پرسش:

چرا در قرآن کریم زن ومرد هر کدام 24 بار آمده است؟دلیل علمی یا معنوی دارد؟توضیح دهید؟

˜ پاسخ:

این پرسش در مورد اعجاز تناسب عددی تکرار واژه‌ها است که اولین بار توسط شخصی به نام «عبدالرزاق نوفل» مطرح شد، و بعدها توسط دانشمندان مسلمان دیگر دنبال شد و به نتایج قابل توجه‌ای رسیدند.

قائلین به «اعجاز تناسب عددی واژه‌ها» می‌گویند:

تناسب و تساوي و هماهنگي در اعداد و ارقام كلمات و موضوعات شبيه و مغاير با هم، در قرآن امري بسيار شگفت‌انگيز است. هيچ بشري برآوردن كتابي كه از نظر «معنا و محتوا»، آن‌قدر متعالي باشد و در «كلمات و الفاظ» آن نيز رعايت تناسب شده باشد، قادر نيست.

اين تناسب شگفت‌انگيز در شرايطي فراهم شده كه قرآن در طول 23 سال در شرايط گوناگون نازل شده و هر بخشي از كلمات آن در حادثه‌ خاصي بوده است و بعد از نزول نیز از اصلاح و تنظيم بعدي برخوردار نبوده است. اين تساوي و توازن عددي، بدين صورت به وجود نيامده باشد كه اين كلمات متقابل، در همه جاي قرآن در كنار هم ذكر شده و در نتيجه چنين تقابلي حاصل شده باشد. زيرا چنين تقابل و توازني يك توازن خود به خودي (و فاقد ارزش قابل ذكر) خواهد بود. به عنوان مثال: كلمه «حيّا» مقابل «ميتاً» است، در هيچ آيه‌اي از آيات قرآن به همراه آن ذكر نشده و بلكه در هيچ سوره‌اي نيز، اين دو كلمه با هم جمع نشده‌اند. با اين حال توازن عددي ميان دفعات تكرار كلمه در سرتاسر قرآن برقرار است.

براي مثال به نمونه‌هايي اشاره مي‌كنيم:[1]

1. لفظ «دنيا» و مشتقاتش برابر است با لفظ «آخرت» و مشتقاتش كه هر كدام 115 بار تكرار شده است[2].

2. لفظ «حيات» و مشتقاتش برابر است با لفظ «موت» و مشتقاتش كه هر كدام 145 بار تكرار شده است[3].

3. لفظ «صالحات» و مشتقاتش برابر است با لفظ «سيئات» و مشتقاتش كه هر كدام 167 بار تكرار شده است[4].

4. لفظ «ملائكه» و مشتقاتش برابر است با لفظ «شياطين» و مشتقاتش كه هر كدام 88 بار تكرار شده است[5].

5. لفظ «هدي» و مشتقاتش برابر است با لفظ «رحمة» و مشتقاتش كه هر كدام 79 بار تكرار شده است.

6. لفظ «عقل» و مشتقاتش برابر است با لفظ «نور» و مشتقاتش كه هر كدام 49 بار تكرار شده است. [6]

7. لفظ «مصيبة» و مشتقاتش برابر است با لفظ «شكر» و مشتقاتش كه هر كدام 75 بار تكرار شده است.

8. لفظ «ابليس» و مشتقاتش برابر است با لفظ «استعاذه» و مشتقاتش كه هر كدام 11 بار تكرار شده است.

9. لفظ «برّ» و مشتقاتش برابر است با لفظ «ثواب» و مشتقاتش كه هر كدام 20 بار تكرار شده است.

10. لفظ «جهنم» و مشتقاتش برابر است با لفظ «جنات» و مشتقاتش كه هر كدام 77 بار تكرار شده است.[7]

11. لفظ «شيخ» و مشتقاتش برابر است با لفظ «طفل» و مشتقاتش كه هر كدام 4 بار تكرار شده است.

12. لفظ «نسل» و مشتقاتش برابر است با لفظ «عقيم» و مشتقاتش كه هر كدام 4 بار تكرار شده است.

13. لفظ «يفسد» و مشتقاتش برابر است با لفظ «ينفع» و مشتقاتش كه هر كدام 50 بار تكرار شده است.[8]

14. لفظ «برهان» و مشتقاتش برابر است با لفظ «بهتان» و مشتقاتش كه هر كدام 8 بار تكرار شده است.

