پرسش:

چرا به نظر شيعه نماز در سفر غير جهاد، شكسته مي‌شود‌؟ (با توجه به آيات 100 ـ 103 سوره نساء)

˜ پاسخ:

در آيات فوق قرآن کريم در سوره‌ نساء آيات 100 ـ 103 مي‌فرمايد:

(وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَماً كَثِيراً وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَي اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي‏ اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِيماً وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوا مُبِيناً وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُم مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَي لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذَيً مِن مَطَرٍ أَوْ كُنتُم مَرْضَي‏ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً مُهِيناً فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَي‏ جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً)؛ «و هر كس كه در راه خدا هجرت كند، در زمين مكان‏هاي [اَمنِ] فراوان و گشايشي خواهد يافت؛ و هر كس [بعنوان] مهاجرت به سوي خدا و فرستاده او، از خانه‏اش بدر آيد، سپس مرگ او را فرا گيرد، پس بيقين پاداشش بر خداست؛ و خدا، بسيار آمرزنده مهرورز است. و هنگامي كه در زمين سفر مي‏كنيد، اگر از آشوبگري كساني كه كفر ورزيدند، (در مورد خود)تان مي‏ترسيد؛ پس هيچ گناهي بر شما نيست كه از نماز كم كنيد (و نمازهاي چهار ركعتي را دو ركعت بخوانيد)؛ [چرا] كه كافران، براي شما دشمني آشكارند. و هر گاه در ميان آنان باشي، و (در ميدان جنگ) برايشان نماز را به پا داشتي، پس بايد دسته‏اي از آنان با تو (به نماز) ايستند، و بايد سلاح‌هايشان را برگيرند؛ و هنگامي كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، پس بايد پشتِ سرِ شما (در ميدان نبرد) قرار گيرند، و دسته ديگري كه نماز نگزارده‏اند (و در ميدان نبرد بودند)، بايد بيايند و با تو نماز گزارند؛ و بايد آمادگيشان را (حفظ كنند) و سلاح‌هايشان را (در حال نماز) بر گيرند؛ (زيرا) كساني كه كفر ورزيدند، آرزو مي‏كنند كه از سلاح‌هايتان و وسايلتان غافل شويد و با يك شبيخون (ناگهاني) به شما يورش آورند. و اگر شما از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح) هستيد، هيچ گناهي بر شما نيست كه سلاح‌هايتان را [بر زمين‏] بگذاريد؛ و[لي] آمادگيتان را (حفظ كنيد و وسايل دفاعي را) برگيريد. براستي كه خدا براي كافران، عذاب‌خوار كننده‏اي آماده ساخته است. و هنگامي كه نماز را به پايان رسانديد، پس در حال ايستاده و نشسته و بر پهلوهايتان [آرميده]، خدا را ياد كنيد. و هرگاه آرامش يافتيد، پس نماز را (به طور معمول) بر پا داريد، [چرا] كه نماز، بر مؤمنان در اوقات معيّن [واجب و] مقرّر شده است».

در آيات فوق نماز خوف و نماز شكسته در سفر تشريع شده، سخن از نماز خوف دارد كه مربوط به ميدان‌هاي جنگ است و سخن از شكستن نماز در سفر دارد كه آن نيز بي ارتباط با جنگ نيست.

جمله‌ (إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا...) قيد يا شرط است براي جمله‌ (فَلَيْس عَلَيْكمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصرُوا مِنَ الصلَوةِ) و اشاره دارد كه ابتدا شكستن نماز براي خوف فتنه و ترس از دشمن تشريع شد، و اين خصوصي بودن مورد، منافات ندارد با اين‌كه براي بار دوم به طور عموم و براي همه‌ سفرهاي مشروع تشريع شود. هرچند كه پاي خوف در ميان نباشد. آري، كتاب خدا يك قسم از نماز شكسته را بيان مي‌كند و سنت رسول الله آن را براي همه‌ موارد، عمومي مي‌سازد[1].
نماز مسافر در فقه

همه‌ فقهاي شيعه و سني اتفاق نظر دارند که شكستن نماز مخصوص نمازهاي واجب چهار ركعتي است، يعني نمازهاي ظهر و عصر و عشاء، دو ركعتي مي‌شود مثل نماز صبح.

