- توضیحات
- نوشته شده توسط soleymani
- دسته: منظور از صفت «لطیف»، که در قرآن چند بار تکرار شده، چیست؟
- بازدید: 2242
پاسخ
واژة لطيف هفت بار1 در قرآنکريم به کار رفته و معمولاً با صفات ديگر مثل حيکم، خبير و... همراه است. لطيف از مادة لطف است. لطف در اجسام به معناي سبکي در مورد حرکات و کارها به معناي کوچک و زودگذر است. گاهي هم در موارد زير به کار ميرود:
1. دقيق 2. رسيدگي پنهاني به امور 3. خالق أشياء ظريف و ناپيدا 4. اهل مدارا و رفاقت 5. پاداش دهنده اهل وفا و بخشنده اهل جفا 6. کم شمارنده عطاي خود 7. موجودات و کارهاي بسيار دقيق و باريک غيرقابل درک با حس 8. خالق چيز ناپيدا.
در مورد خداوند، منظور اين است که ذات پاک خدا با احساس کسي درک نميشود، يعني غيرمحسوس است يا به اين معناست که خدا آفريننده چيزهاي ريز و ناپيداست و کارهايي دارد که از گستره قدرت ما بيرون است. در برخي از احاديث أهلبيت:2 هم به اين مطلب اشاره شده است.
چند نکته
1. تکرار صفات خدا مثل رحمن و رحيم گوياي نوعي تاکيد در مورد آنهاست، البته تاکيد قرآن بر بعضي صفات بيشتر از صفات ديگر است.
2. برخي از تعداد کاربرد کلمات در قرآن، نظمي رياضي را جستوجو ميکنند. البته برخي از موارد اين تکرارها واقعاً شگفتانگيز است، مثل دنيا و آخرت که در قرآن يک توازن از لحاظ تعداد دارند. در اين روش از شمارگان واژهها برداشتهاي تفسيري ميشود. در اين باره دو ديدگاه وجود دارد؛ برخي3 معتقدند چينش و شمارش سورهها مربوط به زمان پيامبر اکرم9است، به نظر برخي ديگر4 اين چينش منسوب به زمان عثمان است. بنابراين نميتوان به اين روش تکيه کرد. مثلاً از اينکه شماره سوره آلعمران 3 و سوره بقره 2 است، نميتوان معناي خاصي لحاظ کرد، چون اصل مسأله اثبات نشده است. در شمارگان آيات هم دو مطلب هست.
الف: چينش کلمات و حروف آيات قرآن به صورت فعلي که اعجاز قرآن هم متوقف بر آن است و حتماً به دستور وحي بود. طبق روايات هم پيامبر اکرم9جاي آيات را مشخص ميکرد.
ب: شماره آيهها که مثلاً «الم» شماره اول و (ذلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ) شماره دوم است. روي اين مطلب نميشود تأکيد زيادي کرد و شمارة آيات را داراي رموز خاصي دانست. به عبارت ديگر، تفسير براساس حروف أبجد و حروف نوراني و ظلماني، براساس شمارگان خاص آيات و سورهها نزد مشهورد مفسران جايگاه ندارد. مرحوم علامه طباطبايي هم در مقدمة الميزان ضمن اشاره به اينکه برخي آَيات را بر حساب جُمل و حروف نوراني و ظلماني و... حمل کردهاند، اين روش را رد ميکنند.
اين نوع برخورد با قرآن سزاوار کلام الهي نيست، چون هدف از نزول کلام خدا اين است که ما آن را بفهميم اما سخن رمزگونه و پيچيدهاي که کسي متوجه آن نميشود و براي تفسير نيازمند علوم خاص و غريبه است، با اين هدف تعارض دارد. مشهور مفسران شيعه و اهل سنت هم چنين روشي را طي نکردهاند و به آن بها ندادهاند، البته اين سخن به معناي نفي مطلق آن نيست و احياناً برخي افراد به اين مباحث علاقه نشان داده و به نکاتي هم رسيدهاند.
1. انعام/ 103 و ملک/ 14 (وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ) يوسف/ 100. (إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ)، حج/ 63، لقمان/ 16، (إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ)، شوري/ 19، (اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ) الاحزاب/ 34 (إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً).
2. اصول کافي، ج 1، ص 93.
3. آيت الله خويي و...
4. آيت الله معرفت و...