پرسش:

حضرت آدم7 وقتي خلق شد چگونه با خدا ارتباط برقرار مي‌کرد؟ و همچنين آدم و حوا8 چگونه با هم حرف مي‌زدند و مقصود هم را مي‌فهميدند؟

˜ پاسخ:

در پاسخ اين سؤال بايد احتمالات گوناگوني را مطرح کرد چرا که اطلاع از زمان آدم و حوا8 و زبان آن‌ها از نظر تاريخي مشکل است. و ما در اين تحقيق اگرچه به جواب دقيقي نرسيديم، اما سعي کرديم با بررسي احتمالات مطرح شده تصويري را هر چند کمرنگ از موقعيت حضرت آدم7 و سخن گفتن او ترسيم کنيم.

در اين ميان آن‌چه به طور مستقيم مي‌توانست به ما کمک کند احاديث بود، و در اين‌جا حديثي که بتوان بدان اطمينان کرد به دست نياورديم هر چند در روايتي، زبان حضرت آدم قبل از هبوط، عربي و بعد از آن سرياني بيان شده است اما سند آن ضعيف است و مشکلي را حل نمي‌کند[1].

همچنين چگونگي خلقت حضرت آدم7 نيز خود تاثير بسزايي در اين مسئله دارد. اگر نظر عده‌اي صحيح باشد که مي‌گويند در زمان حضرت آدم7 انسان‌هايي (جامع‌ انساني) وجود داشته‌اند و حضرت آدم7 از بين آن‌ها انتخاب شده است[2] آن وقت تصور وجود زباني نسبتاً پيشرفته در بين آن‌ها چندان دور از واقعيت نيست چه اين‌که توجه به گفتگوي هابيل و قابيل ـ که به آن اشاره خواهيم کرد ـ آن را تاييد مي‌کند و حضرت آدم و حواء8 نيز با همين زبان با هم گفتگو و يا با خدا راز و نياز مي‌کردند.

اما اين نظريه، طرفداران کمي دارد و بيشتر دانشمندان اسلامي طرفدار خلقت مستقل آدم7 از خاک مي‌باشند. در اين مرحله آن‌چه روشن است اين است که آدم و حوا8 پس از هبوط با همين واژه‌هاي انساني با هم سخن مي‌گفته‌اند زيرا قرآن کريم در داستان هابيل و قابيل[3] معاني متعددي را بيان مي‌کند که بين آن دو ردّ و بدل شده است؛ معاني همچون قتل، تقوا، دست، گناه، ترس، ظلم، سزاي ظالم، کلاغ و... جالب اين‌که پس از قتل هابيل، قابيل مي‌گويد:

«آيا عاجزم از اين‌كه مانند اين کلاغ باشم»[4] و نمي‌گويد: «پرنده» بلکه به طور صريح نام کلاغ را مي‌برد که نشان مي‌دهد انسان در آن موقع بر اشياء گوناگون اطراف خود اسم گذاشته بوده و اين نشان‌دهنده‌ پيشرفت و تکامل زبان بوده است و از آن‌جا که بين هابيل و قابيل و پدر و مادرشان فاصله‌ زماني نيست پس اين مطلب شامل حضرت آدم و حوا8نيز مي‌شود.

اکنون به نقطه‌ مبهم موضوع مي‌رسيم که قبل از هبوط به چه صورت بوده است؟ به نظر مي‌رسد داستان حضرت آدم و حوا8 در دو فضا روايت مي‌شود:

1. «فضايي ملکوتي» که ملائکه حضور دارند و... و روح آدم7 به «علّم الاسماء» تعليم مي‌شود و معلم ملائکه است. در اين فضا آن‌چه بين خدا و ملائکه و آدم و... ردّ و بدل مي‌شود از سنخ ملکوت است و کيفيت آن بر ما پوشيده است و لازم نيست حتماً در قالب الفاظ باشد. (گر چه اگر فرض کنيم در قالب لفظ بوده، زبان عربي ترجيح دارد چون برخي روايات ياد شده بدان‌ها اشاره داشت).

