسير معتبر قرآن
الف) تفسير قرآن مخالف آيات ديگر قرآن نباشد.
ب) تفسير قرآن مخالف سنت قطعي نباشد.
ج) تفسير قرآن مخالف عقل نباشد.
د) تفسير قرآن مخالف علم تجربي قطعي نباشد.
اگر مفسر قرآن اين قواعد و ضوابط را نشناسد، نميتواند برداشت صحيح و معتبري از قرآن داشته باشد.
براي مثال اگر مفسر قرآن، قاعده پنجم را نداند يا رعايت نكند. ممكن است در داستان آدم و حوا روايتي را بپذيرد كه ميگويد زن از دنده چپ آدم پيدا شد، در حالي كه اين روايت اسرائيلي است و اصل آن در تورات است7.
يا اگر مفسر قرآن قواعد ادبي، اصول يا فقهي را نداند در تفسير آيات با مشكل جدّي روبرو ميشود و حتّي در ترجمه قرآن نيز با مشكل روبرو ميشود8. (البته ترجمه قرآن نوعي خلاصه تفسير است).
براي اطلاع بيشتر از قواعد و ضوابط تفسير به كتابهاي زير مراجعه كنيد: مباني و روشهاي تفسير، دكتر محمد كاظم شاكر، روششناسي تفسير، رجبي و ديگران، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، قواعدالتفسير، خالد بن عثمانالسبت، اصولالتفسير وقواعده، شيخ خالد عبد الرحمن العك.
چهارم) شناخت روشهاي تفسيري معتبر و بهرهگيري از آنها
مفسران قرآن بر اساس منبع خاصي كه در تفسير قرآن استفاده ميكنند، روش خاصي را در تفسير ميپويند، اين روشها متفاوت است پس براي فهم قرآن و تفسير آن لازم است كه روشهاي صحيح و معتبر شناخته شود و نيز روشهاي غيرصحيح و غير معتبر مشخص گردد، تا برداشت و تفسير ما به بيراهه نرود و گرفتار خطاي روشي نشويم. چرا كه انتخاب روش صحيح در تفسير موضوعيت دارد همانطور كه علامه طباطبايي; ذيل آيه 7 سوره آلعمران ميگويد: «من قال في القرآن برأيه فاصاب فقد اخطاء»9؛ (هركس در مورد قرآن بر اساس برداشت شخصي سخني بگويد و به واقع برسد [و مطلب صحيح باشد] باز هم خطا كرده است.) استفاده كردهاند10.
يعني اگر كسي با روش غلط، اقدام به جراحي قلب بيمار كند و اتفاقاً نتيجه خوب باشد، باز هم مورد سرزنش عقلاء قرار ميگيرد و از ادامه كار او جلوگيري ميشود، چرا كه نزد عقلاء وجود پزشك متخصص و ابزار و اتاق عمل و شيوه صحيح عمل براي هر جراحي لازم است؛ و روش تفسير نيز همينگونه است.
روشهاي معتبر فهم و تفسير قرآن
1. روش تفسير قرآن با قرآن (مثل تفسيرالميزان علامه طباطبايي و تفسير القرآني للقرآن، عبدالكريم خطيب)
2. روش تفسير قرآن با احاديث (مثل تفسيرالبرهان، محدث بحراني و تفسير الدّر المنثور، سيوطي).
3. روش تفسير قرآن با عقل (برهانهاي قطعي عقل) (مثل تفسيرالقرآن والعقل، نورالدين اراكي).
4. روش تفسير قرآن با علومتجربي قطعي (مثل تفسيرالجواهر، طنطاوي).
5. روش تفسير اشاري قرآن (باطني صحيح) (مثل تفسير حقايق التفسير سُلّمي وتفسير القرآن العظيم، تستري وكشفالاسرار، ميبدي) و روش غير معتبر در تفسير قرآن همان روش تفسير به رأي است كه گاهي در شيوههاي فرعي برخي روشهاي فوق نيز سايه ميافكند و در احاديث اسلامي به شدّت محكوم شده است11.
روش تفسير به رأي به آن معناست كه مفسر قرآن بدون توجه به قراين عقلي و نقلي (آيات ديگر قرآن و احاديث) به تفسير قرآن بپردازد و يا نظر خود را بر قرآن تحميل كند، يعني تفسير او برداشت شخصي باشد نه برداشت علمي12.
