پرسش:

اگر اسلام دين برابري و عدالت است، چرا بين کنيز و زن آزاد در مسائل حقوقي مثل مجازات و مهريه فرق هست؟

˜ پاسخ:
توضيح آيات

خداوند در آيات سوره‌ نساء زن‌هايي را که بر مردها حرام هستند، بيان مي‌کند، بعد توضيح مي‌دهد که با چه زن‌هايي و چه شرايطي ازدواج بکنيد آنگاه در آيه‌ 25 بحث ازدواج با کنيزان و شرايط آن را مطرح مي‌کند و مي‌فرمايد: هرکس توانايي ازدواج با زنان پاک دامن، آزاد و با ايمان را ندارد، با کنيزان پاک دامن و مؤمن ازدواج بکند. سپس بيان مي‌کند که همه‌ شما از يک جنس (انسان) هستيد، لذا از ازدواج با کنيزان خود ناراحت نشويد. اين توصيه بدين خاطر بود که برخي افراد از ازدواج با کنيزها کراهت داشتند. آيه‌ شريفه نوعي تشويق به ازدواج با کنيزان است. بعد اشاره مي‌کند که اگر خواستيد با کنيزان ازدواج بکنيد، از سرپرست آن‌ها اجازه بگيريد و عقد کنيد و مهريه آن‌ها را طبق عرف بپردازيد، چون کسي بدون اجازه‌ مالک حق تصرف ندارد و چه سرپرست کارهايي را او بخواهد که با ازدواج منافات داشته باشد. پس بايد با اجازه باشد و مهريه هم طبق عرف پرداخت بشود.

از اين قسمت آيه (وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)؛ «و مَهرشان را به طور پسنديده (طبق عرف، به خود) ايشان بدهيد» که مهريه‌ آن‌ها را طبق عرف بپردازيد استفاده مي‌شود که بايد مهري شايسته با موقعيت کنيزان قرار داده شود و به خود آن‌ها پرداخت شود؛ نه صاحبانشان، زيرا دادن مهر به مالک با ظاهر آيه ناسازگار است.

اين قسمت از آيه، دفاع از حقوق کنيزان است و قرآن‌کريم مي‌خواهد بگويد آن‌ها مي‌توانند مالک مهريه‌ خود بشوند و اين برخلاف عرف آن زمان بود. در ادامه بيان مي‌کند که اين کنيزان وقتي لياقت ازدواج با شما را دارند که مؤمن باشند، آشکارا مرتکب عمل زشت ناپسندي نشوند و دوستان پنهاني نداشته باشند. در قسمت بعد بيان مي‌کند که اگر کنيزان پاکدامن لغزش پيدا کردند و مرتکب عمل زشتي شدند آن‌ها را مجازات کنيد. اسلام مجازات را متناسب با جرم و مجرم در نظر گرفته است، اما اين‌جا تاکيد مي‌کند که کيفر کنيزها نصف زنان آزاد است. اين توصيه نکته‌اي دارد که بيان خواهد شد. در پايان اشاره مي‌کند که ازدواج با کنيزان براي کساني جايز است که از نظر غريزه‌ جنسي به شدت در زحمت باشند و اگر خودداري کنند، براي آن‌ها بهتر و خدا هم بسيار آمرزنده و بخشايشگر است.
مهريه کنيز و زن آزاد در قرآن

از اين بخش آيه (وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)؛ «و مَهرشان را به طور پسنديده (طبق عرف، به خود) ايشان بدهيد» تفاوتي احساس نمي‌شود، زيرا به صورت طبيعي مهريه هر بانويي در جامعه به تناسب سطح زندگي با ديگران متفاوت است، مثلاً مهريه يک خانم متخصص و دانشمند با خانمي که اين شرايط را ندارد، به صورت طبيعي فرق مي‌کند. همين بحث تناسب عرفي بين زنان آزاد و کنيز در جامعه وجود داشت. پس اسلام تنها مسئله شأنيت را مطرح کرده، البته قرآن چند شرط براي ازدواج با کنيزان قرار داد؛ مؤمن باشند و عمل زشتي نداشته باشد.
تفاوت مجازات کنيز با زن آزاد

ما در مسائل، احکام و قوانين شرعي تعبدي، گاهي نمي‌توانيم به علت حکم دست پيدا کنيم و تنها به حکمت‌ها، اسرار و فلسفه برخي از آن‌ها دسترسي مي‌يابيم.

از باب حکمت و فلسفه‌ حکم مي‌توان درباره اين تفاوت گفت زنان کنيز در اسلام محدوديت‌هايي داشتند، زيرا کنيز در اختيار سرپرست خودش است و آزادي‌هاي معمول را ندارد، لذا ممکن است به خاطر همين محدوديت‌ها و فشارهاي اجتماعي زودتر به انحراف بيفتد، از اين جهت مجازات آن‌ها سبک‌تر در نظر گرفته شد.

