پاسخ
  موضوع شفاعت از جمله موضوعاتي بوده كه در طول تاريخ اسلام بين متكلمان و مفسران قرآن موضوع سخن بوده و در مورد آن مطالب فراواني بيان شده است. قبل از پرداختن به موضوع لازم است يك نكته روش‏شناسي ذكر كنيم و بعد وارد بحث شويم.
  در برخي موضوعات، آيات قرآن ديدگاه‏هاي متفاوتي بيان مي‏كند مثلاً در مورد جبر و اختيار برخي از آيات دلالت بر جبر دارد، برخي از آيات دلالت بر اختيار انسان دارد؛ يا در مورد شفاعت برخي آيات موافق شفاعت است و برخي از آيات در ظاهر مخالف شفاعت است.
  در اين موارد از لحاظ روش‏شناسي تفسير قرآن چگونه بايد عمل كنيم؟ به نظر مي‏رسد در اين موارد بايد از روش تفسير قرآن به قرآن استفاده كنيم؛ به عبارت ديگر تفسير موضوعي قرآن در اينجا راه گشاست؛ به اين صورت كه آيات موافق، مخالف، مقيد و مشروط را كنار هم بگذاريم و مجموعه آن‌ها را ملاحظه كنيم بعد با توجه به روايات يك برداشت كلي و استنباط نهايي داشته باشيم. زيرا با يك آيه يا دو آيه نمي‏شود نظر قطعي قرآن را در اين موارد بيان كرد.
  در مورد شفاعت نيز آيات متعددي داريم كه ظاهر برخي از آيات، چنان‌چه در پرسش آمده شفاعت را نفي مي‏كند.
  آيه 48 سوره بقره كه مي‏فرمايد: (وَاتَّقُوا يوْماً لاَ تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيئاً وَلاَ يقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ يؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ ينْصَرُونَ)؛1 «خودتان را حفظ كنيد از عذاب روزي كه هيچ كس به جاي ديگري عذاب و مجازات نمي‏شود و هيچ شفاعتي پذيرفته نمي‏شود و هيچ عوضي هم از كسي گرفته نمي‏شود».
  مثل دنيا نيست كه انسان بتواند پارتي بازي بكند يا مثلاً گناه كسي را به عهده بگيرد و جريمه‏اش را بپردازد، چنين چيزي در رستاخيز وجود ندارد. در حقيقت در اين آيات همه راه‏هايي كه در دنيا انسان‏ها براي فرار از مجازات استفاده مي‏كنند نفي شده، جريمه به عهده گرفتن، وساطت و شفاعت‏گري، پارتي‏بازي كردن، غرامت پرداختن براي خطاكار و هم‌چنين به ياري آمدن دوستان همه و همه نفي شده است. در آياتي مثل آيه 254 بقره و 48 مدثر هم چنين روشي پيش گرفته شده است.
  اما در مقابل دسته ديگري از آيات قرآن كريم شفاعت را مي‏پذيرد ولي شرايطي را براي شفاعت كننده يا شفاعت شونده بيان مي‏كند از جمله در سوره زمر آيه 44 مي‏فرمايد: (قُل لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعاً) اين آيه شفاعت را نفي نمي‏كند و مي‏گويد شفاعت هست ولي شفاعت از آنِ خداست.
  و در آيه 28 انبياء مي‏فرمايد: (لاَ يشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَي‏)؛ «شفاعت نمي‏كنند مگر براي كسي كه مورد رضايت باشد.» يعني شفاعت را مي‏پذيرد ولي مشروط به رضايت خداوند تبارك و تعالي.
  و در آيه 255 بقره مي‏فرمايد: (مَن ذَا الَّذِي يشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ)2؛ «چه كسي نزد خدا شفاعت مي‏كند مگر با رخصت الهي.» 3 يعني شفاعت هست ولي با رخصت الهي.
  پس اين آيه در حقيقت دو نوع شفاعت را مطرح مي‏كند يكي شفاعتي كه بدون اجازه خدا باشد كه جايز نيست و انجام نخواهد پذيرفت و ديگر شفاعتي كه با اجازه خدا و رخصت الهي باشد كه اين شفاعت انجام مي‏گيرد.
  در آيه 87 مريم باز شفاعت را مي‏پذيرد ولي يك شرطي برايش قرار مي‏دهد (لاَّ يمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمنِ عَهْداً) كسي كه بخواهد شفاعت كند، بايد نزد خداوند عهد و پيمان قبلي داشته باشد.
نتيجه
  از آن‌چه گذشت به دست مي‏آيد كه آيات شفاعت دو دسته است: يك دسته به ظاهر شفاعت را نفي مي‏كند، يك دسته شفاعت را با شرايطي اثبات مي‏كند. جمع بين اين آيات چنين مي‏شود كه شفاعت دو قسم است قسمي كه بدون اذن خدا باشد و شبيه به پارتي بازي‏هاي دنيا باشد اين قسم ممنوع است و در قيامت انجام نمي‏شود. قسم دوم شفاعتي كه با اجازه خدا و با شرايطي كه در آيات و روايات بيان شده و اين قسم انجام مي‏شود.
  
1. بقره/ 48.
2. بقره/ 255.
3. «إذن» يعنى اجازه قبلى و رخصت.