پرسش:

مقصود از اينكه كوه‌ها همچون ميخ هستند، چيست؟

˜ پاسخ:

قرآن مجيد در سوره‌هاي متعددي درباره‌ي آفرينش كوه‌ها سخن گفته و راز خلقت و اسرار وجود آن‌ها را با تعبيرات گوناگوني بيان كرده است. از بين رازها و حكمت‌هاي آفرينش كوه‌ها بيشتر روي استقرار و آرامشي كه در پرتو كوه‌ها نصيب ساكنان زمين شده است تكيه كرده و وجود آنها را مانع از پديد آمدن حركات ناموزن و اضطراب و نوسان معرفي مي‌نمايد و در سوره‌هاي گوناگون با عبارات متعدّد[1] مي‌فرمايد:

(وَأَلْقى‏ فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ)؛ «و در زمين كوه‌هاي استواري افكند، ]مبادا[ كه شما را بلرزاند.»

و گاهي اين حقيقت را به عبارت ديگر بيان می‌کند و مي‌فرمايد:

(وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً)؛[2] «كوه‌ها را ميخ‌هاي زمين آفريديم.»
بررسي واژه‌هاي آيات

واژه «جبال»، جمع «جبل» به معناي كوه است.[3] و[4]

واژه‌ي «اوتاد»: جمع «وَتَدْ» به معناي ميخ است.

واژه‌ي «رواسي»، جمع «راسيه» به معناي ثابت و محكم است.[5] تاكيد بر كلمه‌ي «رواسي» به معناي ثابت و پابرجا، اشاره‌ي لطيفي است كه كوه‌ها هم خودشان ثابتند و هم مايه‌ ثبات پوسته‌ زمين و زندگي انسان‌ها مي‌باشند.[6] واژه‌ي «تميد» از «ميد»، به معناي ميل و اضطراب است. يعني، در زمين كوه‌هاي ثابت و محكم افكند تا شما را ميل ندهد و اين سو و آن سو نيندازد و مضطرب نكند.[7]
عوامل لرزش و اضطراب زمين

حال اين سوال مطرح مي‌شود كه منشاء اين اضطراب و نوسان و لرزش چيست؟ كه وجود كوه‌ها از بروز آن جلوگيري مي‌نمايد:

1. كره‌ زمين داراي 14 تا 16 حركت مختلف است[8] كه بعضي مربوط به داخل كره زمين و اكثراً نسبت به كرات ديگر انجام مي‌شود. در اينجا به ذكر حركات عمده آن مي‌پردازيم:

الف. حركت وضعي (دوراني)

زمين در هر 24 ساعت يكبار از مغرب به مشرق دور محور خود مي‌چرخد و شب و روز بوجود مي‌آيد، سرعت اين حركت دوراني در مدار استوا، در هر ساعت 1666 كيلومتر و در هر ثانيه 461 متر است كه هر چه به قطبين نزديك شويم از مقدار آن كاسته مي‌شود.[9]

ب. حركت انتقالي

زمين با حركت انتقالي سريع خود، كه سرعت آن 170000 كيلومتر در ساعت است به دور خورشيد مي‌چرخد.[10]

ج. حركت هليسي

چون منظومه‌ شمسي در هر ثانيه 20 كيلومتر در فضا و به مقصد نامعلومي به دنباله ستاره‌ي «وگا Wega» حركت مي‌كند، كره‌ زمين مجبور است سرعت حركات وضعي و انتقالي خود را چنان ترتيب دهد تا از كاروان نامبرده عقب نماند و پيشروي نيز ننمايد. سرعت اين حركت در روز اوّل تير ماه، ثانيه‌اي 28900 كيلومتر، و در اوّل دي ماه 30000 كيلومتر است.[11]

