پاسخ
  فهم و برداشت هر متن مقدمات، مباني، روش و شرايطي دارد كه اگر رعايت شود، فهم صحيح و معتبر از متن حاصل مي‏شود و اگر رعايت نشود، فهم را به بيراهه مي‏برد و برداشت و تفسيري غير حقيقي از متن و مقصود نويسنده ارائه مي‏كند.
  برداشت از قرآن‌كريم يا به عبارت ديگر فهم و تفسير متن مقدس مسلمانان نيز از اين قاعده مستثني نيست. بنابراين لازم است كه در پي‏ريزي نظام‏واره‏اي براي منطق فهم و تفسير قرآن باشيم. البته فقدان فهم و تفسير قرآن يا عدم رعايت آن موجب لغزش‏ها و آسيب‏هايي مي‏شود، كه در برخي از تفسيرها شاهد آن بوده‏ايم، بنابراين لازم است كه سنجش‏هاي فهم و تفسير روشن شود و آسيب‏ها و موانع فهم مشخص گردد تا مفّسر قرآن گرفتار آن دام‏ها نگردد.
  منطق تفسير قرآن، موضوعي نو پديد است كه در حوزه تفسير مطرح شده است هر چند كه در مورد زير مجموعه‏هاي آن در برخي كتاب‏ها مطالبي بيان شده و ريشه‏هاي اصلي بحث را در برخي آيات و احاديث و برخي مقدمه‏هاي تفسيرها و مقالات مي‏توانيم پيدا كنيم. كه در ادامه به مناسبت به آن‌ها اشاره مي‏كنيم.
منطق فهم و تفسير قرآن يا شيوه صحيح برداشت از قرآن
  براي آنكه برداشت صحيحي از قرآن داشته باشيم، ناچاريم كه حداقل مراحل زير را طي كنيم.
   اول) آماده سازي زير ساخت‏هاي تفسير و كسب آمادگي‏ها و مقدمات؛
  1. بدست آوردن شرايط مفسر قرآن
  تسلّط بر ادبيات عرب (صرف، نحو، لغت و...)، آگاهي از شأن نزول آيات، اطلاع از علوم قرآن، علم فقه، علم اصول فقه، آگاهي از احاديث و مراجعه به آنها، علم به قرائات قرآن، آگاهي از بينش‏هاي فلسفي، علمي، اجتماعي و اخلاقي، آشنايي با تفاسير از جمله: شرايط مفسر قرآن است.
  البته روشن است كه تفسير قرآن هم‌چون هر علم ديگر نيازمند تخصص است و كسي‌كه بدون شرايط لازم به سراغ تفسير قرآن برود هم‌چون كسي است كه بدون تخصص به جراحّي قلب بپردازد كه البته كاري ناپسند در نظر عقلاء است و در نتيجه قرآن چنين كاري موجب تفسير به رأي مي‏گردد كه ممنوع است. براي اطلاع از كميت و كيفيت اين شرايط و ديدگاه‌هاي ديگر در اين زمينه به كتاب‏هاي زير مراجعه كنيد: الاتقان في علوم القرآن، سيوطي، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، دکتر محمدعلي رضايي اصفهاني، روش‏شناسي تفسير، رجبي و ديگران، شروط و آداب تفسير و مفسر، كامران ايزدي.
  2. تفكر و تعقّل و تدّبر در آيات قرآن
  قرآن‌كريم در موارد متعدد افراد را به تفكر در آيات1 يعني انديشه‏ورزي در جزييات، مقدمات، علل و زمينه‏ها فرا مي‏خواند و در برخي از آيات افراد را به تعقّل در آيات2 يعني انديشه‏ورزي در امور كلّي فرا مي‏خواند و گاهي افراد را به تدّبر يعني پيامدهاي امور فرا مي‏خواند.3 ـ4
  البته هر سه مورد فوق براي فهم آيات و برداشت از آن‌ها لازم است.
