پرسش

حقوق اهل بیت پیامبر در قرآن را از نگاه منابع اهل سنت بیان فرمایید.

˜ پاسخ
اهمیت حقوق اهل بیت7

در منابع تفسیری، حدیثی، تاریخی و رجالی اهل‌سنت صدها آیه و صدها حدیث با عنوان‌های گوناگون در شأن اهل‌بیت آمده است، و امت اسلامی را به اهمیت دادن و شناخت حقوق مادی و معنوی آنان ترغیب می‌کند. انسان برای رسیدن به سعادت و کمال، راهی جز شناخت حقوقشان ندارد؛ زیرا در روایتی از پیامبر اکرم9 حکایت شده: «والذی نفسی بیده لاینفع عبداً عمله الا بمعرفة حقنا[1]؛ سوگند به آن که جانم در دست اوست، عمل هیچ بنده‌ای به او سود نرساند، مگر در پرتو معرفت حق ما.»

از این‌رو در راستای فرمایش پیامبر اکرم9 حقوق اهل بیت نبوت را مورد بررسی قرار می‌دهیم[2]:
حق در لغت و قرآن

«ابن‌منظور»، لغت‌شناس بزرگ اهل‌سنت می‌نویسد: «الحق: نقیض الباطل[3]؛ حق، ضد باطل است.»

«ابن فارس» نیز می‌نویسد: «حق» واژه‌ای است که بر استواری و درستی چیزی دلالت می‌کند، پس حق ضدباطل است[4]. «راغب اصفهانی» می‌گوید: در اصل حق، مطابقت و یکسانی و هماهنگی و درستی است[5].

در قرآن مجید حق به دوازده معنای گوناگون به کار رفته است؛ خدا[6]، قرآن[7]، اسلام[8]، توحید[9]، عدل[10]، راست[11]، آشکارا[12]، سزاوار[13]، درست[14]، واجب شدن[15]، وام و قرض[16] و بهره[17].

صاحب قاموس قرآن، پس از بررسی واژه‌ «حق» می‌نویسد: معنای حق، مطابقت و وقوع شیء در محل خویش است و آن در تمام مصادیق قابل تطبیق است[18].
الف) حق ولایت

خدای متعال در سوره‌ مائده می‌فرماید:

(إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ)[19]؛ «سرپرست شما، تنها خدا و فرستاده او و كسانى‌كه ايمان آورده‏اند؛ مى‏باشند (همان) كسانى كه نماز را بر پا مى‏دارند و در حالى كه آنان در ركوعند، زكات مى‏دهند و هر كس كه ولايت خدا و فرستاده او و كسانى را كه ايمان آورده‏اند، بپذيرد، پس (از حزب خداست و) براستى كه تنها، حزب خدا پيروزمند است.»

این آیه یکی از حقوق اهل بیت: را که همان پذیرفتن ولایتشان است، یادآوری می‌کند و به امت اسلامی بشارت می‌دهد که سرپرست این امت کسی است که در حال رکوع زکات می‌دهد. روایات متعدد و معتبر شیعه و سنی، از ده‌ها صحابه و تابعی حکایت شده که چنین فردی را علی بن ابیطالب7 معرفی کرده‌اند؛ و این آیه صریح ترین دلیل بر زعامت و امامت ائمه: به ویژه حضرت علی7 است.
سبب نزول آیه ولایت

ابن ابی حاتم (م 327ق) یکی از مفسران معروف و قابل اعتماد همه‌ اهل سنت است. او درباره‌ سبب نزول آیِه از طریق خود با سند متصل از سلمة بن کهیل چنین نقل می‌کند: «تصدق علیٌّ بخاتمه وهو راکع فنزلت (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ ...)[20] علی در حالی که در رکوع بود انگشترش را صدقه داد آنگاه آیه‌ (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ) و... نازل شد.» وی سپس سه روایت دیگر در این زمینه ذکر می‌کند.

