پرسش

در هنگام مخالفت پدر و مادر با ازدواج، چه باید کرد؟

˜ پاسخ

امر ازدواج فواید بسیاری دارد و هیچ شالوده‌ای مقدس‌تر از بنای رفیع ازدواج نیست[1] و هر ملتی در دین و آیین خود، به نوعی از آن بهره‌مند است و دین اسلام بیش از همه، بر آن تأکید دارد. فقیهان ازدواج را از مستحبات مؤکّد بر شمرده و آن را برای کسی که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب دانسته‌اند. پيامبر اکرم9 فرمود: هر کس ازدواج کند، به درستی که از نصف دینش پاسداری کرده است[2].

آری، ازدواج دارای چند فایده است: 1. بقای نسل؛ 2. آرامش و تعادل روحی و جسمی؛ 3. سلامت اخلاقی و اجتماعی جامعه؛ 4. ارضای حسّ محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن، و ... .[3]

البته هر كس قصد ازدواج دارد و به دنبال زندگی سعادتمندی است، باید عجولانه اقدام نکند، بلکه با استفاده از تجربیات دیگران به ویژه پدر و مادر و عقل و شرع اقدام نماید. ازدواج امری است که استاد راهنما می‌خواهد و بهترین معلم، فطرت و موفق‌ترین واعظ و راهنما، عقل بیدار انسان است که همواره با او و مراقب او است؛ اما بی شک باید در آنچه نمی‌دانیم و آنچه از کمال و معنویت می‌خواهیم و نداریم، از آگاهان کمک بگیریم، این سنت الهی برای بشر است، حتی کسی چون موسی7 که پیامبر اولوالعزم بود، از کسی چون خضر بی نیاز نبود[4] ودر امر خطير ازدواج چه کسی آگاه‌تر و دلسوزتر از پدر و مادر انسان است؟

فتواهای مراجع بزرگوار تقلید در مورد اذن پدر

پرسش: آیا در ازدواج با دختر باکره اجازه پدر او واجب است؟

امام; و سیستانی: آری، باید اجازه او باشد.

بهجت، تبریزی، خامنه‌ای، صافی، فاضل، مکارم و وحید: بنابر احتیاط واجب باید اجازه او باشد.

نوری: خیر، به طور کلی اجازه پدر یا جد پدری دختر لازم نیست، ولی اگر بخواهد به احتیاط عمل کند، بر فرض مسأله اجازه او لازم است[5].

پرسش: اگر دختر گفت پدر و مادرم رضایت قلبی به ازدواج دارند، آیا می‌توان به گفته او بدون اذن پدر با او ازدواج کرد؟

همة مراجع: در اذن پدر، اظهار لازم است و رضایت قلبی کافی نیست[6].

شرط صحت ازدواج در صورت عدم اذن ولی

پرسش: در صورتی که دختر و پسری هم کفو باشند، ولی پدر دختر مخالف ازدواج آن‌ها باشد، آیا باز هم رضایت او لازم است؟ (باید توجه داشت دختر بالغ و رشیده است و نیاز به ازدواج دارد)

همه مراجع (به جز بهجت، تبریزی، صافی): اگر پسر شرعاً و عرفاً کفو و همتای دختر باشد، اجازه پدر لازم نیست.

بهجت و تبریزی: اگر پسر شرعاً و عرفاً  کفو و همتای دختر باشد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، اجازة پدر لازم نیست.

خامنه‌ای و صافی: اگر پسر شرعاً و عرفاً کفو وهمتای دختر باشد و کفو دیگری نیز پیدا نشود، اجازة پدر لازم نیست.

اذن ولی یک امر قانونی

در قانون مدنی در ماده 1043، اذن پدر یا جدّ پدری در نکاح دختر باکره لازم شمرده شده است[7].

فرق رضایت با اذن

«اذن» به معنای رخصت است که گاهی در زبان فارسی به آن «اجازه» گویند و فرق اذن ولي با رضايت امر در اين است که اگر فقط رضایت و میل قلبی در مورد آن کار باشد، رضایت نامیده می‌شود و اگر رضایت به معنای قصد انشا به کار برود و به وسیله‌ای ابراز گردد، «اذن» خوانده می‌شود[8].

پس براي ازدواج افزون بر رضايت، اذن نيز لازم است.