  براي مثال اگر قرآن به سرگذشت عذاب‌آلود قوم عاد اشاره مي‏كند ما بايد در مورد زمينه‏ها و علل جزيي اين حادثه تفكر كنيم و نيز در مورد سنت و قانون كلي الهي در مورد اقوام سركش در طول تاريخ تعقّل نماييم و نيز در مورد پيامدهاي اين حادثه تاريخي و تأثير آن در سرنوشت افراد و ملت‏ها تدّبر كنيم و در مجموع عبرت‏هاي اين حادثه را به دست آوريم و بيان كنيم. اين نوع برخورد با آيات منتهي به برداشت‏هاي جالب مي‏شود كه اگر با رعايت ضوابط صورت گيرد قابل انطباق با هر زمان و مكان مشابه است.
   دوم) انتخاب مباني در تفسير
  در اين مورد لازم است به اين پرسش‏هاي اساسي پاسخ داده شود.
  1. آيا تفسير قرآن جايز است؟ (جواز به معني امكان يا جواز به معناي جواز شرعي).
  2. آيا ظواهر قرآن حجّت است؟
  3. آيا قرآن علاوه بر ظاهر، باطن يا باطن‏هايي دارد، يعني آيا قرآن داراي ساحت‏هاي معرفتي و چند لايه است يا يك ساحت دارد؟
  4. آيا قرآن تحريف شده است يا از تحريف مصون مانده است؟
  5. آيا استعمال لفظ در بيش‌تر از يك معنا جايز است؟
  6. كدام منابع در تفسير قرآن معتبر است؟ مثل قرآن، سنت پيامبر9 و اهل‌بيت‏:، عقل، شهود، اجماع، اقوال صحابه، تابعين و... .
  7. آيا خبر واحد در ضوابط تفسير قرآن (هم‌چون فقه) حجّت است يا نه؟
  8. آيا قرآن كلامي منسجم و حكيمانه است و در هر سوره اهداف مشخصي را دنبال مي‏كنند؟
  انتخاب يك نظر و مبنا در مورد هريك از موارد بالا، براي مفسّر لازم است، چراكه خط اساسي او را در تفسير و برداشت‏هاي قرآني مشخص مي‏سازد و اين مبنا هم‌چون پيش فرض در تمام مراحل يك مفسّر ياري مي‏رساند. براي مثال اگر كسي ظاهر قرآن را حجّت نداند و فقط تفسير را منحصر به معصوم بداند در نتيجه هر كجا كه قراين روايي وجود ندارد، نمي‏تواند با استفاده از قراين عقلي تفسير كند و از آيات برداشت نمايد.
  مثال ديگر اگر كسي شهود عرفاني، اجماع، اقوال صحابه و تابعين را در تفسير معتبر و حجّت بداند، تفسير او رنگ خاصي به خود مي‏گيرد اما اگر اين‌ها را معتبر نداند و در پي قراين عقلي و سنت پيامبر9 و اهل‌بيت: اشد تفسير و برداشت او جهت و رنگ ديگري مي‏گيرد.
  براي اطلاع از مباني تفسير و ديدگاه‌ها در اين زمينه به كتاب‏هاي زير مراجعه شود: روش‏شناسي تفسير، رجبي و ديگران، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، اصول التفسير وقواعده، شيخ خالد عبدالرحمن العك و مباني و روشهاي تفسير، دكتر محمد كاظم شاكر.
   سوم) قواعد فهم و ضوابط تفسير قرآن
  قبل از برداشت و تفسير قرآن لازم است قواعد تفسيري يا مؤثر در تفسير قرآن را بشناسيم تا بتوانيم فهم معتبري از قرآن داشته باشيم؛ از جمله:
  1. قاعده سياق يعني فضاي حاكم بر آيه با توجه به آيات مرتبط قبل و بعد كه در فهم آيه و تفسير آن مؤثر است.
  2. قواعد ادبي كه معمولاً در علوم صرف و نحو و معاني و بيان، تبين مي‏شود.