دیگر مفسران اهل‌سنت مانند ابن‌جریر طبری[21]، فخر رازی[22] و دانشمندانی چون حاکم حسکانی و مورخین آن‌ها، روایات بسیاری را نقل کرده‌اند که این آیه، درباره‌ علی بن ابیطالب7 نازل شده است.
ولی به معنای اولی به تصرف

«ولی» در این آیه، به معنای اولی به تصرف است. این مطلب از روایات شیعه و اهل‌سنت به دست می‌آید. در روایات شیعه مطالب فراوانی در این‌باره وجود دارد که برای نمونه تنها به نقل یک روایت بسنده می‌کنیم.

امام صادق7 می‌فرماید: (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ ...) یعنی «اولی بکم، ای احق بکم وبامورکم وانفسکم واموالکم[23]؛ ولی در این آیه کسی است که اولی به شماست؛ یعنی در امورتان و جان و مالتان، سزاوارتر به شماست.»

در روایات اهل‌سنت شواهد متعدد و فراوانی یافت می‌شود که ولایت
به معنای «اولی به تصرف» است و مراد از آن را امامت حضرت‌علی7 دانسته‌اند.

امام طبرانی (م360) با سند خود از عمار بن یاسر نقل می‌کند که می‌گوید: «رسول خدا9 پس از نزول آیه‌ (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ ...) آن را قرائت کرد، سپس فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»[24] از این رو، پیوند غدیر با مسأله‌ی ولایت فهمیده می‌شود در حدیث «من کنت مولاه» پیامبر9 پس از نزول آیه فرمود: معنای «مولا» همان اولی به تصرف و امامت امت است. چنانچه در حدیث متواتر[25] غدیر بر این معنا تاکید فراوان شده است.

پس بی شک، نمی‌توان «اولی» را به معنای دیگر گرفت؛ زیرا پیامبر اکرم در همه‌ این روایات، «امامت» و هم‌چنین «حق تصرف» در امور مردم را اراده کرده و از مردم بر این امر اقرار گرفته و بی‌درنگ ولایت امیرالمومنین، علی7 اعلان کرده است[26].
اعلان ولایت از سوی رسول خدا

طبق نقل روایات شیعه و اهل‌سنت خداوند در آیه‌ ولایت، ولایت خویش، ولایت رسولش و ولایت علی بن ابی طالب را اعلام فرمود و اکنون نوبت رسول خدا9 رسیده است که ولایت علی7 را برای مردم اعلان کند، چون تفسیر و تبیین قرآن بر عهده‌ی حضرت است[27].

در منابع شیعه روایات فراوانی دیده می‌شود که پیامبر اکرم9 آیات ولایت را تفسیر کردند. از جمله ابوجعفر کلینی (م 328 ق) با سند صحیح از چند نفر که همگی از امام باقر7 نقل می‌کنند که حضرت فرمود:

«خداوند پیامبرش را به ولایت علی7 فرمان داد و بر او چنین نازل کرد: (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ ...) خداوند با این بیان ولایت «اولی الامر» را واجب کرد. آنان نمی‌دانستند این ولایت چیست. آنگاه خداوند به محمد9 فرمان داد که ولایت را برای آنان تفسیر کند... چون این فرمان رسید، پیامبر دلتنگ شد و نگران بود که مردم از دینشان برگردند و ایشان را تکذیب کنند. حضرت با چنین دلتنگی به پروردگارش رجوع کرد‌(و چاره خواست) که خداوند وحی فرستاد: (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)[28] سپس پیامبر به فرمان خدا، امر ولایت را آشکار ساخت و به در روز غدیرخم معرفی ولایت علی7 پرداخت و... به مردم فرمان داد: حاضران آن را به اطلاع غایبان برسانند»[29].

روایات متعدد به همین معنا از امام علی7[30]، امام باقر7[31] و امام علی نقی7[32] حکایت شده است.

مفسران، محدثان و دانشمندان اهل‌سنت نزول آیه‌ (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...) را در شأن حضرت علی7 در غدیرخم می‌دانند و از اهل بیت هم‌چون امام باقر7[33] و از صحابه مانند ابن‌عباس[34] و... و از تابعان هم‌چون زید بن علی[35] و ... روایات مختلفی را با طریق گوناگون نقل کرده‌اند.

