پرسش:

مقصود از «سجيل» درسوره فيل چيست و آیا با انرژی هسته‌ای ارتباطی دارد؟ آيا مي‌توان ادعا كرد كه «سجيل در آيه؛ همان اورانيوم يا انرژي هسته‌اي بوده كه منجر به هلاكت اصحاب فيل شد!؟»

˜ پاسخ:

سوره‌ فيل به داستان تاريخي اصحاب فيل در سال ميلاد پيامبر اكرم9 اشاره دارد. درآن سال خداوند، كعبه را از شرّ لشكر عظيم ابرهه نجات داد.

خلاصه‌اي از داستان اصحاب فيل

ابرهه، پادشاه يمن، كليساي زيبا و بزرگي براي عبادت ساخته بود و اعلام كرد كه مردم جزيرة‌العرب به جاي عبادت در كعبه، به عبادت در كليساي يمن بپردازند. اما اعراب به خاطردلبستگي به كعبه، به درخواست ابرهه پاسخ منفي دادند. و در همان زمان كليساي ابرهه به آتش كشيده شد[1] و ابرهه تصميم گرفت كه خانه‌ كعبه را ويران كند و به دنبال آن لشگر عظيمي كه بعضي از سوارانش داراي فيل بودند؛ عازم مكه نمود. آنها در نزديكي مكه شتران مردم را به غارت بردند. از جمله 200 شتر از عبدالمطلب نيز دزديدند. ابرهه، فردي را به داخل شهر مكه فرستاد و بزرگ آنها را احضار كرد. عبدالمطلب بر او وارد شد و ابرهه به او گفت: اگر شما با ما نجنگيد ما با شما نمي‌جنگيم، من فقط براي تخريب كعبه آمده‌ام.

عبدالمطلب فرمود: ما توانايي جنگ با شما را نداريم، من صاحب شترانم هستم و خانه كعبه نيز براي خود صاحبي دارد و محافظ آن است.

مردم شهر مكه، به اطراف شهر و بالاي كوه‌ها پناهنده شدند و شاهد حمله‌ لشكريان ابرهه به مكه بودند. ديدند كه ابري سياه از طرف درياي احمر (سرخ) به طرف مكه در حركت است، آنها پرندگاني ]= پرستو[ بودند كه سه سنگ به اندازه نخود (2 تا در چنگال و يكي در منقار) به همراه داشتند و آن سنگ‌ها را بر سر لشگريان ابرهه انداختند و همه‌ آنها را متلاشي كردند و آن سال در ميان اعراب به «عام الفيل» معروف شد.[2]
سوره فيل و ترجمه آن

سوره‌ فيل در مكه نازل شده است و داراي 5 آيه است. در اين سوره خداوند خطاب به پيامبر9 فرمودند:

(أَلَمْ تَرَكَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ  وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبَابِيلَ تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِن سِجِّيلٍ فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ)؛ «آيا نظر نكرده‏اى كه پروردگارت با همراهان فيل چه كرد؟! آيا نيرنگ آنان را گم گشته قرار نداد؟! و پرندگانى دسته دسته بر آنان فرستاد، كه سنگ [هايى‏] از جنس گِل بر آنان افكندند؛ و (سرانجام) آنان را همچون برگ خورده شده قرار داد.»
واژه‌شناسي

واژه‌ «سجيل» يك كلمه‌ فارسي و معرّب است و به معناي «سنگ گل» آمده است[3] که نه همانند سنگ سفت و نه مانند گل سست است.[4]

«ابابيل» به معناي «جماعت متفرقه» است و در آيه‌ فوق، به عنوان وصف آمده است. يعني: پرندگان، گروه گروه به سوي لشگر حركت كردند.[5]

«عصف» به معناي برگ‌هايي است كه بر ساقه‌ي زراعت است و سپس خشكيده و كوبيده شده است[6] و به تعبير ديگر به معناي «كاه» است و تعبير «ماكول» اشاره به آن است كه اين كاه در زير دندان‌هاي حيوان بار ديگر كوبيده شده و كاملاً از هم متلاشي شده است.