  3. قواعد اصول الفقه مثل عام و خاص، مجمل و مبين، مطلق و مقيد و... كه معمولاً در علم اصول الفقه توضيح داده مي‏شود.
  4. قواعد فقهي و معلومات فقهي براي فهم آيات الاحكام.
  5. قاعده ممنوعيت كاربرد اسرائيليات در تفسير، يعني مفسر حق ندارد از مطالب يهود و مسيحيت براي تفسير آيات كمك بگيرد. همان‌گونه كه كعب الاحبارها در طول تاريخ اين كار را كرده‏اند و در برخي تفاسير مثل تفسير طبري وارد شده است5.
  6. قاعده عدم جواز كاربرد غير علم (عادي) در تفسير چرا كه تفسير بيان كلام خداست و نسبت امور غير علمي به خدا جايز نيست. از اين رو برخي مفسران تفسير قرآن با خبر واحد ظني را معتبر ندانسته‏اند6.
  7. ضوابط فهم تفسير معتبر قرآن
  الف) تفسير قرآن مخالف آيات ديگر قرآن نباشد.
  ب) تفسير قرآن مخالف سنت قطعي نباشد.
  ج) تفسير قرآن مخالف عقل نباشد.
  د) تفسير قرآن مخالف علم تجربي قطعي نباشد.
  اگر مفسر قرآن اين قواعد و ضوابط را نشناسد، نمي‏تواند برداشت صحيح و معتبري از قرآن داشته باشد.
  براي مثال اگر مفسر قرآن، قاعده پنجم را نداند يا رعايت نكند. ممكن است در داستان آدم و حوا روايتي را بپذيرد كه مي‏گويد زن از دنده چپ آدم پيدا شد، در حالي كه اين روايت اسرائيلي است و اصل آن در تورات است7.
  يا اگر مفسر قرآن قواعد ادبي، اصول يا فقهي را نداند در تفسير آيات با مشكل جدّي روبرو مي‏شود و حتّي در ترجمه قرآن نيز با مشكل روبرو مي‏شود8. (البته ترجمه قرآن نوعي خلاصه تفسير است).
  براي اطلاع بيش‌تر از قواعد و ضوابط تفسير به كتاب‏هاي زير مراجعه كنيد: مباني و روش‏هاي تفسير، دكتر محمد كاظم شاكر، روش‏شناسي تفسير، رجبي و ديگران، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، قواعدالتفسير، خالد بن عثمان‌السبت، اصول‌التفسير وقواعده، شيخ خالد عبد الرحمن العك.
  چهارم) شناخت روش‏هاي تفسيري معتبر و بهره‏گيري از آن‌ها
  مفسران قرآن بر اساس منبع خاصي كه در تفسير قرآن استفاده مي‏كنند، روش خاصي را در تفسير مي‏پويند، اين روش‌ها متفاوت است پس براي فهم قرآن و تفسير آن لازم است كه روش‏هاي صحيح و معتبر شناخته شود و نيز روش‏هاي غيرصحيح و غير معتبر مشخص گردد، تا برداشت و تفسير ما به بيراهه نرود و گرفتار خطاي روشي نشويم. چرا كه انتخاب روش صحيح در تفسير موضوعيت دارد همان‌طور كه علامه طباطبايي; ذيل آيه 7 سوره آل‌عمران مي‌گويد: «من قال في القرآن برأيه فاصاب فقد اخطاء»9؛ (هركس در مورد قرآن بر اساس برداشت شخصي سخني بگويد و به واقع برسد [و مطلب صحيح باشد] باز هم خطا كرده است.) استفاده كرده‏اند10.
  يعني اگر كسي با روش غلط، اقدام به جراحي قلب بيمار كند و اتفاقاً نتيجه خوب باشد، باز هم مورد سرزنش عقلاء قرار مي‏گيرد و از ادامه كار او جلوگيري مي‏شود، چرا كه نزد عقلاء وجود پزشك متخصص و ابزار و اتاق عمل و شيوه صحيح عمل براي هر جراحي لازم است؛ و روش تفسير نيز همين‌گونه است.