برخی مفسران اهل‌سنت نیز آیه‌‌اکمال (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً...)[36] را هم مربوط به مسأله‌ غدیرخم و ولایت علی7 می‌دانند که پس از اعلان ولایت علی7 از سوی پیامبر اکرم9 این آیه نازل شد[37]. برخی دانشمندان اهل سنت مانند حاکم حسکانی آیات دیگری را نیز به داستان غدیر و ولایت علی7 افزوده‌اند[38].
صراحت آیات ولایت بر زعامت علی7

از این آیات چند نکته استفاده می‌شود:

اول) آیه‌ ولایت با تعبیر «انما» شروع شده و «انما» از اداة حصر است که دلالت بر حصر ولایت در خدا و رسولش و امیرالمومنین دارد.

دوم) در این آیه ـ بی هیچ قید و شرطی ـ آمده که ولایت رسول خدا و امیرالمومنین، همان ولایت خداست و اگر کسی خواهان شناخت ولی است بداند که او کسی نیست جز همان که نماز می‌خواند و در حال رکوع زکات می‌دهد و چنین شخصی، به گواهی ده ها روایت معتبر اهل سنت، تنها علی بن ابیطالب7 است.

سوم) «ولی» در این آیه، به معنای دوست یا ناصر نیست و اگر به معنای دوست و یاور باشد در این‌ صورت این معنا به دست می‌آید: ناصر یا
دوست شما مؤمنان، تنها کسانی هستند که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند! یعنی بقیه‌ مومنان که در حال رکوع زکات نمی‌دهند دوست ما نیستند! و این خلاف واقع است.

چهارم) تهدید موجود در آیه‌ ابلاغ (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...) با اعلان محبت علی7 سازگار نیست زیرا دوستی حضرت علی7 طبق نقل بسیاری از مفسران اهل سنت، با نزول آیه مودت پیش از این بر همه‌ امت واجب شده و پیامبر9 آن را تفسیر و ابلاغ کرده بود[39] و از طرفی پس از نصب حضرت به خلافت و زعامت آیه‌ اکمال (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ ...) نازل شد؛ یعنی با اعلان ولایت‌‌علی7 دین‌ کامل شد و... این آیه خود بزرگ‌ترین دلیل است که «ولی» به معنای «اولی به تصرف»، «زعامت امور» و «امامت» است، نه به معنای یاور و دوستی.

یادآوری: دانشمندان اهل سنت[40] از چندین طریق داستان «نعمان بن حرث فهری» را نقل کرده‌اند که وی اولین منکر مسأله‌ی غدیر و ولایت بوده، و در همان هنگام گرفتار عذاب الهی شد و سه آیه، از سوره‌ی معارج در این مورد نازل گردید[41].

بدیهی است که عذاب الهی بر منکر ولایت علی7 نازل شد و این ولایت، همان خلافت و زعامت امور است؛ وگرنه بر منکر دوستی، عذاب نازل نمی شود.

در منابع تفسیری اهل‌سنت، شأن نزول‌های دیگری نیز به چشم می‌خورد[42] که این شأن نزول‌ها علاوه بر ضعف سند، با روایات متعدد و معتبر متعارض است و از اعتبار ساقط می‌شود؛ چرا که نوعی اجتهاد در مقابل نص است.
ب) حق مودت

دوستی اهل‌بیت: از حقوقی است که ایشان بر همه‌ی مسلمانان دارند. درباره‌ این حق، خداوند در قرآن چنین فرموده است:

«(قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى‏ وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ)[43]؛ بگو: «از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى‏طلبم جز دوستى در (مورد) نزديكان؛» و هر كس نيكى را بدست آورد، براى او در آن نيكى مى‏افزاييم؛ براستى كه خدا بسيار آمرزنده [و] بسى سپاسگزار است.»
مفهوم آیه

یکی از حقوق معنوی اهل بیت: حق مودت است که ادای آن بر هر مسلمانی واجب است و با توجه به سیاق آیه‌ قبل[44]، خطاب آیه، متوجه مؤمنان است. خداوند به پیامبر اکرم9 امر کرده که از امت، مودت اهل بیت: را به عنوان اجر رسالت بخواهد؛ و امت هم مکلف به پرداخت آن شده‌اند.