15. لفظ «ثياب» و مشتقاتش برابر است با لفظ «حجاب» و مشتقاتش كه هر كدام 8 بار تكرار شده است.

16. لفظ «وهن» و مشتقاتش برابر است با لفظ «عزم» و مشتقاتش كه هر كدام 9 بار تكرار شده است.

17. لفظ «مجنون» و مشتقاتش برابر است با لفظ «سفيه» و مشتقاتش كه هر كدام 11 بار تكرار شده است.

18. لفظ «نشر» و مشتقاتش برابر است با لفظ «كتم» و مشتقاتش كه هر كدام 21 بار تكرار شده است.

19. لفظ «رذيله» و مشتقاتش برابر است با لفظ «عفة» و مشتقاتش كه هر كدام 4 بار تكرار شده است.

20. لفظ «عورة» و مشتقاتش برابر است با لفظ «اغضض» و مشتقاتش كه هر كدام 4 بار تكرار شده است.

21. لفظ «وسطاً» و مشتقاتش برابر است با لفظ «طرفاً» و مشتقاتش كه هر كدام 5 بار تكرار شده است.

22. لفظ «سعيد» و مشتقاتش برابر است با لفظ «نحس» و مشتقاتش كه هر كدام 2 بار تكرار شده است.[9]

23. لفظ «فرقان» و مشتقاتش برابر است با لفظ «بني آدم» و مشتقاتش كه هر كدام 7 بار تكرار شده است.[10]

24. لفظ «جحيم» و مشتقاتش برابر است با لفظ «عقاب» و مشتقاتش كه هر كدام 26 بار تكرار شده است.

25. لفظ «حساب» و مشتقاتش برابر است با لفظ «عدل و قسط» و مشتقاتش كه هر كدام 29 بار تكرار شده است.

26. لفظ «یوم» به معنای روز با تمام مشتقاتش، 365 مرتبه در قرآن به کار رفته که برابر با تعداد روزهای سال می‌باشد.[11]
بررسی:

بسياري از اين آمار و ارقام كه در تناسب واژگان قرآن از نويسندگان مختلف نقل شده است در مقام محاسبه، درست نيست و نيازمند نگاه  خوشبينانه است و بر فرض صحت، نيازمند توجيهات و تكلفات فراواني است كه عملاً اين تناسب‌ها را از اعجاز بودن دور مي‌كند. براي مثال:

1. در شمارش كلمه‌ «يوم» براي اينكه به عدد 365 برسند (عدد روزهاي سال) گفته‌اند: بايد «يوم» را به صورت مفرد در نظر بگيريم. زيرا اگر ايام و يومين را به حساب آوريم، به عدد مطلوب نمي‌رسيم.

اما باز هم منظور آنها تأمين نمي‌شود زيرا يومئذٍ و يومكم و يومهم نيز بايد از فهرست خارج شود در حالي كه اينها هم مفرد هستند. اگر منظور ايشان از مفرد اين است كه به «يوم» هيچ حرفي متصل نباشد، در اين صورت بايد «باليوم» و «اليوم» و «فاليوم» را نيز از فهرست خارج كرد و در اين صورت آمار ما از 365 بسيار كمتر مي‌شود. خلاصه اين افراد براي رسيدن به عدد 365 از هيچ اسلوب منقطي پيروي نكرده‌اند.

2. در مواردي كه آمارشان به حد نصاب نمي‌رسد، به دنبال مشتقات آن واژه‌ی خاص رفته و مي‌كوشند با اضافه كردن مشتقات نصاب لازم را تهيه كنند. و اين سؤال بي‌جواب مي‌ماند كه چرا در بعضي موارد بايد مشتقات را به حساب آوريم و در بعضي موارد فقط به آمار مفرد آن واژه بسنده كنيم. و عجيب‌تر اينكه مي‌گويند: در بعضي واژه‌ها مثل: جهنم و جنات، در يكي به صورت مفرد و در ديگري به ضم مشتقات بايد به مطلوب نايل شد.

