آيه شريفه مي‌فرمايد: (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ)؛1 «نفس انسان را به سوي رذايل اخلاقي و به سوي بدي‌ها امر مي‌كند» اين چطور با پاسخ قبل جمع است؟
( پاسخ
  نفس انسان داراي مراتبي مانند نفس راضيه، نفس مرضيه، نفس مطمئنه و نفس ملهمه مي‌باشد و يكي از اين مراتب و مراحل نفس، نفس اماره مي‌باشد.
  در حقيقت ما يك نفس بيش‌تر نداريم ولي اين نفس مي‌تواند مراتب و مراحل مختلفي را طي كند ممكن است اين نفسي كه خداوند آفريده و به حالت تعديل و تسويه بوده يعني حالتي داشته كه نسبت به خير و شر مساوي بوده، اگر آن را به سوي كارهاي خوب ببريم، كم كم مي‌رسيم به مراتب عالي نفس مانند نفس راضيه و مرضيه كه از خدا راضي مي‌شود و خدا نيز از او خشنود مي‌شود.2
  و اين در حالي ممكن است كه نفس را تحت تربيت وحي الهي و الهامات نيك قرار دهيم؛ از آن طرف هم ممكن است انسان به «اَسفل السافلين» برود يعني نفس خودش را در معرض گناهان و آلودگي‌ها قرار دهد، كم كم نفس انسان سقوط مي‌كند و به جايي مي‌رسد كه «أمّارة بالسوء» مي‌شود يعني نفس انسان، امير انسان مي‌شود و انسان را به بدي دستور مي‌دهد.
  مثلاً كودكي را به شما مي‌سپارند كه با دلسوزي و تحت تعاليم‌الهي او را تربيت مي‌كنيد و يك انسان خير انديش، نيكوكار و نوع‌دوست پرورش مي‌يابد كه اگر او را رها كنيد به سوي كارهاي نيك بيش‌تر پيش مي‌رود؛ اما اگر اين كودك را به دست يك مربي ناپاك بسپارند، آن مربي ناپاك مي‌تواند اين كودك را انسان بزهكار پرورش دهد كسي‌كه زندگي خودش را صرف آزار و اذيت ديگران مي‌كند، حال اگر اين شخص آلوده به گناه را رهايش كني، در همين مسير پيش مي‌رود.
  در حقيقت نفس انسان مانند همان كودك در اختيار انسان است، در ابتدا هم پاك و هم به حالت تعادل است كه مي‌توان آن را به سوي تقوي و راستي پرورش داد و يا به سمت «فجور و ناپاكي» پرورش داد تا برسد به مرتبه «أمّاره بالسوء» كه انسان را به سوي كارهاي بد دستور بدهد.
  و در پايان بايد اضافه كرد كه نفس انسان دايم در حال خطر است اگر به مراتب بالا رسيد و انسان در مورد آن كوتاهي كرد، امكان سقوط دارد؛ و اگر به مراتب پايين و «اماره بالسوء» هم رسيد مي‌تواند با ارادهمحكم و عزمي راسخ از باب توبه به آغوش حضرت حق بازگردد. كه اين «سقوط» و «صعود» هم دليل بر وجود اختيار انسان مي‌باشد.
1. يوسف/ 53.
2. (يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى‏ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً)، فجر/ 27.