پاسخ
  در سوره‌ بقره از آيه 30 به بعد مباحث مربوط به حضرت آدم7 و سجده‌ فرشتگان را مطرح‌ مي‌كند؛ از آيه 39 گفتار فرشتگان را مطرح مي‌كند كه چرا خليفه‌اي قرار مي‌دهي كه در زمين فساد كند؛ بعد داستان عرضه اسماء نقل شده؛ در ادامه سجده فرشتگان و سجده نكردن ابليس مطرح مي‌شود؛ و بالاخره داستان خروج و هبوط حضرت آدم7 از بهشت نقل مي‌شود.
  همين داستان در سوره اعراف از آيه 11 به بعد آمده ولي آنجا داستان سجده فرشتگان و سركشي آدم خيلي مختصر، در آيه 11 مطرح شده، و از آيه‌ 12 به بعد به اين بحث مي‌پردازد كه چرا شيطان سجده نكرد؟ و در ادامه بحث برتري‌جويي شيطان، و در حقيقت اين‌که شيطان‌ نژادپرست بود كه گفت: «مرا از آتش آفريدي و آدم را از خاك آفريدي من از او برترم»1 و بعد اين‌که ابليس از درگاه الهي بخاطر اين تكبر و نژادپرستي رانده شد و گفت كه تا روز قيامت من در راه مستقيم الهي مي‌مانم، و انسان‌ها را فريب مي‌دهم.
  همان‌طور كه ملاحظه مي‌شود بيش‌تر بحث در اينجا در رابطه با شيطان و تكبر شيطان است، ‌و از آن طرف معرفي شيطان و اين‌که شيطان اقواگري و وسوسه‌گري مي‌كند و انسان‌ها را فريب مي‌دهد و منحرف مي‌سازد.
  در حقيقت عناصر اصلي داستان واحد است ولي از دو ديدگاه و دو دريچه‌ متفاوت به داستان نظاره شده كه هر كدام اهداف ويژه خود را دنبال مي‌كند.
  و نيز داستان حضرت موسي از آيه‌ 40 سوره‌ بقره شروع مي‌شود و در اين آيات به برخورد بني‌اسرائيل با حضرت موسي مي‌پردازد و بيش‌تر به بهانه‌جويي‌هاي بني‌اسرائيل، و گوساله‌پرستي بني‌اسرائيل مي‌پردازد.
  و همين داستان حضرت موسي7 در سوره طه آيه 9 به بعد نيز آمده ولي در اين آيات برانگيخته شدن حضرت موسي7 به نبوت و ماجراهايي كه در پي آن مي‌آيد و انتخاب شدن هارون به وزيري او و برخورد آن‌ها با فرعون و معرفي معجزات حضرت موسي7 مطرح مي‌شود.
  لذا مي‌بينيم كه به داستان حضرت موسي پرداخته شده ولي از دو زاويه‌ متفاوت. و جالب اين‌که در سوره‌ قصص داستان حضرت موسي از تولد تا رشد در كاخ فرعون و جواني و مبارزات او و خروج از شهر و آشنايي او با حضرت شعيب و ... همه اين مجموعه به دنبال هم مطرح شده است كه اهداف تربيتي خود را دنبال مي‌كند.


1. «قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ»، اعراف/ 12.