طبق روایات صحیح و متعدد شیعه و اهل‌سنت، خداوند محبت علی، فاطمه، حسن و حسین: را بر امت واجب‌کرده و آن را اجر رسالت پیامبر خویش قرار داده است. این امر چیزی است که از طرف خداوند به رسول خدا9 امر شده، نه این که حضرت آن را از خدا خواسته باشد. بنابراین باید مودت اهل‌بیت، هم‌وزن رسالت باشد وگرنه نمی‌تواند اجر رسالت قرار گیرد.

از طرف دیگر باید نزدیکان پیامبر معصوم باشند وگرنه کلام خداوند لغو می‌شود. زیرا اگر آنان معصوم نباشند خداوند محبت گنه‌کاران را واجب کرده است. در این صورت با آیات و روایاتی متعارض است که می‌گویند: خداوند دوستی هیچ گناه‌کاری را واجب قرار نداده است. پس اهل‌بیت نباید گناه کنند و باید عصمت داشته باشند تا دوستی‌شان اجر رسالت قرار گیرد.
شأن نزول آیه مودت

بسیاری از دانشمندان اهل سنت آیه مودت را در شأن اهل‌بیت می‌دانند و در ذیل آیه، روایات متعددی درباره‌ محبت اهل‌بیت نقل کرده‌اند.

معروف‌ترین آن، روایت ابن عباس است که می‌گوید:

«لما نزلت هذه‌‌الایة (...قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ...) قالوا: یا رسول‌الله9 من قرابتک هؤلاء الذین وجبت مودتهم؟ قال: علی وفاطمه وولداها[45]؛ هنگامی که آیه‌ (... قل لااسئلکم...) نازل شد، مردم از حضرت پرسیدند: ای پیامبر خدا! نزدیکان تو چه کسانی هستند که محبتشان بر امت واجب شده است؟ حضرت فرمود: علی، فاطمه و دو پسران او.

در برخی منابع نیز آمده که پیامبراکرم جمله‌ آخر را سه بار تکرار نمود[46].

در برخی کتاب‌های معتبر اهل‌سنت، روایات فراوانی وجود دارد که همگی بر این مطلب تأکید دارند که مراد از «قربی» اهل‌بیت هستند. این روایات از خود رسول خدا و اهل بیت چون امام علی[47] و امام حسن[48] و امام زین العابدین7[49] حکایت شده است که همگی استشهاد، استناد و استدلال کرده‌اند؛ و از صحابه و تابعانی چون ابن عباس[50] جابر[51]، سعید بن حبیر[52] و... نیز نقل شده است.
مراد از حسنه چیست؟

در ادامه آیه، خداوند می‌فرماید: (...وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً ...)؛ «براى او در آن نيكى مى‏افزاييم»

خداوند به امت امر کرده که اهل‌بیت را دوست بدارند و در ادامه، این دوستی را «حسنه» قرار داده و می‌فرماید: و هرکس حسنه را کسب کند ما آن را برایش افزون می‌کنیم. این همان سودی است که آیه‌ (قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ...)[53] به آن اشاره دارد. یعنی نفع دوستی اهل‌بیت صد در صد به امت بر می‌گردد؛ آن هم با سودی بیشتر.

روایاتی از امام حسن مجتبی7 [54]، ابن‌عباس[55]  سدی[56] نقل شده که مراد از «کسب حسنه» محبت آل‌محمد است، و خداوند به سبب دوستی اهل‌بیت، گناهان آنان را می‌بخشد و از کارهای نیکشان قدردانی می‌کند[57].
ج. حق صلوات و سلام

یکی دیگر از حقوق معنوی اهل بیت: حق صلوات و سلام است. سلام و صلوات یک شعار دینی، و یک امر شرعی واجب است.