به طور مسلّم اين نوع حركت سريع زمين و بالاخص حركت وضعي آن، در تماس با هواي مجاور آن و در برخورد ملكول‌هاي هوا با سطح كره، آنچنان حرارتي توليد مي‌كند كه براي مشكل ساختن حيات بر روي زمين كافي است، اين مشكل در صورتي پيش مي‌آيد كه هواي مجاور زمين همراه خود زمين حركت نكند و بر اثر برخورد زمين با ملكول‌هاي هواي ساكن، كه همه‌ جوانب آن را مانند پوسته‌ي پياز فرا گرفته است حرارت شديدي توليد شود. ولي اگر هواي مجاور زمين پا به پاي خود زمين حركت نمايد و هر دو دست به دست هم و به يك سمت در حال حركت باشند. قطعاً چنين خطري پديد نخواهد آمد.[12]

از اين رو وجود كوه‌ها و پستي و بلندي‌هاي زمين، در حركت «هواي مجاور» همراه زمين، نقش موثري دارند؛ زيرا در پرتو فواصل رشته‌هاي كوه‌ها و پستي و بلندي‌هاي آن كه قشر جامد زمين را به صورت سرزمين شخم زده در آورده است و هواي مجاوري كه با زمين تماس دارد در ميان كوه‌ها حبس می‌شود و پستي و بلندي‌هاي مختلف زمين كه حتّي در برخي از نقاط به 8 كيلومتر مي‌رسد هواي چسبيده به زمين را درخود نگاه داشته است و هنگام حركت زمين هواي داخل فرورفتگي‌ها و چسبيده به آن، با آن حركت مي‌كند و هر دو در مسير واحدي پا به پاي يكديگر به گردش خود ادامه مي‌دهند و شايد آيه‌:

(وَأَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ)؛[13] «و در زمين كوه‌هاي استواري افكند تا شما را از حركات ناموزون آن حفظ كند.»

اشاره به اين راز بزرگ باشد كه در سايه‌ كوه‌ها به وجود مي‌آيد.[14]

2. ممكن است اين حركات ناموزون كه كوه‌ها مانع از بروز آن است به خاطر جاذبه‌ نيرومند ماه باشد كه مي‌تواند در پوسته‌ زمين جزر و مدي مانند جزر و مد دريا بوجود آورد و همواره در حركت و اضطراب باشد. ولي كوه‌ها مانع بروز اين نوع حركات ناموزون، است. زيرا كوه‌ها در حقيقت در حكم يك زره‌ي محكم فولادين را دارند كه دور تا دور زمين را احاطه كرده و با توجه به ارتباط و پيوندي كه از زير به هم دارند يك شبكه‌ نيرومند سرتاسري را تشكيل مي‌دهند. اگر اين زره محكم و اين شبكه‌ نيرومند، كره زمين را نمی‌پوشاند و پوسته‌ روي زمين از يك قشر نرم و لطيفي مانند خاك و شن تشكيل می‌یافت به آساني تحت تاثير جاذبه نيرومند ماه واقع مي‌شد و حركات ناموزوني مانند جزر و مد درياها در آن بوجود مي‌آورد با اين كه قشر محكمي پوسته‌ زمين را پوشانيده، باز حركات خفيف جزر و مد در آن پيدا مي‌شود و هر بار حدود 30 سانتي‌متر پوسته‌ي زمين به تدريج بالا و پايين مي‌رود.[15]

3. عامل سوم اين لرزش‌ها، مواد مذابي است كه هسته‌ مركزي زمين را تشكيل مي‌دهد و در دل زمين مملو از گازهاي متراكمي است كه با شدّت هر چه تمام‌تر بر آن فشار مي‌آورد و موجب زلزله‌هاي خطرناك یا ضررهاي جبران‌ناپذیر می‌شود. به عقيده‌ گروهي از دانشمندان زلزله نتيجه‌ حرارت مواد مذاب و گازهاي دروني زمین است كه با شدّت خارج مي‌شوند.

