پرسش:

منظور از شفاء بودن قرآن چيست؟

˜ پاسخ:

شفا بودن قرآن در آيات متعددي مطرح شده از جمله در سوره‌ اسراء مي‌فرمايد: (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلاَيَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا  خَسَاراً)؛[1] «و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براي مؤمنان، نازل مي‌كنيم؛ و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمي‌افزايد.»

و در سوره‌ يونس مي‌فرمايد:

(يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي‌الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ)[2]؛ «اي مردم! اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده است؛ و درماني براي آنچه در سينه‌هاست؛ (درماني براي دل‌هاي شما؛) و هدايت و رحمتي است براي مؤمنان.»

در اينجا لازم است به چند مطلب اشاره شود:

الف: مفهوم‌شناسي:

واژه «شفاء» به معناي صحت و سلامت است[3] و در مقابل بيماري، عيب و نقص مي‌آيد.

1) بيماري‌هاي انسان:

با بررسي ابعاد مختلف انسان در مي‌يابيم نمي‌توان براي انسان فقط بيماري جسم را در نظر گرفت و در بهبودي آن تلاش كرد بلكه انسان داراي دو بعد جسمي و روحي مي‌باشد كه ممكن است هر كدام در معرض بيماري قرار گيرند و بيماري هر كدام موجب اختلال در كارایي ابعاد ديگر انسان شود. از این رو مي‌توان بيماري‌هاي انسان را به سه نوع تقسيم كرد:

1. اعتقادي؛ 2. روحي ـ رواني؛ 3. جسمي.

براي توضيح بيشتر، ضرورت دارد به هر كدام از آنها به صورت جداگانه پرداخته شود.

1. قرآن و درمان بيماري‌هاي اعتقادي:

نزول قرآن در مرحله‌ اول براي درمان بيماري‌هاي اعتقادي مردم بوده است تا آنها را از شرك و كفر و تاريكي‌ها به توحيد و اسلام و روشنايي رهنمون سازد؛ در آيات متعددي به اين مسئله پرداخته شده كه هدف قرآن اين است كه شما را از ظلمت جهل به نور دانش، از كفر به نور ايمان، از ظلمات ستمگري به نور عدالت،‌ از فساد به صلاح، از گناه به نور تقوي رهبري كند.[4]

امراض اعتقادي و قلبي از امراض جسم شديدتر است. از این‌رو قرآن شفاء و رحمت است؛ يعني درمان براي امراض اعتقادي مانند كفر، نفاق، شرك، و در نفوذ معرفت و شناخت، توحيد و... در قلب رحمت است.

2. قرآن و درمان بيماري‌هاي روحي:

براي رعايت اختصار به دو بخش از اين بيماري‌ها مي‌پردازيم:

بدون شك بيماري‌هاي روحي و اخلاقي انسان، شباهت زيادي با بيماري‌هاي جسمي او دارد، هر دو كشنده است، هر دو نياز به طبيب و درمان و پرهيز دارد. قرآن نسخه‌ای حيات‌بخش براي کسانی است که مي‌خواهند با كبر، غرور، حسد و نفاق به مبارزه برخيزند و همچنين براي برطرف كردن ضعف‌ها و ترس‌ها، اختلاف‌ها و پراكندگي‌ها و براي كساني كه عشق به دنيا و وابستگي به ماديات و تسليم بي‌قيد و شرط در برابر شهوت‌ها مي‌باشند؛ شفا بخش است.[5]

حضرت علي7 درباره شفا بخش بودن قرآن مي‌فرمايد: «از اين كتاب بزرگ آسماني براي بيماري‌هاي خود شفا بخواهيد و براي حل مشكلاتتان از آن ياري بجویید، زیرا درمان بزرگترين دردها در اين كتاب است.»[6]

بهترين دليل براي اثبات اين كلام مقايسه وضع عرب جاهلي با تربيت شدگان مكتب پيامبر9 در آغاز اسلام است. آن قوم جاهل و نادان كه انواع بيماري‌هاي اجتماعي و اخلاقي سر تا پاي وجودشان را فرا گرفته بود. با استفاده از اين نسخه شفا بخش نه تنها درمان يافتند، بلكه آنچنان نيرومند و قوي شدند كه هيچ نيرویي نمي‌توانست در مقابلشان ايستادگي كند.[7]

2) بيماري‌هاي رواني:

برخي از روانشناسان با تحقيق در آيات قرآن دريافته‌اند كه قرآن تاثير زيادي بر روان انسان مي‌گذارد و شفابخشي قرآن را با علوم تجربي مقايسه نموده‌اند و نتايج حاصل از آن تحت عنوان تأثير قرائت قرآن بر بهداشت رواني انسان منتشر شده است.