قرآن‌کریم می‌فرماید: خدا و فرشتگانش بر پیامبر9 صلوات می‌فرستند؛ از این رو به مؤمنان دستور داده که آنان نیز از خداوند پیروی کنند و بر پیامبر درود بفرستند:

(إِنَّ‌اللَّهَ وَمَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى‌‌النَّبِيِّ يَا أَيُّهَاالَّذِينَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً)[58]؛ «در حقيقت خدا و فرشتگانش بر پيامبر دعا (= صلوات) مى‏فرستند؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر او دعا (= صلوات) بفرستيد، و بطور كامل سلام كنيد (و كاملاً تسليم او باشيد)» [59].
راویان صلوات

با جستجو در منابع اهل‌سنت صحابه‌ای را یافتیم که از راویان روایت صلوات هستند برخی از این صحابه، که بیش از 73 نفرند از جمله: امام علی7، حضرت فاطمه3، امام حسن و امام حسین8، ابن‌عباس، عبدالله بن مسعود، ابوذر، ابوسعید خدری، ابوهریرة و... .
آیا صلوات شامل همسران و اصحاب پیامبر نیز می‌شود؟

اصحاب با وفا و همسران با ایمان و مطیع پیامبر9 به سبب نزدیکی به حضرت، امتیازی دارند که بقیه مسلمانان از آن محرومند. خود ایشان نیز در رتبه، از لحاظ ایمانی و اعمال نیکو با هم تفاوت دارند؛ اما در صلوات شریک نیستند، زیرا صلوات دستوری الهی است و خداوند به همسران رسول خدا، صحابه و همه‌ مؤمنان دستور داده که بر پیامبر9 صلوات بفرستند و این عمل همان طور که از آیه بر می‌آید از لوازم ایمان است.
صلوات ناقص

برخی افراد در سخنرانی‌ها و هنگام‌بردن نام پیامبر9 جمله9 (بدون آل) را به کار می‌برند و گاه در صلوات بر آل، اصحاب را هم اضافه می‌کنند. با بررسی دقیق معلوم شد که حذف (آل) و زیاد کردن «اصحاب» هر دو با دستور صلوات ناسازگار است. باید در تمام فرمان‌های پیامبر اکرم9 مطیع و تسلیم محض باشیم؛ از سنت وی پیروی کنیم و ملاک عمل، قرآن و سنت باشد.

از قراین معلوم می‌شود سابقه‌ دیرینه دارد و عده‌ای بر خلاف تأکید پیامبر، باز هم بر آل صلوات نمی‌فرستادند. حضرت خطاب به اصحاب فرمودند: «بر من صلوات ناقص و ابتر نفرستید. اصحاب پرسیدند: یا رسول الله، صلوات ناقص چیست؟ حضرت فرمود: اینکه بگویید: «اللهم صل علی محمد» و به همین اکتفا کنید، بلکه باید بگویید: «اللهم صل علی محمد وآل محمد»[60].

همچنین حضرت صلوات ناقص را سبب قبول نشدن نماز می‌دانند و می‌فرمایند: هرکس نمازی بخواند و در آن بر من و آل من صلوات نفرستد، نماز وی قبول نمی شود[61].
آثار صلوات در روایات اهل سنت

صلوات بر محمد و آل محمد: فواید و آثار بسیاری برای فرستنده صلوات دارد که با استناد به کتب اهل سنت برخی از آن‌ها را برمی‌شماریم:[62]

سبب صلوات الهی، صلوات پیوسته فرشتگان، درود و سلام ده‌گانه خداوند، نوشتن ده حسنه، نابودی ده گناه، بالا بردن ده درجه[63]، سبب قبولی نماز[64]، سبب قبولی دعا[65]، نوشتن نام فرستندگان صلوات، پیامبر جواب سلام را می‌دهد، سبب پاکیزگی، سبب شفاعت پیامبر9، برآورده شدن صد حاجت، بشارت بهشت در زندگی،[66] و...
د) حق فیء

یکی از حقوق مادی مسلم برای اهل‌بیت: «حق فیء» است و خداوند در آیه‌ «ذالقربی» برای ادای حق آنان چنین تاکید می‌کند: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى‏ حَقَّهُ؛ و حق نزديكان و بينوا و در راه مانده را، به او بده».[67]

