پرسش:

اصول و مباني مديريت از نظر قرآن چيست؟ آيا ممکن است اصول مديريت با هم در تزاحم باشند؟

˜ پاسخ:

برخي صاحب‌نظران اصول مديريت اسلامي را بيش از 20 اصل برشمرده‌اند که عبارتند از: 1) اصل عدم تقدم بر خدا و رسول؛ 2) اصل آخرت‌گرايي؛ 3) اصل وحدت و هماهنگي؛ 4) اصل اعمال مديريت بر اساس اختيار نيروها؛ 5) اصل اعمال مديريت بر اساس بصيرت نيروها؛ 6) اصل تدبر و تدبير؛ 7) اصل مشورت؛ 8) اصل تحزب و سازماندهي؛ 9) اصل هدايت و رهبري؛ 10) اصل مسئوليت متقابل؛ 11) اصل ابوت و بنوت؛ 12) اصل امر به معروف و نهي از منكر؛ 13) اصل مراقبت و محاسبه؛ 14) اصل بشارت و انذار؛ 15) اصل حضور و شهود؛ 16) اصل اختيار و مسئوليت؛ 17) اصل سلسله مراتب مديريت؛ 18) اصل قسط و عدل؛ 19) اصل مدارا و تقيه؛ 20) اصل قاطعيت در طرح و اجرا؛ 21) اصل آموزش مستمر[1]؛ 22) ...

كه البته ما برخي آن‌ها را جزء «اصول مديريت» و برخي را از «ويژگي‌هاي مديران»، و برخي را جزء «وظايف عمومي مديران» مي‌دانيم.

مباني عبارت است از زير ساخت‌هاي اساسي كه مي‌تواند يك انديشه، دين يا سازمان يا علم را شكل دهد، اگر در مباني «علم مديريت» دقت كنيم، مي‌بينيم كه بينش نظريه‌پردازان مديريت نسبت به «انسان»، «اجتماع و نظام حاكم بر آن» و خود «مديريت» در تحول علم مديريت نقش اساسي داشته است و تغيير بينش نسبت به اين سه مقوله، موجب تغييرات اساسي در تحول علم مديريت مي‌شود.

از اين‌رو براي آشنايي با مباني مديريت از ديدگاه قرآن لازم است سه موضوع مذكور از نگاه قرآن بررسي شود[2]:
تزاحم اصول

«مديريت اسلامي» وقتي معناي صحيح پيدا مي‌کند که مجموعه اصول در جايگاه خويش و در تعامل با اصول ديگر به کار گرفته شود و توجه به يک اصل و ناديده گرفتن اصل ديگر آغاز فاصله‌گرفتن از مديريت اسلامي مي‌باشد. ولي گاه در عرصه‌ عملکردها در مواقع خاص، تحقق يک اصل، مزاحم با تحقيق اصل ديگر مي‌شود مانند: تزاحم اصل «آخرت‌گرايي» با اصل «وحدت و هماهنگي» يا هر کدام از اصول ديگر، که در اين‌جا «ملاک‌هاي رفع تزاحم» اصلي را بر اصل ديگر مقدم مي‌کند.
يادآوري

ولي بايد دانست که اين تقدم اصلي بر اصل ديگر «مقطعي» است و لازم است که در دراز مدت شرايط تحقق همه‌ اصول در کنار هم را فراهم نمود و هرگز نمي‌توان در برنامه‌ريزي دراز مدت يک اصل را فداي اصل ديگر نمود، به عبارت ديگر اقتضائات سازماني، نمي‌تواند در جريان برنامه‌ريزي دراز مدت ناقض و نفي‌کننده‌ اصول ديگر باشد. ـ به خلاف «مديريت اقتضايي» مورد بحث در علم مديريت که هميشه به عنوان تابعي از اوضاع دروني و بيروني سازمان با هدف دستيابي به سود هرچه بيشتر مطرح مي‌شود.
بيان ملاک‌ها

معيارهاي اساسي رفع تزاحم اصول، و تقدم يک اصل بر اصول ديگر، يکي ملاک «اهميت» است و ديگري ملاک «بدليت و جانشين موقتي داشتن» است که بايد اصل اهم را بر مهم، و اصل بي‌بديل را، بر اصل داراي بدل موقتي، مقدم نمود که اين جايگزيني هم موقتي است و هم به شرط بقاي تزاحم جدي اصول مطرح مي‌شود.