توضيح كامل هم از اين روشها در حوصله اين نوشتار نيست ولي تأثير آنها در فهم آيات قرآن قابل انكار نيست از اينرو كاربرد آنها در تفسير و احتراز از تفسير به رأي كاملاً ضروري است تا بتوانيم تفسير معتبر و برداشت صحيحي از آيه داشته باشيم.
اگر آيه (إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيلَةِ الْقَدْرِ) (قدر/1) بر اساس هر كدام از روشهاي فوق تفسير شود نكته و برداشت خاص تفسيري را به دنبال دارد.
الف) تفسير قرآن به قرآن آيه، با مراجعه به آيه (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيه ِالْقُرْآنُ) (بقره/ 185) روشن ميشود كه شب قدر در ماه رمضان است، همانطوركه بركت آن شب و جداسازي امور از آيه 3 و 4 سورة دخان استفاده ميشود.
ب) تفسير روايي آيه، با مراجعه به احاديث و تفسير روايي آيه روشن ميشود كه اين شب بيست و يكم يا بيست و سوم ماه رمضان است13.
ج) تفسير باطني آيه، در برخي از احاديث آمده است كه شب ليلة القدر فاطمه3 است14 كه شايد اشاره به آن باشد كه همانطور كه شب قدر ظرف نزول قرآن صامت است فاطمه ظرف نزول قرآنهاي ناطق يعني ائمه: است و يا اينکه همانطور كه شب قدر نامعلوم است، قبر فاطمه3 نيز مجهول است.
د. تفسير علمي آيه، در تفسير نمونه، مورد توجه واقع شده كه با طرح يك پرسش شروع ميشود. با توجه به اختلافات طلوع و غروب خورشيد در مناطق مختلف زمين، شب قدر در آمريكا چه موقع است؟ و در نهايت نتيجه ميگيرند كه شب كرهزمين هنگامي است كه سايه آن يك دور ميچرخد پس مقصود از شب قدر 24 ساعت است15. البته مانعي ندارد كه يك آيه با روشهاي مختلف تفسير شود و همه تفاسير لازم و صحيح باشد چون سطح معرفتي اين روشها با همديگر متفاوت است بلكه تفسير كامل آيه با اعمال روشهاي معتبر امكان دارد و در آن صورت كه ما به تفسير جامع آيه دست ميابيم. براي مطالعه بيشتر در مورد روشهاي تفسيري ميتوانيد به كتابهاي زير مراجعه كنيد.
مباني و روشهاي تفسير قرآن، عباسعلي عميد زنجاني، درسنامه روشها و گرايشهاي تفسير قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، روشها و گرايشهاي تفسيري، حسين علويمهر، اتجاهات التفسير في القرآن الرابع عشر، فهد بن عبدالرحمن بن سليمان الرومي، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، دکتر محمدعلي رضايي اصفهاني (در مورد روش تفسير علمي)، التفسير العلمي للقرآن في الميزان، دكتر احمدعمر ابوحجر، التفسير والمفسرون، دكتر ذهبي، التفسير والمفسرون في ثوبهالقشيب، آيتالله معرفت، اصول التفسير وقواعده، شيخ خالد عبدالرحمن العك، مذاهب التفسير الاسلامي، گلدزيهر، روشهاي تفسير قرآن، دكتر سيدرضا مودب16.
پنجم) شناخت گرايشهاي تفسيري مفسران و استفاده از آنها در جاي مناسب.
مفسران قرآن براساس باورهاي مذهبي، كلامي و جهتگيريهاي عصري و تخصصهاي علمي و سليقه و علاقه شخصي، رنگ خاصي به تفسير خود ميدهند كه موارد زير را شكل ميدهد.
1. مذاهب تفسيري: مثل تفاسيراسماعيليه، تفاسير شيعه، تفاسير اهلسنت.
2. مكاتب تفسيري: مثل تفاسير معتزله همچون متشابه القرآن، قاضي عبدالجبار و تفسير ابومسلم و تفاسير اشاعره همچون تفسير نسفي و تفسير كبير فخررازي و تفاسير شيعه همچون متشابه القرآن ابن شهر آشوب.
3. سبكهاي تفسيري (الوان تفسير)
الف) تفاسير ادبي همچون كشاف زمخشري؛
ب) تفاسير فقهي مثل تفسير قرطبي و زبدة البيان (مقدس اردبيلي)؛
ج) تفاسير فلسفي همچون تفسير قرآنكريم، ملاصدراي شيرازي؛
د) تفاسير اجتماعي همچون تفسير في ظلالالقرآن سيد قطب و تفسير نمونه آيت الله مكارم شيرازي؛
هـ ) تفاسير اخلاقي همچون تفسير من وحي القرآن، علامه سيد محمدحسين فضلاللَّه؛
و) تفاسير تاريخي همچون تفسير طبري (كه علاوه بر روايي بودن به جنبه تاريخي نيز پرداخته است)؛
ز) تفاسير علمي همچون تفسير الجواهر الطنطاوي17.