   روش‏هاي معتبر فهم و تفسير قرآن
  1. روش تفسير قرآن با قرآن (مثل تفسيرالميزان علامه ‌طباطبايي و تفسير القرآني للقرآن، عبدالكريم خطيب)
  2. روش تفسير قرآن با احاديث (مثل تفسيرالبرهان، محدث بحراني و تفسير الدّر المنثور، سيوطي).
  3. روش تفسير قرآن با عقل (برهان‏هاي قطعي عقل) (مثل تفسيرالقرآن والعقل، نورالدين اراكي).
  4. روش تفسير قرآن با علوم‌تجربي قطعي (مثل تفسيرالجواهر، طنطاوي).
  5. روش تفسير اشاري قرآن (باطني صحيح) (مثل تفسير حقايق التفسير سُلّمي وتفسير القرآن العظيم، تستري وكشف‌الاسرار، ميبدي) و روش غير معتبر در تفسير قرآن همان روش تفسير به رأي است كه گاهي در شيوه‏هاي فرعي برخي روش‏هاي فوق نيز سايه مي‏افكند و در احاديث اسلامي به شدّت محكوم شده است11.
  روش تفسير به رأي به آن معناست كه مفسر قرآن بدون توجه به قراين عقلي و نقلي (آيات ديگر قرآن و احاديث) به تفسير قرآن بپردازد و يا نظر خود را بر قرآن تحميل كند، يعني تفسير او برداشت شخصي باشد نه برداشت علمي12.
  توضيح كامل هم از اين روش‏ها در حوصله اين نوشتار نيست ولي تأثير آن‌ها در فهم آيات قرآن قابل انكار نيست از اين‌رو كاربرد آن‌ها در تفسير و احتراز از تفسير به رأي كاملاً ضروري است تا بتوانيم تفسير معتبر و برداشت صحيحي از آيه داشته باشيم.
  اگر آيه (إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيلَةِ‌ الْقَدْرِ) (قدر/1) بر اساس هر كدام از روش‏هاي فوق تفسير شود نكته و برداشت خاص تفسيري را به دنبال دارد.
  الف) تفسير قرآن به قرآن آيه، با مراجعه به آيه (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيه ِالْقُرْآنُ) (بقره/ 185) روشن مي‏شود كه شب قدر در ماه رمضان است، همان‌طوركه بركت آن شب و جداسازي امور از آيه 3 و 4 سورة دخان استفاده مي‏شود.
  ب) تفسير روايي آيه، با مراجعه به احاديث و تفسير روايي آيه روشن مي‏شود كه اين شب بيست و يكم يا بيست و سوم ماه رمضان است13.
  ج) تفسير باطني آيه، در برخي از احاديث آمده است كه شب ليلة القدر فاطمه3 است14 كه شايد اشاره به آن باشد كه همان‌طور كه شب قدر ظرف نزول قرآن صامت است فاطمه ظرف نزول قرآن‏هاي ناطق يعني ائمه: است و يا اين‌که همان‌طور كه شب قدر نامعلوم است، قبر فاطمه‏3 نيز مجهول است.
  د. تفسير علمي آيه، در تفسير نمونه، مورد توجه واقع شده كه با طرح يك پرسش شروع مي‏شود. با توجه به اختلافات طلوع و غروب خورشيد در مناطق مختلف زمين، شب قدر در آمريكا چه موقع است؟ و در نهايت نتيجه مي‏گيرند كه شب كره‌زمين هنگامي است كه سايه آن يك دور مي‏چرخد پس مقصود از شب قدر 24 ساعت است15. البته مانعي ندارد كه يك آيه با روش‏هاي مختلف تفسير شود و همه تفاسير لازم و صحيح باشد چون سطح معرفتي اين روش‌ها با هم‌ديگر متفاوت است بلكه تفسير كامل آيه با اعمال روش‏هاي معتبر امكان دارد و در آن صورت كه ما به تفسير جامع آيه دست ميابيم. براي مطالعه بيش‌تر در مورد روش‏هاي تفسيري مي‏توانيد به كتاب‏هاي زير مراجعه كنيد.