در تزاحم اصل «وحدت و هماهنگي» با اصل «اعمال مديريت براساس اختيار و بصيرت نيروها»، نه مي‌توان از اصل «وحدت» صرف نظر کرد و نه مي‌توان نيروها را به زور به کار گرفت. بلکه لازم است با تاکيد بر تحقق اين اصول به راهکارهاي «رفع عوامل مزاحم» تحقق اين اصول انديشيد. زيرا فقدان اصل «وحدت» موجوديت نظام و سازمان را به خطر مي‌اندازد و از طرفي فقدان اصل «اعمال مديريت براساس اختيار و بصيرت نيروها» نه تنها پشتوانه استمرار کار بهينه را ندارد بلکه مهمتر اين که کرامت انساني نيروها از بين مي‌رود و آن‌ها را در حد يک شيي يا حيوان پايين مي‌آورد.
راهکار

در تزاحم اصل «وحدت و هماهنگي» با اصل «اعمال مديريت براساس اختيار و بصيرت نيروها»، نه مي‌توان از اصل «وحدت» صرف نظر کرد و نه مي‌توان نيروها را به زور به کار گرفت. بلکه لازم است با تاکيد بر تحقق اين اصول به راهکارهاي «رفع عوامل مزاحم» تحقق اين اصول انديشيد. زيرا فقدان اصل «وحدت» موجوديت نظام و سازمان را به خطر مي‌اندازد و از طرفي فقدان اصل «اعمال مديريت براساس اختيار و بصيرت نيروها» نه تنها پشتوانه استمرار و کار بهينه را ندارد بلکه مهمتر اين که کرامت انساني نيروها از بين مي‌رود و آن‌ها را در حد يک شيي يا حيوان پايين مي‌آورد.
راهکار

اگر راه‌حل‌هاي مختلف مبتني بر ارزش‌ها براي حفظ اين اصول در کنار هم مفيد واقع نشود؛ راهکار حذف بخشي از نيروهاي مزاحم از مجموعه‌ سازماني مطرح خواهد شد ـ اگر تزاحم به سبب عدم تطابق نيروها با ارزش‌هاي اسلامي و اصول مديريت‌ اسلامي باشد ـ چنانچه حضرت «طالوت» نسبت به نيروهاي مزاحم در جنگ با «جالوت» چنين کرد؛ (إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً)[3]؛ «و هنگامي كه طالوت با لشكريان رهسپار شد، گفت: «در حقيقت خدا شما را بوسيله رودخانه‏اي آزمايش مي‏كند؛ و هر كس از آن بنوشد، پس از [پيروان‏] من نيست؛ و كسي كه از آن نخورد جز كسي كه يك پيمانه را با دستش بر گيرد؛ پس بدرستي كه او از [پيروان‏] من است.»

و با يک امتحان بخشي از نيروهاي مزاحم را حذف کرد و باعث «حفظ وحدت» سازمان شد و بقيه نيروها با «اختيار و بصيرت کامل» تحت فرمان او درآمدند و اگر اين مشکل به سبب سوء مديريت در سلسله مراتب مديريت باشد اگر با تذکر اصلاح شد ]چنانچه اميرالمومنين در مورد شيوه‌ي مديريت «عثمان بن حنيف» حاکم بصره تذکر داد.[ و اگر با تذکر اصلاح نشد بايد بدون ملاحظه‌ي مسائل شخصي به تغيير آن مدير اقدام نمود چنانچه اميرالمؤمنين علي7 به تعويض استاندار مصر اقدام نمود.[4]
در پايان اين بحث لازم به يادآوري است که فرض‌هاي تزاحم مي‌تواند شکل‌هاي مختلفي داشته باشد که هر کدام نياز به بيان ملاک رفع تزاحم خود را دارد که بحث و بررسي مفصلي را مي‌طلبد.

[1]. ر. ك: اصول مدیریت اسلامی و الگوهای آن، دکتر نقی پورفر.

[2]. برگرفته از نگرشی بر مدیریت اسلامی، سید رضا تقوی دامغانی، ص 99، آیت الله مصباح و آیت الله مكارم شیرازی نیز در كتب مدیریت خود بر این امر تاكید دارند و برگرفته از مدیریت در اسلام، ولی الله نقی پور فر، ص 100 و كتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر، بحث مدیریت و رهبری در اسلام، مرتضی مطهری، ص 110 و مدیریت و فرماندهی در اسلام، ناصر مكارم شیرازی، ص 15.

[3]. بقره / 249.

[4]. بحث تزاحم اصول را از «مدیریت اسلامی و الگوهای آن» برگرفتیم، ص 204 ـ 207.