پاسخ
  در برخي از توصيه‌ها آمده كه شما در امور مادي به زير دستان خودتان نگاه كنيد و در امور معنوي به بالا دست‌هاي خود نگاه كنيد.
  در برخي از سفارشات امام خميني; و برخي از بزرگان نيز آمده است اگر انسان نسبت به امور معنوي آرزو داشته باشد خيلي خوب است، ولي در همانجا نيز بايد انسان امكانات خودش را ملاحظه كند و حد و اندازه خودش را محاسبه كند و در همان حد آرزو داشته باشد و آنگاه برنامه‌ريزي و حركت كند.
  مثلاً كسي كه مي‌خواهد به كمال برسد اگر برنامه‌ريزي غيرواقع‌بينانه داشته باشد و استعدادها و توانايي جسمي و روحي و ظرفيت‌هاي خودش را در نظر نداشته باشد، ولو در امور معنوي، با مشكل مواجه مي‌شود. مثلاً «بيش از وسعش روزه بگيرد.» يا «بيش از توانش نماز بخواند.» يا «بيش از توانايي خود بخشش كند.» اين افراط‌ و تفريط‌ها در حقيقت برخاسته از آرزوهاي غيرمعقول است. چنين فردي از آن اول هدفي كه در نظر گرفته و آرزويي كه در ذهنش بوده، يك آرزوي غير واقع‌بينانه بلكه همراه با خيال بافي بوده است.

پاسخ
  واژه «أمل» به معناي «آرزو» مي‌باشد. آرزو دوگونه داريم و از آيات و روايات هم هر دو گونه برداشت مي‌شود؛ يكي آرزوهاي پسنديده و ديگري آرزوهاي ناپسند و مذموم.
  الف) آرزوهاي پسنديده
  اميد زندگي را در اين آرزوها بايد جستجو كرد چرا كه اگر انسان به آينده خودش اميدوار نباشد در زندگي حركتي نخواهد داشت و در حقيقت زندگي انسان بي‌هدف و بي‌معنا مي‌شود. زندگي بدون آرزو، بدون اميد و فاقد حركت مي‌شود كه انسان را دچار گرفتاري‌هاي روحي و رواني مانند افسردگي مي‌كند و گاهي اوقات ممكن است حتي انسان را به مرز خودكشي نزديك كند.
  از اين رو قرآن كريم مي‌فرمايد: (لاَ تَيأَسُوا مِن رَّوْحِ‌اللَّهِ إِنَّهُ لاَ ييأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ)؛1 «از رحمت خدا مأيوس و نااميد نشويد كه تنها گروه كافران، از رحمت خدا مأيوس مي‌شوند.»
  و در سوره كهف از آرزوهاي خوب سخن مي‌گويد و مي‌فرمايد:
  «باقيات، صالحات و كارهاي نيكي كه باقي مي‌ماند اين‌ها نزد پروردگار از نظر پاداش و از نظر آرزو و اميد بخشي بهتر است.»2
  ب) آرزوهاي ناپسند
  بخش ديگر، آن حالت آرزومندي و آرزو انديشي است كه در منابع ديني از آن به «طول أمل» تعبير شده است. آرزوانديشي و خيال بافي آن است كه انسان آنقدر غرق در آرزوهاي طولاني بشود كه واقعيت‌هاي زندگي را فراموش كند. لذا قران كريم خطاب به پيامبر مي‌فرمايد:
  «كافران را رها كن تا بخورند و بهره‌برداري كنند و مشغول آرزوهاي خودشان باشند كه به زودي نتيجه اعمالشان را بيابند.»3
  در حقيقت علت اين‌که اين‌گونه آرزوها سرزنش شده همين است كه انسان را از واقعيت‌ها دور مي‌كند و از هدف زندگي باز مي‌دارد، و يك حالت خيال بافي و خيال انديشي در انسان ايجاد مي‌كند و چنين افرادي وقتي متوجه خسارت مي‌شوند كه كار از كار گذشته است.
  در برخي ديگر از آيات قرآن اين گونه آرزوها و آرزومندي‌ها و آرزو انديشي‌ها را حاصل كار شيطان مي‌داند و مي‌فرمايد:
  (... وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيباً‌ مَفْرُوضاً وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّينَّهُمْ)4؛ «من حتماً يك عده از بندگان تو را سهم خودم بر مي‌دارم و آن‌ها را گمراه مي‌كنم و آن‌ها را به آرزوهاي دور و دراز مي‌كشانم» و در آيه بعدي خداوند متعال مي‌فرمايد: «به آن‌ها وعده مي‌دهد و آن‌ها را به آرزو مي‌افكند، در حالي كه آرزوها و اميدها و وعده‌هاي شيطان وعده‌هاي فريبكارانه است!»5
  از اميرالمؤمنين علي7 حكايت شده:
  «اي مردم! من بيش‌ترين چيزي كه بر شما مي‌ترسم دو چيز است؛ يكي پيروي‌كردن از هواي نفس، و دوم آرزوهاي طولاني.» و در ادامه مي‌فرمايد: «پيروي از هواي نفس شما را از حق باز مي‌دارد، اما طول أمل باعث مي‌شود كه شما آخرت را فراموش كنيد.»6
نتيجه‌
  اسلام برخي از آرزوها را پسنديده و حتي به آن تشويق مي‌كند زيرا اميد آفرين است از اين رو در حديثي از پيامبر اكرم9 مي‌خوانيم:
  «اميد مايه رحمت امت من است، اگر آرزوها نبود هيچ مادري فرزند خود را شير نمي‌داد و هيچ باغباني نهالي نمي‌كاشت.»7
  پيامبر اكرم با اين تعبير بلند و زيبا مي‌فرمايد: حركت‌هاي انسان با آرزوهاي نيكو شكل مي‌گيرد مثل آرزويي كه مادر نسبت به آينده‌ فرزندش دارد؛ هم‌چنين آرزويي كه باغبان نسبت به آينده كشتزار خودش دارد. و از طرفي آرزوهايي مورد نكوهش قرار گرفته است مثل آرزوهاي دور و دراز، آرزوهايي كه بيش از عمل و يا بدون عمل باشد، آرزوهاي سرگرم‌كننده، آرزو نسبت به كارهاي زشت و مانند آن زيرا اينگونه آرزوها انسان را از حق باز مي‌دارد و از آخرت غافل مي‌كند.
  آري آرزوها مثل باران است، باران وقتي كم باشد رحمت است اما وقتي زياد شود سيل ايجاد مي‌كند و ممكن است خانه و كاشانه را آب ببرد. آرزو نيز به اندازه معقولش خوب است و براي زندگي هدف‌ساز است، ولي آرزوهاي طولاني و خيال انديشانه انسان را از واقعيت دور مي‌كند و چون سيل، بناي اهداف زندگي را ويران مي‌كند.


1. يوسف/ 87.
2. كهف/ 46.
3. (ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ)، حجر/ 3.
4. نساء/ 118 و 119.
5 نساء/ 120.
6 «يا ايهاالناس إن أخوف ما أخاف عليكم اثنان اتباع الهوي وطول الامل» (نهج‌البلاغه، خطبه/ 28)
7 سفينه البحار، جلد 1، ص 30 ماده أمل.