در این آیه خداوند بر ادای این حق تأکید می‌کند. مراد از «ذا القربی» همان‌هایی هستند که در آیه‌ی مودت آمده و منظور، قرابت رسول خدا9 است. طبق روایات شیعه و سنی بسیاری از مفسران و دانشمندان اهل‌سنت در کتب خودشان از صحابه با طرق مختلف نقل کرده‌اند: هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر اکرم9 فاطمه زهرا3 را فراخواند و فدک را که از اموال شخصی ایشان بود، به دختر خود عطا فرمود.
فیء چیست؟

ابن منظور می‌نویسد: «چیزی که بدون جنگ و پیکار از اموال کفار به دست آید، فیء است.»[68] و فدک هم بدون جنگ به دست پیامبر خدا9 رسیده است.
بیان قرآن درباره فیء

قطع نظر از روایات، قرآن مجید فیء را حق ذی القربی می‌داند: (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى‌رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ‌الْقُرَى‏ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ‌السَّبِيلِ)[69]؛ آنچه از (غنائم) اهل آبادى‏ها كه خدا به فرستاده‏اش بازگردانده است پس فقط براى خدا و براى فرستاده(اش) و براى نزديكان (او) و يتيمان و بينوايان ودر راه مانده است.»  سید قطب می‌نویسد: «حکم فیء این است که همه برای خدا، رسول خدا، «ذی القربی»، یتیمان، مسکینان و درماندگان در راه است و پیامبر در همه این‌ها تصرف می‌کند و «ذی‌القربی» که در دو آیه ذکر شده خویشاوندان پیامبر هستند.»[70]
فیء بودن فدک

بسیاری از مفسران اهل سنت از جمله: طبری[71]، سیوطی[72]، فخر رازی[73] و... در ذیل آیه (وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى‏‌ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ...)[74] درباره فدک بحث کرده‌اند. از روایات بر می‌آید که فدک فیء است. روایت بخاری هم به همین معنا اشاره دارد: «وقد ارسلت فاطمة تسأله میراثها من رسول الله مما افاء الله علیه بالمدینه وفدک ...»[75]
فدک در دست فاطمه3

از روایات ابن‌عباس و ابوسعید خدری به دست می‌آید که فدک در دست فاطمه قرار گرفته بود. همین مطلب را نیز امام علی7 در نامه‌ خود به عثمان بن حنیف نوشته و فرموده است: «آری، از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود...»[76]
 و) حق خمس

خداوند در سوره‌ انفال، خمس را حق اهل بیت: می‌داند و می‌فرماید:

(وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي‌الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ‌ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللّهِ...)[77]؛ «و بدانيد كه هر چيزى از غنيمت به دست آوريد، پس يك پنجم آن فقط براى خدا، و براى فرستاده‏[اش‏]، و براى نزديكان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه مانده (از آنها) است؛ اگر به خدا و آنچه بر بنده‏مان، در روز جدايى  [حق از باطل‏]، روزى كه دو گروه (مؤمنان و كافران در نبرد بدر با هم) روبرو شدند، فرود آورديم، ايمان آورده‏ايد...»
مفهوم خمس

این آیه در جنگ بدر نازل شده، اما مورد نزول، حکم آن را تخصیص نمی‌زند و این یک حکم عام برای هر غنیمتی است. اسلام زکات و صدقه را برای مردم عادی و نیازمند قرار داده است؛ ولی آن دو را بر فرزندان پیامبر حرام کرده و به جای آن خمس را قرار داده است؛ زیرا زکات و صدقه، چرک مال است[78]، این مطلب از روایات در کتب شیعه و سنی به دست می‌آید.