تاثير سنگريزه‌ها از طرق طبيعي يا قدرت الهي

با نگاهي گذرا به سوره‌ فيل و داستان تاريخي آن در مي‌يابيم كه هلاكت اصحاب فيل از طرق عادي و طبيعي نبوده بلكه قدرت مافوق قدرت طبيعت در آن دخالت داشته است چرا كه:

الف. برخاستن و پرواز پرندگان كوچك و همراه آوردن سنگريزه‌ها و هدف قراردادن افرادي خاص و متلاشي كردن لشكر عظيم و... نشان از آن دارد كه كسي آن‌ها را هدايت كرده است و خود به تنهايي و از طرق عادي و طبیعی قادر به چنين كاري نبودند.

ب. اين ماجرا نشان مي‌دهد كه معجزات و خوارق عادات، لزومي ندارد كه به دست پيامبر و امام ظاهر شود؛ بلكه در هر شرایطي كه خدا بخواهد و لازم بداند، انجام مي‌گيرد.[7]

ج. نقل داستان اصحاب فيل از طريق وحي الهي و بيان اين نكته كه هلاكت اصحاب فيل معجزه بوده، دليل ديگري بر مدعاي ماست.

د. بعد از آنكه سوره‌ فيل نازل شد؛ به علت مشهور بودن و مشهود بودن معجزه‌ الهي در هلاكت آن‌ها، قريش هيچ‌گونه اعتراضي در مورد نزول اين سوره نكرده‌اند، اما اينكه آيا سنگريزه‌ها مي‌تواند غير از سنگ‌هاي معمولي و داراي مواد هسته‌اي باشد، بايد گفت:

اولاً: فقط خداوند داراي قدرت بي‌منتهاست و قادر است از يك سنگريزه يا گل معمولي، شخصي يا گروهي را به هلاكت برساند. «وكان الله علي كل شي قدير.»[8]

ثانياً: همچنين، خداوند قادر است پرندگان را به مكاني بفرستد تا سنگريزه‌هايي بردارند كه قدرت اتمي داشته باشد، كه اگر آزاد شود انفجار عظيمي توليد كند،[9] ولي اينها در حد يك احتمال است و هلاكت اصحاب فيل نشان از معجزه الهي دارد.

براي مطالعه بيشتر به كتاب‌هاي زير مراجعه شود:

1. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج 27، سوره فيل.

2. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 20، سوره فيل.

3. تفسير مجمع البيان، طبرسي، ج 10، سوره فيل.
4. تفسير جزء عم، شيخ محمد عبده، ص 160 ـ 162.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. برخي نوشته‌اند: مردم به كليسا بي‌احترامي كردند.

[2]. اين ماجراي تاريخي به خاطرنقل زياد آن، از تواتر گذشته است. ر.ك: بحارالانوار، علامه مجلسي، بيروت، داراحياء تراث العربي، ج 17، ص 13 و مجمع البيان، طبرسي، مكتبه الاسلاميه، تهران، ج10، ص 542.

[3]. لسان العرب، ابن منظور؛ مفردات راغب اصفهاني؛ قاموس قرآن، قرشي؛ مجمع البحرين، ذيل ماده «سجل».

[4]. اين واژه در قرآن سه بار به كار رفته، يكي درباره عذاب قوم لوط (هود/ 52) و ديگري درباره‌ قوم لوط (حجر/ 74) و سوم در مورد اصحاب فيل آمده است.

[5]. همان، ماده ابابيل. ر.ك: تفسير نمونه، مكارم شيرازي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، تفسير سوره فيل.

[6]. همان.

[7]. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج 27، ص 343.

[8]. نساء/ 133.

[9]. برخي نيز احتمال داده‌اند كه آن پرندگان، امراض آبله و حصبه را شيوع دادند و اصحاب فيل كشته شدند. ر.ك: تفسير جزء عم، شيخ محمد عبده، دار و مكتبه الهلال، بيروت، 1985، چ 1، ص 160.