  مباني و روش‏هاي تفسير قرآن، عباسعلي عميد زنجاني، درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، روش‌ها و گرايش‌هاي تفسيري، حسين علوي‏مهر، اتجاهات التفسير في القرآن الرابع عشر، فهد بن عبدالرحمن بن سليمان الرومي، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، دکتر محمدعلي رضايي اصفهاني (در مورد روش تفسير علمي)، التفسير العلمي للقرآن في الميزان، دكتر احمدعمر ابوحجر، التفسير والمفسرون، دكتر ذهبي، التفسير والمفسرون في ثوبه‌القشيب، آيت‌الله‌ معرفت، اصول التفسير وقواعده، شيخ خالد عبدالرحمن العك، مذاهب التفسير الاسلامي، گلدزيهر، روش‏هاي تفسير قرآن، دكتر سيدرضا مودب16.
  پنجم) شناخت گرايش‏هاي تفسيري مفسران و استفاده از آن‌ها در جاي مناسب.
  مفسران قرآن براساس باورهاي مذهبي، كلامي و جهت‏گيري‏هاي عصري و تخصص‏هاي علمي و سليقه و علاقه شخصي، رنگ خاصي به تفسير خود مي‏دهند كه موارد زير را شكل مي‏دهد.
  1. مذاهب تفسيري: مثل تفاسيراسماعيليه، تفاسير شيعه، تفاسير اهل‏سنت.
  2. مكاتب تفسيري: مثل تفاسير معتزله هم‌چون متشابه القرآن، قاضي عبدالجبار و تفسير ابومسلم و تفاسير اشاعره هم‌چون تفسير نسفي و تفسير كبير فخررازي و تفاسير شيعه هم‌چون متشابه القرآن ابن‌ شهر آشوب.
  3. سبك‏هاي تفسيري (الوان تفسير)
  الف) تفاسير ادبي هم‌چون كشاف زمخشري؛
  ب) تفاسير فقهي مثل تفسير قرطبي و زبدة البيان (مقدس اردبيلي)؛
  ج) تفاسير فلسفي هم‌چون تفسير قرآن‌كريم، ملاصدراي شيرازي؛
  د) تفاسير اجتماعي هم‌چون تفسير في ظلال‌القرآن سيد قطب و تفسير نمونه آيت الله مكارم شيرازي؛
  هـ ) تفاسير اخلاقي هم‌چون تفسير من وحي القرآن، علامه سيد محمدحسين فضل‌اللَّه؛
  و) تفاسير تاريخي هم‌چون تفسير طبري (كه علاوه بر روايي بودن به جنبه تاريخي نيز پرداخته است)؛
  ز) تفاسير علمي هم‌چون تفسير الجواهر الطنطاوي17.
  4. جهت‏گيري‏هاي تفسيري (اتجاهات) هم‌چون تفاسير جهادي، تقريبي، سياسي، معنوي و تربيتي. مثل تفسير الكاشف مغينه و من وحي القرآن، علامه فضل اللَّه.
  شناخت گرايش‏هاي تفسيري براي استفاده از تفاسير و مفسران پيشين بسيار ضروري است، براي مثال كسي‌كه مي‏خواهد آيات فقهي قرآن را تفسير كند لازم است تفاسير فقهي مذاهب پنج‌گانه را بشناسد و به آن‌ها مراجعه كند تا بتواند مجتهدانه آيات‌الاحكام را تفسير كند و نيز براي بررسي آيات‌العقايد قرآن لازم است به تفاسير مذاهب مختلف اسلامي و مكاتب كلامي مراجعه كند يا از ديدگاه‌هاي آن‌ها اطلاع يابد وگرنه تصويري ناقص از مباحث خواهد داشت.
