- توضیحات
- نوشته شده توسط soleymani
- دسته: آیا پیامبران از باطن موجودات آگاهی داشتند؟
- بازدید: 1690
توضيح پرسش
خداوند در آيه 109 مائده ميفرمايد: «پيامبران ميگويند: خدايا ما نميدانيم، تو به باطن همه ما آگاهي.» از طرفي ميگويند که پيامبران هم اعمال ما را ميبينند. آيا اين آيه دلالت بر اين مطلب دارد که پيامبران به باطن موجودات آگاهي دارند؟
پاسخ
در آيه 109 سوره مبارکه مائده چنين است:
«(يوْمَ يجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لاَعِلْمَ لَنَا إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيوبِ)1؛ [ياد كن] روزى را كه خدا، فرستادگان (خود) را جمع مىكند، پس مىگويد: « (در برابر دعوت،) چه پاسخى به شما داده شد؟» مىگويند: براى ما هيچ دانشى نيست؛ كه تنها تو از همهى (اسرار) نهان، بسيار آگاهى.»
هرچند اين آيه هرنوع علمي را از پيامبران الهي نفي ميکند، ما شواهدي در قرآن داريم که پيامبران الهي از سه طريق به حالات امتهايشان علم داشتند و ميدانستند که آيا آنها به دعوتشان جواب مثبت يا منفي دادهاند. اين سه طريق قرينه و دليل ميشود که مقصود اين آيه شريفه، ادب پيامبران در مقابل خداست. وقتي خداوند از پيامبران ميپرسد: مردم چه کردند؟ آنان ميگويند هرچه علم است براي شماست، يعني شما خودتان بهتر ميدانيد و علم ما در برابر دانش تو ناچيز و بلکه هيچ است. به عبارت ديگر، اين مسأله حصر اضافي است.
طرق علم پيامبران به احوال امت خويش
1. علم عادي: مثلاً حضرت موسي7 ميدانست که چه کساني به دعوتش جواب مثبت دادهاند. حداقل اکثريت مطالب را ميتوانست با علم ظاهري به دست بياورد. درست است که برخي حالت نفاق داشتند و تشخيص آن مشکل بود، ولي اکثراً روشن بود که چه کساني بر شرک باقي ماندند يا به حق روي آوردند.
2. وحي: پيامبران از طريق وحي برخي از علوم، حتي علوم غيبي را، به دست ميآوردند2، از جمله: (تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيبِ نوحيها إِلَيکَ مَا کُنتَ تعلمها أَنتَ وَلاَ قَوْمُکَ مِن قَبْلِ3) خداوند ميفرمايد اين مطالبي که براي شما گفتيم، در مورد داستان حضرت نوح، خبرهاي غيبي که به سوي تو وحي کرديم و نه تو و نه قوم تو (خطاب به پيامبر اسلام است) از اين مطالب اطلاع نداشتيد. روشن است خداوند حتي برخي مطالب تاريخي و دنيوي را از طريق وحي به پيامبرانش ميرساند.
3. گواه بودن بر امتها: خداوند پيامبران را شهيد و گواه بر امتها قرار داد «(فَکَيفَ إِذَا جِئْنَا مِن کُلِّ أُمَّةٍ به شهيدٍ)؛4 و [حال آنان] چگونه است آنگاه که از هر امّتي، گواهي ميآوريم.» شهيد در اينجا به معناي گواه است؛ يعني يکي از وظايف رهبران الهي گواهي دادن نسبت به حال ملتها است. پيامبر اسلام هم نسبت5 به همگان گواهي ميدهد. اين گواهي دادن متوقف بر علم است، يعني بايد پيامبر آگاه باشد تا گواه بر ديگران قرار بگيرد؛ لذا خداوند ميفرمايد: تو شهيد بر اينهايي،6 در برخي از روايات هم هست که اعمال امتها بر رهبر الهي7 عصرشان و امام عصر(عج) عرضه ميشود.
يادآوري: در برخي از آيات قرآن گفته شده است که: اي پيامبر بگو: من عالم غيب نيستم، مثلاً (قُل لاَأَمْلِکُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَلاَضَرّاً إِلَّا مَا شَاءَاللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ وَمَا مَسَّنِي السُّوءُ8) بايد به ياد داشته باشيم که علم غيب دو گونه است:
1. استقلالي: افراد خود چنين علمي داشته باشند.
2. غير مستقل: خدا به آنها علم غيب بدهد.
مقصود آياتي که ميگويد پيامبران علم غيب ندارند، علم غيب استقلالي است. شايد آيه 109 مائده9 هم به اين مطلب اشاره داشته باشد.
علاوه بر آن موضوع ادب پيامبران که گفته شد پيامبران ميخواهند بگويند ما از خودمان علم نداريم و هرچه هست، از توست. پس تمام علوم استقلالاً و بالذات براي خداست؛ همان طور که وجود و قدرت ما براي خداست اما از آن طرف علم به واسطه دارند.
1. مائده / 109.
2. ر.ک.به: جن / 26.
3. هود / 49.
4. نساء / 41.
5. بقره / 143.
6. نساء / 41. (وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هؤُلاَءِ شَهِيداً)
7. نحل / 84 ، 89 و قصص / 75.
8. اعراف / 188.
9. «(يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ)؛ [ياد كن] روزى را كه خدا، فرستادگان (ش) را جمع مىكند، پس مىگويد: (در برابر دعوت،) چه پاسخى به شما داده شد؟» مىگويند: «براى ما هيچ دانشى نيست؛ كه تنها تو، از همه (اسرار) نهان، بسيار آگاهى.»