3. در مواردي نیز دو واژه‌ای در مقابل هم قرار مي‌گيرند كه اصلاً ربطي به هم ندارند. مثلاً واژه‌ «يفسد» و مشتقات را شمارش مي‌كنند و چون با تعداد واژه‌ «يُصلح» برابر نيست، سراغ واژه‌ «ينفع» مي‌روند. در حالي‌كه براي آشنايان به زبان عربي واضح است كه «يفسد» در مقابل «يصلح» مي‌باشد نه «ينفع». یا به جاي اينكه «قلتم» را با «قلنا» بسنجند با «اقوال» مقايسه كرده‌اند: بين «مصيبت» و «شكر» چه ارتباطي هست؟ آيا در برابر مصيبت بايد «صبر» نمود و يا «شكر» كرد؟ مگر قرآن نمي‌فرمايد: «وَاصْبِرْ عَلَى‏ مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزِمِ الْأُمُورِ» به احتمال قوي، آقايان وقتي ديده‌اند واژه‌ «صبر» و مشتقات آن (103) با تعداد واژه‌ی مصيبت مساوي نيست، سراغ واژه‌ «شكر» رفته‌اند.
مورد پرسش:

در مورد تکرار لفظ زن و مرد در قرآن در برخی منابع آمده است لفظ «رجل» به صورت مفرد، برابر است با لفظ «امراة» با مشتقاتش که هر کدام 24 بار تکرار شده است.[12] در اینجا می‌بینیم لفظ «رجل» را به صورت مفرد در مقابل لفظ «امراة» با مشتقاتش قرار داده‌اند تا نصاب لازم کامل گردد.

در حالی که با مراجعه به «معجم‌المفهرس» و شمارش کامپیوتری کلمات قرآن می‌بینیم که ریشه‌ «ر ج ل» 73 مرتبه و ریشه‌ «مرء» 37 مرتبه تکرار شده است. که در این دفعات لفظ «رجل» به صورت مفرد 16 بار و لفظ «امراء» با تمام مشتقاتش 28 بار تکرار شده است و بر فرض که تعداد تکرار لفظ «رجل» به صورت مفرد با تعداد تکرار لفظ «امراة» با تمام مشتقاتش یکی باشد، چه دلیلی وجود دارد که یکی را به صورت مفرد حساب کنیم و دیگری را با تمام مشتقاتش؟
بنابراین به نظر مي‌رسد این ادعا در مورد برابری لفظ زن و مرد در قرآن صحیح نیست.

پی‌نوشت‌ها
[1]. ر.ك به الاعجاز العددي للقرآن الكريم، عبدالرزاق نوفل، ج 1، 2 و 3 و معجزة‌الارقام والترقيم في القرآن الكريم، عبدالرزاق نوفل ص 50 تا 54 و الاعجاز العلمي في القرآن الكريم، محمد السيد ارنا ووط ص 135 تا 140 و اعجاز قرآن در نظر اهل‌بيت عصمت: و بيست نفر از علماي بزرگ اسلام. حجة الاسلام دكتر سيد رضا مؤدب ص     .

[2]. الرسالة الشافيه في الاعجاز، امام البلاغين عبدالقاهر جرجاني، ص 14 تا 17، موسوعة الاعداد في القرآن الكريم، مهدي سعيد رزق كريزم، ص 37 و 38.

[3]. همان.

[4]. همان.

[5]. الاعجاز العلمي الاسلامي للقرآن الكريم، محمد كامل عبدالصمد، ص 8 ـ376.

[6]. وجوه من الاعجاز القراني، مصطفي الدباغ، ص 112.

[7]. المعجزه (النظرية الاولي) مهندس عدنان رفاعي.

[8]. النظريه الاولي، مهندس عندنان رفاعي، والاعجاز العددي في القرآن، الدكتور ليب بيضون.

[9]. از شماره 14 تا 21، الموسوعة العلميه، الاعجاز القرآني، الدكتور سمير عبدالحليم، ص 3ـ140 و المعجزه (النظريه الاولي) مهندس عندنان رفاعي،  ص 28 تا 38.

[10]. وجوه من الاعجاز القراني، مصطفي الدباغ، ص 112.

[11]. اعجاز القرآن الکریم، محمدباقر المنصوری، ص 62؛ و زیباترین سخن، محمود احمدی،
ص 187.

[12]. المعجزه (النظریة الاولی) مهندس عدنان رفاعی، و الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، محمد سامی محمدعلی، ص 228.