پرسش:

چرا ما اسامي عربي از جمله نام اهل‌بيت را از عربي به فارسي برنگردانيم و يا اصلاً استفاده نكنيم؟

˜ پاسخ:

ـ فرض سؤال شما تصوري است كه از تغيير اسامي فرزندان حضرت علي7 از عبري به عربي و به درخواست حضرت صورت گرفته است. كه بايد گفت چنين نبوده بلكه مطلب به گونه‌اي ديگر است. ماجرا از اين قرار است: هنگامي كه امام حسن7 به دنيا آمدند، انتخاب نام اين كودك به عهده‌ي پيامبر اكرم9 نهاده شد و ايشان نيز در اين امر بر خداي خود پيشي نگرفتند لذا جبرئيل نازل شد و عرض كرد، از آن‌جا كه جايگاه علي بن ابيطالب نسبت به شما مانند جايگاه هارون نسبت به موسي است، نام عربي فرزندان هارون (حسن و حسين) را بر فرزندان علي بن ابيطالب قرار بده و ايشان نيز چنين كردند[1] و چنين نبوده كه جبرئيل اسامي عبري فرزندان هارون را ابلاغ كند و بعد حضرت علي7 تغيير آن‌ها را تقاضا كند.

ـ به هر حال چه اين تغيير اسامي را بپذيريم و چه نپذيريم بايد توجه داشت كه:

1. يكي از نكات مهم در به كارگيري الفاظ و واژه‌ها تفاهم عرفي آن‌هاست به گونه‌اي كه مشكلي در تلفظ و استفاده پيش نيايد. در زمان حضرت علي7 دو زبان عبري و عربي كاملاً از يكديگر متمايز و جدا بودند و استفاده از واژه‌هاي عبري كار پسنديده‌اي به نظر نمي‌رسيد ولي در زمان ما چنين تمايز و جدایي بين زبان عربي و فارسي وجود ندارد و اصلاً نمي‌توان فارسي را از واژه‌هاي عربي جدا نمود. لذا استفاده‌ و به كارگيري اسامي عربي ـ آن هم با اين سابقه‌ي طولاني در استفاده و آشنايي ما با آن‌ها ـ اشكالي ندارد.

2. با توجه به اين‌كه محتواي دين اسلام و كتاب آسماني آن قرآن، كامل‌ترين محتواست، بايد اين كامل‌ترين محتوا در كامل‌ترين قالب ريخته شود كه آن‌هم زبان عربي است، پس تغيير كلمات از زبان عبري به عربي حركت از ناقص به كامل است و نوعي پيشرفت محسوب مي‌شود، آيا تغيير اسامي از عربي به فارسي نيز پيشرفت است؟ علاوه بر اين‌كه عربي بعنوان زبان قرآن، اسلام و مكتب ما از جايگاه و شأن خاصي برخوردار است و استفاده از نام‌هاي اسلامي نوعي فرهنگ سازي و گسترش فرهنگ ديني بشمار مي‌آيد كه حركتي مثبت است.

3. تغيير اسامي از زباني به زبان ديگر هر چند ممكن است، ولي بايد توجه داشت كه تمام معناي كلمه هنگام تغيير و ترجمه، منتقل نمي‌شود و هيچ‌گاه واژه‌ ترجمه شده آن پيشينه‌هاي تاريخي و جهات مثبت و منفي كلمه‌ اصلي را به همراه ندارد. يعني معادل هر واژه‌اي از اصل آن ناقص‌تر است.

علاوه بر اين‌كه اسامي افراد و مكان‌ها قابل ترجمه و تغيير نيستند، مثلاً نمي‌توان هنگام ترجمه‌ مطلبي پيرامون «شهيد كشوري; فاميل او را مثلاً به انگليسي تغيير داد و گفت: civil (به معناي كشوري)، بايد متذكر شد كه اسامي ائمه: همگي حالت وصفي دارند يعني در صورت تغيير و ترجمه اين‌گونه مي‌شوند، محمد ¬ ستوده، علي ¬ بلند مرتبه، صادق ¬ راستگو و ... كه البته معادل‌هاي آن‌ها بار معنايي واژه اصلي را نمي‌رساند.

4. يكي از حقوق فرزندان بر پدر و مادر انتخاب نام نيك و خوب است و اين وظيفه‌اي است كه هر پدر و مادري نسبت به فرزندان خود بايد به خوبي انجام دهد.

از امام علي7 در حديثي حكايت شده: «حق كودك بر پدر و مادر اين است كه اسم نيكويي بر او بگذارند، او را با آداب اسلامي و آداب نيكو پرورش دهند و به او قرآن را بياموزند»[2].

5. هدف از خلقت و زندگي انسان سعادت يافتن اوست و تمام كارها بايد در اين راستا قرار گيرد حتي نامگذاري و انتخاب اسم. هر اسمي تاثيرات خاص خود را دارد چنان‌چه هر چيزي اثرات خود را بروز مي‌دهد. انتخاب نام خوب و زيبا مقدمه‌اي براي تشويق به خوبي‌ها و صفات پسنديده است. اسمي كه از يك پيشينه‌ي مثبت برخوردار است باعث تلقين همان خوبي‌ها در فرد مي‌شود و اين درباره‌ي اسامي با پيشينة بد و منفي نيز صادق است.