  البته روشن است كه در مورد هر آيه ممكن است چند روش يا گرايش خاص مورد استفاده قرار گيرد و همه روش‌ها يا گرايش‌هاي مناسب يك آيه نباشد. ولي استفاده مناسب از گرايش‌هاي مختلف در تفسير آيات، برداشت تفسيري را كامل و مفسر را جامع‏نگر مي‏كند. براي اطلاع از ويژگي‏ها و تاريخچه و منابع گرايش‌هاي تفسيري مراجعه شود به منابعي كه ذيل روش‌هاي تفسيري از دکتر محمد علي رضايي اصفهاني.
  ششم: شناخت آسيب‏هاي تفسير قرآن و پرهيز از آن‌ها18
  آسيب‏هاي تفسير قرآن به چند دسته اساسي تقسيم مي‏شود:
  الف) آسيب‏هاي معرفتي: هم‌چون انحراف عقيدتي مفسر و ارائه تفسيرهاي غيرصحيح از قرآن.
  ب) آسيب‏هاي اخلاقي: هم‌چون عدم طهارت روح و در نتيجه عدم پايبندي به ضوابط تفسير قرآن و تحميل نظرات خويش بر قرآن كه منتهي به تفسير به رأي مي‏شود.
  ج) آسيب‏هاي علمي: هم‌چون نداشتن شرايط علمي مفسر و در نتيجه ضعف علمي در ناحيه ادبيات، علوم قرآن و... كه موجب بي‏اعتبار شدن تفسير مي‏شود.
  د: آسيب‏هاي روشي: هم‌چون عدم آگاهي از روش‌هاي تفسير قرآن و عدم شناخت نسبت به تفسير به رأي كه نتيجه آن گرفتار شدن در دام تفسير به رأي است. در مجموع مي‏توان گفت مهمترين آسيب تفسير قرآن همان تفسير به رأي است (كه در مباحث قبل بيان شد) تفسير به رأي مي‏تواند بر همه روش‌ها و گرايش‌هاي تفسيري سايه گستر شود و تفسير را از اعتبار ساقط كند19.
  تذكر: روش‌هاي تفسير متن را به دو شيوه سمانتيك و هرمنوتيك تقسيم مي‏كنند20، روش سمانتيك (= سنتيSemantics ) تفسير كتاب‏هاي مقدس از جمله قرآن، در پي كشف قصد مؤلف است، يعني مفسر مي‏خواهد مراد خداي متعال (= دلالت تصديقي) را از آيات قرآن به دست آورد و روش ديگر (هرمنوتيك21 (Hermenuitice است كه در پي كشف نيّت مؤلف نيست بلكه بر مطلق فهم تأكيد دارند و معتقدند كه هر متن از ديدگاه خاص مفسر مورد تفسير قرار مي‏گيرد؛ اين نوع دوم همان تفسير به رأي است يعني محور فهم متن رأي و ديدگاه مفسر است و هدف مفسر آن است كه نظر خود را بجاي مؤلف متن بيان كند. در حالي كه در ديدگاه سمانتيك (و براساس تعريفي كه ما از تفسير بيان كرديم) مفسر در پي فهم هدف و قصد مؤلف است كه با توجه به قراين عقلي و نقلي به دست مي‏آورد.
  نتيجه‏ گيري
  برداشت از قرآن مستلزم طي مراحل شش‌گانه كلي است كه منتهي به تفسير معتبر مي‏گردد كه اين مراحل منطق فهم و تفسير قرآن است البته هر كدام از اين مراحل نيازمند توضيح و تفصيل بيش‌تر و مقاله مستقل است كه مجال ديگري را مي‏طلبد. ما در اين نوشتار نماي كلي مطالب را بيان كرديم، اميد است توفيق توضيح و تفصيل بيش‌تر را بيابيم.
  


1. نك: نحل/ 44.
2. نك: يوسف/ 2.
3. نك: ص/ 29.
4. براى اطلاع از تفاوت سه واژه تفكر، تدبر و تعقل نك: تفسير نمونه، ج 21، ص 9 ـ 467 و كتاب انس با قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، ص 115 ـ 112 به بعد.
