پرسش:

آيا هامان که در قرآن نام برده شده است در عصر فرعون بوده است. در حالي که در تورات آمده است که هامان دستيار پادشاه بابل بود؟

˜ پاسخ:
اعجاز علمي قرآن از نگاه باستان‌شناسي (نيم نگاهي قرآني به باستان‌شناسي)

(تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ)[1]؛ «اين [مطلب‏] از خبرهاي بزرگ غيب است در حالي كه آن را به سوي تو وحي مي‏كنيم؛ (و) پيش از اين، هيچ‌گاه تو و قومت، اين‌ها را نمي‏دانستيد. پس شكيبايي كن! [چرا] كه فرجام (نيك) براي پارسايان (خودنگهدار) است». باستان‌شناسي يکي از شاخه‌هاي علم تاريخ محسوب مي‌شود که به تلاش‌هاي سياسي و علمي انسان در گذشته مي‌پردازد. يکي از معيارهايي که باستان‌شناسان در تحقيق تاريخ پيشينيان به آن تکيه مي‌کنند اشيايي است که از دوران‌هاي قديم بر جاي مانده است مانند ابزارها و نقش‌هايي که در اماکن باستاني بدست آمده است.

اين دانش و دانشمندان آن در برابر اسناد و مدارک تاريخي که در قرآن از چهارده قرن پيش تاکنون موجود مي‌باشد و تا زماني خيلي نزديک کشف نشده و معروف نبود، مبهوت مانده‌اند.
هامان در قرآن کريم

اسم هامان شش بار در قرآن‌کريم آمده است[2]، همچنان که اسم او متصل به اسم فرعون و همچون کسي از نزديکان وي ذکر شده است. خداوند در قرآن فرموده است: (وَقَالَ فِرْعَونُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي‌صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ أَسْبَابَ السَّماوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلي‏ إِلهِ مُوسَي‏ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِباً وَكَذلِكَ زُيِّنَ لِفرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ)[3]؛ فرعون گفت: «اي هامان! براي من قصري بلند بناكن، تا شايد من به وسايلي دست يابم، (همان) وسايل (صعود به) آسمان‏ها، تا از معبود موسي اطلاع يابم؛ و در حقيقت من گمان مي‏كنم كه او دروغگوست.» و اينگونه براي فرعون بدي كردارش آراسته شده بود، و از راه (راست) بازداشته شد؛ و نيرنگ فرعون جز در زيان و هلاكت (او) نبود».

قبل از اين‌که به تفصيل پيرامون اعجاز قرآني در ذکر اسم هامان صحبت نماييم مناسب است اشاره کنيم که اسم هامان حتي يک بار در تورات و روايت‌هايي که زندگي حضرت موسي7 را گزارش مي‌کنند، نيامده است؛ اسم هامان فقط يک بار در يکي از کتاب‌هاي عهد قديم آمده است[4].

(عهد قديم شامل تورات حضرت موسي7 به اضافه‌ ديگر کتاب‌هاي مقدس يهودي مي‌شود که کتاب‌هاي رسولاني است که بعد از حضرت موسي7 ظهور کردند و يکي از اين کتاب‌هاي مقدس زبور حضرت داود7 مي‌باشد).

اين کتاب از شخصي سخن مي‌گويد که اسمش هامان و از دستياران پادشاه بابل بوده است با وجود اين‌که وي ضرر و زيان فراواني بر بني‌اسرائيل وارد ساخت و در قساوت و سخت دلي به خرج دادن عليه آنان جدي بود. اما اين قصه گزارش شخصي را حکايت مي‌کند که در حدود 1100 سال بعد از حضرت موسي9 ظهور کرده است.

بعضي از غير مسلمانان ادعا مي‌کنند که خود پيامبر9 قرآن را نگاشته است و پيامبر9 قصه‌هاي امت‌هاي گذشته را از روي تورات و انجيل استنساخ کرده است. چنان‌که ادعا مي‌کنند پيامبر9 در رهگذر اين نسخه‌برداري اشتباهاتي در نقل بعضي از روايات به قرآن کريم داشته است و اين خود سبب به وجود آمدن برخي اختلافات ميان قرآن و ديگر کتاب‌ها شده است.