دستورات و توصيه‌هاي قرآن، تاثير بسزايي در بهداشت رواني فردي و اجتماعي انسان دارد. تا جايي كه مي‌توان گفت: عمل به توصيه‌هاي قرآن، بالاترين و بهترين نسخه بهداشت رواني است. براي نمونه به برخي از آيات و تاثيرات آن‌ها اشاره مي‌كنيم:

1. مداومت بر قرائت قرآن كريم، نقش موثري در مقابله با استرس دارد. همچنين فهم قرآن نيز در مقابله با استرس مؤثر است.[8]

2. نتيجه تحقيقي كه از 60 دختر به دست آمده اين است كه گروهي كه حداقل 6 ماه روزانه نيم ساعت به قرائت قرآن مي‌پرداختند، ميزان اضطراب و افسردگي آنان به طور چشمگيري كمتر از ديگران بوده است.[9]

3. دميدن روح اميد، و دوري از يأس و تاثير آن در كاهش افسردگي.[10]

4. دعوت قرآن به صبر و تاثير آن در كاهش فشارهاي رواني.[11]

5. دعوت قرآن به توكل به خدا[12] و نقش آن در آرامش انسان.

6. ياد خدا و آرامش دل.[13]

7. ممنوعيت خودكشي در دين[14] و پايين ‌آمدن آمار خودكشي در مجامع اسلامي.

8. احترام و محبت به پدر و مادر[15] و تاثير آن در سلامت خانواده.

9. حجاب براي زنان و سلامتي رواني.[16]

10. نماز و آرامش رواني.[17]

11. ازدواج و تشكيل خانواده و تأمين آرامش فردي و سلامت محيط اجتماع.[18]

12. ممنوعيت سوء ظن، تجسس و غيبت، و اثرات آن بر سلامتي جامعه و شخصيت افراد.[19] به عبارت ديگر مي‌توان گفت: همه‌ دستورات الهي به نوعي براي آرامش فردي و اجتماعي و رشد و بالندگي فرد و جامعه آمده است.[20]

3. قرآن و درمان بيماري‌ها جسمي:

قبل از هر چيز لازم است که گفته شود قرآن كتاب بهداشت و درمان
و پزشكي نيست؛ بلكه كتاب هدايت و تربيت معنوي افراد و جامعه است
و اگر به مطالب پزشكي و بهداشتي و علمي اشاره‌اي كرده است به خاطر اين است كه:

1. راه خداشناسي را هموار كند؛ 2. حس كنجكاوي بشر را تحريك نمايد تا در زمينه‌ علوم تجربي رشد نمايند و در پي كشف آن برآيند؛
3. اعجاز علمي قرآن را به اثبات برساند؛ 4. علت مهم‌تر اين‌كه به خاطر پيوستگي نيازهاي جسمي و روحي با همديگر و تأثير آنها بر همديگر قرآن برخود لازم مي‌داند كه به بهداشت جسمي انسان نيز توجه ويژه كند زيرا در كمال روحي او تاثير دارد بنابراین قرآن براي تامين سلامتي و بهداشت جسم مطالبي بيان فرموده كه اگر در حد اعجاز علمي نباشد قطعاً برخي آنها جزیی از شگفتي‌هاي علمي است، براي مثال:

الف: بهداشت غذايي: مانند: خوردن غذاهاي پاك[21]، ممنوعيت غذاهاي غيربهداشتي[22]، عدم اسراف در غذا[23]، دوري از گوشت مردار[24]، دوري از گوشت خوك و خوردن خون[25] و دوري از شراب.[26]

ب: بهداشت شخصي (جسمي): مانند: وضو،[27] غسل،[28] طهارت لباس،[29] پاكيزگي محيط زيست[30] و... .