«حنفيه» و «شيعه» مي‌گويند: اين حكم واجب است و شكستن نماز لازم است. بقيه‌ مذاهب مي‌گويند: اين حكم جايز است يعني نماز گذار اختيار دارد تمام بخواند يا شكسته[2].
نماز مسافر در آيينه احاديث شيعه

شيخ صدوق; به سند خود از زراره و محمد بن مسلم روايت كرده كه هر دو گفتند: به امام‌باقر ابي‌جعفر7 عرضه داشتيم: درباره‌ نماز در سفر چه مي‌فرماييد چگونه بايد آن را خواند؟ و چند ركعت بايد خواند؟ فرمود: خداي عزوجل مي‌فرمايد: (وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاَةِ) و به حكم اين آيه شكستن نماز در سفر واجب شد، همان‌طور كه تمام خواندنش در حضر (غيرسفر) واجب است.

مي‌گويند: عرضه داشتيم: آيه‌ شريفه نفرموده: افعلوا (چنين كنيد) بلكه فرموده: «حرجي بر شما نيست اگر نماز را بشكنيد»، و اين عبارت وجوب را نمي رساند، بلكه دلالت دارد كه مسافر مي تواند نماز را بشكند. شما چگونه وجوب را از آن استفاده كرديد و مي‌فرماييد: «شكستن نماز در سفر واجب است، همان‌طور كه تمام خواندنش در حضر واجب است»؟

حضرت در پاسخ فرمود: مگر خداي عزوجل نفرموده: (إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا) با اين‌كه مي دانيد كه طواف بين صفا و مروه واجب است، چون هم خداي تعالي آن را در كتابش ذكر كرده و هم پيامبرش آن را عمل كرده، شکسته‌شدن نماز در سفر نيز همينطور است. هم خداي تعالي در كتاب مجيدش ذكر كرده و هم رسول خدا9 آن را عمل كرده است.

مي‌گويند: عرضه داشتيم: حال اگر كسي در سفر، چهار ركعتي بخواند، بايد اعاده كند يا نه؟ فرمود: اگر آيه‌ تقصير را خوانده و برايش تفسير شده، و با اين حال چهار ركعتي خوانده، بايد نمازش را دوباره بخواند و اگر آيه را نخوانده و يا اگر خوانده معنايش را نفهميده، اعاده بر او لازم نيست و نمازها همه‌اش در سفر دو ركعتي است، جز نماز مغرب، كه در سفر نيز سه ركعت است و شكسته نمي‌شود، چون رسول خدا9 آن را در سفر و غير سفر سه ركعتي باقي گذاشت. (تا آخر حديث)[3]
احاديث اهل سنت

در «الدّرالمنثور» حکايت شده است كه ابن‌ابي‌شبيه، عبدبن‌حميد، مسلم، ابوداود، ترمذي، نسايي، ابن‌ماجه، ابن‌جارود، ابن‌خزيمه، طحاوي، ابن‌جرير، ابن‌منذر، ابن‌ابي‌حاتم، نحاس و ابن‌حبان همگي از يعلي ‌بن ‌اميه روايت آورده‌اند كه گفت: من از عمر بن خطاب پرسيدم: آيه شريفه‌: (لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا) شكستن نماز را مخصوص خوف دانسته و امروز مردم خوفي ندارند، ديگر چرا بايد نماز را شكسته بخوانند؟

عمر گفت: من نيز مانند تو تعجب كردم و علت آن را از رسول خدا جويا شدم. فرمود: تعبير «لاجناح عليكم» براي اين است كه بفهماند اين حكم تصدّق و ارفاقي از ناحيه‌ خدا به شما مسلمين است. و اما اين‌كه واجب است نماز شكسته شود براي اين است كه قبول تصدق خدا واجب است، پس صدقه‌ خدا را قبول كنيد (و در سفر نماز را شكسته بخوانيد)[4].