2. «فضايي مادّي»، که جسم آدم و حوا قراردارد. جسمي که از خاک آفريده شده[5] و دستور مي‌گيرد در باغي سرسبز منزل گزيند[6] و از ميوه‌هاي آن هرگونه مي‌خواهند استفاده کنند[7] (دقت کنيد روح از غذاي علم الاسماء تغذيه مي‌کند و جسم از ميوه‌ها و نعمت‌هاي باغ).

جداي از ارتباط با خدا که در هر فضايي ممکن است چه از طريق دل و چه از طريق زبان صورت گيرد؛ در اين‌جا قرآن کريم گزارشي از سخن گفتن آدم با حوا8 ارائه نمي‌دهد تا مشخص شود آيا از طريق واژگان گفتگويي داشته‌اند يا نه؟ و فقط چيزي که ارائه مي‌شود نوعي هم شکلي در رفتار و عمل است[8].
و از اين دوره به بعد زبان اشاره يا زبان هابيل و قابيل مطرح مي‌شود که نسبتاً واژه‌ها به لفظ عربي يا غير آن مشخص شده بود که البته به دليل رواياتي که ياد شد، زبان عربي ترجيح دارد.

[1]. محمد بن جعفر المودّب عن البرقي عن ابيه عن ابن فضّال عن عمر بن ابان عن بعضهم قال: «کان خمسة من الانبياء سريانيوّن: آدم وشيث وادريس ونوح وابراهيم وکان لسان آدم العربية، وهو لسان اهل‌الجنّة فلّما عصي ربّه أبدله بالجنّة ونعيمها الارض والحرث وبلسان العربية السريانية...» بحارالانوار، ج 11، ص 56، باب معني النبوة و‌علّة بعثة الانبياء وبيان عددهم واصنافهم.

... عمر بن ابان از برخي اصحاب نقل مي‌کند که گفت: «زبان پنج تن از انبياء سرياني بوده: آدم و شيث و ادريس و نوح و ابراهيم و زبان آدم7 عربي بود و آن زبان اهل بهشت است پس هنگامي که پروردگارش نافرماني کرد خداوند عوض بهشت و نعمت‌هايش زمين و کشاورزي و به جاي عربي، زبان سرياني را به او داد... ».

دلايل ضعيف بودن حديث: 1. در آخر سند، «قال» آمده و مشخص نيست چه کسي گفته است معصوم يا غيرمعصوم. 2. خود افرادي هم که ذکر مي‌شوند ضعيف هستند. (نک: رجال نجاشي، ص 77)

[2]. اين افراد به آيه‌ 33، آل عمران استناد مي‌کنند که مي‌فرمايد: «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَي آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ‌ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ‌ عِمْرَانَ عَلَي الْعَالَمِينَ» و مي‌گويند همان‌گونه که حضرت نوح و... از ميان انسان‌هاي زمان خود برگزيده شده است پس در زمان آدم7 هم بايد انسان‌هايي وجود داشته باشند که او از بين آن‌ها برگزيده شده باشد. ر. ک: تفسير نمونه، ج 2، ص 521.

[3]. مائده، 27 ـ 31.

[4]. مائده/ 31.

[5]. حجر/ 28 ـ 29.

[6]. در برخي روايات بهشت آدم7 باغي از باغ‌هاي دنيا معرفي شده است که خورشيد در آن طلوع و غروب مي‌کرده است (که ممکن است در زمين يا کرات ديگر بوده باشد) نورالثقلين، الحويزي، ج 1، ص 62، ح 118، نشر موسسه اسماعيليان، 1370 هـ . ش.

[7]. بقره/ 35.

[8]. (فَأَكَلاَ مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ)؛ «پس آن‌دو از آن (درخت) خوردند، و شرمگاه‏هاي آنان برايشان آشكار شد، و شروع به قرار دادن برگ(هاي درختان) باغ بر خودشان كردند.» (طه، 121) و آياتي ديگر در اين باره.