ج: بهداشت مسائل جنسي: مانند: ممنوعيت آميزش با زنان در حالت عادت ماهيانه[31]، دوري از زنا[32]، دوري از لواط[33] و دوري از استمناء.[34]

د . عسل و درمان بيماري‌هاي جسمي.[35]

هـ . روزه و درمان بيماري‌هاي جسمي.[36]

و. تاثير آواي قرآن بر كاهش دردهاي جسمي بعد از عمل جراحي.[37]

حاصل سخن اينكه، قرآن براي بيماري‌هاي اعتقادي، روحي، رواني، اخلاقي و اجتماعي به صورت مستقيم دستور دارد حتي هدف از نزول خود را نجات انسان‌ها از بيماري اعتقادي و روحي و اخلاقي مي‌داند.

اما براي بيماري‌هاي جسمي و بهداشت فردي و اجتماعي و درماني آن به صورت كنايه‌اي و در پرتو دستورات و در قالب بايد و نبايد (حرام و حلال) و هست و نيست (ارشادي) بيان كرده است.

معرفي كتاب جهت مطالعه بیشتر:

1. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، نشر معارف.

2. استعانت از قرآن كريم، عليرضا نيك بخت، نشر قبله، تهران.

3. پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، دكتر محمدعلي رضایي‌اصفهاني، ج 2، انتشارات مبين.

4. آموزه‌هاي تندرستي در قرآن، حسن رضا رضایي، انتشارات عطر آگين.

5. طب در قرآن، دكتر عبدالحميد دياب، دكتر قرقوز، ترجمه چراغي، انتشارات حفظي.

6. اولين پيامبر آخرين دانشگاه، دكتر پاك‌نژاد، ج4، 5 و 6، كتابفروشي اسلامي.
7. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، دارالكتب اسلاميه، تهران، ج 12، ص 239. ذيل آيات مورد بحث و بررسی.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. اسراء/ 82.

[2]. يونس/ 57 و با تعبير ديگر فصلت/ 44.

[3]. قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ذيل ماده شفاء.

[4]. ابراهيم/ 5 و1؛ مائده/ 15و14؛ ر.ك: قرآن در قرآن، مهدي احمدي، 1374، اشراق، قم، ص 232.

[5]. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج 12، ص 239.

[6]. نهج البلاغه، خطبه‌ 176 ‌و در خطبه‌ 156 و 158 با تعابير ديگر به شفا بخش بودن قرآن اشاره دارد.

[7]. تفسيرالميزان، علامه طباطبايي، ترجمه از همداني، بنياد علمي و فكري علامه، قم، ج13، ص 306.

[8]. ر.ك: مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، دانشگاه علوم پزشكي، آذر 1376، ص 88.

[9]. همان، ص 79.

[10]. يوسف/ 87.

[11]. بقره/ 153 و 155 و آل عمران/ 200.

[12]. احزاب/ 3، آل عمران/ 159.

[13]. اسراء/ 24، بقره/ 83.

[14]. نور/ 31، احزاب/ 59.

[15]. طه/ 14.

[16]. نور/ 31، احزاب/ 59.

[17]. طه/ 14.

[18]. روم/ 21.

[19]. حجرات/ 12 ـ 11.

[20]. ر.ك: خلاصه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، دانشگاه پزشكي تهران، 1376 آذر ماه.

[21]. بقره/ 172.

[22]. اعراف/ 175.

[23]. اعراف/ 31.

[24]. انعام/ 145.

[25]. بقره/ 173.

[26]. بقره/ 219.

[27]. مائده/ 6.

[28]. همان.

[29]. مدثر/ 4.

[30]. حج/ 26.

[31]. بقره/ 222.

[32]. اسراء/ 32.

[33]. اعراف/ 81 ـ 80.

[34]. مومنون/ 7 ـ 5.

[35]. نحل/ 69 ـ 68.

[36]. احزاب/ 35.

[37]. نك: استعانت از قرآن كريم در شفاي جسماني، نشر قبله، عليرضا نيكبخت نصر آبادي، 1378.