4. جهتگيريهاي تفسيري (اتجاهات) همچون تفاسير جهادي، تقريبي، سياسي، معنوي و تربيتي. مثل تفسير الكاشف مغينه و من وحي القرآن، علامه فضل اللَّه.
شناخت گرايشهاي تفسيري براي استفاده از تفاسير و مفسران پيشين بسيار ضروري است، براي مثال كسيكه ميخواهد آيات فقهي قرآن را تفسير كند لازم است تفاسير فقهي مذاهب پنجگانه را بشناسد و به آنها مراجعه كند تا بتواند مجتهدانه آياتالاحكام را تفسير كند و نيز براي بررسي آياتالعقايد قرآن لازم است به تفاسير مذاهب مختلف اسلامي و مكاتب كلامي مراجعه كند يا از ديدگاههاي آنها اطلاع يابد وگرنه تصويري ناقص از مباحث خواهد داشت.
البته روشن است كه در مورد هر آيه ممكن است چند روش يا گرايش خاص مورد استفاده قرار گيرد و همه روشها يا گرايشهاي مناسب يك آيه نباشد. ولي استفاده مناسب از گرايشهاي مختلف در تفسير آيات، برداشت تفسيري را كامل و مفسر را جامعنگر ميكند. براي اطلاع از ويژگيها و تاريخچه و منابع گرايشهاي تفسيري مراجعه شود به منابعي كه ذيل روشهاي تفسيري از دکتر محمد علي رضايي اصفهاني.
ششم: شناخت آسيبهاي تفسير قرآن و پرهيز از آنها18
آسيبهاي تفسير قرآن به چند دسته اساسي تقسيم ميشود:
الف) آسيبهاي معرفتي: همچون انحراف عقيدتي مفسر و ارائه تفسيرهاي غيرصحيح از قرآن.
ب) آسيبهاي اخلاقي: همچون عدم طهارت روح و در نتيجه عدم پايبندي به ضوابط تفسير قرآن و تحميل نظرات خويش بر قرآن كه منتهي به تفسير به رأي ميشود.
ج) آسيبهاي علمي: همچون نداشتن شرايط علمي مفسر و در نتيجه ضعف علمي در ناحيه ادبيات، علوم قرآن و... كه موجب بياعتبار شدن تفسير ميشود.
د: آسيبهاي روشي: همچون عدم آگاهي از روشهاي تفسير قرآن و عدم شناخت نسبت به تفسير به رأي كه نتيجه آن گرفتار شدن در دام تفسير به رأي است. در مجموع ميتوان گفت مهمترين آسيب تفسير قرآن همان تفسير به رأي است (كه در مباحث قبل بيان شد) تفسير به رأي ميتواند بر همه روشها و گرايشهاي تفسيري سايه گستر شود و تفسير را از اعتبار ساقط كند19.
تذكر: روشهاي تفسير متن را به دو شيوه سمانتيك و هرمنوتيك تقسيم ميكنند20، روش سمانتيك (= سنتيSemantics ) تفسير كتابهاي مقدس از جمله قرآن، در پي كشف قصد مؤلف است، يعني مفسر ميخواهد مراد خداي متعال (= دلالت تصديقي) را از آيات قرآن به دست آورد و روش ديگر (هرمنوتيك21 (Hermenuitice است كه در پي كشف نيّت مؤلف نيست بلكه بر مطلق فهم تأكيد دارند و معتقدند كه هر متن از ديدگاه خاص مفسر مورد تفسير قرار ميگيرد؛ اين نوع دوم همان تفسير به رأي است يعني محور فهم متن رأي و ديدگاه مفسر است و هدف مفسر آن است كه نظر خود را بجاي مؤلف متن بيان كند. در حالي كه در ديدگاه سمانتيك (و براساس تعريفي كه ما از تفسير بيان كرديم) مفسر در پي فهم هدف و قصد مؤلف است كه با توجه به قراين عقلي و نقلي به دست ميآورد.
