پرسش:

قرآن در مورد افسردگي و مبتلا نشدن به آن چه راهكارهايي دارد؟

˜ پاسخ:

افسردگي از جمله بيماري‌هاي رواني است كه در جوامع مختلف شيوع دارد. اين اختلال رواني در قرن اخير يكي از مشكلات مهم و نگران‌كننده‌ جوامع و از جمله، عوامل تهديد‌كننده وضعيت اقتصادي كشورها به شمار مي‌رود و از اين رو مورد توجه بسياري از صاحب‌نظران و سياستگزاران امور بهداشتي كشورها و سازمان جهاني بهداشت قرار گرفته است.[1] قبل از پاسخ لازم است به بررسی علت‌هاي بروز اين حالت رواني بپردازيم:[2]

1. عوامل زيست‌شناختي: شامل آمادگي‌هاي ژنتيكي، پيام‌رساني‌هاي عصبي، نور و آندوكرين و... البته اين عوامل ارتباطي با اعتقادات مذهبي ندارد و يا ارتباط آن ضعيف است.

2. عوامل روان‌شناختي: شامل ديدگاه‌هاي روان‌پويايي، شناختي، رفتاري و... كه در سبب شناسي افسردگي نقش زيادي دارند. توضيح اين كه:

1ـ2. ديدگاه‌هاي روان پويايي: از نظردانشمندان روان‌شناسي، از دست دادن فرد مورد علاقه و يا هر شي دوست داشتني، باعث ايجاد اضطراب و تنش‌هاي دروني مي‌گردد كه در صورت درون‌فكني آن باعث بروز افسردگي مي‌شود.

2ـ2. ديدگاه‌هاي شناختي: آقاي Beek مثلث شناختي منفي را در سبب‌شناسي افسردگي به صورت ذيل مطرح مي‌نمايد:

* نگرش منفي نسبت به خويشتن ← اين نوع نگرش باعث «بروز احساس حقارت» در انسان مي‌شود.

* نگرش منفي نسبت به تجربيات گذشته ← اين نوع نگرش موجب بروز «احساس بدبيني» در انسان مي‌گردد.

* نگرش منفي نسبت به حوادث آينده ← كه باعث «احساس نااميدي» در انسان مي‌شود.

بروز اين گونه احساسات باعث ايجاد افسردگي در فرد مي‌شود.

3 ـ 2. ديدگاه‌هاي رفتاري (يادگيري): رفتارگرايان معتقدند كه تجربه‌ مستمر ناراحتي، ناكامي و درماندگي را به دنبال دارد كه خود باعث ايجاد افسردگي مي‌گردد.

3. عوامل جامعه‌شناختي: جامعه‌شناسان عوامل زير را موجب بروز افسردگي مي‌دانند:

1ـ3. حوادث تنش زاي زندگي.

2ـ3. تجرد و خانواده‌ از هم گسسته: براساس بررسي‌هاي ميداني، افسردگي در افراد مجرد و به ويژه در افرادي كه با طلاق از هم جدا شده‌اند و خانواده‌هاي گسسته، شيوع بيشتري دارد.

3 ـ 3. احساس تنهايي و انزوا از عوامل افسردگي به شمار مي‌رود.

4 ـ 3. فقر اجتماعي.

آنچه گفته شد عواملي بود كه صاحب‌نظران براي بروز افسردگي برشمرده‌اند، گرچه موارد ديگري نيز در بروز اين بيماري وجود دارد كه بيان تمامي موارد آن از حوصله اين مقاله خارج است.
راه درمان:

قرآن كريم به عنوان تنها منبع وحياني مورد اعتماد؛ با نگاهي جامع به انسان، و نيازهاي او و ظرفيت وجوديش، دستورالعمل‌هايي را براي سالم ماندن از حمله‌هاي عصبي، افسردگي و هر بيماري ديگر بيان كرده است.

قرآن كريم مي‌فرمايد:

«مومنان كساني هستند كه هرگاه مصيبتي به آنان برسد متوجه خداوند شده و مي‌گويند: انا لله وانا اليه راجعون.[3] در حقيقت ما از خداييم و به سوي او باز مي‌گرديم.»