به عنوان مثال: تأثير پوشيدن لباس‌هاي مختلف:

كسي كه لباس سفيد و تميز مي‌پوشد از مكان‌هاي آلوده و كثيف پرهيز مي‌كند، و سعي مي‌كند كه لباس سفيد تميزش، تميز و سفيد باقي بماند. يا ورزشكاري كه لباس ورزشي مي‌پوشد و تأثير رواني خاص دارد براي ورزش كردن انگيزه‌ بيشتري دارد تا زماني كه لباس مخصوص ورزش را نپوشيده است.

6. يكي از علائم و نشانه‌هاي دوستي و دشمني ما نسبت به افراد، استفاده و يا عدم استفاده‌ ما از اسامي ايشان است. بهتر است اسامي افراد مورد علاقه‌ خود را بر فرزندان خود انتخاب كنيم. نام‌هاي ائمه: به عنوان محبوب‌ترين افراد نزد ما بهترين اسامي براي فرزندانمان محسوب مي‌شوند.

يكي از وظايف ما زنده نگهداشتن نام و ياد بزرگان است كه مي‌‌تواند با قراردادن نام اين بزرگان بر كودكان محقق شود. همان‌گونه كه امام حسين7 براي زنده نگه داشتن نام و ياد پدر بزرگوارش امام علي7، نام تمام پسران خود را علي قرار داد.

7. يكي از آثار و نتايج استفاده از نام‌هاي ائمه: ايجاد يك فضاي پر مهر و عطوفت در خانه است زيرا در احاديث متعدد از پيامبر اكرم9 حكايت شده: «هرگاه نام فردي را «محمد» قرار داديد، كارهايش را زشت مشماريد (سوء‌ظن نداشته باشيد) خواسته‌ او را رد نكنيد و در مجالس خود او را جاي دهيد»[3].

با چنين توصيه‌هايي كه در مورد افراد با اسامي ائمه: شد، اگر افراد به احترام صاحب اسم همديگر، حرمت يكديگر را نگه دارند. ديگر جايي براي بداخلاقي و ساير صفات زشت در محيط مقدس خانواده باقي نمي‌ماند.

8. بايد يادآوري كرد كه استفاده از اسامي ائمه: خيرات و بركات مادي و معنوي فراواني در زندگي ما به ارمغان مي‌آورد كه بسياري از اين بركات از توجه ما به دور است. بعنوان مثال از امام باقر7 حكايت شده:

«شيطان از نام «محمد» و «علي» متنفر و گريزان است و از شنيدن نام دشمنان ما اهل بيت خوشحال و مغرور مي‌شود»[4].

يا پيامبر اكرم9 مي‌فرمايند: خانه، مجلس و گروهي كه فردي با نام «محمد» در آن باشد، مبارك و سرشار از بركات است[5] و در برخي كتب فقهي از امام رضا7 حكايت شده: «خانه‌اي كه در آن افرادي با نام محمد يا احمد يا علي و يا حسن يا حسين يا جعفر يا طالب يا عبدالله يا فاطمه از زنان آنان باشد؛ در آن خانه فقر داخل نمي‌شود»[6].
ملاك‌هاي انتخاب بهترين اسم

1. گوياي خصلت نيكو و اخلاق خوب و پسنديده باشد.

2. نشان و علامتي از آرمان، عقيده و مكتب اعلاي شيعه داشته باشد.

3. بدور از خرافات و هوس‌ها باشد.

4. يادآور افتخارات گذشته و افتخارآفرينان گذشته باشد.

5. همراه عقل، خرد و انديشه‌ي صحيح باشد.

بر طبق ملاك‌هاي بالا ترتيب اسماء انتخابي چنين است:

1. يكي از نام‌ها و صفات نيكوي الهي مانند، عبدالله، عبدالرحيم و ...

2. يكي از نام‌هاي انبياء و ائمه اطهار: باشد مانند: موسي، عيسي، ابراهيم، محمد، علي، فاطمه، مريم، حسن و حسين و مهدي و...

3. برگرفته از اسامي رهپويان راه حقيقت مانند: سلمان، مقداد، اباذر و... باشد.
معرفي كتاب

براي مطالعه‌ بيشتر در اين باره مراجعه فرماييد به:

1. كتاب «فرهنگ نامگذاري در آيات و روايات»، محمد موحدي نژاد

2. كتاب فاطمه الگوي زن مسلمان، احمد صادقي اردستاني، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، تابستان 74.
منابع:

1. منتخب ميزان الحكمه، ج1، ص512 و ج2، ص 1096، دارالحديث، چاپ 81، تلخيص سيد حميد حسيني، ترجمه: حميدرضا شيخي.

2. الحديث، ج1، روايات تربيتي، ص192، چاپ يازدهم، 74، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.

3. حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت:، محمد جواد مروجي طبي، ص 41، چاپ بوستان كتاب قم، 83.

4. فرهنگ نامگذاري در آيات و روايات، محمد موحدي نژاد، قم، نشر روح، تابستان 81.
5. شرح لمعه، شهيد ثاني.

[1]. بحارالانوار، ج 43، ص 241.

[2]. نهج البلاغه، حكمت 399.

[3]. بحار، ج 104، ص 128.

[4]. وسايل الشيعه، ج 15، ص 126.

[5]. مستدرك، ج 2، ص 618.

[6]. شرح لمعه، ج 2، ص 3 ـ 362.