نتيجه گيري
برداشت از قرآن مستلزم طي مراحل ششگانه كلي است كه منتهي به تفسير معتبر ميگردد كه اين مراحل منطق فهم و تفسير قرآن است البته هر كدام از اين مراحل نيازمند توضيح و تفصيل بيشتر و مقاله مستقل است كه مجال ديگري را ميطلبد. ما در اين نوشتار نماي كلي مطالب را بيان كرديم، اميد است توفيق توضيح و تفصيل بيشتر را بيابيم.
1. نك: نحل/ 44.
2. نك: يوسف/ 2.
3. نك: ص/ 29.
4. براى اطلاع از تفاوت سه واژه تفكر، تدبر و تعقل نك: تفسير نمونه، ج 21، ص 9 ـ 467 و كتاب انس با قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، ص 115 ـ 112 به بعد.
5. ر.ك: التفسير والمفسرون فى ثوب القشيب، آيت الله معرفت، اسرائيليات در تفسير، دكتر حميد محمد قاسمى، پژوهشى در اسرائيليات، دكتر ديارى و...
6. تبيان، شيخ طوسى، ج 1، ص 4 و الميزان ج 12، ص 262 (ذيل آيه 44/ نحل).
7. ر.ك: الميزان، ج 1، ص 147 (ذيل آيه 39/ بقره) و نيز ر.ك: كتاب مقدس، سفر پيدايش، باب اول، شماره 7 به بعد.
8. موارد لغزشهاى مترجمان قرآن در مورد فوق تحت عنوان: «نقش دانشهاى مترجم در ترجمه قرآن» جمع آورى شده كه در مجله ترجمان وحى، ش 12 به قلم دکتر محمدعلي رضايي اصفهاني منتشر شده است.
9. سنن ترمذى، ابوداد سجستانى، ج 4، كتاب تفسير القرآن، حديث 2961.
10. الميزان، ج 3، ص 75.
11. ر.ك: عيون اخبار الرضا، الصدوق، ج1، ص 116؛ بحارالانوار، ج 89، ص 107؛ تفسير برهان بحرانى، ج 1، ص 19؛ تفسير قرطبى، ج1، ص 27 و كنز العمال، ج 2، ص 10.
12. ر.ك: درسنامه روشها و گرايشهاى تفسير قرآن، دکتر محمدعلي اصفهاني، ص 352 ـ 410.
13. نورالثقلين، ج 5، ص 626 ـ 625.
14. اصول كافى، ج 1، ص 390 و بحارالانوار/ 43/ 65/ 58.
15. تفسير نمونه، ج 27، ص 193.
16. كتاب درسنامه روشها و گرايشهاى تفسير قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، انتشارات مركز جهانى علوم اسلامى، (به دو زبان عربى و اردو نيز ترجمه شده است)، كتابشناسى حاوى 138 عنوان كتاب در زمينه روشها و گرايشهاى تفسير قرآن معرفى كردهايم.
17. برخى كتابها در روشهاى تفسيرى و گرايشهاى تفسيرى هر دو جاى مىگيرد چرا كه از جهتى از منبع خاص استفاده كردهاند از اين رو روش بشمار مىآيند و از طرف ديگر براساس علاقه و ذوق مفسر مطالب خاصى در آن زياد به كار رفته كه گرايش بشمار مىرود.
18. شايد مشكل باشد كه «شناخت آسيبهاى تفسير» را يك مرحله از مراحل برداشت تفسير قرآن بدانيم، اما با توجه به اينكه بر كل منطق تفسير قرآن سايه مىاندازد، آسيبهاى تفسير يك مانع اساسى فهم و تفسير معتبر به شمار مىآيد، از اين رو مىتوانيم آن را با تسامح يك مرحله (مرحله رفع مانع فهم و تفسير) بشمار آوريم.
19. ر.ك: تفسير به رأى، آيت الله مكارم شيرازى، درسنامه روشها و گرايشهاى تفسير قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني و... .
20. ر.ك: روششناسى مطالعات دينى، احد فرامرز قراملكى، ص 204.
21. البته براساس برخى از ديدگاههاى هرمنوتيكى مثل شلاير ماخر (1834 ـ 1767 م) هدف تفسير كشف نيّت مؤلف است. اما براساس ديدگاههاى ديگر همچون هايدگر و بابنز اينگونه نيست. و نقش نيت مولف را كم كردند. ر.ك: درآمدى بر هرمنوتيك، احمد واعظى، ص 47 به بعد و كتاب نقد، ش 6 ـ 5، ص 59 به بعد و درسنامه روشها و گرايشهاى تفسير قرآن، دکتر محمدعلي رضايي اصفهاني، ص 267 به بعد.