در اين صحنه‌ متلاطم، يگانه عاملي كه مانع متلاشي شدن قطعات زمين مي‌گردد، همان كوه‌هاست. ريشه‌هاي كوه‌هاي سنگين كه در اعماق زمين فرو رفته و قطعات زمين را در بر گرفته‌اند آن‌ها را به هم اتّصال مي‌دهد و بسان ميخ‌ها كه قطعات تخته را به هم متّصل مي‌سازند و از انفكاك و جدايي آن جلوگيري مي‌كنند قطعات زمين را از تفرّق و پاشيدگي باز مي‌دارند. شايد آيه‌ (وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً)[16]؛ «كوه‌ها را ميخ‌هاي زمين قرار داديم»

اشاره به همين حقيقت باشد كه بيان گرديد.[17]

اميرمومنان در ستايش و بيان عظمت كاخ آفرينش چنين مي‌فرمايد:

«ووتد بالصخور ميدان أرضه»[18]؛ «و به وسيله‌ كوه‌ها، اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد.»

و در جاي ديگر مي‌فرمايد:

«و عدل حركاتها بالرّاسيات من جلاميدها»؛[19] «و حركات زمين را با صخره‌هاي عظيم و قله‌ كوه‌هاي بلند نظم داد.»

علامه طباطبايي; مي‌نويسد: اينكه كوه‌ها را ميخ خوانده، شايد از اين جهت بوده كه پيدايش عمده‌ كوه‌هاي روي زمين از عمل آتشفشان‌هاي تحت الارض است كه يك نقطه از زمين را مي‌شكافد و مواد مذاب زميني از آن فوران مي‌كند و به اطراف آن نقطه مي‌ريزد و به تدريج اطراف آن نقطه بالا مي‌آيد تا به صورت ميخي كه روي زمين كوبيده باشند درآيد و باعث سكون و آرامش فوران آتشفشان زير زمين گردد و اضطراب و نوسان زمين از بين برود.[20]

در مجمع البيان آمده است كه خداوند متعال مي‌توانست با چيزي غير از كوه‌ها زمين را در مقابل زلزله حفظ كند، ولي كوه‌ها براي درك مردم مناسب‌ترند و توجّه و دقّت آنان را بهتر به خود جلب مي‌كند.[21]

در آيه‌ (أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً)؛[22] «آيا زمين را بستر قرار نداديم؟ قرآن زمين را به گهواره‌اي تشبيه نموده كه قطعات آن بوسيله‌ كوه‌ها ـ كه بسان ميخ‌اند ـ به هم پيوسته‌اند و سنگيني آنها باعث اعتدال حركات آن گرديده است به طوري كه در عين حركت، آرام است؛ و در آيه‌ بعدش ]وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً[23] [ضمن تشبيه كوه‌ها به ميخ، به ريشه‌هاي آنها اشاره مي‌نمايد و اين نيز يكي از معجزه علمي قرآن است.

زيرا تا يك قرن پيش دانشمندان كوه‌ها را توده‌هاي سنگ عظميي مي‌پنداشتند كه مانند تپه‌هاي مصنوعي روي زمين ريخته شده‌اند و اخيراً پي برده‌اند كه قسمت عمده‌ي هركوهي، زير سطح زمين قرار دارد[24] چنانكه «ژرژگاموف» استاد دانشگاه واشنگتن مي‌نويسد:

«نظريه‌ سطحي بودن كوه‌ها در زمين‌شناسي، يك قرن پيش از نظريه‌هاي عمومي بوده و اخيراً به اين موضوع پي برده‌اند كه بخشي از هر كوه زير سطح زمين قرار داد.»[25] در حالي‌كه قرآن چهارده قرن پيش، پرده از اين راز بزرگ برداشته و كوه‌ها را ميخ‌هاي زمين معرفي كرده است تا اجزائش در حال حركت از هم متلاشي نشوند.[26]

