پاسخ
  در سوره کهف از آيه 62 به بعد برخورد موسي با خضر را بيان مي‌کند. نام خضر در قرآن نيامده، ولي در روايات از وي به عنوان معلم و به اسم ياد شده است. شرح ماجرا به اين صورت است که:
  آن دو سوار کشتي شدند و خضر کشتي را سوراخ کرد. موسي بعدها متوجه شد که کشتي مال افراد فقير بوده و کساني در دريا بودند که کشتي‌ها را مصادره مي‌کردند و خضر با اين کار کشتي را از خطر مصادره شدن رهانيد. هم‌چنين وقتي کنار ديوار خرابي رسيدند، آن را بازسازي کردند. موسي هر بار سؤال مي‌کرد که چرا اين کار را کردي؟! و بنا مي‌شد صبر بکند و ديگر چيزي نپرسد. در آية 74 آمده است:
   (فَانطَلَقَا حَتَّي إِذَا لَقِيا غُلاَماً فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْساً زَکِيةً به غيرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيئاً نُّکْراً)؛1 خضر بچه‌اي را کشت و اين بار هم موسي اعتراض کرد که چرا بچه بي‌گناهي را کشتي؟ پاسخ اعتراضش در آية 80 چنين آمده است:
  و [باز آن دو] با شتاب به راه افتادند، تا هنگامى كه پسرى را ملاقات كردند و (معلّم،) او را كشت. (موسى) گفت: آيا شخص پاكى را، بدون (ارتكاب قتلِ) كسى كُشتى؟! راستى چيز ناپسندى (به جا) آوردى!.
نکته‌ها
   1. شخصي که اين کار را کرده و مأموريت او عادي نبود؛ او مأمور ويژه الهي بود و کارهايش نوعي آموزش صبر در مقابل استاد بود تا او بداند که چيزهايي در جهان هست که او نمي‌داند.
  در حقيقت خضر به روش طبيعي عمل نمي‌کرد و تابع نظام قانون‌گذاري ما نبود، مثل عزرائيل که وقتي جان کسي را مي‌گيرد، نمي‌توان گفت بايد او را به خاطر قتل نفس اعدام کرد، چون او طبق نظام ما عمل نمي‌کند؛ بلکه مأمور الهي است و براساس مصلحت‌هاي الهي جان افراد را در 20، 50 يا 90 سالگي مي‌گيرد و در هيچ مورد هم مؤاخذه نمي‌شود، چون مأمور الهي است. خضر هم مأمور بود که او را بکشد تا خدا بچه‌اي بهتر به خانواده‌اش بدهد.
  اگر گفته شود پيامبران وقتي مي‌خواستند مجرمي را مجازات کنند، ابتدا گناهش را ثابت، بعد مجازات مي‌کردند چرا خضر چنين نکرد؟
  در پاسخ مي‌گوييم اگر عزرائيل (مامور خدا) جان اين بچه بي‌گناه را مي‌گرفت، کسي اعتراض نمي‌کرد. وقتي کسي (مثل خضر) مأمور شد در نظام تکوين کاري بکند، ديگر بحث نظام تشريع مطرح نيست.
  2. پيامبران الهي مراتبي دارند مثلاً حضرت لوط7 که در زمان حضرت ابراهيم7 زندگي مي‌کرد، مرتبة پائين‌تري از ابراهيم داشت. هارون هم نسبت به موسي چنين بود، با اين که آن دو برادر بودند، بر اين اساس موسي هم نزد کساني که بالاتر از او بودند، چيزهايي ياد مي‌گرفت، مثل شعيب7 که موسي مدتي نزدش چوپاني کرد و آموزش‌هايي ديد و مانند خضر که حضرت موسي مطالبي از او آموخت.


1. کهف، 74.