خمس در زمان حیات پیامبر گرامی9 بین خاندان او تقسیم می‌شد، ولی پس از رحلت آن بزرگوار، خلفای سه گانه، خاندان پیامبر را از آن محروم کردند. گفتنی است که خمس مربوط به همه‌چیز است و تعبیر «من شیء» در آیه بر این امر دلالت می‌کند. هم‌چنین مفهوم غنیمت نیز مفهومی وسیع دارد. منظور از ذی القربی در آیه نیز همان اهل بیت: هستند که در مباحث گذشته به آن پرداخته شد.
خمس حق آل محمد

نیشابوری، مفسر بزرگ اهل سنت می‌نویسد: گفته شده که همه خمس برای قرابت است؛ از این‌رو از علی7 روایت شده که آن حضرت در پاسخ به این قول که در آیه، خداوند «الیتامی والمساکین» فرموده است: حضرت پاسخ دادند: مراد شیعیان ما و مساکین ما است[79].

از زین العابدین علی بن الحسین7 روایت شده که فرمود: یقیناً خمس برای ماست. به حضرت گفته شد که خداوند می‌فرماید: (... والیتامی والمساکین وابن السبیل...) فرمود: مراد شیعیان ما، فقیران ما و در راه ماندگان ما هستند[80]. از این روایات به دست می‌آید که همه‌ خمس به آل محمد9 تعلق دارد و حق آنان است.
تقسیم خمس در زمان پیامبر9 و بعد از ایشان(خلفای سه گانه)

روایات معتبر زیادی در کتب اهل سنت یافت می‌شود که حضرت9 خمس را طبق آنچه در آیه‌ی قرآن  آمده بود تقسیم می‌کرد.
ابوعالیه ریاحی می‌گوید: غنیمت را نزد پیامبر آوردند، آنگاه حضرت از آن غنیمت خمس را گرفت و به 5 قسمت تقسیم کرد. سهم خدا و رسول، سهم نزدیکان، سهم یتیمان، سهم فقیران و در راه‌ماندگان[81] و روایات دیگری که همگی روایت بالا را تایید می‌کند[82]. اما پس از رحلت پیامبر9، ابوبکر خمس را تنها بر سه سهم قرار داد (یعنی یتیمان، مسکینان و در راه‌ماندگان)، عمر و خلفای بعدی چنین رفتار می‌کردند[83].

پی‌نوشت‌ها:
[1]. مجمع الزوائد، ص 172.

[2]. با استفاده از کتاب حقوق اهلبیت در تفاسیر اهل سنت، محمد یعقوب بشوی.

[3]. لسان العرب، ماده (ح، ق).

[4]. معجم مقاییس اللغة، مادة (ح، ق).

[5]. مفردات، مادة (ح، ق).

[6]. مومنون / 71.

[7]. قصص / 48.

[8]. انفال / 8.

[9]. صافات / 37.

[10]. نور / 25.

[11]. انعام / 73.

[12]. بقره /  146.

[13]. توبه / 13.

[14]. یونس / 30.

[15]. سجده / 13.

[16]. بقره / 282.

[17]. معارج / 24.

[18]. قاموس قرآن، ج 2، ص 159.

[19]. مائده / 55، 56.

[20]. همان و تفسیر القرآن العظیم، ج 4، ص 1162.

[21]. جامع البیان، ج 4، ص 289.

[22]. تفسیر الفخر الرازی، ج 12، ص 28.

[23]. الکافی، ج 2، ص 396.

[24]. المعجم الاوسط، ج 6، ص 218 و ر.ک: فرائد السمطین، ج 1، ص 194 و...

[25]. برخی دانشمندان اهل سنت حدیث غدیر را متواتر دانسته اند. ر.ک: محمد کتانی، نظم المتناثر، ص 194 و 195؛ اسماعیل عجلوئی، کشف الخفاء، ج 8، ص 335 و...

[26]. ر.ک: عبدالله بن ابی شیبه، المصنف، ج7، ص495، احمد بن اعرابی، کتاب المعجم، ج1،
ص 139؛ احمد کتانی، زوائد ابی ماجه علی الکتب الخمسة، ص 45؛ و محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج6، ص 383؛ و...

[27]. نحل / 44.

[28]. «اى فرستاده [خدا] ! آنچه را از طرف پروردگارت به سوى تو فرود آمده، برسان؛ و اگر انجام ندهى، پس پيام او را نرسانده‏اى؛ و خدا تو را از (گزند) مردم حفظ مى‏كند؛ براستى كه خدا گروه كافران (منكر) را راهنمايى نمى‏كند.» مائده / 67.