حکمت دادن اذن ولی

دخالت در ازدواج دختری که به سن بلوغ رسیده است، برخلاف
اصول و قواعد می‌باشد، ولی قانون‌گذار برای حمایت از نهاد مهم خانواده و پیش‌گیری از انحراف‌هاي اجتماعی چنین حکمی را مقرر كرده است؛ زیرا دختران به دلیل کم‌تجربگی و یا غلبه عواطف و احساسات ممکن است بدون بررسی کافی و بدون در نظرگرفتن مصلحت خود به ازدواجی نامناسب اقدام کنند و گرفتار هوس‌بازی مردان هرزه و ناپاک شوند. قانون مدنی در این حکم از نظر رایج میان فقیهان معاصر پیروی کرده است[9].

موارد سقوط اعتبار اذن ولی

اذن ولّی در مواردي ساقط خواهد شد که عبارت‌اند از:

1. منع غیر موجّه ولّی

در صورتی که ولّی از اختیار خویش سوء استفاده کند و بدون دلیل یا به دلیلی غیر موجّه از ازدواج دختر باکره با همسرمناسب و شایسته جلوگیری کند، وجهی برای بقای اذن او باقی نمی‌ماند که در ذیل قانون 1043 به آن اشاره شده است.

2. عدم دسترسی به ولّی

در صورتی که پدر یا جدّ پدری غایب بوده، به آن‌ها دست‌رسی نباشد، طبق نظر فقیهان امامیه دختر می‌تواند بدون اذن ولّی با همسر شایسته و همتای خویش ازدواج کند که در ماده 1044 ذکر شده است.

3. حجر یا فوت ولی

اگر پدر یا جد پدری دختر به علتی محجور و تحت قیمومیت باشد، اذن شخص دیگری مانند قیم او لازم نمی‌باشد؛ همچنین اگرپدر یا جدّ پدری دختر از دنیا رفته باشند، دختر مکلّف به کسب اذن شخص دیگری نیست و اعتبار اذن ولّی ساقط است[10].

منابعی جهت مطالعه بیشتر

1. بررسی فقهی حقوق خانواده نکاح و انحلال آن، دکتر سید مصطفی محقق داماد، انتشارات مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ هفتم، 1379.

2. حقوق خانواده ـ نکاح و انحلال آن، سید حسین صفایی و اسدالله امامی، انتشارات چاپ دانشگاه، چاپ چهارم، تهران1374،ص 78 تا 104.
3. احکام ازدواج ـ دایم و موقت، سید حجت موسوی خویی، انتشارات نشر نسیم انتظار، چاپ دوم، 1384ﻫ . ش.

پی‌نوشت‌ها:
.[1] رسول خدا9 فرمود: «ما بنی فی الاسلام احب لله عزوجل من التزویج؛ هیچ بنایی در اسلام محبوب تر از ازدواج نزد خداوند بنا نشده است.» وسایل الشیعه، ج 14، ص 3، به نقل از رسالة دانشجویی مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام، تألیف سید مجتبی حسینی، ص 211.

.[2] «من تزوج فقد احرز نصف دینه.» وسایل الشیعه، ج 14، ص 5 به نقل از همان، ص 211.

[3] . همان، ص 212.

.[4] آیه‌های زندگی، حسین اسکندری، انتشارات: سروش صدا و سیما، چاپ اول 1381، صفحه 131.

[5] . منهاج الصالحین، سیستانی: ج2؛ النکاح، م70 ؛ استفتاءات امام;: ج 3، اولیا العقد، س 27؛ استفتاء، خامنه‌ای: س 798 ؛ جامع المسایل، فاضل: ج1، س 1438؛ ـ تعلیقات علی العروه، مکارم: اولیاء العقد، م 2؛ منهاج الصالحین: وحید، ج3، م 1237؛ منهاج الصالحین، تبریزی: اولیاء العقد، م 1237؛ توضیح المسائل، بهجت: م 1891 ـ توضیح المسائل، صافی؛ نوری: م 2372 و 2373، به نقل از کتاب: رساله دانشجویی مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام. سید مجتبی حسینی، چاپ: اول ـ 1384 ﻫ.ش ـ انتشارات: نشر معارف ص 222.

[6] . همان، ص 223.

[7]. اذن و آثار حقوقی آن، علیرضا فخیم‌زاده، ص 200.

[8]. همان، ص 39 ـ 40.

[9] . همان، ص 200.

[10] . همان، ص 203 و 204.