قرآن كريم با بيان اين دستورالعمل، انسان مصيبت زده را از افتادن به ورطه‌ اضطراب و افسردگي نجات مي‌دهد و در صورت بروز اضطراب با بيان «أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[4]، او را به آرامش و دور شدن از اضطراب دعوت مي‌كند. شخصي كه معتقد به نيرويي فراتر از ماده باشد هيچ گاه از دست دادن چيزي از امور دنيوي او را افسرده و غمگين نمي‌كند.

همان طور كه گذشت، طبق بيان ديدگاه‌هاي شناختي نيز، سه نگرش منفي وجود دارد كه باعث بروز افسردگي در انسان مي‌گردد. ولي خداوند در مقابله با اين عوامل مي‌فرمايد:

«وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ»[5] از اين‌رو شخصي كه خود را عزيز بداند و به اين نسخه‌ شفابخش توجه كند دچار احساس حقارت نمي‌گردد. خداوند در جاي ديگر از احساس بدبيني نهي و آن را گناهي بزرگ شمرده و مي‌فرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ)[6]؛ «اى مردم! در واقع ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را نژادها و قبيله‏هايى قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد.»

آري، كسي كه به آيات الهي مومن است تلاش مي‌كند نسبت به ديگران بدگماني نداشته باشد يا بدگماني خود را كنترل كند؛ در آن حال از افسردگي و افسرده شدن نجات‌يافته است.

قرآن‌كريم در رابطه با عامل ديگر ايجاد افسردگي يعني احساس نوميدي، مي‌فرمايد: (وَلاَ تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَيَيْأَسُ مِن رَوْحِ‌اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ)[7]؛ «و از [گشايش و] رحمت خدا نااميد نشويد؛ [چرا] كه جز گروه كافران، (كسى) از رحمت خدا نااميد نمى‏شود.»

و در جاي ديگر مي‌فرمايد: (قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ لاَتَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ‌اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)[8] «بگو: «اى بندگان من كه در مورد خودتان زياده‌روى كرده‏ايد، از رحمت خدا نااميد نشويد، [چرا] كه خدا تمام آثار (گناهان) را مى‌آمرزد كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.»

از جمله عوامل ديگر افسردگي، تجربه‌ مستمر ناراحتي بود، قرآن‌كريم راه نفوذ برخي ناراحتي‌ها را كه ممكن است عواملي مانند: نوع نگاه شخص به وقايع اطراف باشد را مسدود كرده است و مي‌فرمايد:

(عَسَى‏ أَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى‏ أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَتَعْلَمُونَ)[9]؛ «و چه بسا از چيزى ناخشنوديد، و آن براى شما خوب است؛ و چه بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.»

در زندگي روزمره، حوادثي اتفاق مي‌افتد كه ممكن است باعث ناراحتي انسان شود. خداوند مي‌فرمايد: در رابطه با اين امور، ناراحتي به خود راه ندهيد. چه بسا همين امر كه به ظاهر موجب ناراحتي شما شده است، مصلحت شما در آن باشد. از آن‌جا كه اين بيان عام مي‌باشد، فرد مومن بايد نسبت به هر امر به ظاهر ناراحت كننده با ديده مثبت نگريسته و از گرفتار شدن در كمند غمگيني شديد رهايي مي‌يابد.

عوامل جامعه‌شناختي مطرح شده نيز از نگاه قرآن مخفي نمانده و با بياناتي شيوا، انسان را از وارد شدن به آن محدوده باز داشته است و مي‌فرمايد: (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ)[10]؛ «و قطعاً [همه‏] شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهشى در ثروت‏ها و جان‏ها و محصولات، آزمايش مى‏كنيم؛ و به شكيبايان مژده ده.»

خداوند در اين آيه عوامل امتحان بشر را باز مي‌شمارد. عواملي كه در صورت عدم ايمان شخص، باعث تنش در زندگي او مي‌شود و فرد را به كام افسردگي فرو مي‌برد، اما خداوند با تذكر به اين نكته كه اين موارد براي امتحان و آشكار شدن افراد صابر است و جامعه‌ اسلامي را از ورود به اضطراب و افسردگي نجات مي‌دهد.

