توضيح پرسش
  خداوند در آية 145 سوره آل عمران مي‌فرمايد «مرگ همه انسان‌ها در دست خدا و به وقت معين ثبت است و تا خدا نخواهد، مرگ کسي فرا نمي‌رسد.» با توجه به اين آيه، خواست خدا در مورد کساني که در حادثه‌اي مانند تصادف و به علت رعايت نکردن نکات ايمني از دنيا مي‌روند، چگونه معنا مي‌يابد؟
پاسخ
  توضيح آيه:
  «(وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللّهِ کِتَابَاً مُؤَجَّلاً وَمَن يرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاکِرِينَ)؛1 هيچ کس جز به فرمان خدا نمي‌ميرد، که خدا مرگ را مقرر شده معين کرده است و هر کس پاداش اين جهان را بخواهد از آن به او خواهيم داد.»
  اين آيه شريفه به مسأله مرگ و قطعي بودن زمان مرگ اشاره مي‌کند. براي فهم آيه بايد مسأله اجل مرگ را توضيح بدهيم.
  واژه اجل به معناي مدت معين و آخرين مدت است؛ مدتي که براي چيزي مشخص مي‌کنند. اجل و مرگ در قرآن دو نوع است؛ غيرحتمي و حتمي.
  الف. أجل غيرحتمي: همان مرگ مشروط است. يعني گاهي مرگ انسان وابسته به يک شرايطي است که اگر آن شرايط تحقق يابند، مرگ فرا مي‌رسد. اين نوع مرگ قابل تأخير است. مثلاً طبق روايات برخي عوامل در آن مؤثرند، مثلاً اگر کسي صله‌رحم بکند، عمرش طولاني مي‌شود يا اگر انسان بهداشت را رعايت بکند عمر زيادتري پيدا مي‌کند وگرنه عمرش کمتر مي‌شود. بنابراين برخي از مسائل عادي مثل رعايت احتياط در رانندگي، رعايت مسائل بهداشتي يا برخي مسائل معنوي مثل صدقه، صله رحم و... اين‌ها مي‌توانند مرگ معلق و أجل مشروط را جلو يا عقب ببرند. در سوره نوح مي‌خوانيم: «(يغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَيؤَخِّرْکُمْ إِلَي أَجَلٍ مُسَمَّي)؛2 تا بخشي از پيامدهاي (گناهان) تان را براي شما بيامرزد، و (مرگ) شما را تا سرآمد معيني به تأخير اندازد.»
  ب. اجل و مرگ حتمي: مرگي که در وقت معين خود حتماً مي‌آيد و همه انسان‌ها خواهند مُرد. اين يک قانون ثابت در نظام خلقت است؛ و در برخي آيات به آن اشاره شده است، از جمله «(هُوَ الَّذِي خَلَقَکُم مِن طِينٍ ثُمَّ قَضَي اَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمّي عِندَهُ3) اجل مسمي به هيچ شکل قابل تغيير نيست. «وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللّهِ کِتَابَاً مُؤَجَّلا4 اين آيه هم به اجل مقرر شده اشاره دارد.
توضيح بيشتر
  انسان به صورت عادي مي‌تواند مثلاً 70 سال عمر کند، به شرط اين‌که بيمار نشود، در رانندگي بي‌احتياطي نکند، غذاهاي بهداشتي مصرف بکند، گناهي نکند که گرفتار أجل زودرس شود و...
  با توجه به اين مقدمه مي‌گوييم، شکي نيست که خواست خدا مؤثر است. منتها خداوند دو نوع خواست دارد:
  1. خواست حتمي که ظرفيت نهايي جسم انسان است. (کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ) همه خواهند مُرد.
  2. أجل معلق و مشروط که به شرايط بستگي دارد و طبق شرايط کم و زياد مي‌شود.
  بنابراين هر دو اراده خداوند است، در عين حال اراده خداوند با اختيار انسان منافات ندارد. در برخي موارد دين اعلام کرده است که اگر کسي گناهي انجام بدهد، أجلش جلو مي‌افتد و اگر صله رحم بکند اجلش به تأخير مي‌افتد. برخي را هم عقل و علم انسان درک مي‌کند، مثلاً اگر در رانندگي بي‌احتياطي بکند أجل جلو و اگر احتياط بکند، به تأخير مي‌افتد. أجل معلق هم منوط به اراده الهي، منتها مشروط به شرايطي است.

1. آل عمران، 145.
2. نوح، 4.
3. انعام، 2.
4. آل‌عمران، 145.