- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ تعارض رحمت الهي (انعام/12) با عدم هدايت برخي افراد (انعام/35 و ابراهيم/4) چگونه حل ميشود؟
- بازدید: 1084
پرسش:
تعارض رحمت الهي (انعام/12) با عدم هدايت برخي افراد (انعام/35 و ابراهيم/4) چگونه حل ميشود؟
پاسخ:
هدايت به معناي ارشاد و راهنمايي از روي لطف و خير خواهي است و در برخي از كتب لغت در معناي هدي (به ضم هاء) آمده است: «هدي به معناي هدايتيافتن و هدايتكردن است»[1] و برخي واژهشناسان فقط به معناي «دلالت» گفتهاند[2].
هدايت عام الهي:
1. هدايت تكويني: مراد از هدايت تكويني آفريدن موجودات و مجهز كردن آنها به امور لازم براي رساندن به اهداف آنها ميباشد. خداوند در مقام حكايت سخن حضرت موسي7 ميفرمايد: (رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَي كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَي)[3]؛ «گفت: پروردگار ما كسي است كه به هر چيزي، آفرينشي (در خور) او عطا كرده؛ سپس راهنمايي نموده است».
آفريدگار عالم در اين نوع هدايت تمام امکاناتي که مناسب هر موجودي است؛ مهيا ميسازد چنانچه براي گياهان آب و خاک و نور لازم را آماده کرده تا گياهان به غايت و کمال خويش برسند. همچنين براي انسان و بقيه موجودات، لوازم زندگي و پرورش را در عالم وجود، فراهم آورده است.
2. هدايت تشريعي: هدايتي که فقط شامل موجودات داراي عقل و فهم ميباشد، مثل انسان و براساس اين هدايت، خدا عواملي همچون پيامبران الهي و کتابهاي آسماني و علما و صالحين را ميفرستد تا به هدايت انسان بپردازند. در قرآنکريم آمده است: (إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَنَذِيراً وَإِن مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلاَ فِيهَا نَذِيرٌ)[4]؛ «در واقع ما تو را به حق، بشارتگر و هشدارگر فرستاديم؛ و هيچ امتي نبوده مگر آنكه هشدارگري در آن گذشته است».
و در جاي ديگر ميفرمايد: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)[5]؛ «به يقين فرستادگانمان را با دليلهاي روشن (معجزه آسا) فرستاديم، و همراه آنان كتاب (الهي) و ترازو را فرو فرستاديم، تا مردم به دادگري برخيزند».
اين هدايت مربوط به امور تشريعي از قبيل اعتقادات حق و اعمال صالح ميباشد که امر و نهي و ثواب و عقاب همه مربوط به آن است[6]. دو قسم هدايتي که بيان شد به صورت عمومي است و اختصاص به گروهي از انسانها ندارد چنانچه در آياتي که گذشت، عمومي بودن اين دو نوع معلوم ميگردد. اما «هدايت»، منحصر به اين دو نيست بلکه خداوند هدايت ديگري دارد که در زير به توضيح آن ميپردازيم:
هدايت خاص:
آفريدگار عالم يک نوع (هدايت خاص) نيز دارد، مخصوص برخي از انسانهايي است که آن «هدايت عمومي» را پذيرفتهاند و خود را در مسير نور آن هدايت قرار دادهاند. آن گاه خداوند متعال به عنوان پاداش، بقيهي مراحل را نيز يکي پس از ديگري به آنها نشان ميدهد و دست آنها را گرفته و به آن مراحل ميرساند که اصطلاحاً به آن «ايصال الي المطلوب» گفته ميشود. خداوند در قرآنکريم ميفرمايد: (إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ)[7]؛ «و هركس را كه باز گردد، به سوي خود راهنمايي ميكند». در اين آيه کريمه هدايت الهي را مخصوص کساني دانسته که صفت «انابه» و توجه به ذات باري تعالي را دارند.
در سوره عنکبوت آيه 69 ميفرمايد: (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)[8]؛ «و كساني كه در (راه) ما تلاش كنند، قطعاً به راههاي خود، رهنمونشان خواهيم كرد؛ و مسلماً خدا با نيكوكاران است».
در آيه ديگري فرموده است: (وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُديً)[9]؛ «و كساني كه ره يافتهاند (خدا) بر هدايت آنان افزود».
خداي متعال در بسياري از مواضع در قرآنکريم خود را به صفت حکمت متصف نموده است. در آيه 4 از سوره ابراهيم ميفرمايد: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)؛ «و هيچ فرستادهاي را، جز به زبان قومش نفرستاديم؛ به خاطر اينكه (بتواند حقايق را) براي آنان بروشني بيان كند. و خدا هر كس را (به خاطر اعمالش) بخواهد در گمراهي وانهد، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) راهنمايي كند؛ و او شكستناپذير [و] فرزانه است» که اشاره دارد به اين مطلب که هدايت و گمراهي بر طبق حکمت الهي است. بنابراين هدايت خاصه الهي شامل افرادي ميشود که شرايط اين هدايت را در خود محقق نمودهاند. چرا که اگر انساني مراحل اوليه هدايت را نپذيرفته باشد، هدايت او به مراحل بالاتر لغو و بياثر خواهد بود و حکيم چنين کاري نميکند. علاوه بر اين که هدايت خاص، پاداشي است براي افرادي که به هدايت عمومي توجه کردهاند و چيزي که به همه داده شود ديگر پاداش نخواهد بود و نقش تشويق کنندهي خود را از دست ميدهد.
