پرسش:

قرآن اولين انسان را حضرت آدم7 مي‌داند ولي روايات، خلقت پيامبر9 و ائمه: را قبل از آدم مي‌داند. کدام صحيح است؟

˜ پاسخ:

جسم و بدن پيامبر9 و ائمه: هزاران سال بعد از آدم7 خلق شده و فرزندان او به شمار مي‌آيند اما نور آن‌ها در عالم ملکوت قبل از آدم7 خلق شده است و آنان اولين مخلوقات الهي و معلم ملائکه هستند، از اين‌رو رواياتي که خلقت ائمه: را قبل از آدم مي‌داند به وجود نوري و ملکوتي آنان نظر دارد نه بدن مادي و عنصري آنان.

اکنون به چند روايت در اين باره اشاره مي‌کنيم.

1. پيامبر اکرم9: اولين چيزي که خدا خلق کرد نور من بود[1].

2. از ابوذر غفاري نقل شده که پيامبر اعظم9 در حديثي طولاني درباره معراج فرمودند: «... گفتم اي فرشتگان پروردگارم آيا ما را آن‌گونه که شايسته هست مي‌شناسيد، گفتند: يا نبي الله چگونه شما را نشناسيم در حالي که شما اولين مخلوقات خداوند هستيد، شما را از نورش آفريد... قبل از آنکه آسمان و زميني باشد... در حالي‌که شما در مقابل عرش بوديد تسبيح و تقديس (مقدس شمردن خدا) و تکبير مي‌گفتيد سپس ملائکه را از نورهاي گوناگون آفريد و ما بر شما عبور مي‌کرديم در حالي که تسبيح و حمد و تهليل (لا اله إلا الله) و تکبير مي‌گفتيد و تمجيد (باشکوه شمردن خدا) و تقديس مي‌کرديد پس ما هم ـ به سبب تسبيح و حمد و تهليل و تکبير و تقديس و تمجيد شما ـ شروع کرديم به تسبيح گفتن خدا و مقدس شمردن او، او را تمجيد مي‌کرديم و تکبير و لا اله إلا الله مي‌گفتيم؛ هر آن‌چه از خداوند نازل مي‌شود به نزد شما نازل مي‌شود و آن‌چه که به سوي خدا بالا مي‌رود از نزد شما مي‌رود، پس چگونه شما را نشناسيم سلام ما را به علي برسان...[2]».

3. از امام رضا به نقل از پدرانش حكايت شده كه پيامبر اکرم9 فرمودند: خداوند خلقي بهتر از من نيافريده، علي7 مي‌فرمايد: گفتم: اي رسول خدا! شما بهتريد يا جبرئيل؟ فرمودند: خداوند تبارک و تعالي پيامبرانش را بر فرشتگانش برتري داد و من را بر تمامي پيامبران و پس از من تو و ائمه‌ي پس از تو، از همه بهترند و فرشتگان خادمان ما و دوستانمان هستند... اگر ما نبوديم آدم و حوا، بهشت و جهنم و آسمان و زمين خلق نمي‌شدند، چگونه از آنان بهتر نباشيم در حالي که در شناخت پروردگارمان و تسبيح و تهليل و تقديس او بر آنان پيشي گرفتيم زيرا اولين چيزي که خدا خلق کرد روح‌هاي ما بود، پس به توحيد و حمد او زبان گشوديم، سپس ملائکه را خلق کرد پس هنگامي که ما را نور واحدي ديدند عظمت ما بر دل آنان چيره شد در نتيجه تسبيح گفتيم تا بدانند که ما نيز مخلوقاتي هستيم؛ و او ـ تبارک و تعالي ـ از صفات ما منزه است، آنگاه ملائکه نيز با تسبيح ما تسبيح گفتند... و وقتي عظمت ما را مشاهده کردند لا اله إلا الله گفتيم تا ملائکه بدانند خدايي جز او نيست، ما شايسته عبادت در رديف او يا پايين‌تر از او نيستيم پس آنان نيز لا اله إلا الله گفتند و هنگامي که بزرگي ما را يافتند تکبير گفتيم تا بدانند خداوند بزرگتر است و فقط از طريق خود او مي‌توان به بزرگي رسيد و وقتي عزت و قدرت ما را مشاهده کردند، لاحول ولاقوة الا بالله گفتيم تا بدانند حول و قوه فقط از آن اوست و وقتي نعمت‌هاي او را بر ما ديدند... الحمدلله گفتيم تا ملائکه از حقي که خداوند بر گردن ما دارد آگاه شوند پس ملائکه هم الحمدلله گفتند بنابراين به وسيله ما به توحيد خدا و تسبيح و تهليل و حمد و تمجيد او هدايت شدند...[3].

4. مفضل مي‌گويد: به امام صادق7 عرض کردم؛ شما کجا بوديد قبل از اين‌که خداوند آسمان‌ها و زمين را خلق کند؟

فرمودند: «نورهايي بوديم که او را تسبيح و تقديس مي‌کرديم تا اين‌که خداوند ملائکه را آفريد و به آنان فرمود: تسبيح کنيد! گفتند: اي پروردگار ما! نمي‌دانيم چگونه. پس به ما گفت تسبيح کنيد و ما هم تسبيح کرديم و ملائکه به وسيله آن ياد گرفتند. هان آگاه باشيد که ما به صورت نورهايي خلق شديم و شيعيان ما شعاعي از آن نور هستند و به خاطر همين شيعه نام نهاده شدند پس هنگامي که قيامت شد پايين‌تر به بالاتر ملحق مي‌شود و سپس دو انگشت خود را به هم نزديک کرد[4].
در تمام اين احاديث و نظاير آن نمايان است که وجود ملکوتي و نوري آن بزرگوران مورد نظر است.

[1]. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج15، ص 8 وعوالي الآلي، ابن ابي‌الجمهور احسائي، ج 4، ص 99.

[2]. بحار الانوار، ج 15، ص 8.

[3]. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 26، ص 335 باب فضل النبي واهل بيته عليهم الصلاة والسلام.

[4]. بحارالأنوار، ج 26، ص 350، باب 8 ـ فضل النبي وأهل بيته صلوات اوَ مِنْهُ، عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ قُلْتُ لِمَوْلَانَا الصَّادِقِ7 مَا كُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَالَ كُنَّا أَنْوَاراً نُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَي وَنُقَدِّسُهُ حَتَّي خَلَقَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ سَبِّحُوا فَقَالَتْ أَيْ رَبَّنَا لَاعِلْمَ لَنَا فَقَالَ لَنَا سَبِّحُوا فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا أَلَا إِنَّا خُلِقْنَا أَنْوَاراً وَخُلِقَتْ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ ذَلِكَ النُّورِ فَلِذَلِكَ سُمِّيَتْ شِيعَةً فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ الْتَحَقَتِ السُّفْلَي بِالْعُليَا ثُمَّ قَرَّبَ مَا بَيْنَ إِصْبَعَيْهِ.