پرسش

اگر تعيين شده كه در آينده با چه كسى ازدواج مى‏كنيم، آيا اين مصداق جبر نيست؟

در جواب این طور می‌گوییم:

اين كه خداوند مى‏داند شما با چه كسى در آينده ازدواج مى‏كنيد، با اختيار شما منافات ندارد؛ زيرا انسان تصميم‌هاي زندگى را به اراده و اختيار خويش مى‏گيرد و خداوند به اين اراده علم دارد؛ يعنى خداوند مى‏داند كه شما در آينده كدام مورد را به اراده خود انتخاب مى‏كنيد؛ براي مثال، در خيابانى ترافيك طولانى شده و رانندگان خبر ندارند چرا راه بسته شده است، حال اگر شخصى از بالاى ساختمانى كه به خيابان مشرف است، ببيند كه علت بسته شدن راه سرپيچى يك راننده از قوانين راهنمايى و رانندگى است كه موجب تصادف و بسته شدن راه شده است، ولى ساير رانندگان خبر نداشته باشند كه صد متر جلوتر چه اتفاقى افتاده است، حال سوال اين است آيا او كه از بالاى ساختمان آگاهى پيدا كرده، در اين ترافيك نقش داشته است و باعث ترافيك شده است؟!

در مثال ازدواج نيز چنين است. خداوند متعال با علم بى‏كران خود خبر دارد كه شما روزهاى آينده با چه كسى ازدواج مى‏كنيد و اگر ما با تصميم اشتباه سرپيچى از قوانين زندگى در ترافيك زندگى بمانيم، آيا تقصير او است كه از اين مسأله خبر داشته است؟!

 يادآورى: با توجه به آيات قرآن و روايات اهل بيت: حكمت‌هاي برخي تقديرات الهى كه براى انسان رقم مى‏خورد، براى ما معلوم است؛ از جمله:

الف) وجود حوادث و مشكلات، حكمت‏هايى مانند «شكوفا شدن استعدادها» و همچنين «امتحان و آزمايش الهى» دارد كه براى رسيدن به مقام‏هاى بالاتر و رحمت بيشتر است؛ زيرا خداوند مى‏فرمايد: «(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ...)؛[1] و قطعاً [همه‏] شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهشى در ثروت‏ها و جان‏ها و محصولات، آزمايش مى‏كنيم؛ و به شكيبايان...».

 ب) چه بسيار چيزهايى كه ما داريم يا در اختيار ديگران است و ما در آرزوى داشتن آن هستيم، ولى در حقيقت آن‌ها «نعمت» نيست، بلكه «نقمت»اند و چه بسيار چيزهايى كه فكر مى‏كنيم «نقمت» است، ولى در حقيقت «نعمت» مي‌باشند. خداوند متعال با اين آيه شريفه: (... عَسَى‏ أَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى‏ أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ)[2] آرامشى جديد به ما هديه مى‏كند تا به رضاى الهى راضى باشيم.

 ج) از طرفى برخى مشكلات كه در زندگى براى ما پيش‌ مي‌آيد، نتيجه اعمال و رفتار خود ماست [گناهان يا تصميمات اشتباه‏]؛ زيرا خداوند مى‏فرمايد: «و اگر (بر فرض) اهل آبادى‏ها ايمان مى‏آوردند و خودنگهدارى (و پارسايى) مى‏كردند، حتماً بركاتى از آسمان و زمين بر آنان مى‏گشوديم؛ وليكن (آنان حق را) تكذيب كردند؛ پس بخاطر آنچه همواره كسب مى‏كردند، گرفتارشان كرديم.»[3] و در آيۀ ديگر مى‏فرمايد: «... و هركس [خودش] را از [عذاب] خدا حفظ كند، برايش محل خارج شدن (از مشكلات) قرار مى‏دهد؛ و او را از جايى كه نمى‏پندارد روزى مى‏دهد؛ و هركس برخدا توكّل كند پس او برايش كافى است...»[4]

 و در آيه ديگر مى‏فرمايد:

«بخاطر دستاورد مردم، تباهى در خشكى و دريا آشكارشد؛ تا (سزاى) بعضى از آنچه انجام داده‏اند را به آنان بچشاند! باشد كه آنان بازگردند..»[5]

 با توجه به آيات فوق به اين نتيجه مى‏رسيم كه تقوا در رقم خوردن سرنوشت ما نقش مهمى دارد؛  از اين رو با رعايت «تقوا» مى‏توانيم «سرنوشت» خود را با دست خود، به نفع خود رقم بزنيم و اگر در گذشته خطا يا گناهى از ما سرزده، مى‏توانيم توبه كنيم و با «استغفار» از گناهان گذشته طلب بخشش كنيم؛ زيرا: «قُلْ يَاعِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ لاَتَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ...»[6]  و با دعا آينده‏اى زيبا را طلب كنيم كه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[7].

 نتيجه:

 از آنچه بيان كرديم بر مى‏آيد كه تمام تقديرات عالم هستى و انسان به دست قدرت خداوند رقم مى‏خورد و او است كه «تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ
مَنْ تَشَاءُ»؛[8] يعنى هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) عزت مى‏دهد و هر كه را بخواهد، خوار مى‏كند.

 بنابراين، تمام تقديرات و سرنوشت انسان به دست خداست، ولى قرآن بهرۀ انسان[9] را به اندازۀ تلاش و كوشش او مى‏داند؛ از اين رو، چيزهايى مانند تلاش انسان ، اختيار انسان و دعاى انسان و... جزء تقديرات الهى مى‏باشد كه انسان مى‏تواند با تلاش، علم، آگاهى، دعا و جز اين‌ها خود را در حلقۀ «شايستگان» وارد كند و به تعبير ديگر، خود را از حلقۀ «خوارشوندگان» خارج كند و شايستۀ عزتمندى شود تا خداوند او را عزت بخشد.

 معرفى كتاب‏

 براى جستار بيشتر در اين باره و بحث جبر و اختيار رجوع فرماييد:

 1. درس‏هايى از اصول عقائد اسلامى، محمدى رى‏شهرى؛
 2. عدل الهى، شهيد مطهرى.

پی‌نوشت‌ها:
[1] . بقره/ 155.

[2] . بقره/ 216. «... و چه بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.»

[3] . اعراف/ 96.

[4]. طلاق/ 2ـ3.

[5]. روم/ 41.

[6]. زمر/ 53 و 54. «بگو: «اى بندگان من كه در مورد خودتان زياده روى كرده‏ايد، از رحمت خدا نااميد نشويد، [چرا] كه خدا تمام آثار (گناهان) را مى آمرزد؛ كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.»

[7]. غافر/ 60. « مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم».

[8]. آل‌عمران/ 26.

[9]. «(وَأَن لَّيْسَ لِلاِْنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)؛ و اينكه براى انسان جز كوشش او نيست». نجم/ 39