از عوامل ديگر جامعه‌شناختي در بروز افسردگي، تجرد و خانواده‌هاي از هم گسسته است. در اسلام به موضوع ازدواج و تشویق به تشکیل خانواده اهتمام زیادی شده است و آن را عامل ثبات رواني و دور شدن از اضطراب مي‌داند و مي‌فرمايد:

(وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)[11]؛ «و از نشانه‏هاى او اين است كه همسرانى از (جنس) خودتان براى شما آفريد، تا بدان‏ها آرامش يابيد، و در بين شما دوستى و رحمت قرارداد؛ قطعاً در آن‏[ها] نشانه‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند.»

در آيه شريفه، آفرينش موجودي از جنس بشر كه به عنوان همسر معرفي شده را مايه‌ سكون و آرامش دانسته و با اين فرايند، جامعه‌ اسلامي را از ورود به وادي اضطراب و تشنج رواني دور نگه مي‌دارد.

اسلام رهبانيت و انزواطلبي و فرار از ازدواج را نهي و در مقابل، ازدواج را دريچه‌اي براي ورود به وادي آرامش و سلامت رواني معرفي كرده است. و از طرفي، طلاق تا زماني كه چاره‌اي جز آن نباشد ـ امري ناپسند معرفي شده است. گرچه آموزه‌هاي قرآني، طلاق را در صورت ضرورت، وسيله‌اي براي رهايي و فرار از فشارهاي رواني ناشي از اختلافات خانواده مي‌داند. ولي براي آن شرايطي را قرارداده است كه در آن صورت فشار رواني حاصل از اين جدايي را به حداقل مي‌رساند:

(وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ)[12]؛ «و هنگامى كه زنان را طلاق داديد، و به (روزهاى پايانى) سرآمدِ (عدّه)شان رسيدند، پس بطور پسنديده نگاهشان داريد، يا بطور پسنديده آزادشان سازيد؛ و بخاطر زيان رساندن نگاهشان نداريد.»

موضوع اين آيه طلاق و جدايي همسران است، ولي با ظرافتي كه مخصوص قرآن است مي‌فرمايد: در اين هنگام كه عده‌ زن در حال تمام شدن است يا به بهترين وجه رجوع كرده و زندگي را ادامه دهيد و يا با بهترين وجه كه هيچ‌گونه آشفتگي روحي را به همراه نياورد جدا شويد. پيشنهاد رجوع مجدد به زوج از طرف خداوند، نشان از اهميت پيوند و استمرار زندگي در اجتماع دارد و تاكيد به جدايي همراه با زيبايي و خوبي كه هم شرع و هم عرف و عقل آن را تاييد كند[13] نشان از احتمال بروز حمله‌هاي رواني در اين حالت دارد كه با اين‌گونه برخورد زوج، اين حمله‌ها به حداقل مي‌رسد.

در آيه‌ بعد، توصيه دارد كه از ازدواج مجدد همسر جلوگيري نشود ـ در گذشته مرسوم بود ـ و ازدواج همراه با نيكي را مورد تاكيد قرار مي‌دهد؛ كه خود دليل ديگري بر اهميت دادن قرآن به ازدواج و اكراه از تجرد است.

به طور خلاصه، نظر قرآن در اين باره چنين است:

1. سفارش به ازدواج.

2. نكوهش طلاق، هر چند آنرا دريچه خروج از بن بست‌هاي تفاهم مي‌داند.