اما دليل دیگر برای اينكه «كوه‌ها ميخ‌هاي زمين‌اند» این است که آن را به صورت مهد (پرورشگاه) كامل درآورده‌اند فعل «جَعَل» (قراردادن) در آیه اشعار بر اين دارد كه زمين با ميخكوب شدن به وسيله‌ تكوين مستمر كوه‌ها، از اضطراب و زلزله‌ها و انفجارها به سكون و آرامش درآمده و قسمت‌هاي دروني (مواد مذاب) و قشرهاي بيروني و آب و هوا كه پيوسته در هم مي‌آميخت و تغيير مكان مي‌داد به همدیگر نزدیک و متصل شدند، و با فشرده‌شدن مواد رسوبي كه پايه‌ نخستين كوه‌ها مي‌باشند هر قسمت و قطعه‌اي از طبقات آن در جاي خود قرار گرفت و سطح زمين را از فشار انفجارهاي دروني و زلزله‌هاي هميشگي بازداشتند و اگر فشار و به هم پيوستگي كوه‌ها نبود؛ كه مانند ته ميخ‌ها در درون زمين پرچ شده و از بعضي قسمت‌هاي زمين سر برآورده، زمين به صورت مهد آسايش و پرورش كنوني در نمي‌آمد.[27] بعضي ديگر از فوائد کوه‌ها عبارتند از:

1. سرچشمه‌ نهرها:

قرآن مجيد در برخي از آيات هنگام يادآوري آفرينش كوه‌ها، از وجود نهرها و چشمه‌هاي بزرگ كه يكي از مظاهر بزرگ خلقت و نشانه وجود تدبير در عالم آفرينش است، سخن مي‌گويد. اما چرا قرآن اين دو (كوه‌ها و نهرها) را در كنار هم ذكر مي‌كند؟[28] در پاسخ می‌توان گفت: ريشه اين نهرهاي عظيم، به علت وجود كوه‌ها است؛ زيرا هوا در ارتفاعات بسيار سرد و برف و باران بسان يخچال‌هاي طبيعي در آنجا ذخيره مي‌گردد و در بسياري از فصول سال بر اثر كاهش حرارت، از برف و يخ پوشيده است و در فصل گرما، برف و يخ‌ها به تدريج آب می‌شوند و به صورت چشمه سارها جاري مي‌گردند و قسمت اعظم اين مايه‌ زندگي در سايه‌ كوه‌ها تامين مي‌گردد.[29]

2. تصفيه‌ي آب

كوه‌ها در تصفيه‌ آب‌ها نقش بسزای دارند، یکی از آن‌ها را می‌توان «تصفيه‌ شني» نامید. «تصفيه شني» عبارت است از عبور آب از لايه‌هاي شني، زيرا لايه‌هاي شني در قسمت پایين، از قلوه‌سنگ و در قسمت بالا از ماسه‌هاي نرم تشكيل مي‌گردد. عبور آب از طبقات مختلف كوه‌ها سبب مي‌شود كه باكتري‌هاي آب گرفته شود و آب از مواد خارجي تصفيه گردد.

قرآن مجيد به اين دو راز بزرگ در ضمن آيه‌ي كوتاهي اشاره نموده و مي‌فرمايد: «و در آن ]كوه‌هاي[ استوار ]و[ بلندي قرار داديم، و آبي گوارا به شما نوشانديم.»[30] جمله‌ «رَواسي شامختٍ» (كوه‌هاي بلند) ناظر به راز اول است كه كوه‌ها بر اثر سردي منطقه از جهت ارتفاع، حكم مخزن آب را دارند و جمله‌ي «واَسقينكُم مآءً فُراتاً»؛ «براي شما آب گوارا فراهم نموديم» از آنجا كه پس از بيان آفرينش كوه‌ها آمده است، مي‌رساند كه كوه‌ها در گوارا ساختن آب‌ها كه همان تصفيه‌ي آن از مواد خارجي و باكتري‌ها، نقش موثري دارند.[31]

3. پناهگاه بودن كوه‌ها:

قرآن كريم مي‌فرمايد: «و از كوه‌ها براي شما پناهگاه‌هايي مقرر كرد.»[32]
جمع‌بندي:

با جمع‌بندي مطالب ذكر شده، مي‌توان فواید و اسرار وجود كوه‌ها را به شرح زير برشمرد:

1. كوه‌ها باعث حفظ كره‌ زمين و جلوگيري از پراكندگي آن و موجب آرامش زمين مي‌گردد.

2. كوه‌ها عامل اصلي جلوگيري از سيل و طوفان است، و در برابر بادهاي طوفان‌زا مقاومت شديد دارد و عامل جلوگيري از كويرها و بيابان‌هاي خشك و سوزان است.