[29]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، ص 398، ح 4.

[30]. کتاب والولایة، ابوالعباس ابن عقدة، ص 198،199.

[31]. شواهد التنزیل، ص 191.

[32]. الاحتجاج، احمد طبرسی، ج 2، ص 450.

[33]. الکشف و البیان، ج 4، ص 92.

[34]. تفسیر الفخر الرازی، ج 12، ص 28 و...

[35]. المناقب، ص 240.

[36]. «امروز، دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را براى شما [بعنوان‏] دين پذيرفتم.» مائده / 3.

[37]. شواهد التنزیل، ج 1، ص 156ـ160 و تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 15 و...

[38]. شواهد التنزیل، ج 2، ص 286 و تفسیر المنار، ج 6، ص 386 و...

[39]. تفسیر القرآن العظیم، ج 10، ص 327 و الکشاف، ج 3، ص 402 و...

[40]. تفسير احسن الحديث، ج 11، ص 330، شواهد التنزيل، ج 2، ص 381.

[41]. معارج / 1 و 2.

[42]. جامع البیان، ج 6، ص 88، ذیل آیه 51 مائده.

[43]. شوری / 23.

[44]. شوری / 22.

[45]. الدرالمنثور، ج 7، ص 348 و زاد المسیر، ج 7، ص 117 و تفسیر القرآن العظیم، ج 10،
ص 3276 و...

[46]. شواهد التنزیل، ص 132.

[47]. روح المعانی، ج 25، ص 29.

[48]. المستدرک، ج 3، ص 172.

[49]. جامع البیان، ج 13، ص 25 و....

[50]. تفسیر القرآن العظیم، ج 4، ص 122 و....

[51]. حلیة الاولیاء، ج 3، ص 201.

[52]. الدرالمنثور، ج 7، ص 348 و....

[53]. سبأ / 47.

[54]. المستدرک، ج 3، ص 172.

[55]. الدرالمنثور، ج 7، ص 348 و....

[56]. شواهد التنزیل، ج 2، ص 149 و....

[57]. علی ماوردی، النکت و العیون، ج 5، ص 202.

[58]. احزاب / 56.

[59]. برای آشنایی با معنای صلوات و فضیلت و چگونگی فرستادن، و آثار آن رجوع شود به پرسش «اهمیت و فضائل صلوات»

[60]. الصواعق المحرقه، ص 146و...

[61]. سنن الدار قطنی، ج 1، ص 348.

[62]. در منابع شیعه 264 اثر برای صلوات ذکر شده است.

[63]. تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 517ـ 519

[64]. الصواعق المحرقه، ص 14 و...

[65]. کنز العمال، ج 2، ص 269.

[66]. کنز العمال، ص 469، 491، 492، 505، 506.

[67]. اسراء / 26.

[68]. لسان العرب، ماده (ف، ی، ء).

[69]. حشر / 7.

[70]. فی ضلال القرآن، ج 6، ص 3523.

[71]. جامع البیان، ج 14، ص 38.

[72]. الدر المنثور، ج 8، ص 99.

[73]. تفسیر الفخر رازی، ج 29، ص 285.

[74]. و آنچه از (غنائم) آن (يهودي )ان كه خدا به فرستاده‏اش باز گردانده است پس براى (بدست آوردن) آن هيچ اسب و شترى نتاختيد؛ و ليكن خدا فرستادگانش را برهر كس بخواهد مسلّط مى‏سازد؛ و خدا بر هر چيز تواناست. «حشر / 6»

[75]. صحیح البخاری، ج 5، ص 177.

[76]. شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 208.

[77]. انفال / 41.

[78]. الدر المنثور، ج 3، ص 186 و جامع البیان، ج 6، ص 5.

[79]. غرائب القرآن، ج 3، ص 402.

[80]. المنار، ج10، ص 14 و...

[81]. صحیح البخاری، ج 5، ص 177.

[82]. جامع البیان، ج 6، ص 4؛ الدر المنثور، ج 4، ص 66 و...

[83]. الکشاف، ج 2، ص 137، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 231 و...