3. توصيه به تحكيم روابط عاطفي خانوادگي از ديگر آموزه‌هاي قرآن است. چنانچه گذشت، اسلام نه تنها از رهبانيت و انزواطلبي نهي كرده بلكه رجوع به جمع و همكاري جمعي را سفارش مي‌كند و مي‌فرمايد:

(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَتَفَرَّقُوا)[14]؛ «و همگى به ريسمان خدا، تمسّك جوييد، و پراكنده نشويد.» و در آيه‌ ديگر مي‌فرمايد: (تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى)[15]؛ «و بر(اى) نيكوكارى و (خود نگهدارى و) پارسايى با يكديگر همكارى كنيد.» با اين راهكار قرآني و استفاده صحيح از آن‌ها، افسردگي در جامعه‌ي اسلامي به حداقل مي‌رسد.
افسردگي در آيينه‌ روايات

عواملي كه در پيدايش و يا تشديد افسردگي نقش دارند فراوانند. در احاديث اهل‌بيت: ـ كه خود مفسر واقعي قرآنند ـ عوامل شناختي، عاطفي و رفتاري متعددي براي اين موضوع بيان شده كه به بخشي از اين روايات اشاره مي‌شود:

الف. وابستگي:

وابستگي از جمله عواملي است كه در روايات متعدد از آن به عنوان عامل افسردگي نام برده شده است. از آن‌جا كه انسان نمي‌تواند در زندگي به تمام تمايلات و خواست‌هاي خود برسد اين ناكامي باعث غمگيني شديد و افسردگي فرد مي‌شود. از رسول اكرم9 حكايت شده است:

«انا رعيم بثلاث لمن اكب علي الدنيا بفقر لاغناء له وبشغل لافراغ له وبهمّ حزنٍ لاانقطاع له»؛[16] «كسي كه علاقه و وابستگي زياد به دنيا داشته باشد به طور قطع سه چيز را در پي دارد: نيازمندي، كه هيچ‌گاه به بي‌نيازي نمي‌انجامد؛ گرفتاري، كه هرگز از آن خلاصي نيست و افسردگي و غمگيني، كه جزء وجودش مي‌شود و از او جدا نمي‌گردد.»

ب. دوري از معنويت:

از جمله عوامل افسردگي كه در روايات اسلامي به آن اشاره شده، عامل دوري از معنويت و پيروي از هواهاي نفساني، خشم و شهوت‌راني و اموري از اين قبيل مي‌باشد. براي مثال از حضرت علي7 نقل شده كه مي‌فرمايند:

«من غضب علي من لايقدر ان يضره طال حزنه وعذب نفسه»؛[17] «هر كه به ناحق بر كسي خشم گيرد كه توان آسيب رساندن به وي را ندارد، اندوهش دراز گردد و خود را عذاب دهد.»

ج. منفي نگري

در روايات اسلامي موضوع منفي‌نگري در محورهايي مانند: ترديد نسبت به الطاف خداوند، نارضايتي از خداوند و ناخشنودي از زندگي، نپذيرفتن واقعيت و خيال‌پردازي، برآورده‌نشدن انتظارات و نگرش منفي نسبت به اطرافيان و اموري اين چنين تجلي پيدا كرده و عاملي براي پيدايش افسردگي معرفي شده است. امام صادق7 در اين زمينه مي‌فرمايد:

«ان الله ـ بعدله وحكمته وعلمه ـ جعل الرَوح والفرح في اليقين والرضا عن الله وجهل الهمّ والحزن في الشك والسخط»؛[18] «خداوند براساس عدالت، حكمت و علم خود، آرامش و شادابي را در معرفت يقيني و رضايت
(از آنچه به او و به ديگر بندگان عطا كرده) قرارداده است و اندوهگيني و افسردگي را در شك و ترديد و عدم رضايت قرار داده است.»

د. ضعف انگيزه و اراده

در روايات اسلامي، ضعف انگيزه و اراده در موضوعاتي مانند: كوتاهي در انجام فعاليت و عدم دستيابي به موفقيت‌ها تجلي كرده و به عنوان عاملي براي افسردگي معرفي شده است.

از اين روي از حضرت علي7 روايت شده كه مي‌فرمايد:

«من قصر في العمل‌ابتلي بالهمّ»؛[19] «هركس در انجام تكاليف و فعاليت‌هاي خود كوتاهي كند به غم و اندوه و افسردگي مبتلا مي‌شود.»