اين ادعاهاي باطل در بعضي منابع يهودي و مسيحي موجود است. خلاصه اين ادعاها اين است که مصدري که پيامبر9 در نقل اين اسم به آن اعتماد کرده است کتاب‌هاي مقدس آن‌ها بوده است و پيامبر9 در نقل اشتباه کرده است پس اشاره کرده به هامان به اين عنوان که او وزير فرعون بوده است. در حالي که آن‌چه غيرمسلمانان ادعا مي‌کنند اين اسم فقط بر يک شخص اطلاق شده و او دستيار پادشاه بابل بوده است. (البته پيامبر اسلام9 از آن‌چه بعضي غيرمسلمانان ادعا مي‌کنند منزّه است). اکتشافات جديد باستان‌شناسي به کمک آمد تا نادرست بودن اين ادعاها روشن شود. بعد از اين‌که رموز و حروف خط «هيروگليفي» مصر باستان از حدود 200 سال گذشته حل شد و فهم نوشته‌ها و نقوش فرعوني ممکن گرديد، بطلان اين ادعاها روشن گرديد.

لغت مصريان باستان لغت «هيروکليفي» بود که در قرون طولاني مورد استفاده مصريان باقي ماند. اما با گسترش مسيحيت و تاثيرات فرهنگي ديگري که در قرن دوم و سوم پس از ميلاد اتفاق افتاد مصر اعتقادات قديمي را کنار نهاد همچنان که خط «هيروگليفي» را کنار نهاد.

آخرين نمونه شناخته شده که خط هيروگليفي در آن به کار رفته است مربوط به نقشي است که قدمت آن به سال 394 بعد از ميلاد مسيح باز مي‌گردد. در نتيجه اين لغت به فراموشي سپرده شد و در اين مدت کسي نتوانست اين رموز را حل کند يا اين لغت را بفهمد و اين حالت تا حدود 200 سال قبل باقي ماند.

معماي خط هيروگليفي مصر باستان در سال 1799 م با اکتشاف صخره سنگي که «صخرة‌الرشيده» ناميده شد، و قدمت آن به سال 196 قبل از ميلاد باز مي‌گشت، حل شد. اهميت اين نقش يا اين نوشته اين بود که به سه لغت مختلف نوشته شده بود:

لغت هيروگليفي (خط پادشاهي) لغت ديموطيه (خط ملي که در امور روزانه بکار مي‌رفت) لغت يوناني. با کمک نوشته يوناني رمز خط مصريان باستان حل شد و ترجمه نقش از سوي فردي فرانسوي به نام ژان فرانسوا شامبليون[5] به انجام رسيد و چنين بود كه بازگشت به لغت فراموش شده و شناخت اخبار متعلق به اين لغت تكميل شد و بدين طريق معلومات فراواني از تاريخ مصر باستان و همه جوانب ديني و اجتماعي و تاريخي آن بدست آمد. در رهگذر ترجمه نوشته‌ها و نقوش هيروگليفي شناخت كاملي بر اين نكته مهم علمي به دست آمد كه اسم هامان در نوشته‌هاي مصر باستان واقعاً به كار رفته است.

اشاره‌اي وجود دارد به اين اسم در تابلوهايي كه در موزه «هوف ويِن» قرار دارد همچنان كه به روشني در كتابي به عنوان (People inthenew king dom) ذكر شده است.

اين كتاب با استناد به مجموعه‌اي از نقش‌هاي باستاني گردآوري شده است همچنان كه در اين نقشها شغل حقيقي هامان نمايان است كه وي رئيس سنگتراشان بود.