اين نصف بودن تفاوت و تبعيض نيست، بلکه نوعي امتيازدادن به کنيزان، به خاطر شرايط ويژه‌ آن‌هاست و عدالت اين است که حکم هر کسي براساس شرايط خودش باشد.
اسلام و برده‌داري

قرآن‌کريم در جامعه‌اي نازل شد که انحرافات زيادي داشت و فرهنگ جاهلي عرب؛ بلکه فرهنگ بشريت، گرفتار تبعيض‌هاي ناروا بود، از جمله اين‌که در جنگ‌ها افراد زيادي اسير مي‌شدند و به خاطر نبود امکانات نگهداري، آن‌ها را بين جنگ‌جويان تقسيم مي‌کردند. به اين ترتيب آنان مالک اسيران مي‌شدند و در امور زندگي از آن‌ها کار مي‌کشيدند و همين کارکرد اسيران به تدريج مسئله خريد و فروش آن‌ها را در پي داشت.

قرآ‌ن‌کريم که در چنين جامعه‌اي نازل شد، در مقابل نابساماني‌ها، طبق شرايط گاه به شدت مي‌ايستاد، مثل مسئله دخترکشي و زنده به گور کردن و زماني به دليل ريشه‌دار بودن برخي عادات اجتماعي، به گونه مرحله‌اي برخورد کرد، مثل مسئله‌ شراب خواري که در چند مرحله حل شد.

مسئلة کنيزداري و برده‌داري هم از اين نوع است.

اسلام در جامعه‌ آن روز به خاطر وجود جنگ‌ها و افزايش اسيران، ناچار بود به فکر تأمين نيازهاي ضروري کنيزان و برده‌ها ـ مانند سرپناه و غذا ـ باشد، لذا مرحله به مرحله با اين مسئله برخورد کرد. اين مراحل چنين بود:

1. تشويق به آزادي بردگان و اعطاي ثواب براي آزادکنندگان بردگان.

2. قراردادن آزادي برده‌ها و کنيزان به عنوان کفاره‌ گناهان.

3. وضع قوانين و حقوقي که مالکان نتوانند ظلم زيادي به آن‌ها بکنند.

4. خريد، تربيت و آزادي کنيزها و برده‌ها توسط ائمه:.

براي مثال امام ‌سجاد7 برده‌ها و کنيزهايي را پرورش مي‌داد و آن‌ها را در بعضي از شب‌هاي ماه مبارک رمضان در راه خدا آزاد مي‌کرد و با اين کار هم به ديگران خط مي‌داد و هم اين افراد را آماده‌ ورود به اجتماع مي‌کرد.

نتيجه اين روش اين شد که مثلاً در جامعه ايران که قانون منع برده‌داري نداريم، ولي هيچ برده‌اي هم نيست. وضع در کشورهاي اسلامي ديگر هم به همين‌گونه است. چون روش مبارزه‌ اسلام موفق بود، اما اگر به تاريخ اروپا و امريکا مراجعه بکنيد مي‌بينيد ساليان درازي براي تصويب قانون منع برده‌داري تلاش شد، افراد زيادي در اين زمينه کشته شدند و جنگ‌هايي صورت گرفت تا کم کم اين قوانين تصويب شود.
ازدواج با کنيز

خداوند در پايان آيه مي‌فرمايد: «ازدواج با کنيزان براي کساني جايز است که از نظر غريزه‌ شهوت جنسي به شدت در زحمت باشند» تعبير قرآن «عفت» است، يعني کسي است که بترسد از عفت و عفت به معناي دوباره شکسته‌شدن استخواني است که قبلاً شکسته بود که بسيار دردناک است. از اين‌رو به مشکلات سخت و طاقت‌فرسا عفت مي‌گويند. مقصود اين آيه کسي است که از نظر جنسي به شدت تحت فشار باشد و نتواند با زنان آزاد ازدواج کند و بترسد که به زحمت و گناه بيافتد. اين شخص مي‌تواند با کنيزان ازدواج بکند.
ترجيح ازدواج با زنان آزاد
زنان و مرداني که در جنگ گرفتار مي‌شدند يا از پدر و مادر برده متولد مي‌شدند، در شرايط سختي زندگي مي‌کردند؛ از لحاظ علمي کمبودهايي داشتند، از جنبه اخلاقي مشکلاتي داشتند، داراي مشکلات عاطفي بودند و شرايط نامطلوب تربيتي داشتند. حال اگر کسي با يکي از آن‌ها ازدواج مي‌کرد، اين شرايط نامطلوب شايد به فرزندانش هم منتقل مي‌شد؛ هرچند موارد استثنايي هميشه هست، مثلاً برخي از کنيزان مادر ائمه: بودند، لذا قرآن مي‌فرمايد: اگر مي‌توانيد با زنان آزادي که شرايط مطلوب‌تري دارد ازدواج بکنيد و اگر نتوانستيد برويد سراغ زناني که غالباً شرايط نامطلوبي دارند. روشن است که اين توصيه به معناي تحقير کنيزان نيست؛ بلکه بيان يک واقعيت اجتماعي است.