3. كوه‌ها از حركات ويران‌كننده و لغزش زمين جلوگيري مي‌كنند و سپر زمين در برابر حركات سرسام‌آور مي‌شود كه همچون زرهي زمين را در بر گرفته‌اند و اين سبب مي‌شود كه از لرزش‌هاي شديد زمين كه بر اثر گازهاي دروني اتفاق مي‌افتد تا حد زيادي جلوگيري کنند.

4. كوه‌ها حركات پوسته‌ زمين را در مقابل جزر و مد ناشي از ماه به حداقل مي‌رسانند.

5. كوه‌ها عامل اصلي ذخيره‌ي آبند كه با ايجاد درّه به حكم قانون جاذبه، آب را در سراشيبي قرار می‌دهند و باعث مي‌شوند كه درختان و مزارع از آن سيراب شوند و رشد و نمو نمایند.

6. پستي و بلندي با وجود كوه‌ها، عامل زندگي انسان و حيوان است.

7. كوه‌ها عامل ايجاد نهرها و نهرها عامل پيدايش طبيعت سرسبز و ميوه‌هاي رنگارنگ است و همه‌ اين‌ها تدبيري است متّصل و متّحد كه از وجود مدبّري حكيم حكايت مي‌كند.

8. اگر فشار و به هم پيوستگي كوه‌ها نبود، زمين به صورت فعلي در نمي‌آمد و در نتيجه از وجود كوه‌ها بود كه تمدّن‌ها گسترش يافت.

9. كوه‌ها فشار هوا و وزش بادها را به صورت ملايم در بر دارد.[33]

10. اگر كوه‌ها نبود در اثر حركت‌هاي انتقالي و وضعي زمين بين هواي «ثابت» سطح زمين و زمين «متحرك» اصطكاك شديدي پديد مي‌آمد كه حيات ناممكن مي‌شد از این رو وجود كوه‌ها باعث شده است تا هواي ثابت سطح زمين پا به پاي زمين حركت كند و مانع اصطكاك شود.
نكته:

در قرآن، كوه‌ها به ميخ تشبيه شده است و مي‌دانيم كه وقتي ميخي را به جايي مي‌كوبند قسمت عمده‌ي آن به داخل فرو مي‌رود و قسمتي از آن بيرون مي‌ماند پس مي‌توان گفت: تمام فوائد و اسراري را كه براي كوه‌ها بيان شد با اين تشبيه چنين قابل توجيه است كه قسمت بيروني كوه‌ها، فواید بيروني و قسمت دروني كوه‌ها، فواید دروني را در خود دارند.
نتيجه‌گيري:

از آنچه گذشت می‌توان نتیجه گرفت: آيه‌ «والجبال اوتادا»[34] يكي از آيات علمي قرآن و نوعی «اعجاز علمي قرآن» است. با اين بيان كه قبلاً دانشمندان به اين نظريه قائل بودند كه كوه‌ها سطحي هستند، ولي الان به اين نتيجه رسيده‌اند كه قسمت عمده‌ي كوه‌ها زير سطح زمين قرار دارد و قرآن با يك تشبيه زيبا اين مطلب را چهارده قرن پيش بيان نموده است.[35]
منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. الميزان في تفسير القرآن، علامه سيد محمدحسين طباطبايي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1397 ق، 20 جلد.

2. تفسير نمونه، استاد ناصر مكارم شيرازي و همكاران، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سي و دوم، 1374 هـ . ش.

3. قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، قم،چاپ‌مهر،چاپ‌دوم، 1354.

4. قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هفتم، 1375 هـ . ش.

5. دائرة‌الفرائد در فرهنگ قرآن، دكتر محمدباقر محقق، تهران، انتشارات بعثت، چاپ اول، پائيز 1364.

6. مجله‌ي مكتب اسلام، شماره 8، سال 13، شماره مسلسل 152، شهريور
ماه 1351.

7. قرآن و طبيعت (راز كوه‌ها)، بي‌آزار شيرازي، موسسه انتشارات بعثت،
چاپ سوم، 1350.