و در همان كتاب است كه عبد بن ‌حميد و نسايي و ابن ‌ماجه و ابن‌حبان و بيهقي در كتاب سنن خود از اميه بن‌ عبدالله بن ‌خالد ‌بن ‌اسد روايت آورده كه از پسر عمر پرسيده است: آيا به نماز شكسته رأي مي‌دهي؟ با اين‌كه ما تنها نماز خوف را در قرآن مي‌بينيم و نماز مسافر را نمي‌يابيم. پسر عمر گفت: اي برادرزاده، خداي تعالي محمد9 را وقتي فرستاد كه ما هيچ چيزي نمي‌دانستيم، ناگزير ما آن‌چه مي‌كنيم، طبق عمل رسول خدا9 انجام مي‌دهيم، بايد ببينيم آنجناب چه مي‌كرده و شكستن نماز در سفر سنتي (= شيوه‌اي) است كه آن را رسول خدا باب كرده است و در همان كتاب است كه ابن‌ابي‌شيبه و ترمذي[5] و نسايي از ابن‌عباس روايت كرده‌اند كه گفت: ما در بين راه مكه و مدينه نماز را شكسته خوانديم با اين‌كه ايمن بوديم و هيچ خوفي نداشتيم. و نيز حکايت مي‌کند كه ابن ابي شيبه، احمد، بخاري، مسلم، ابوداود، ترمذي و نسايي از حارثه بن وهب خزاعي روايت كرده‌اند كه گفت: من نماز ظهر و عصر را در «منا» با جمعيتي بسيار زياد و با امنيتي كامل به رسول خدا9 اقتدا كردم، و آن حضرت دو ركعتي خواند[6].

اين را نيز بايد دانست كه از اهل‌سنت رواياتي ديگر وارد شده كه مخالف با روايات گذشته است و در عين حال خود آن‌ها با يكديگر اختلاف نظر دارند و بررسي آن روايات و ساير رواياتي كه كيفيت نماز خوف، و همچنين نماز شكسته در سفر را بيان مي‌كند، جايش در علم فقه است كه از موضوع بحث ما خارج است.
منابع جهت مطالعه

1. تهذيب‌الاحكام، شيخ طوسي (460 هـ)، تحقيق سيد حسن خرسان، چاپ چهارم 1365هـ. ش، 10 جلدي، ناشر دار الكتب الاسلاميه.

2. الاستبصار، شيخ طوسي (460 هـ)، تحقيق سيد حسن خرسان، چاپ چهارم، 1363 هـ. ش، 4 جلدي، ناشر دار الكتب الاسلاميه.

3. من لا يحضره‌الفقيه؛ شيخ صدوق (1404 هـ. ق)، تحقيق علي‌اكبر غفاري، 4 جلدي، نشر جامعة المدرسين، سال طبع 1404 هـ . ق، چاپ دوم 1404 هـ. ق.

4. الاختلاف، امام محمد بن ادريس شافعي (204 هـ).

5. مسند احمد، احمد بن حنبل (241 هـ)، 6 جلدي، چاپ دار صادر ـ بيروت.

6. صحيح بخاري، محمد بن اسماعيل بخاري (256 هـ)، 8 جلدي، چاپ دار الفكر ـ بيروت.
7. مستدرك الحاكم، محمد بن محمد حاكم نيشابوري (405 هـ)، تحقيق دكتر يوسف مرعشلي، 4 جلدي، چاپ دار‌المعرفه ـ بيروت 1406 هـ . ق.

[1]. الميزان، ذيل آيات 100 ـ 103 سوره‌ نساء.

[2]. الفقه علي مذاهب الخمسه، محمد جواد مغنيه، سال نشر 1377 هـ . ش، چاپ اسوه، چاپ چهارم، ناشر موسسه الصادق.

[3]. من لا يحضره الفقيه؛ شيخ صدوق، تحقيق علي اكبر غفاري، ج1، ص 434، 4 جلدي، نشر جامعة المدرسين، سال طبع 1404 هـ . ق، چاپ دوم 1404 هـ . ق.

[4]. الدر المنثور، ذيل آيه 100 سوره‌ي نساء.

[5]. ترمذي حديث را صحيح دانسته است.

[6]. الدر المنثور (و بهاشمه القران الكريم مع تفسير ابن عباس)، تاليف جلال الدين سيوطي (991 هـ. ق)، ج 2، ص 209، چاپ اول 1366، چاپ الفتح ـ الجده، 6 جلدي، نشر دار المعرفه.