بنابراين بر عكس كسي كه با حقايق قرآن مخالفت مي‌كند، قرآن كريم كلام خداوند سبحان است و هامان شخصي است كه در مصر و همزمان حضرت موسي7 زندگي مي‌كرده است. چنانكه از نزديكان فرعون و از مسئولين ساختمان‌سازي فرعون بوده است و قرآن اين ويژگي‌ها را به طور كامل براي هامان برشمرده است و علاوه بر آن قرآن توصيف كرده هنگامي كه فرعون امر كرد هامان را به اين‌كه برايش برجي بنا نمايد. در اين آيه كه خداوند مي‌فرمايد: (وَقَالَ فِرْعَونُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ)[6]؛ «فرعون گفت: «اي هامان! براي من قصري بلند بناكن، تا شايد من به وسايلي دست يابم»

در پايان (يادآور مي‌شويم که) وجود اسم هامان در نوشته‌هاي مصر باستان فقط ادعاهاي باطل معاندين قرآن را مردود نمي‌شمارد بلکه يکبار ديگر حقيقتاً تاکيد مي‌کند که قرآن کريم وحي خداوند سبحان است و به اين طريق اعجازگونه در قرآن کريم معلومات تاريخي مي‌خوانيم که در هيچ وقتي حتي زمان پيامبر9 شناخته شده نبوده است.
القاب پادشاهان مصر باستان در قرآن کريم

حضرت موسي7 تنها پيامبري نبود که در مصر زندگي مي‌کرد و با تاريخ مصر باستان پيوند دارد. حضرت يوسف7 نيز زماني طولاني پيش از حضرت موسي7 در سرزمين مصر مي‌زيسته است.

در قرآن کريم مي‌يابيم که حاکم مصر در دوران حضرت يوسف7 ملقب به «ملک» بود و حتي يک بار لقب فرعون بر وي اطلاق نشده است.

اين مطلب را از قول خداوند تعالي كه مي‌فرمايد:

(وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ اليَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ)[7]؛ سلطان (مصر) گفت: «آن [يوسف‏] را نزد من آوريد، تا او را ويژه خودم گردانم.» و هنگامي كه با وي صحبت كرد، گفت: «براستي تو امروز نزد ما داراي جايگاه، و درستكار هستي». برخلاف لقبي که به حاکم مصر در زمان حضرت موسي7 داده مي‌شد که آن لقب «فرعون» مي‌باشد:

(وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي‏ تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتِ فَسْأَلْ بَنِي‌إِسْرائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَي‏ مَسْحُوراً)[8]؛ «و بيقين به موسي نُه نشانه (معجزه‏آساي) روشن داديم؛ پس از بني اسرائيل (= فرزندان يعقوب در مورد آن‌ها) بپرس، آن زمان كه (موسي) به سراغ آنان آمد و فرعون به او گفت: «اي موسي، در واقع من گمان مي‏كنم كه تو جادو زده‏اي»».

اسناد و نوشته‌هاي باستاني که در دست ماست، سبب اختلاف نام‌هايي که به حاکمان مصر داده مي‌شد، را توضيح مي‌دهد.

کلمه‌ فرعون در لغت هيروگليفي به معناي خانه بزرگ است و در تاريخ مصر باستان در اصل بر قصر پادشاهي اطلاق مي‌شده است.

حاکمان نسل اولي در تاريخ مصر باستان اين لقب را به کار نمي‌گرفتند. بکار گرفتن کلمه فرعون به عنوان لقب حاکم مصر در دوران پادشاهي جديد از تاريخ مصر باستان آغاز شد. دوره جديد از نسل هجدهم (1593 ـ 1292ق. م) شروع شد و در دوران نسل بيست و دوم (945 ـ 730 ق. م) به کار گرفتن کلمه فرعون مانند لقبي افتخاري براي حاکم آغاز شد.

بنابراين اعجاز قرآني يک بار ديگر براي ما نمايان مي‌شود.

[1]. هود/ 49.

[2]. قصص/ 6، 8 و 38، عنکبوت/ 29، غافر/ 24 و 26.

[3]. غافر/ 36 و 37.

[4]. کتاب مقدس عهد قديم کتاب استير، ترجمه فاضل خان همداني، ص 932.

[5]. Froncoisechampollion Jean.

[6]. غافر / 36.

[7]. يوسف / 54.

[8]. اسري / 101.