5. ر.ك: التفسير والمفسرون فى ثوب القشيب، آيت الله معرفت، اسرائيليات در تفسير، دكتر حميد محمد قاسمى، پژوهشى در اسرائيليات، دكتر ديارى و...
6. تبيان، شيخ طوسى، ج 1، ص 4 و الميزان ج 12، ص 262 (ذيل آيه 44/ نحل).
7. ر.ك: الميزان، ج 1، ص 147 (ذيل آيه 39/ بقره) و نيز ر.ك: كتاب مقدس، سفر پيدايش، باب اول، شماره 7 به بعد.
8. موارد لغزش‏هاى مترجمان قرآن در مورد فوق تحت عنوان: «نقش دانش‏هاى مترجم در ترجمه قرآن» جمع آورى شده كه در مجله ترجمان وحى، ش 12 به قلم دکتر محمدعلي رضايي اصفهاني منتشر شده است.
9. سنن ترمذى، ابوداد سجستانى، ج 4، كتاب تفسير القرآن، حديث 2961.
10. الميزان، ج 3، ص 75.
11. ر.ك: عيون اخبار الرضا، الصدوق، ج1، ص 116؛ بحارالانوار، ج 89، ص 107؛ تفسير برهان بحرانى، ج 1، ص 19؛ تفسير قرطبى، ج1، ص 27 و كنز العمال، ج 2، ص 10.
12. ر.ك: درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاى تفسير قرآن، دکتر محمد‌علي اصفهاني، ص 352 ـ 410.
13. نورالثقلين، ج 5، ص 626 ـ 625.
14. اصول كافى، ج 1، ص 390 و بحارالانوار/ 43/ 65/ 58.
15. تفسير نمونه، ج 27، ص 193.
16. كتاب درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاى تفسير قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني، انتشارات مركز جهانى علوم اسلامى، (به دو زبان عربى و اردو نيز ترجمه شده است)، كتابشناسى حاوى 138 عنوان كتاب در زمينه روش‌ها و گرايش‌هاى تفسير قرآن معرفى كرده‏ايم.
17. برخى كتاب‏ها در روش‌هاى تفسيرى و گرايشهاى تفسيرى هر دو جاى مى‏گيرد چرا كه از جهتى از منبع خاص استفاده كرده‏اند از اين رو روش بشمار مى‏آيند و از طرف ديگر براساس علاقه و ذوق مفسر مطالب خاصى در آن زياد به كار رفته كه گرايش بشمار مى‏رود.
18. شايد مشكل باشد كه «شناخت آسيب‏هاى تفسير» را يك مرحله از مراحل برداشت تفسير قرآن بدانيم، اما با توجه به اين‌كه بر كل منطق تفسير قرآن سايه مى‏اندازد، آسيب‏هاى تفسير يك مانع اساسى فهم و تفسير معتبر به شمار مى‏آيد، از اين رو مى‏توانيم آن را با تسامح يك مرحله (مرحله رفع مانع فهم و تفسير) بشمار آوريم.
19. ر.ك: تفسير به رأى، آيت الله مكارم شيرازى، درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاى تفسير قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني و... .
20. ر.ك: روش‏شناسى مطالعات دينى، احد فرامرز قراملكى، ص 204.
21. البته براساس برخى از ديدگاه‌هاى هرمنوتيكى مثل شلاير ماخر (1834 ـ 1767 م) هدف تفسير كشف نيّت مؤلف است. اما براساس ديدگاه‌هاى ديگر هم‌چون هايدگر و بابنز اين‌گونه نيست. و نقش نيت مولف را كم كردند. ر.ك: درآمدى بر هرمنوتيك، احمد واعظى، ص 47 به بعد و كتاب نقد، ش 6 ـ 5، ص 59 به بعد و درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاى تفسير قرآن، دکتر محمدعلي رضايي اصفهاني، ص 267 به بعد.