حاصل آنکه: رحمت الهي گستره وسيعي دارد اما اين رحمت همراه با حکمت و مصلحت است و در بخش هدايت ويژه به عنوان پاداش و تشويق به افرادي خاص اعطا ميشود.
بررسي سه آيه مورد بحث
حال با توجه به مطالب فوق سه آيهاي را که اشاره کرديد مورد بررسي قرار ميدهيم:
آيه 12 از سوره انعام ميفرمايد: (قُل لِمَن مَا فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ قُل لِلّهِ كَتَبَ عَلَي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَرَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاَيُؤْمِنُونَ)؛ «بگو: «آنچه در آسمانها و زمين است، از آنِ كيست؟» بگو: «از آنِ خداست؛» بخشش را بر خويشتن مقرّر كرده است، (از اينرو) قطعاً شما را در روز قيامت، كه در آن هيچ ترديدي نيست، جمعآوري خواهد كرد. كساني كه به خودشان زيان رساندهاند، پس آنان ايمان نميآورند».
آيه 4 از سوره ابراهيم ميفرمايد: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)؛ «هيچ فرستادهاي را، جز به زبان قومش نفرستاديم؛ به خاطر اينكه (بتواند حقايق را) براي آنان بروشني بيان كند. و خدا هر كس را (به خاطر اعمالش) بخواهد در گمراهي وانهد، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) راهنمايي كند؛ و او شكستناپذير [و] فرزانه است».
آيه 35 از سوره انعام ميفرمايد: (وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَي الْهُدَي فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ)؛ «و اگر رويگردانيِ آنان بر تو سنگين است، پس اگر ميتواني رخنهاي در زمين، يا نردباني در آسمان جستجو كني. و نشانهاي (معجزهوار) براي آنان بياوري (پس چنين كن!) و اگر (بر فرض) خدا ميخواست، حتماً آنان را بر هدايت جمع آوري ميكرد؛ پس هرگز از نادانان مباش!».
آيه نخست به رحمت عام الهي اشاره ميکند که شامل همه موجودات ميشود و براساس همين رحمت عام الهي، هدايت تکويني و تشريعي عام الهي شکل ميگيرد.
اما آيه دوم به هدايت خاص الهي اشاره دارد که هر کس از پيامبران الهي پيروي کرد و از زمينههاي آماده شده استفاده کرد، خدا هدايت خاص خود را به وي هديه ميکند؛ ولي هر کس در برابر پيامبران الهي لجاجت ورزيد و پيروي ننمود، خود را از هدايت الهي محروم ساخته و به گمراهي ميافتد و خواست خدا اين است که هر کس براساس انتخاب خود و با ارادهي خود به راه هدايت يا گمراهي رود و اين فرآيند براساس حکمت و قدرت الهي انجام ميشود.
اما آيه سوم به اين مطلب اشاره ميکند که هدايت الهي اجباري نيست بلکه خدا زمينههاي هدايت عام و خاص را فراهم ميسازد، اگر کسي استفاده کرد به نفع اوست و اگر استفاده نکرد خودش زيان ميبيند، البته خدا ميتوانست همه افراد را به پذيرش هدايت مجبور کند ولي اين کار را نميکند چراکه هدايت اجباري ارزشي ندارد و باعث کمال نميشود.
و اگر در آيه دوم، «هدايت» و «گمراهي» به خدا نسبت داده شد، به خاطرآن است که در جهان هستي همه اسباب و عوامل را خدا داده است پس ميتوانيم همه چيز را ساخته و پرداخته او بدانيم و مقصود آن نيست که خدا (بدون حساب) هر کس را بخواهد بر هدايت يا گمراهي مجبور ميسازد بلکه هدايت الهي، براساس حکمت و با رعايت اختيار انسان است.
[1]. نك: صحاح و قاموس.
[2]. قاموس قرآن، سيد علياكبر قرشي، ج 7، ص 145.
[3]. طه/ 50. همچنين آياتي نظير: اعلي/1ـ3، بلد/ 8 ـ 10، شمس/ 7 و 8 و... به اين هدايت اشاره فرموده است.
[4]. فاطر/ 24.
[5]. حديد/ 25. همچنين آياتي نظير: نساء/ 59، انبياء/ 7 و... به اين هدايت اشاره فرموده است.
[6]. ر. ک: الميزان، ج 7، ص 346 و 347.
[7]. رعد/ 27.
[8]. عنکبوت/ 69.
[9]. محمد/ 17. همچنين آياتي نظير: کهف/13 و 14، جمعه/ 5، ابراهيم/ 27 و... به اين نوع هدايت اشاره فرموده است.