پاسخ
  در ابتداي سوره «عبس» مي‏خوانيم: (عَبَسَ وَتَوَلَّي‏ أَن جَاءَهُ الأَعْمَي‏ وَمَا يدْرِيكَ لَعَلَّهُ يزَّكَّي‏...).1
  «آن شخص چهره درهم كشيد و روي برتافت به خاطر اين‌که نابينايي به سراغ او آمد» بعد در ادامه آيات روي سخن را به پيامبر مي‏كند و مي‏فرمايد: «چه چيز تو را آگاه كرد شايد او رُشد يابد و شايد او متذكر شود پس يادآوري به او سود بخشد، كسي كه توانگري مي‏كند به او روي مي‏كني در حالي كه اين ممكن است پاك نشود و اگر پاك نشود ايرادي بر تو نيست اما كسي كه با كوشش به سراغ تو مي‏آيد، در حالي كه مي‏هراسد؛ پس تو از او غافل مي‏شوي و به ديگري مشغول مي‏شوي».
  داستان اين آيات را چنين حكايت كرده‏اند که شخصي از بني اميه نزد پيامبر9 آمده بود و در همان حال يكي از اصحاب به نام «عبداللَّه بن مكتوم» وارد شد، و چون شخص فقير و نابينايي بود آن شخص اموي چهره درهم كشيد و صورت خود را برگرداند در اين هنگام اين آيات نازل شد و فرمود:
  (عَبَسَ وَتَوَلَّى) او چهره درهم كشيد و روي برتافت (أَن جَاءَهُ الْأَعْمَى) به خاطر اين‌که يك نابينايي به سراغ او آمد.
  اين شأن نزول از امام صادق7 نقل شده و مرحوم سيد مرتضي و بسياري از مفسرين هم اين را پذيرفته‏اند. افرادي كه خدمت پيامبر مي‏آمدند دو گروه بودند برخي ثروتمند و صاحب مقام بودند، برخي هم مثل «عبداللَّه بن مكتوم» فقير بودند. مشي و روش پيامبر، چنين بود كه به فقرا و به افراد مومن خيلي احترام مي‏گذاشت ولي گاهي افرادي دور انسان جمع مي‏شوند و با انسان صحبت مي‏كنند، با اين كه نسبت به ديگران لطف و مرحمت دارد ولي صحبت با اين افراد ممكن است باعث كم توجهي به ديگران شود از اين رو اين آيات به پيامبر يادآور مي‏شود كه سزاوار نيست تو از افراد تلاشگر مومن، و خدا ترس مانند «عبداللَّه مكتوم» غافل شوي! مواظب باش كه پرداختن به افراد ديگر شما را از اين‌ها باز ندارد! اين آيات تذكري نسبت به پيامبر بود؛ و صدر آيات در مورد آن شخص اموي بود.
  برخي شأن نزول ديگري براي اين آيات نقل كرده‏اند كه عده‏اي از سران قريش نزد پيامبر آمدند و با پيامبر صحبت مي‏كردند و در همين حال «عبداللَّه بن مكتوم» وارد شد و چون نابينا بود و متوجه مجلس نبود، مكرر سخنان پيامبر را قطع مي‏كرد و تقاضاي تعليم قرآن مي‏كرد ـ طبق اين شأن نزول ـ پيامبر ناراحت شد و آثار ناراحتي در چهره‏اش نمايان شد كه اين آيات فرود آمد و ارزش افراد مومن را يادآوري كرد. البته اين شأن نزول با اخلاق كريمانه پيامبر كه (إِنَّكَ لَعَلَي‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ)2 سازگار نيست و منافات دارد؛ هم‌چنين با خود تعابير آيات نيز، هماهنگ نمي‏باشد زيرا در اوايل آيات مي‏فرمايد: «عَبَسَ وَتَوَلَّى» از شخصي ديگر صحبت مي‏كند، بعد دنبال آيه خطاب به پيامبر مي‏كند (وَمَا يدْرِيكَ لَعَلَّهُ يزَّكَّي‏)3 يعني شأن نزول دوم با سياق آيات سازگاري چنداني ندارد، بنابراين ما شأن نزول اول را ترجيح مي‏دهيم.

 

1. (... أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى‏. أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى‏. فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى‏. وَمَا عَلَيْكَ أَلاَّ يَزَّكَّى‏. وَأَمَّا مَن جَاءَكَ يَسْعَى‏. وَهُوَ يَخْشَى‏. فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى‏)، عبس/ 1 ـ 10..
2. قلم/ 4.
3. عبس/ 3.