8. اعجاز قرآن از نظر علوم امروزي، يدالله نيازمند، تهران، كانون انتشارات محمدي، چاپ ششم، 1358.

9. نهج‌البلاغه، ترجمه‌ي محمد دشتي، موسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمومنين، قم، انتشارات سبز، چاپ اول، 1380.

10. زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، تهران، انتشارات اميري، چاپ اول، زمستان 1380.
11. مطالب شگفت‌انگيز قرآن، گودرز نجفي، تهران، نشر سبحان، چاپ دوم، پایيز 78.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. نحل/ 15، انبياء/ 31 و لقمان/ 10.

[2]. نباء/ 7.

[3]. از ثلاثي مجرد اين ريشه 8 اسم مفرد و 33 جمع بر روي هم 41 بار در 33 سوره طي 39 آيه در قرآن كريم آمده است. جمع آن «جبال» و «اَجبال» و «اَجبُل» است. ر.ك: دائره الفرائد در فرهنگ قرآن، دكتر محمدباقر محقق، ج 5، ص 27، كه تنها «جبال» در قرآن به كار رفته است.

[4]. ر.ك: قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ماده‌ي «جبل».

[5]. همان، ماده «رواسي»

[6]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 11، ص 53.

[7]. ر.ك: قاموس قرآن، همان.

[8]. ر.ك: قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 112 و اعجاز قرآن از نظر علوم امروزي، يدالله نيازمند، ص 106.

[9]. ر.ك: مجلة مكتب اسلام، شماره‌ي 8، سال 13، شماره‌ي مسلسل 152، شهريور ماه 1351 مقاله‌اي با نام اثر كوه‌ها در آرامش زمين (چرخ لنگر در قرآن)، ص 69.

[10]. قرآن و طبيعت (راز كوه‌ها)، بي‌آزار شيرازي، ص 16.

[11]. ر.ك: اعجاز قرآن از نظر علوم امروزي، يدالله نيازمند، ص 108 و قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 112.

[12]. قرآن و اسرار آفرينش، همان، ص 113 و 112 و همچنين ر.ك: تفسير نمونه ذيل نباء/ 7 و مرسلات/ 27.

[13]. نحل/ 15.

[14]. قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 113.

[15]. همان، ص 24، به نقل از قرآن و آخرين پيامبر، ص 185 و همچنين ر.ك: تفسير نمونه، ذيل نباء/ 7، رعد/ 7، لقمان/ 10، ق/ 7 و مرسلات/ 27.

[16]. نباء/ 7.

[17]. قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 115 و 114 و ر.ك: قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ذيل ماده‌ «جبل».

[18]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 1.

[19]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 91.

[20]. ر.ك: تفسير الميزان، ذيل آيه‌ي 7 سوره‌ي نباء.

[21]. مجمع البيان، ج 13، ص 12، به نقل از زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 94.

[22]. نباء/ 6.

[23]. نباء/ 7.

[24]. قرآن و طبيعت (راز كوه‌ها)، بي‌آزار شيرازي، ص 18.

[25]. همان، ص 18، به نقل از سرگذشت زمين، تاليف ژرژگاموف، ص 126 و 127.

[26]. مطالب شگفت‌انگيز قرآن، گودرز نجفي، ص 36، به نقل از اسلام و هيات، علامه هبة الدين شهرستاني، ص 208.

[27]. به نقل از زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 95 و 94. (با تلخیص)

[28]. (وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِىَ وَأَنْهَاراً) رعد/ 3.

[29]. قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 116 و 115، به نقل از دائره المعارف، فريد وجدي، ج 3، ص 34 و 33.

[30]. «وَجَعَلْنَا  فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَاءً فُرَاتاً» مرسلات/ 27.

[31]. قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 117 و 116، به نقل از اعجاز قرآن از نظر علوم امروز، ص 86.

[32]. نحل/ 81.

[33]. ر.ك: زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 98 و 97.

[34]. نباء/ 7.

[35]. البته از آيه‌ مذكور در مورد حركت زمين نيز استفاده شده است كه در جاي خود بحث و بررسي دارد و خارج از بحث ماست.