هـ . آرزوهاي دور و دراز (طول امل)

در منابع اسلامي داشتن آرزوهاي طولاني و در قبال آن‌ها خيال‌پردازي را مايه افسردگي مي‌داند و از اميرالمؤمنين7 نقل‌ شده‌است: «اياك والاغترار بالامل... فعظم الحزن وزاد الشغل واشتدت التعب... وزدتَ به في الهم والحزن»؛[20] «از اينكه آرزوهاي دور و دراز داشته باشي و فريب آن‌ها را بخوري برحذر باش! كه تو را ناراحت و اندوهناك مي‌سازد و به تدريج اندوهت بزرگ مي‌شود و فكر تو را مشغول مي‌سازد و ناراحتي‌ات را افزايش مي‌دهد.»
بررسي‌هاي تجربي در «رابطه‌ بين اعتقادات مذهبي و افسردگي»

طبق آمار ميان ميزان افسردگي و عقايد مذهبي همبستگي منفي وجود دارد.[21] نتايج يك مطالعه با نمونه برداري تصادفي در گروه‌هاي مشابه نشان داد كه همبستگي مثبتي بين خواندن نماز و بهبود افسردگي و اضطراب و افزايش اعتماد به نفس وجود دارد. در اين زمينه «ازالي»، «هاسانچ»، «آمينا» و «سابرامانيام» در مطالعه‌ ميان 130 بيمار مبتلا به اضطراب، و 100 بيمار مبتلا به افسردگي، در دو گروه متمايز با شرايط فرهنگي مذهبي قوي و ضعيف به اين نتيجه رسيدند كه: «گروه داراي اعتقادات مذهبي، بعد از شش ماه روان درماني، بهبود بيشتري يافتند.»[22]

تحقيق ميداني در مورد اين «ارتباط» به صورت مكرر صورت گرفته كه بخشي از آن‌ها در كتاب «اسلام و بهداشت روان» آمده است.

نتيجه‌گيري

قرآن‌كريم نسبت به انسان و حالات روحي او آگاهي كامل داشته و زمينه‌هاي منجر به افسردگي را بيان و راه درمان آن را تجويز كرده است. در اين نوشتار، اول به بررسي علل مطرح شده در مكاتب مختلف روان‌شناسي در مورد افسردگي پرداخته شد و در مرحله‌ بعد پاسخ‌هاي قرآني آن داده شد؛ همچنین موضوع را در آيينه روايات بررسي كرديم و در نهايت نمونه‌اي از بررسي‌هاي صورت گرفته در مورد «ارتباط دين و افسردگي» ارايه گرديد.

منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. مجله معرفت، ش 84، ص 48، مقاله افسردگي، دكتر علي نقي فقيهي و جمشيد مطهري.
2. اسلام و بهداشت روان(1)، مجموعه مقالات.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. اسلام و بهداشت روان (مجموعه مقالات)، ج 1، ص 15، مقاله (شواهد پژوهشي در رابطه بين وابستگي مذهبي و افسردگي)، دكتر احمدعلي نوربالا.

[2]. همان.

[3]. بقره/ 156.

[4]. رعد/ 28. «آگاه باشيد! ياد خدا دل‌ها را آرامش مي‌دهد.»

[5]. منافقون/ 8. «در حالي كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مومنان است.»

[6]. حجرات/ 13.

[7]. يوسف/ 87.

[8]. زمر/ 53.

[9]. بقره/ 216.

[10]. بقره/ 155.

[11]. روم/ 21.

[12]. بقره/ 231.

[13]. محقق اردبيلي، زبدة البيان في براهين القرآن، ص 740، انتشارات مومنين.

[14]. آل عمران/ 103.

[15]. مائده/ 2.

[16]. علامه محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 77، ص 116، ح 11.

[17] ابن شيبه، تحف العقول، ص 99.

[18]. محمد محمدی ري‌شهري، ميزان الحكمه، ج 3، ترجمه سيدرضا شيخي، ش 3783.

[19]. نهج البلاغه، حكمت 127.

[20]. بحارالانوار، ج 73، ص 112، ح 109.

[21]. اسلام و بهداشت روان(1)، ص 27 و 28.

[22]. همان.